💢معناشناسی #واژهی_تمدن در زبانهای اروپایی(1)
🔻#یادداشت_تحقیقی
🔻#معناشناسی_تمدن
🔻#بازشناسی_مفاهیم
🔸در اولین گام [برای معناشناسی واژهی تمدن*] باید شرایطی را مدنظر قرار دهیم که درآن واژهی تمدن یا دیگر معادلهای زبانیاش در زبانهای فرانسوی و انگلیسی و آلمانی کاربرد پیدا کرده است. به چند دلیل این سه زبان از همه برجستهترند؛ حداقل به دلیل این واقعیت که این سه زبان در دیپلماسی اروپای قرون هجدهم و نوزدهم بیشترین تفوّق را داشتهاند. همین دوره مصادف است با ورود کلمهی تمدن و آرمان آن به اندیشهی اروپایی، در آن دوران، [زبان] فرانسوی احتمالاً گستردهترین زبانی بود که مردم در اروپای غربی با آن تکلم میکردند. در عین حال انگلیسی زبان قدرت مسلط عصر بود و [زبان] آلمانی هم به دلیل شبکهٔ گستردهی روابط دیپلماتیکی که ولایتهای آلمانی تبار رنگارنگ را به هم وصل میکرد، بسیار پرکاربرد بود. به علاوه، [زبان] فرانسوی از این جهت هم مهم است که اولین زبانی است که واژهی تمدن درآن ظاهر شد. تحول شایان توجه بعدی وقتی رخ داد که با فاصلهٔ کوتاهی [واژهی] تمدن در کاربرد انگلیسی آن به ظهور رسید. معلوم نیست که آیا این واژه از فرانسوی به انگلیسی راه یافت یا اینکه مستقلاً در این زبان ایجاد گردید، ولی به هرحال حامل معنایی شد که به معنای فرانسوی بسیار نزدیک بود.
#ادامه_دارد...
🔻#پینوشت:
*واژهی تمدن، معادل کلمهی (civilization) در زبان انگلیسی است.
🔹#منبع:
کتابِ "راه ناهموار تمدن، هفت مقاله دربارهی تمدن"، انتشارات ترجمان، صفحهی 22.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢معناشناسی #واژهی_تمدن در زبانهای اروپایی(1) 🔻#یادداشت_تحقیقی 🔻#معناشناسی_تمدن 🔻#بازشناسی_مفاهیم
💢معناشناسی #واژهی_تمدن در زبانهای اروپایی(2)
#یادداشت_تحقیقی
#معناشناسی_تمدن
#بازشناسی_مفاهیم
🔸در زبانهای آلمانی و هلندی و ایتالیایی #واژهی_تمدن با تعبیرات منطقهایِ دیگری مواجه بود که مقصود مشابهی را میرساندند، اما هنوز چندان با #آرمانهای_تمدن همساز نشده بودند. در دانمارک اسمِ بشهافینگ(1) برپایهی فعلِ بِشهافن(2) ساخته شده بود و به طور گستردهای به معنای باادبی، تنزیه و مدنیّت به کار میرفت. در عین حال در ایتالیا هم کلمهی سیویلتا(3) چنانکه در آثار دانته میتوان پیدا کرد، دیرزمانی بود که در این زبان جاگیرشده بود. اهمیت #تمدن هم به عنوان کلمه و هم به عنوان آرمان و نقش کلیدیای که سه زبان برتر اروپای غربی در شکلگیري آن ایفا کردند در جملهی نسبتاً گیرایی از امیل بِنوِنیسته(4) هویداست: «سراسر تاریخ اندیشهی مدرن و اصلیترین دستاوردهای فکری دنیای غرب پیوسته است با ابداع و ساماندهیِ چند ده کلمهی حیاتی که همهشان جزءِ داراییِ مشترکِ زبانهای اروپای غربیاند.» تمدن یکی از این کلمات است.
🔹#منبع:
کتابِ "راه ناهموار تمدن، هفت مقاله دربارهی تمدن"، انتشارات ترجمان، صفحهی 23 و 24.
🔻#پینوشتها:
1- beschaving
2- bechaven
3- civilta
4- Émile Benveniste
ا—----------------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢معناشناسی #واژهی_تمدن در زبانهای اروپایی(2) #یادداشت_تحقیقی #معناشناسی_تمدن #بازشناسی_مفاهیم 🔸
💢معناشناسی #واژهی_تمدن در زبانهای اروپایی(3)
🔻#یادداشت_تحقیقی
🔻#معناشناسی_تمدن
🔻#بازشناسی_مفاهیم
🔸دو جنگ جهانیِ [اول و دوم]، رکود بزرگ و... همه دست بهدست هم دادند تا #ایده_تمدن را [در غرب] از پای بست ویران کنند. بنابراین برای بخش عمدهای از این قرن، تمدن دیگر یکی از آن کلمههای حیاتی به نظر نمیرسید. علیرغم این، در سالهای میانی قرن [بیستم]، شاهد پدید آمدن چند مطالعه جامع درباره #ظهور و #سقوط تمدنهای اصلی به قلم تاریخنگاران و جامعهشناسان و انسانشناسان برجسته بودیم. در سالهای دهه ۱۹۸۰ نیز مطالعه عمدهای درباره «استانداردِ تمدن»، در جامعه بینالمللی بهچاپ رسید. این پژوهش در عین حال مطالعه تاریخی بسیار گستردهای نیز بود. اما با فرارسیدن سالهای پایانی قرن [بیستم]، این سَبک از تحقیق دیگر در جریان اصلی حوزههای پژوهشی به ندرت دیده میشد.
🔸اثر معاصری که ذهنها را به خود مشغول کرده است، تزِ #برخورد_تمدنهای ساموئل هانتینگتون است. این تز به احیای حوزه مطالعاتی مشروع و ارزندهای کمک کرد که میشود نام بیدر و پیکر «مطالعاتِ تمدنی» را بر آن گذاشت. توجه عمومی گسترده به این تز و اتمسفر روابط سیاسی بینالمللی در دورانی پس از جنگ سرد که این تز در آن متولد شدهبود، در کنار تهدیدهای روزافزون تروریسم بنیادگرا، مباحتی طولانی و شدیدی را دامن زد که به رواج دوباره تعبیر تمدن(ها)، بیش از هر جای دیگری در قلمرو سیاست جهانی، کمک کرده است.
🔸علیرغم اینکه #هانتینگتون یکی از جدیترین مشارکتکنندگان در این بحث بوده است، تاریخ و تعریف بسیار مختصری از این واژه ارائه میدهد که اینگونه شروع میشود:
«ایده تمدن به عنوان نقطه مقابل بربریت، به دست متفکران فرانسوی قرن هجدهم بسط یافت و معلوم است که متمدن شدن خوب بود و نامتمدن بودن بد.»
هانتینگتون اذعان میکند که در گیرودار تکامل این مفهوم تمایزی بین کاربرد تمدن در صورت مفرد و تمدنها به صورت جمع به وجود آمده است و این صورت جمع واژه است که موضوع کتاب اوست.
🔹#منبع:
کتابِ "راه ناهموار تمدن، هفت مقاله دربارهی تمدن"، انتشارات ترجمان، ص 24.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami