eitaa logo
به‌سوی تمدن نوین اسلامی
211 دنبال‌کننده
370 عکس
66 ویدیو
24 فایل
مدیر کانال: جواد بهروزفخر @javad_behruzfakhr
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 💢تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام تمدن‌ساز است 🔸در زمان ناصرالدین‏شاه، زمانی که امیرکبیر دارالفنون را احداث کرد، کسی تردید نمی‌کرد که ما باید طب، فیزیک، مهندسی و علوم نظامی را از اروپا بگیریم. به سرعت از اتریش، فرانسه و بقیه کشورها معلم آوردند و خواستند مملکت را جلو ببرند؛ البته در آن زمان کار بدی هم نکردند. همین اتفاق در مورد هم افتاد. امروز حرف ما این است که حتی اگر می‏‌خواهیم از غرب این علوم را بگیریم، آگاهانه بگیریم؛ یعنی بدانیم چرا می‌‏خواهیم بگیریم، چه چیزهایی را می‌خواهیم بگیریم؛ چه چیزهایی را می‌خواهیم رد کنیم و این ردکردن هم آگاهانه باشد. همان‏طور که رهبر انقلاب نیز چند بار گفته‌اند، مقصود ما از علوم انسانی اسلامی، این نیست که ما با همه دستاوردهای غرب در علوم انسانی مخالفیم؛ گرچه مسلم است که انسان‏شناسی اسلامی با انسان‏شناسی غربی تفاوت دارد. 🔸تحول علوم انسانی یک کار تمدنی و یک اهتمام است؛ یعنی ما بدون علوم انسانی نمی‌توانیم آرزومند باشیم برای رسیدن به تمدن؛ ما نمی‌توانیم مدعی حرکت در راه باشیم، بدون اینکه علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. اسلامی‌کردن علوم انسانی بدون همکاری حوزه و دانشگاه ممکن نیست. این مسأله تعارف و شعار نیست. یا باید بگوییم اصلاً علوم انسانی هیچ احتیاجی به اسلامی‌شدن ندارد، کمااینکه بعضی این حرف را می‌زنند؛ یا اینکه معتقد باشیم به اسلامی‌کردن علوم انسانی که در این صورت اساساً این‌که مقصود ما از اسلامی‌شدن چیست، احتیاج به همکاری حوزه و دانشگاه دارد. البته همین‌جا باید گفت که اسلامی‌شدن علوم انسانی در مورد تک‌تک رشته‌های علوم انسانی فرق می‌کند. 🔺بخشی از سخنرانی دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول در علوم انسانی در افتتاحیه طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی. ا—--------------------------—ا @tamadone_novine_islami
💢سلام برادر! / برای شهدای مسجد النّور نیوزیلند ✍فاطمه بهروزفخر ! 🔸من هیچ‌کاری از دستم برنمی‌آید تا غم را از توی چشمان تمام مردمان جهان بردارم و لبخندِ رویِ لب‌شان را پررنگ کنم. من در جغرافیای کوچکی اقامت دارم و توانم، توان یک انسان معمولی است. من هیچ کاری از دستم برنمی‌آید؛ برای همین بود که از صبح زل زدم به عکس‌ها و فیلم‌های حادثه تروریستی و سایت‌های خبری را بالا و پایین کردم. بعد چشم دوختم به عکس‌ها و به قصه‌ها فکر کردم. بله! من در اوج غم هم به قصه‌ها فکر می‌کنم. بعد دیدم مردی که قبل از شهادت گفته است «!» و با همین جمله صلح را به رخ تمام خشونت‌های دنیا نشان داده است، حتما قصه شنیده است. حتماً با قصه‌ها بزرگ شده است. فقط قصه‌ها و پدرومادری که با قصه‌ها مأنوس باشند می‌توانند به تو‌ یاد بدهند که با لبخند در عصر شتاب‌زدگی بگویی: «!» بعد دیدم دلم برای آن‌که بدون هیچ واهمه‌ای کُشته و رد خون را دیده، سوخته است. چشم‌هایم را بستم و پرسیدم توی خیالم: «تو اصلا هیچ قصه‌ای شنیده‌ای مرد؟! نه! نشنیده‌ای! تو بی‌قصه‌ترین مرد این روزگاری. قابل‌ترحمی و رقت‌انگیز. تو قصه‌نشنیده‌ترینی وگرنه آن‌که قصه شنیده باشد، سلام می‌گوید و آن‌که نشنیده اسلحه می‌کشد.» 