شکایت نامه از حسن روحانی از مرز ۶۴۰ هزار امضا گذشت
https://asle90.24on.ir/n/3
حسن روحانی باید محاکمه بشه تا همه متوجه بشن دوران بزن در رو تمام شده... نمیشه اونهمه خیانت بکنی و کسی هم کاریت نداشته باشه
https://asle90.24on.ir/n/3
هدایت شده از زیست شهر نوین مولّد
انتقاد به دولت در تقسیم ناصحیح انفال.mp3
5.9M
انتقاد صریح آیت الله میرباقری از نحوه تقسیم انفال و زمین در جمهوری اسلامی توسط لیبرال ها در بدنه دولت و حکومت
____________________________
پ ن: باید اصلاح نحوه واگذاری زمین در کشور به یک گفتمان غالب بین نخبگان تبدیل بشه تا بتونیم امیدوار باشیم تحولی در این زمینه رخ بده و مردم از این همه مشکلات کمرشکن در زمینه مسکن و اشتغال رها بشن
@zistshahr
دانلود الگوریتم اجتهادی حضرت امام خامنه ای حفظه الله در بیان آیت الله کعبی
بسم الله الرحمن الرحیم… از قوی ترین ادامه دهندگان مکتب اجتهادی اشراف محور حضرت آیت الله بروجردی رحمه الله وجود مبارک حضرت امام خامنه ای حفظه الله هستند. در ادامه روش شناسی الگوی اجتهادی ایشان و الگوریتم اجتهاد ایشان در بیان حضرت آیت الله کعبی حفظه الله تقدیم می گردد:
http://tt-ej.ir/post/779
@talabegitaejtehad
صحنه ای از برف زیبای اخیر قم در مدرسه مبارکه معصومیه
@talabegitaejtehad
دوستان یک توضیح کوچک در مورد مطالبی که با موضوع تمدنیِ #زیست_شهر خدمت دوستان ارائه میشه عرض میکنم.
#زیست_شهر تنها یک الگوی معماری و شهرسازی نیست بلکه این یک الگوی جدید برای فضای زیست اجتماعی است که تمام ارکان آن به گونه ای طراحی شده است تا بیشترین هماهنگی با سبک زندگی اسلامی و در نهایت حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی رخ دهد.
و این فعالیتی است که مجموعه طلبگی تا اجتهاد در یکی از شاخه های خود در حال پیگیری است و الحمدلله به نتایج خوبی هم داره میرسه.
همواره حوزه ها مورد اتهام بوده اند که چرا کاری عملا روی زمین انجام نمیدید که این کار حوزوی دانشگاهی دقیقا همان آرزویی است که سالها منتظرش بودیم.
امیدوارم با آشنایی بیشتر با این طرح از همکاری و همفکری صمیمانه شما عزیزان بیشتر بهره مند بشیم.
May 11
هدایت شده از زیست شهر نوین مولّد
یکی از مهمترین مسائلی که الگوهای جدید و طرح هایی که به دنبال تسهیل رسیدن به سبک زندگی اسلامی هستند با آن مواجهند، مشخص کردن نسبت آنها با تکنولوژی روز است.
در این نوشتار، بخشی از مبانی نظری طرح «زیستشهر مولّد» در همین موضوع خدمت شما عزیزان تقدیم میگردد.
لینک مطالعه مطلب + دانلود فیلمهای تکمیلی
zistshahr.com/3115
zistshahr.com/3115
zistshahr.com/3115
زیست شهر مولّد
@zistshahr
طلبگی تا اجتهاد
یکی از مهمترین مسائلی که الگوهای جدید و طرح هایی که به دنبال تسهیل رسیدن به سبک زندگی اسلامی هستند ب
همراهان حوزوی عزیز و همراهان همیشگی طلبگی تا اجتهادی، پیرو توضیحاتی که ارائه شد لطفا حتما حتما نظرات بسیار سازنده خودتون رو ذیل مطلب به صورت نظر و انتقاد و پیشنهاد حتما به ما هدیه کنید.
مطمئن باشید تمام نظرات شما عزیزان در این مسیر مبارک میتونه بسیار کمک کننده و تعالی بخش مباحث باشه. لذا لطفا کاملا دغدغه مند وارد بشید و بعد از مطالعه دقیق مباحث، نظرات سودمند خودتون رو به ما تقدیم کنید.
