eitaa logo
یادداشت های یک طلبه روان شناس
78 دنبال‌کننده
65 عکس
23 ویدیو
0 فایل
مینویسم تا بماند و اندیشه های تازه متولد شود. ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ  ✍️فاطمه وجگانی مدرس و مشاور حوزه علمیه خواهران کارشناس ارشد روان شناسی کارشناس دفتر همرسان (خانواده و ازدواج) دانشگاه کاشان @Fvajgani61
مشاهده در ایتا
دانلود
زائر اربعین حقیقتی که تکه ای از وجود را آنجا گذاشته است. هر عاشق دیده و ندیده ی آن حرم را مجذوب خود کرده است. تکه ای از وجودش، پر جوش و خروش در تلاطم است. همه را به سوی خود می‌خواند. چراغ نور هدایت و کشتی اش نجات دهنده است. زائرش خواب و خوراک ندارد. در بیداری به دنبال حرم می‌گردد. کم کم کوله ای جور می‌کند و به دنبال همسفری عاشق تا به گرد خانه ی کعبه ی دوست بگردد. همه چیز جور و مهیاست. او عازم سفر می شود. هنوز کربلا را ندیده است ولی عاشق است و نمی داند که چرا بیقرار است. ندیده درد عشقی کشیده است که مپرس. شعاری دارد پسندد آنچه را جانان پسندد. عازم راه است از همه حلالیت می‌طلبد و قدم قدم خودش را به آن سوی مرزها می کشاند. تشنه است اما نه به اندازه ی لبهای ترک خورده ی ارباب! گرم است اما نه اندازه ی گرمی عشق به حرم! گاهی تنها می شود‌‌؛ همسفری اش را گم می‌کند، دلش پر از اضطراب می شود اما نه به اندازه ی اضطرار گم شدن رقیه! راه دور است عمودها را طی می کند نه به اندازه ی دوری سفر مدینه تا کربلا تا کوفه و شام بلا. اشک فراق ز هجران حرم دارد نکند بین الحرمین را نبیند اما نه به اندازه ی فراق زینب از دوری برادر. پاهایش آبله زده است، گاهی مجروح و زخمی، خون می‌چکد ولی به اندازه ی زخم های حضرت سجاد علیه السلام نه! او را میزبان‌های عراقی پذیرایی می کنند؛ بفرما چای عراقی و طعام عراقی و گاهی مشت و مال و مکان استراحت... داخل کوله اش خوراکی دارد ولی نای خوردن ندارد. هزاران فرق است این مسیر تا آن مسیر زینبی که کوله ای نبود و محض صدقه، نان و خرمایی برای یتیمان میاوردند نه از باب اکرام مهمان. زائر اولی می‌رود تا «اللهم اجعل محیای محیا» زندگی اش را از حسین علیه السلام درس بگیرد. حسین علیه السلام امام زندگی اش است. او می رود تا انجام تکلیف کند. باید برود تا حس ظهور را درک کند. امام حی و حاضرش را یاری کند. اربعین یک حادثه نیست، جاری که همیشه در حال جریان است. زنده می‌کند، بیدار می‌کند، می‌بخشد، جان می دهد، کن فیکون می‌کند. اربعین حماسه ی حضور است برای درک ظهور. حقیقت حسین آنجاست همان تکه ی وجودی است. حسین علیه السلام همه چیز است. حقیقت فطرت است. حیات و ممات و حشر و نشر و حساب و کتاب و.. همه با حسین است. حسین ثارالله است. خونبهایش خود خداست. زائرش بر بال ملائک سوار است، فرشته ها او را مشایعت می‌کنند. خود را به بین الحرمین قطعه ای از زمین بهشت می رساند. هر طرف نگاه می‌کند حرم می‌بیند. حرم در حرم نور در نورجرعه آبی می نوشد، نعلینش را به بند انگشتش گره کرده و بین دو حرم و دوراهی گیر کرده است. ادب می کند در محضر حضرت سقای ادب، اذن دخول می گیرد سر تعظیم فرود می‌آورد و داخل حرم عباس علیه السلام بوی سیب را استشمام می کند و اندکی بعد راهی حرم حسین علیه السلام می شود. «هنیئا لک» زیارت قبول زائر اولی هر ساله رزقت پر برکت ✍فاطمه وجگانی سطح سه تعلیم و تربیت جامعه الزهرا کارشناسی ارشد روان شناسی @talabemoshaver99