🔸من هیچ کاری از دستم برنمی‌آید برای این‌که غم را از صورت جهان بشویم، من جغرافیای محدودی دارم و توان اندک. برای همین دل داده‌ام به قصه‌ها و کتا‌ب‌ها برای نجات خودم و بقیه. برای همین است که فکر می‌کنم اگر قصه و کتاب‌ها را گره بزنم به زندگی آدم‌هایی که دوست‌شان دارم، صلح جایی توی قلب آدم‌ها باز می‌کند. من دیده‌ام که آدم‌های اهل قصه و کلمه، مهربان‌ترند، دل‌خوش‌ترند و بلندبلند سلام می‌کنند. 🔹نقل از کانال "یادداشت‌های خانم ف" @fatemehbehruzfakhr ا—--------------------------—ا https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (110) ⭕️فصل سوم/فاصله جامعه‌سازی تا تمدن‌زایی 🔻جایگاه اراده آدمی در زایش‌های تمدنی (3) 🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون که پدر جامعه‌شناسی شناخته شده است، یا و که بزرگان کلاسیک جامعه‌شناسی محسوب می‌شوند، به دنبال کشف قوانین جامعه رفتند و به تعبیر کنت، فیزیک اجتماعی تأسیس شد. فیزیک اجتماعی همان جامعه‌شناسی است که قرار است هم‌چون دیگر علوم تجربی، قوانین جامعه را کشف کند تا قدرت کنترل، پیش‌بینی و هدایت اجتماعی پیدا کنند. بنابراین به زعم اینان، همان‌طورکه طبیعت دارای قانون است‌، اجتماع هم دارای قانون‌هایی ثابت است که از راه تجربی و مطالعات آماری قابل کشف و کنترل است. دانشمند با قوانین مذکور، ۱. آینده را پیش بینی می‌کند، ۲. طبیعت و جامعه را کنترل و مهار می‌کند و ۳. جامعه را مطابق اهداف خودش می‌سازد. 🔸در این دیدگاه نیز در همان جهت کشف قوانین طبیعت و جامعه و انباشت علم و تغییر در طبیعت و کنترل اجتماعی معنا می‌شود. در این نگرش، انسان با اراده‌ای که در طول تاریخ، برای کشف حقایق و علم ورزی به خرج می‌داده، مسیری را می‌پیماید که روزبه‌روز بر علم و دانش او افزوده می‌شود، تا جایی که بردیگر کرات و آسمان و زمین تسلط یافته و یک تمدنی متکی بر علوم پایدار عقلی و تجربی تأسیس می‌کند. بنابراین، جوامع انسانی، در اختیار و است. 🔸 افراد و آحاد انسانی، تحت کنترل مدیریت وهدایت دانشمند علوم اجتماعی قرار می‌گیرند. این نگاه تقریبا تا ۱۹۶۰ میلادی در اروپا و مجامع علمی غرب مسلط بود و تمدن امروزین غرب، محصول چنین نگرشی است. با ظهور جریان‌های قاره‌ای و جریان‌های مارکسیستی که در مکتب فرانکفورت به وحدت می‌رسند، دیدگاه مکتب وین و جریان و رویکردهای مبناگرایانه، بیش‌از‌پیش در مجامع علمی غرب، تضعیف شد و از مرجعیت فکری و علمی افتاد. حتی نقدهایی که خود پوزیتیویست‌ها مثل پوپر نسبت به وارد آوردند، لطمه‌های اساسی بر پیکره مبناگروی بود، چراکه تفکر عقلی از پیش به حاشیه رانده شده بود و علوم تجربی آخرین سنگر مبناگرایی قلمداد می‌شد. ... 🔹: متولی امامی، سیدمحمد‌حسین؛ جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی، قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 119 و 120. ا—--------------------------------------—ا @tamadone_novine_islami