مجموعه طلبگی تا اجتهاد به حول و قوه الهی بعد از سابقه 8 ساله الحمدلله کم کم داره به جاهای خوب و نتایج مبارکی میرسه ....
اما اینها بدون حمایت و راهنمایی های فرهیختگان و علمایی که به شکل مخاطب همراه ما بوده و هستند امکان پذیر نیست پس امروز نوبت نقادی و یاریگری شما عزیزان است.
بسم الله.
طلبگی تا اجتهاد
یکی از مهمترین مسائلی که الگوهای جدید و طرح هایی که به دنبال تسهیل رسیدن به سبک زندگی اسلامی هستند ب
ضمنا دکتر عباس جهانبخش نویسنده این مطلب و یکی از موسسین «زیست شهر» از طلبه های خوب مدرسه علمیه مبارکه معصومیه بودند.
چیزهایی که از شهید آیتالله «سید حسن مدرس» نمیدانید....
یکی از اطرافیان آیتالله مدرس گفت: آقا! این که درست نیست که شما موضوعات مهم سیاسی مملکت را برای امثال مشهدی عبدالکریم بقال بگویید. آیتالله گفت: اینها موکلان من هستند و باید بدانند من در مجلس چه میکنم.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اسمش مترادف است با مبارزه، مبارزهای خستگیناپذیر با ظلم؛ چه از سوی استبداد باشد و چه استعمار. اما ابعاد دیگر شخصیت باعظمتش اغلب پشت همین ویژگی برجسته، پنهان و باعث شده کمتر درباره خصوصیات غیرسیاسی و مبارزاتی او بشنویم.، دهم آذر، 82 سال از شهادت «سید حسن قمشهای اسفهای» مشهور به «مدرس» که نَسَبش با 31 واسطه به حضرت امام حسن مجتبی (ع) میرسید، میگذرد. عمر 67 ساله آیتالله «سید حسن مدرس» در روستای «سرابه» و «اِسفِه» در استان اصفهان، نجف اشرف، بازگشت به اصفهان، تهران و کاشمر، پر است از نکتههای ناب و امروز فرصت خوبی است برای بازخوانی قطرهای از این اقیانوس ناشناخته.
روایتهایی که در این نوشته به نقل از شهید آیتالله مدرس آوردهشده، برگرفته از کتاب «زرد» به قلم خود ایشان است. این کتاب، نوعی کتاب تاریخی تطبیقی شامل تاریخ ایران از زمان ساسانیان تا دوران مشروطه بوده است که متاسفانه بعد از تبعید ایشان به «خواف»، از ایران خارج شد و گفتهمیشود حالا در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری میشود! . سالها بعد، نوه آیتالله مدرس بخشهایی از این کتاب را در قالب کتابی به نام «مرد روزگاران» ارائه کرد.
ملت ایران برای من هزینه کرده، آنها را رها نمیکنم
«در نجف پیشنهاد و اصرار میشد برای مرجعیت شیعیان (و به عقیده خودم مسلمانان) به کشور هند بروم و به کار تشکیل حوزه و مجامع اسلامی بپردازم. گفتم: ملت ایران متحمل هزینه سنگین شده و مرا برای خدمتگزاری در این مرتبه آورده است. حالا که نیاز دارد، آنان را رها نمیکنم.
معتقدم خدمتگزار باید بومی باشد که درد مخدوم را بفهمد. خادم و مخدوم را همدلی، همزبانی و همدردی، در اصلاح امور، قدرت و همت میدهد. هیچکدام از حکامی که از مملکتی به مملکت دیگر فرستاده شدند و یا تسلط یافتند، برای ملت آن کشور نتوانستند کاری انجام دهند. در تاریخ نمونههای زیادی هم داریم؛ در مصر، ایران و هند و بسیار جاهای دیگر.
همه ممالک اسلامی، خانه من است ولی در میان این کشورها من به ایران بیشتر علاقمندم و در ایران هم به سرابه و اسفه (سرابه، محلی از روستای کچو مثقال اردستان، زادگاه مدرس و اسفه، روستایی است که زیستگاه ایشان بوده است). آنجا با فضایش اخت گرفتهام. میدانم کجایش خراب است، کجایش آباد است، چه دارد و چه ندارد، آبش از کجاست، نانش از کجاست، باغش، زمینش، محصولش چیست و از کیست. برای خراب کردن و آباد کردن، اطلاعاتم زیادتر و حاصل کار رضایت بخشتر است.»