. زائر اربعین ✍فاطمه وجگانی حقیقتی که تکه ای از وجود را آنجا گذاشته است. هر عاشق دیده و ندیده ی آن حرم را مجذوب خود کرده است. تکه ای از وجودش، پر جوش و خروش در تلاطم است. همه را به سوی خود می‌خواند. چراغ نور هدایت و کشتی اش نجات دهنده است. زائرش خواب و خوراک ندارد. در بیداری به دنبال حرم می‌گردد. کم کم کوله ای جور می‌کند و به دنبال همسفری عاشق تا به گرد خانه ی کعبه ی دوست بگردد. همه چیز جور و مهیاست. او عازم سفر می شود. هنوز کربلا را ندیده است ولی عاشق است و نمی داند که چرا بیقرار است. ندیده درد عشقی کشیده است که مپرس. شعاری دارد پسندد آنچه را جانان پسندد. عازم راه است از همه حلالیت می‌طلبد و قدم قدم خودش را به آن سوی مرزها می کشاند. تشنه است اما نه به اندازه ی لبهای ترک خورده ی ارباب! گرم است اما نه اندازه ی گرمی عشق به حرم! گاهی تنها می شود‌‌؛ همسفری اش را گم می‌کند، دلش پر از اضطراب می شود اما نه به اندازه ی اضطرار گم شدن رقیه! راه دور است عمودها را طی می کند نه به اندازه ی دوری سفر مدینه تا کربلا تا کوفه و شام بلا. اشک فراق ز هجران حرم دارد نکند بین الحرمین را نبیند اما نه به اندازه ی فراق زینب از دوری برادر. پاهایش آبله زده است، گاهی مجروح و زخمی، خون می‌چکد ولی به اندازه ی زخم های حضرت سجاد علیه السلام نه! او را میزبان‌های عراقی پذیرایی می کنند؛ بفرما چای عراقی و طعام عراقی و گاهی مشت و مال و مکان استراحت... داخل کوله اش خوراکی دارد ولی نای خوردن ندارد. هزاران فرق است این مسیر تا آن مسیر زینبی که کوله ای نبود و محض صدقه، نان و خرمایی برای یتیمان میاوردند نه از باب اکرام مهمان. زائر اولی می‌رود تا «اللهم اجعل محیای محیا» زندگی اش را از حسین علیه السلام درس بگیرد. حسین علیه السلام امام زندگی اش است. او می رود تا انجام تکلیف کند. باید برود تا حس ظهور را درک کند. امام حی و حاضرش را یاری کند. اربعین یک حادثه نیست، جاری که همیشه در حال جریان است. زنده می‌کند، بیدار می‌کند، می‌بخشد، جان می دهد، کن فیکون می‌کند. اربعین حماسه ی حضور است برای درک ظهور. حقیقت حسین آنجاست همان تکه ی وجودی است. حسین علیه السلام همه چیز است. حقیقت فطرت است. حیات و ممات و حشر و نشر و حساب و کتاب و.. همه با حسین است. حسین ثارالله است. خونبهایش خود خداست. زائرش بر بال ملائک سوار است، فرشته ها او را مشایعت می‌کنند. خود را به بین الحرمین قطعه ای از زمین بهشت می رساند. هر طرف نگاه می‌کند حرم می‌بیند. حرم در حرم نور در نورجرعه آبی می نوشد، نعلینش را به بند انگشتش گره کرده و بین دو حرم و دوراهی گیر کرده است. ادب می کند در محضر حضرت سقای ادب، اذن دخول می گیرد سر تعظیم فرود می‌آورد و داخل حرم عباس علیه السلام بوی سیب را استشمام می کند و اندکی بعد راهی حرم حسین علیه السلام می شود. «هنیئا لک» زیارت قبول زائر اولی هر ساله رزقت پر برکت @AFKAREHOWZAVI https://eitaa.com/talabemoshaver99