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش اول) ⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند ✍... رضا امیرخانی 🔸نگاهی به تاریخچه ی ملی شدن صنعت نفت، از مخالفت‌های سیاسی ابتدایی دکتر مصدق، تا پای مردیِ انتهايیِ وی و آیة الله کاشانی و حذف سلطه‌ی انگلیس نکات فراوانی را روشن می‌کند. اولین نکته این است که به خلاف شعار میلیون، نفت هیچگاه در ایران ملی نشد. نفت دولتی شد. دکتر مصدق شاید با حذف نگاهِ استعماریِ انگلیس، قدم بسیار بزرگی برداشته باشد. که البته همین قدم نیز بعدتر در گرماگرم بی‌تدبیری‌ها، نفوذ استعماری امریکایی‌ها را تسهیل کرد. اما هرگز نتوانست در حذف نگاه استبدادی معطوف به نفت، موفقیتی کسب کند. 🔸نفت -چه پیش از انقلاب و چه پس از آن - دولتی باقی ماند و اگر چه ظاهر قوانین تغییر کرد و مثلاً نفت از درآمد خالصه‌ی شاهنشاهی به انفال تغییر نام یافت، اما دست دولت در استفادۀ بی‌حساب از آن، هم‌چنان باز ماند. این احساس که نفت بایستی نشان ملی داشته باشد، حتا در زمان دکتر مصدق، نکتۀ بدیعی نبوده است. خود انگلیسی‌ها که با شرکت بریتیش پتروليوم (محصولات نفت بریتانیای کبیر) خون ایرانی را در شیشه می‌کردند و می‌بردند، متوجه مخالفت مردم بودند با نشان‌هایِ بی‌شمارِ بی. پی. (مخفف بریتیش پترولیوم) که روی بیل و فرغون و اتومبیل و لباس کار حک شده بود... بنابراین با همان سیاست ورزیِ انگلیسی، سال‌ها پیش از نهضت دکتر مصدق، میان جنوبی‌ها شایع کرده بودند که بی. پی. که بعضی جاها هم به صورت ب. پ. انگار به فارسی نوشته می‌شد، مخفف بنزین پارس است، نه بریتیش پتروليوم! یعنی حتا انگلیسی‌ها نیز می‌دانستند که بایستی مردم خود را صاحب نفت بدانند، ولو با یک عبارت دروغين ب. پ! 🔸کار مصدق، سهم دولت از نفت صادراتی را کمی افزایش داد و قراردادهای نفتی را به پروتکل‌های حقوقی مدرن‌تر نزدیک کرد. همین و بس. پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت، دربار به جای بهرۀ انک مالكانه، قراردادهای مدرن‌تر نفتی را تجربه کرد. این تغییر، به هیچ عنوان حامل مفهوم بلند عبارت " " نبود. دولتی کردن نفت یعنی دور شدن از مدیریت حسابگرانۀ مردمی، حتا یعنی حسرت مردم از شادی‌های تاریخی! ...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش دوم) ⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند ✍... رضا امیرخانی 🔸در کتابی، نمونه‌ای از اکتشافات ینگه دنیایی، راجع به جوینر که از اولین کاشفان علمیِ نفت - مبتنی بر دانش زمین شناسی - است، در مورد حوزهای نفتی در شرق تگزاس این چنین توصیف شده است: خبر وقوع موفقیت بزرگ به سرعت به اقصا نقاط انعکاس یافت. یک‌شبه در مسیر جاده‌ای که به چاه شمارۀ ۳ ختم می‌شد، شهری مملوّ از خیمه‌های چادر برپا شد. خیلی از جمعیت به آنجا آمده بودند تا از نزدیک شاهد غرش رعدآسای چاو نفت باشند. این شهر، همان شب، جوینر نام گرفت. یک ماه بعد از عملیات آزمایشی در ساعت ۸ شب ۱۳ اکتبر ۱۹۳۰ چاه شمارۀ ۳ "دیزی برادفورد" در انفجاری مهیب واقعیت درون خود را آشکار ساخت. احساسات قابل کنترل نبود. ۷۰۰-۸۰۰ نفر در اطراف چاه جمع شده بودیم و صف خودروها به بیش از یک و نیم مایل در امتداد جاده‌ای در یک مزرعۀ پنبه کاری می‌رسید، همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی آوری را در انسان به‌وجود می آورد. زمین‌های فراوانی را در اطراف چاه، مردم به قیمت‌های باور نکردنی خریداری می‌کردند تا خود به کشف نفت بپردازند و جوينر با در اختیار گرفتن ۵ هزار هکتار زمین، سهم عمده‌ای در میان مالکان داشت. بعدها تگزاس شرقی با تولید روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت، به منطقه‌ای با امکانات وسیع اقتصادی مبدل شد. 