«هند» وقتی از دست رفت که اقتصادش به زانو درآمد
«وقتی به اصفهان رسیدم، به خواندن تاریخ هند و چین علاقمند شدم. در اینباره کتاب و نوشته بسیار کم بود. ناچاراً سراغ کسانی رفتم که در این مملکتها بودهاند و چیزهایی از آنجا میدانند. تاجری در اصفهان بود. یک هندی [نزد او] میآمد و برایم آنچه از تاریخ هند میدانست، میگفت. کتابهایی هم از هند برایم میخواند و گاهی ترجمه میکرد.
فهمیدم که هند زمانی از دست رفت که از لحاظ اقتصادی به زانو درآمد. و امپراطوری انگلیس دو چیز را با تأسیس شرکت تجارتی از آن گرفت؛ اول «مالش» را و دوم «حالش» را و هند شد قلمرو انگلیس.» ...
«در جریان تأسیس بانک ملی، در بسیاری از شهرهای کوچک، زنها برای خرید سهام شرکت، زیورآلات خود را از سر و گردن گشودند. در همان زمان رجال جهاندیده گفتند: چشم بد دور. محال است مستعمرهجویان اجازه بدهند چنین حال و احساسات و چنین ایمانی در یک ملت شرقی رشد و نمو نماید.»
جلوی خرجتراشی خانواده مرا بگیرید اما هر فقیری به در آسیاب آمد، محروم برنگردد
«روزی که ساختن آسیاب، حمام و کاروانسرای «اسفه» را شروع کردم، قرار گذاشتم از 5 رأس الاغ و 2 قاطر و یک اسب گاری روزی بیش از 7 ساعت کار نکشند؛ 4 ساعت صبح و 3 ساعت بعداز ظهر، بار آنها بیش از 15 مَن نباشد، هر شب به هر کدام 10 سیر جو همراه با علف تازه بدهند، کسی به آنها چوب نزند و درون پالانشان را که با پشت آنها تماس دارد، نمد بدوزند که نرم و گرم باشد و پوست آنها را نیازارد.
قرار گذاشتم از کلیه کسانی که هر سال 5 بار گندم آرد میکنند، مطلقاً کارمزد نگیرند. درآمد آسیاب را پس از مخارج لازمه آسیاب و مزد آسیابان، به مستحقان بدهند. آسیابان به اندازه احتیاجش آرد بردارد و هر فقیری به در آسیاب آمد، محروم برنگردد...»
همه این توصیهها در حالی است که آیتالله در وصیتنامه خود مینویسد: «زن و فرزندان من حق ندارند ماهی 2 تومان بیشتر خرج کنند و اگر زیادتر شد، من راضی
نیستم.» و به «ملا حیدرعلی» که وصی اوست، تأکید میکند که به هیچ عنوان زیادتر از این در اختیارشان نگذارد.
سید! مطمئن باش تو را هم قربانی میکنند...
«در اصفهان بعضی از اساتید سابقم که هنوز حیات داشتند، تحسینم میکردند ولی در عمل یاریم نمیکردند. حق هم داشتند چون روزگاری دراز را به گوشهگیری و درس و عبادت گذرانده و لذت آرامش را چشیده بودند. آنان موجوداتی بودند مقدس و قابل احترام همانند قدیسین درون کلیسا و صوفیان غارنشین. ولی برای خلق خدا، بیفایده. مخزن علم بودند که هر روز از دریچهای مقداری از آن، هدیه اصحاب بود.
در این میان، روحانی و عالم ربانی که خدایش محفوظ دارد، مرد این راه بود، با او مشورتها داشتم. وقتی با خلوص نیت و پاکدلی کامل میگفت: «سید! به اصفهان جان دادی»، شرمنده میشدم.
میگفت: «مشکل و دشمن اسلام و ایران، نه سلاطیناند و نه حکامی مثل ظلالسلطان. مشکل مهم جامعه ما، سلطانها و ظلالسلطانهایی هستند که با عبا و عمامه در خدمت دربارند. مولا (ع)، قربانی جهل همینها شد و فرزندش به فتوای همینان شهید گردید. مطمئن باش سید! فردا تو را هم مانند آنان قربانی میکنند و کوچکترین صدایی از اینان فضای تختگاهشان را متأثر نمیکند.»