🔸این گزارش مجملی است از یکی از اکتشافاتِ یکی از کاشفان نفت در ینگه دنیا. چندین آدم ماجراجو داریم مثل همین آقای کلمبو جوینر که در گوشه گوشۀ خاک ایالات متحده، مشغول کشف و استخراج نفت می‌شوند. هر کدام طبقِ قوانینِ مدام در حال تغییر مجبورند درصد زیادی از درآمد خود را به دولت بدهند، اما همان درصد كمِ ناشی از استخراج زیر صد بشکه نفت در روز، یک محرک اقتصادی برای ایشان است. ...👇👇👇
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش پایانی) ⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند ✍... رضا امیرخانی 🔸همۀ شرکت‌های نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل می‌شوند. هر کدام این‌ها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادی‌آوری را در انسان به وجود می‌آورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیده‌اند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سه‌لتیِ پیش از انقلاب کراوات می‌زده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه می‌پوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سه‌لتی. 🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روش‌های نوین حفاری و استخراج را پیدا می‌کند، به‌دنبال منابع دیگر از کشورش بیرون می‌زند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، می‌شود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت می‌شود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی. 🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سه‌لتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، می‌شود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدن‌های کنار قهوه‌خانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟ . 🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص 101 تا 106 ا—--------------------------------------—ا @tamadone_novine_islami
ولادت با سعادت امیر مومنان حضرت علی علیه‌السلام مبارک باد! @tamadone_novine_islami 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
💢خاطرۀ دکتر سید جعفر شهیدی از درد چشم خود در شهر نجف و توسل به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🔸سالیانی که در نجف اشرف به سر می‌بردم ، مبتلا به درد چشم شدم بسیار آزارم می‌داد. دو سه بار به مطب پزشکی به نام دکتر محمد العيد رفتم و هربار یک ربع دينار، یعنی اندکی کمتر از یک چهارم ماهیانه‌ام را به او می‌دادم. قطعه فلزی به پلک چشمم می‌کشید و می‌گفت: «همت جوانان را داری.» چرا چنین می‌گفت؟ نمی‌دانم . اگر درد چشم بیشتر نمی‌شد کمتر نمی‌گردید . پسین روزی در یکی از ایوان‌های صحن مقدس روبروی گنبد مطهر نشسته بودم افسرده و از رنج چشم آزرده ، روی به گنبد کردم و گفتم : «يا على من برای درس خواندن به شهر تو آمده‌ام و تنها وسيلتم چشم است.» گریه‌ام گرفت، دو رباعی به ذهنم آمد و در آن حال زمزمه کردم: ای بار گهت قبله گه اهل نیاز وی روضه حضرت تو خلوتگه راز در خانه کعبه زادی و زادگهت شد قبله مسلمین بهنگام نماز ای ذات خدای را تو مرآت جلی وی نور مبین کاشف سر ازلی در مدح تو این بس که نبودی دوزخ لَواجتَمَعَ النّاس عَلَى حُبِّ على 🔸در همین حال بودم که یکی از آشنایان که نامش را فراموش کرده‌ام به صحن درآمد. مرا دید و حالم را پرسید. گفتم: «از چشم درد رنج می برم.» گفت: «فردا بیا با هم به کوفه برویم سید احمد ربیعی چشمت را ببیند.» فردا به همراهی او به کوفه رفتم به خانه سید در آمدیم. پیر مردی بود نورانی در زیر زمین خانه نشسته، تنی چند گرد او. نوبت به من رسید با ذره‌بینی درشت چشمم را نگاه کرد. پاره‌ای کاغذ برداشت و چیزی بر آن نوشت و چون بدستم داد‌، نوشته بود آرجِدُل. گفت : «روزی سه بار در چشم بریز.» دو بار ریختم و نمی‌دانم به نوبت سوم نیازی افتاد یا نه‌، همان روز درد چشم آرام گرفت‌. آرجدل چنان تأثیری داشت؟، یا حالت افسرده من و نیاز به درگاه مولای کارساز؟، یا تصادف؟ هر چه اسمش را می‌گذارید بگذارید. بپذیرید یا نه چشمم بهبود یافت. اما سال‌ها بعد که چشمم از نو درد گرفت آرجدل سودی نداد‌! 🔹منبع: کتابِ «علی از زبان علی یا زندگانی امیرمؤمنان علی علیه‌السلام» نوشتۀ دکتر سید جعفر شهیدی، ص 8 و 9. ا—--------------------------------------—ا @tamadone_novine_islami
دیشب که غریبانه مرا خواب ببرد #ایران_مرا یکسره سیلاب ببرد ای حافظ شیراز غزل ساز مکن #دروازه_ی_قرآن تورا آب ببرد @adab_o_parsi @tamadone_novine_islami
💢نوروز در فرهنگ شیعه ✍رسول جعفریان 🔸 یا روزِ نو در همه تقویم‌ها، دوره‌ها و در میان همه فرهنگ‌ها، با اسامی گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حرکت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعی، تقویم را پدید آورده است. آغاز هر سال، شروع جدیدی است که خود به نوعی انسان را با احساسی تازه و تولدی نو به حرکت در می‌آورد. این آغاز همراه با شادی و سرور بوده و در هر فرهنگی آیین‌های ویژه‌ای برای نشان دادن خوشحالی و شادی تعبیه شده است. در میان ایرانیان، این روزِ نو، روزی بود که شاه جدید ساسانی به تخت می‌نشست آخرین نوروز ایرانی که در آن آیین‌های ویژه‌ای را اجرا می‌کردند (فهرستی از آنها را ابوریحان در آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳ از منابع زردتشتی آورده است. بنگرید : صص ۳۳۳ - ۳۲۵)، روزی در اواخر خردادماه بود که یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال با توجه به عدم محاسبه کبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یک روز به عقب می‌افتاد. 🔸پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود که مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفته و تا یکی دو سه قرن، بسیاری از آنان بر آیین کهن خود بودند. حتی اگر اسلام را پذیرفتند، نتوانستند به آسانی آن آداب را ترک کنن اسلام، دو عید را با عنوان عید و با آیین‌های ویژه مطرح کرد، هر چند آنها آغاز سال نبود، اما به هر روی عید طبیعی مسلمانان به شمار می‌آمد. در برابر، نه از سوی اهل سنت و نه امامان شیعه، موضع‌گیری روشن و شناخته شدۀ مفصلی نسبت به نوروز مطرح نشد. آنچه در این باره گفته شده پس از این اشاره خواهیم کرد. بحث نوروز در ، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا که به منابع برجای مانده مربوط می‌شود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسی از آن یاد و پس از آن در منابع دیگر هم وارد شد. 