از خبرچین ظلالسلطان ، روضهخوان ساخت!
«زمانی که مردم با ظلالسلطان اختلاف داشتند و من هم یکی از آنان بودم، یک روز 3 نفر در مدرسه در جلسه درس من حاضر شدند. رفتار و نشست و برخاست طلبهها معلوم است و ما آخوندها بهخوبی میتوانیم طلبه را از غیرطلبه تشخیص بدهیم. وقتی این 3 نفر با لباس نو و تمیز از درِ مدرسه وارد شدند، متوجه شدم بلد نیستند با نعلین نو خود راه بروند. با اینکه بهخوبی برایم روشن بود فرستادگان حاکماند، بعد از خاتمه درس آنان را به خانه بردم.
در هشتی (دالان) نشستیم و نان و دوغ خوردیم. گفتم: مأموریت شما خوب است یا بد، من کاری ندارم، مربوط به خود شماست. ولی حالا که اینجا آمدهاید، سعی کنید چیزی هم یاد بگیرید. آنقدر ساده بودند که خیال کردند من غیب میدانم. گفتند: چه کنیم، ظلالسلطان ما را میکشد. باید به او از شما خبر بدهیم. گفتم: ولی باید مطالب مرا که میگویم، بفهمید تا بتوانید به او خبر بدهید. اینها که من میگویم، چیزهایی است که اگر درست به او بگویید، او هم چیزی میفهمد و به شما مرتبه و مقام میدهد. هر روز صبح بیایید، میگویم برادرم و خواهرزادهام به شما درس بدهند. اینکه بد نیست. کار خودتان را هم بدون دغدغه انجام بدهید. برای خرید کتاب و وسایل لازم دیگر هم میگویم از موقوفات مدرسه مقداری به شما بدهند.
اینها میآمدند و صبح در حجره سیدعلیاکبر و میرزا حسین درس میخواندند و در پای درس هم مینشستند. کمکم ظلالسلطان را ول کردند و بهدرستی طلبه شدند. چیزهایی یاد گرفتند. روضهخوان شدند. ایام محرم آنان را به جرقویه و روستاهای اطراف میفرستادم. کار و بارشان گرفت. از خبرچینی به روضهخوانی رسیدند و آدمهای خوبی شدند.
همینها در کار ساختن آسیاب، حمام، کاروانسرا و دیگر بناهای اسفه مؤثر واقع شدند. یکی از آنها که بنای خوبی بود، در وقت طاق زدن هم عمامهاش را از سر بر نمیداشت. میگفت: آقا شما گفتید این لباس، لباس کار و زحمت کشیدن است و اضافه اینکه، اگر پاره آجری هم بر سرم خورد، عمامه نمیگذارد سرم را بشکند.
انسان، انسان است. خوب است. نیازمندی و بدیها او را از کار راست و درست منحرف میکنند. خودخواهی، آدم را میبلعد. بهترین انسانها، از بازار آشفته برای مردم استفاده میکنند و بدترین مردم برای خود.»
نکند از فضا و اقیانوس غافل شوید!
«اعماق فضا و اقیانوسها، محل توجه و هدف اصلی آینده خواهد شد. بشر آینده همه همّوغمّ خود را متوجه این دو فضای خالی خواهد کرد. ما باید خود را برای چنین روزگاری آماده کنیم. نوشتن تاریخ برای بشر که بتواند چنین مسئلهای را به او تفهیم کند و مسیر او را در این راه مشخص نماید، ضروریترین کاری است که به اندازه تمام کوششهای بشر برای نوشتن همه کتابهای فلسفی، ارزش دارد.
باید این تهور را داشتهباشیم که نگذاریم انسانها فریب تحریکات خودخواهانه جاهطلبان را خورده و در گرداب مهالک آن سرنگون شوند. ملتی که جاهل و ناآگاه است و به حقوق اجتماعی خود شناختی ندارد، با هر انقلاب و جنگی از سلطه آزادش کنی، باز اندک زمانی دیگر بهخاطر جهلی که نسبت به وضعیت زمان دارد، خود را به زیر سلطه میکشد. کودکی که از تاریکی میترسد، خود را در پناه هر رهگذری قرار میدهد. باید ترس را از اعماق دلش زایل کرد.»