🔸در این مقاله سیر ورود در منابع شیعه و موضعگیری فقهای شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نکته جالب توجه آنکه در دوره صفوی، آثار فراوانی در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ تهرانی در زیر مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله که در دوره صفوی تألیف شده یاد کرده است. در این مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه که در این دوره تألیف شده، شرحی به دست دهیم. 🔹ادامه این مقاله را در لینک زیر بخوانید http://www.icro.ir/files/document/8598/5.pdf ا—----------------------------------—ا کانال @tamadone_novine_islami
💢انسان، از آزادی درون تا آزادی بیرون 🔸انسان مطلق نیست، ولی از هر موجود دیگری به مطلق نزدیک‌تر است. شاید گزاف نباشد اگر ادعا کنیم که انسان از درون خود، مطلق و آزاد است؛ اگر چه از جهت بیرون، همواره مقید شناخته می‌شود. آزادی درونی چیزی نیست که از سوی اشخاص به انسان داده شود؛ چنان که سلب آزادی درونی از او نیز امکان‌پذیر نیست. 🔸ذات انسان، آزادی است و هر گونه قیدی که بر او وارد شود، جنبه‌ی عرضی دارد. البته در یک قاعده‌ی عقلی آمده است که هر آنچه عرضی است، قابل زوال خواهد بود. مطلق، ممکن است مقید شود؛ ولی می‌تواند قید خود را رها کند و در صرافت اطلاق و آزادی باقی بماند. 🔸سقراط از درون خود آزاد بود و به آزادی درونی خود، آگاهی داشت؛ اما به قانون شهر خود مقید شد و به آن احترام گذاشت. تنها به واسطه‌ی آزادی است که انسان می‌تواند خودش را به قید قانون مقید سازد. موجودی که آزاد نیست، نمی‌تواند خود را به قید قانون مقید کند. 🔸به طور کلی می‌توان گفت: قید در جایی تحقق پیدا می‌کند که آزادی معنی داشته باشد. قانون، نتیجه‌ای است که از نوعی قرارداد به وجود می‌آید و قرارداد تنها هنگامی معنی پیدا می‌کند که آزادی وجود داشته باشد. آنجا که انسان با اختیار، خود را مجبور می‌سازد، در واقع مجبور شناخته نمی‌شود؛ و اگر اختیار خود را از راه جبر به دست آورده باشد، باز هم مختار است. 🔸وسعت دایره‌ی آزادی به وسعت دایره‌ی آگاهی است و بدون آگاهی، سخن گفتن از آزادی معنی معقول و محصلی ندارد. آزادی ارمغانی است که آگاهی آن را برای انسان می‌آورد. 🔻منبع: فراز و فرود فکر فلسفی غلامحسین ابراهیمی دینانی 🔹نقل از کانال تفکر @tafakkor ا--------------------------------------ا کانال @tamadone_novine_islami
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (111) ⭕️فصل سوم/فاصله جامعه‌سازی تا تمدن‌زایی 🔻جایگاه اراده آدمی در زایش‌های تمدنی (4) 🔸تمدن مدرن که به جهت رشد علوم تجربی و توسعه فن آوری‌ها، به سرعت جهانی شد و مقبولیت عامی در شرق و غرب یافت، نه تنها به علوم وحیانی در دوران رنسانس پشت نمود که حتی معرفت عقلی را نیز نامعتبر و نامفهوم قلمداد کرد و علم تجربی را تنها معرفت معتبر نامید. یکه‌تازی پوزیتیویسم در دوران مدرن و وجود زمینه‌های مبناگروی در تفکر فلسفی شرق، تفکرات مبناگرایانه را در رسمیت بخشید و مخالفتی را نیز در جریان‌های دینی برنیانگیخت. معتبر شدن مبناگرایی در شرق و به خصوص در میان مجامع دانشگاهی، باعث شد تا تلقی خاصی از در میان برخی مسلمين و به خصوص روشنفکران به‌وجود آید. با نگرش مذکور که معتقد است دانشمندان، متکی بر مبانی ثابت و مشخصی تولید علم کرده و با انگیزه کشف قوانین طبیعت و حقایق، نسخه واحدی از معرفت را به بشریت تقدیم می‌کنند، غرب جهانی پیشرفته است که تنها در ابعاد اخلاقی و اندیشه‌های کلامی و الهی دچار مشکل شده است. در این منظر، غرب به دلیل رشد علمی و گستردگی فن‌آوری‌هایش، یک پدیده فرهنگی - علمی و یک واحد عینی به هم‌پیوسته نیست، بلکه ، یک اتفاق سیاسی است که ، در برابر رویکرد سیاسی و حقوقی آن، اعتراض دارد. 