سیاست، کار دوم من است
با تشکیل مجلس شورای ملی بعد از استبداد صغیر، آیتالله مدرس از طرف آیات عظام «ملا محمدکاظم خراسانی» و «عبدالله مازندرانی» بهعنوان یکی از مجتهدانی که طبق قانون اساسی مشروطه باید بر هماهنگی مصوبات مجلس با شرع اسلام نظارت داشتهباشند، به این مجلس معرفی شد. بعد از آن هم ایشان تا دوره ششم بهعنوان نم
اینده مردم تهران در مجلس شورای ملی حضور داشت و در این جایگاه برای آگاه کردن مردم به حقوق اجتماعی سیاسیشان و سیاسیکردن عامه مردم تلاشهای فراوانی کرد و تا وقتی بهعنوان نماینده در مجلس حضور داشت، با ایستادگی در مقابل زیادهخواهان داخلی و خارجی، با تمام توان از حقوق ملت ایران دفاع کرد. به همین دلیل هم سالروز شهادت این نماینده وظیفهشناس بهعنوان «روز مجلس» نامگذاری شده است.
وظایف سنگین نمایندگی مجلس اما باعث نشد آیتالله مدرس از مسئولیتهای ذاتیاش غافل شود. ایشان بعد از ورود به تهران، در اولین فرصت جلسات درسش را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری) شروع و به همه اعلام کرد: «کار اصلی من، تدریس است و سیاست، کار دوم من است.» مدتی بعد هم تولیت این مدرسه علمیه را برعهده گرفت. آیتالله مدرس با این هدف که طلاب علوم دینی از اوقاتشان استفاده بیشتری ببرند و با جدیت بیشتری به درس و مباحثه بپردازند، برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد.
نماینده مجلسی که قناتهای روستا را احیا میکرد
یکی از خدماتی که آیتالله مدرس از خود برجا گذاشت، احیا و آبادانی روستاها و مغازههای موقوفه مدرسه سپهسالار بود که برای این کار، زحمات زیادی متحمل شد. عصرهای پنجشنبه اغلب در گرمای شدید تابستان به روستاهای اطراف ورامین رفته و از قناتهای روستاهای این منطقه بازدید میکرد و گاه به داخل چاهها میرفت و در تعمیر آنها همکاری میکرد و از اینکه با چرخ از چاه گِل بکشد، ابایی نداشت.
آیتالله مدرس در این مدرسه، شاگردانی مانند آیتالله حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، آیتالله سید مرتضی پسندیده (برادر بزرگتر امام خمینی (ره))، شیخ محمد علی لواسانی، مهدی الهی قمشهای، بدیعالزمان فروزانفر و... را تربیت کرد.
مردم کوچه و بازار موکل من هستند، باید بدانند چه میکنم
* یک روز از جلسه مجلس شورای ملی به خانه برمیگشت که در راه سری هم به مغازه «مشهدی عبدالکریم» بقال زد تا ماست بخرد. بعد از سلام و احوالپرسی، در همان اثنا که مشهدی عبدالکریم مشغول وزن کردن ماست بود، آیتالله مدرس شروع به تعریف جریانات آن روز در مجلس کرد و گفت: «امروز چنان با اولتیماتوم روسیه مخالفت کردم که هیچکدام از نمایندهها جرأت رد کردن استدلالهایم را پیدا نکردند.» یکی از اطرافیان آیتالله که همراه او در مغازه بود، گفت: «آقا! این که درست نیست که شما موضوعات مهم سیاسی مملکت را برای امثال مشهدی عبدالکریم بقال بگویید.» آیتالله گفت: «اینها موکلان من هستند و باید بدانند من در مجلس چه میکنم.»
انگلیس اگر خواست به من پول بدهد، بیاورد نماز جمعه و جلوی مردم بدهد!
* یک روز دو نفر که یکی از آنها فرنگی بود، به دیدار آیتالله آمدند. مردی که مترجم بود، گفت: «ایشان یکی از مأموران عالیرتبه سفارت انگلیس هستند. چکی تقدیم میکنند، برای اینکه هرطور صلاح بدانید، مصرف کنید.» آقا گفتند: «چک چیست؟» مترجم گفت: «چک، براتی است که بانک میگیرد و مبلغی که در آن قید شده را میپردازد.»