🔸سطح تحلیل این‌گونه از مسلمانان، تقابل وغرب را به یک جنگ سیاسی و نظامی تقلیل می‌دهد و ساختارهای رسمی و علوم و دستاوردهای غربی را به مثابه علومی همه‌جایی وهمه‌گیر که از مسلمین به غرب انتقال یافته، تلقی می‌کند. بنابراین، مشکلی که در جهان غرب، از دیدگاه این دسته از مسلمانان وجود دارد، مشکل اخلاقی و حقوقی است. این دسته که می‌توان آنها را با عنوان «مسلمانان تجددمآب» شناخت، ریشه تقابل انقلاب اسلامی و غرب را تمدنی ندانسته و تنها به روحیه استکباری غرب در حوزه سیاست تمرکز کرده‌اند. مشکلات اخلاقی و مشکلات سیاسی مثل ، و دولت‌های غربی، باعث انحراف آنهاست واما علوم و دستاوردهای ایشان، مورد تقدیر و تشکرو تعظیم است. این نگرش معتقد است ریشه‌های علمی که امروزه در جهان غرب دیده می‌شود، ابتدا در دست مسلمین بود و در یک تنبلی و کاهلی، از دست مسلمین خارج شد و به دست اغیار افتاد! برای نمونه مهندس بازرگان می‌گوید: بشر همان راهی را ناخودآگاه رفت که انبیاء می‌خواستند با هدایت جامعه بروند! 🔸به نظر می‌رسد که با قبول چنین دیدگاهی، رضاخان هم جهت خوبی برای توسعه ایران گرفته بود. فقط تنها اشکال او خشونت علیه دین و مقابله با روحانیت بود. در نگرش مذکور، می‌توان رضاخان را به خاطر توسعه ادارات دولتی و بخش‌های منظم آموزشی و مدیریتی، هم چنین به خاطر تأسیس گسترده مدارس جدید، تحول در معماری و شهرسازی، تحول در نوع پوشش و حتی حمام ها و.... تمجید کرد؟ ... 🔹: متولی امامی، سیدمحمد‌حسین؛ جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی، قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 120 و 121. ا—--------------------------—ا کانال @tamadone_novine_islami
اَلسَّلامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ. 🏴شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام تسلیت باد🏴 @tamadone_novine_islami
💢بازخوانی استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران 🔸در تقویم تاریخ ایران، روزهای پرافتخاری برای مردم ایران ثبت شده است؛ یکی از آن روزها، که الحق از است، روز 12 فروردین سال 1358 می‌باشد؛ این روز برای مردم ایران یادآور استقرار حکومت الهی در سرزمین ایران اسلامی است. 🔸 12 فروردین سال 1358، یادآور حماسه پرافتخار حضور مردم ایران در صحنه انتخابات است، حماسه‌ای که در آن میلیون‌ها ایرانی از اقشار مختلف جامعه، یکپارچه بر علیه طاغوتیان صف کشیدند و به «آری» گفتند و وحدت و همبستگی ملی و مشارکت عمومی خویش را به منصه ظهور جهانیان رساندند. 🔸مردم ایران در یوم الله 12 فروردین سال 1358، به ندا و رهنمود تاریخی حضرت (ره)، مبنی بر این که «فقط جمهوری اسلامی، نه‌‌‌ یک‌ کلمه کم نه یک کلمه زیاد»، لبیک گفتند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک از نظام مردم سالاری دینی به جهانیان معرفی کردند. 🔸آری یوم الله 12 فروردین سالروز استقرار نظام جمهوری اسلامی و تجلی اراده مردم ایران است. یوم الله 12 فروردین، سالروز تولد اولین نظام در جهان، روز رویش آیه های سبر انقلاب اسلامی، روز حاکمیت استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی در ایران است... 🔹 را در لینک زیر بخوانید: http://www.bashgah.net/fa/content/show/40914 ا—-----------------------------------------—ا کانال @tamadone_novine_islami