مدرس خندید و گفت: «به ایشان بگویید من پول و چک قبول ندارم. اگر خواست به من پول بدهد، باید تبدیل به طلا و بار شتر کند و ظهر روز جمعه و هنگام نماز به مدرسه سپهسالار بیاورد و آنجا اعلام کند که این محموله را مثلاً انگلستان یا هر جای دیگر برای مدرس فرستاده است تا آن وقت من قبول کنم.»
بعد از ترجمه این سخنان، مرد فرنگی چیزی گفت. مترجم رو به آقا کرد و گفت: «ایشان میگویند شما میخواهید حیثیت ما را در دنیا نابود کنید.» مدرس خندید و گفت: «به ایشان بگویید از نابودی چیزی که ندارید، نترسید.»
منبع : فارس
کتاب زرد شهید مدرس که گفته شده اگر از مقدمه ابن خلدون بالاتر نباشد کمتر نیست کجاست؟ کتابخانه کنگره آمریکا
آیا می دانستید شهید مدرس به میرزا کوچک خان فرموده بود بیا و تهران را فتح کن من پشت تو هستم....
مطلب زیر را ببینید تا متوجه شوید چرا شهید مدرس ابرمرد ذوالفنون علمی سده اخیر حوزه علمیه شیعه هم مثل شیخ فضل الله عزیز در حوزه ها خودش و آثارش سانسور و بایکوت و مهجور و مطرود است و برخی ساده اندیشان سیاسی که بیوتشان بهشت نفوذی ها بوده است کتابشان درسی شده است...
نفوذ علمی در حوزه جدی است....
وقتی خدمت امام رسیدند که عکس ایشان را روی پول چاپ کنند ایشان فرمودند عکس من نه... عکس مدرس را روی پول چاپ کنید....جای دیگری حضرت امام فرمودند : ایران یک مرد داشت و آن هم مدرس بود....
http://mashrootiat.pchi.ir/show.php?page=contents&id=4035
https://mashhad.navideshahed.com/fa/news/472790/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3
هدایت شده از نشریه عبرتهای عاشورا
1_57388206_5839132704632736358.mp3
4.03M
📢حـاج مـــهدی رســولی
🌹غریبونه تنهای تنها...
🔲 شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 splus.ir/ebratha.org سروش
🖤✍️یکی از دهها پیام تسلیت و اظهار تاثر از سوی قائم مقام محترم مدیر حوزه های علمیه جناب حجت الاسلام والمسلمین ملکی که مدیر و استاد و مربی ایشان بودند😭
🔳 انالله و انا الیه راجعون 🔳
با شنیدن این خبر، یکباره قلبم ایستاد و ذهنم ازکارافتاد.
احساس کردم دوران دفاع مقدس است و خبر شهادت یکی از دوستان بسیار عزیزم را شنیدم
بوی شهادت از این خبر استشمام کردم شهیدی از تبار عارفان عاشق، پاکبازان صادق، زاهدان بصیر، تیزهوشان عابد و مجاهدان شجاع اهل بیت و امام رئوف، دلباخته امام رضا، سرباز پاکباخته امام زمان، مطیع و شیفته امام خامنهای
خدایا شاهدی که دلم سوخت از این خبر، خدایا به پدر و مادرش صبر عنایت کن
به پدر عزیز و مادر مهربانش و دوستان و اساتید تسلیت عرض میکنم
خداوند این مصطفای اصطفا شده را با اجداد گرامش محشور فرماید
🇮🇷 کانال اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه:
@masoumieh_ir
هدایت شده از زیست شهر نوین مولّد
#پروندهایدههاییبرایپیشرفتایران
مدرسه تفکر و نوآوری نگاه با مشارکت اندیشکده زیستشهر و پژوهشکده شهید صدر برگزار میکند:
🔻دوره فشردهی معرفیایده
...زیستشهرهای نوینِ مولِّد...
اساتید دوره: محمدمنان رئیسی، مریم اردبیلی، محمدصالح شکوهی، بهزاد عمران زاده، عباس جهانبخش، امیرحسین کمالی، حسین مهدیزاده
تعدادجلسات: ۸ جلسه ۵۰ دقیقهای
زمان برگزاری: چهارشنبه و پنجشنبه (۱۰ و ۱۱ اسفندماه) ساعت ۱۴ الی ۱۸
شیوه برگزاری: حضوری و مجازی (#آنلاین)
#امتیازات:
💎اعطای گواهی پایان دوره از طرف پژوهشکده شهیدصدر، وابسته به دانشگاه امام حسین(ع)
💎راهبری و توانمندسازی شرکتکنندگان جهت کنشگری فعال و جهتمند در حوزه مسکن و شهرسازی
🎴ثبتنام از طریق:
http://www.negahschool.ir/product/zist-shahr/
🎴 برای بهره مندی از امکان ثبت نام رایگان، به سایت فوق مراجعه فرمایید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن ۰۹۹۰۷۶۲۹۸۸۲ در #ایتا و #بله در ارتباط باشید.
@zistshahr
دانلود رساله فقه الطاعون
رساله ای در فقه مواجهه با بیماری های فراگیر
بسم الله الرحمن الرحیم .. الحمدلله بعد از قریب 18 ماه کار و پژوهش مداوم و بیش از 2000 ساعت کار پژوهشی و نقل قول برداری از بیش از 1000 کتاب و تورق بیش از ده هزار کتاب و دیدن صدها صفحه سایت و مقاله بالاخره نسخه پیش نویس این پژوهش به لطف خداوند آماده گردید. درباره کرونا و واکسن و تغییرات ژنتیکی و اپیدمی ها و طاعون ها و وباها در این رساله نکات مفیدی جمع آوری شده است که توصیه می شود عزیزان اهل دقت و پژوهش در حوزه های علمیه از مطالعه آن بی نصیب نمانند. ضمنا نکات طبی کم یابی نیز در این رساله وجود دارد.
http://tt-ej.ir/post/780
@talabegitaejtehad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 توصیه أکید رهبر انقلاب درباره مطالعه مکرر منشور روحانیت
✂️حقیقتاً اگر انسان بخواهد دربارهى این پیام صحبت بكند و مطالب آن را شرح بكند، هر سطر سطر و جمله جملهى این پیام نورانى و پرمغز و معنوى و بسیار سنجیده و البته از لحاظ ادبى، زیبا و مرصّع
✂️هر جملهاى از این پیام جا دارد كه انسان دربارهاش بحث كند و حرف بزند، توصیه میكنم به مخاطبان آن پیام، یعنى به جامعهى علماى اسلام و روحانیون و طلاب، كه این پیام را مثل یك درس، مثل یك كتاب، مثل یك لوح آسمانى مكرر بخوانند.
✂️خود من واقعاً مكرر خواندم، مخصوصاً بعضى از بخشهاى این پیام را كه هر چى انسان میخواند، احساس میكند كه روى كلمه كلمهى او بایستى تأمل كند و التذاذ روحى و معنوى ببرد، تأمل كنند! ۶۷/۱۲/۱۲
🆔 https://eitaa.com/ijtihad
سلام و عرض تبریک به شما شیعیان حضرت سالار شهیدان علیه السلام ....مطلب زیر از یادداشتهای برادر حاج محسن عبدالله زاده از دانش آموختگان عزیز مدرسه مبارکه معصومیه در کانال رسانه ای ایشان تقدیم شما همراهان بزرگوار می گردد:
🔸شاهبازان طریقت🔸
🖊چند وقتی به خاطر فروش محصولات باغی و سوغات شهر، در قم با انواع تیپ های کسبه ارتباط داشتم. از حاجی بازاری های سن و سال دار و با سابقه گرفته تا جوجه دلال هایی که لاف های گنده می زدن. اما این وسط دیدن یک گروه، حالم را خراب می کرد، برخی طلبه هایی که درس و بحث را کنار گذاشته، وارد بازار و مشغول کسب و کار شده اند. بعضیشان ظلمت و بدحالی خاصی داشتند. در ظاهر همه چیز روبراه بود اما اغلبشان پریشان و دِل مرده بودند، به دل نمی نشستند و کارشان گیر داشت. مطمئن بودم این تناقضات، علتی دارد.
پای حرف هر کدامشان می نشستی کلی دلیل و برهان برای کارش می آورد. یکی می گفت نمی خواهم از وجوهات و خمس بخورم لذا خودم کار می کنم. دیگری می گفت، حضرت آقا گفته جهاد اقتصادی و جهش تولید، من هم دارم در این راستا کار می کنم. دیگری می گفت شهریه پائین است و خرج زندگی نمیرسد. آن یکی می گفت اصحاب ائمه هم اهل تجارت و کار بودند و ..... اما در این بین اندک افرادی هم بودند که روراست می گفتند دنبال پول هستن، از تجارت لذت می برند و طلبگی رو کنار گذاشتند.
و البته در پس همه این بهانه و توجیهات، همان مسائل مالی و پول در آوردن بود. از امرار معاش گرفته تا کسب سود و درآمدزایی و باقی هیچ....
یکی از خصلت های مشترک اغلب این افراد، جَنَم، جُربُزه و استعدادی بود که داشتند. و همین ها آنها را از دیگر طلاب متمایز کرده بود و نکته اصلی این نوشته هم همین جاست که شیطان هر کسی را یک جور فریب می دهد و این افراد زرنگ و پر استعداد را هم اینجور از راه به در کرده است.
حکایت این افراد مانند رزمنده ای است که وسط خط مقدم و زیر آتش و رگبار دشمن نشسته، یک جعبه جلویش گذاشته، چیپس و پفک می فروشد. در حالی که اگر بزند زیر جعبه و بلند شود یک تنه خط شکن میدان است. برگردیم به چند خط ابتدایی متن، شاید آن ظلمت و تعفّن هم به همین خاطر است که اَوجَب و واجب را رها کردند و چسبیدند به فرعیات.
آنقدر کار طلبگی روی زمین مانده که اگر کسی بخواهد انجام دهد وقت سر خاراندن ندارد، چه برسد به کسب و کار. آن هم برای این قشری که استعداد و توانایی بالایی دارند.
تجارت و کسب و کار در جای خود؛ در حد یک امر مستحب برای افزایش قوای عقلانی یا به عنوان یک اَکلِ میته برای امرار معاش خوب است اما اینکه زیّ و زندگی انسان را تجاری کند مکر و حیله خود شیطان است.
کسی که طلبه می شود یعنی استخدام و کارمند امام زمانش شده و بایستی تمام شرایط را رعایت کند. از نظم و وجدان کاری گرفته تا رعایت ساعات کار، مرخصی، ماموریت و استراحت. حال اگر از این دوستان بپرسیم: وجدانا چقدر به این شرایط پایبند بودید، درصد کمی پاسخ مثبت می دهند.
هزاران مسجد، مدرسه و محله بدون امام جماعت و طلبه دارد خاک می خورد و به فساد کشیده می شود، آنوقت عده ای در قم و دیگر شهرها فازِ جهاد اقتصادی و تجارتشان گرفته است. اگر درد دین و انقلاب دارید، بچسبید به جهاد علمی، به جهاد فرهنگی، به جهاد تبیین. آخَر مقام معظم رهبری در کدام جلسه و سخنرانی برای طلاب حرف از کسب و کار اقتصادی و تجارت زده است؟
اگر حال دلتان خوب نیست، اگر صبح تا شب دست و پا می زنید و آخرش هم یا هَشتِتان گِرو نُهِ تان هست یا صفا و حال خوشی ندارید، کمی به خود آئید. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را می خوانید، می بینید و می شنوید اما دلتان با درهم و دینار است.
کافیست برای یک مدت کوتاه هم که شده به صاحب کار و کارفرمای خود اعتماد کنید، آنطور که او می خواهد برایش کار کنید، هجرت کنید، تبلیغ کنید، تحقیق، تحصیل و تدریس کنید، آنوقت ببینید آیا از آسمان برایتان پول و ثروت می بارد یا نه؟ آنوقت هزار تومانتان برکت صد هزار تومان خواهد داشت نه مثل الان که صد هزار تومانتان برکت هزار تومان هم ندارد.
و کلام آخر اینکه این افراد با این استعداد و توان علمی، اجتماعی، فکری و هزاران نقطه مثبت دیگر، مصداق این شعر حافظ اند که می فرماید:
چه شِکَرهاست در این شهر که قانع شده اند شاهبازان طریقت به مقام مگسی
#اَبقی
#شاهبازان_طریقت
@abghaa