🔺یوم‌ الله دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران گرامی باد ✌🇮🇷✌🇮🇷✌🇮🇷✌🇮🇷✌ @tamadone_novine_islami
💢کاهش اثرات بلایای طبیعی با مشارکت اجتماعی و آموزش همگانی yon.ir/aOUwG 🔸خطرها و بلایای طبیعی همواره به عنوان مخرب‌ترین عوامل آسیب‌رسان به جامعه، انسان و محیط زیست شناخته می‌شوند. یکی از شاخص‌های مهم توسعه کشورها، میزان آمادگی در برابر انواع مختلف بلایای محیطی است که این مهم در برخی کشورها از توجه کمتری برخوردارند زیرا برنامه‌ریزان توسعه و بحران به طور مجزّا از هم فعالیت می‌کنند و همین امر سبب ناهماهنگی در امر برنامه‌ریزی توسعه و بحران می‌شود. 🔸در دهه‌های اخیر در عرصه بین‌المللی افزایش وقوع بلایای مختلف طبیعی و گسترش خسارات مالی و جانی ناشی از آنها باعث شده تا با نگاه بیشتری به این موضوع بپردازند. بلایای طبیعی به عنوان سدی بر سر راه توسعه اقتصادی، اجتماعی و عمرانی قرار دارد و چنانچه شدت بلایا بیشتر باشد، برنامه‌های توسعه ملی با مشکلات بیشتری همراه خواهد بود زیرا بسیاری از و بشری در اثر وقوع بلایای طبیعی از میان رفته‌اند. 🔸بر پایه آمارهای بین‌المللی به دلیل تغییرات آب و هوایی شمار فجایع طبیعی از 1970 میلادی تا کنون چهار برابر شده و افزون بر 240 میلیارد دلار خسارت مالی بر ساکنان زمین وارد شده که این آمار نشان دهنده افزایش بلایای محیطی در سراسر جهان است. 🔸 نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی از جمله 10 کشور حادثه‌خیز جهان به شمار می‌آید که همواره بر اثر بروز سوانحی چون ، ، ، و غیره خسارات جانی و مالی قابل توجهی به کشور وارد آمده است. حدود 86 درصد خاک کشور در منطقه زلزله خیز قرار دارد که در چنین شرایطی و با توجه به آنکه مقدار زیادی از تولید ناخالص ملی صرف جبران بلایای طبیعی می‌شود برنامه‌ریزی جهت کاهش بلایای طبیعی در آن اهمیت ویژه‌ای یافته است. 🔹ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید: http://www.irna.ir/fa/News/83064944
💢بعثت، شکوفایی انسان کامل ✍دکتر شهیدی 🔻خورشید هدایت از مشرق حرا طلوع کرد... 🔸یتیم مکه، پدر معنوی بشریت شد و آن که به مکتب نرفت و خط ننوشت، استاد همه عالمیان شد. از بیابان تفدیده جزیرة العرب سر برآورد و کام تشنگان ایمان و معرفت را سیراب کرد. خدایش به «خُلق عظیم» و «مَقام محمود» و «اُسوه حسنه» بِستود. 🔸هم‌او که «رَحمةٌ لِلعالمین» بود و با نرمی و خوش‌خُویی، جماعت جاهل و سنگدل عرب را مجذوب خود نمود. ملت مُتشتّت عرب را متحد کرد، آن جماعتی که روزگار از طریق خونریزی و غارت می‌گذرانده و جز خشونت و قساوت چیزی نمی‌شناختند. 🔸با شهامتی بی‌نظیر به جنگ سُننِ جاهلی رفت و بُت‌های شرک و جهالت بشکست. بلاغت قرآنش، رونق از فصاحت شعر عرب بربود و حِکمت و دِرایتش، سیاست و کیاست فُحول قبایل را از سکه انداخت. 🔸تواضعی چون بردگان و خاک‌نشینان داشت، اما جلال و جبروتش بر دل خدایگان رعب می‌افکند. فروغ جاودانه‌اش در روزگار تاریک جاهلیت بدرخشید. با رخسار برافروخته، آتش به خرمن جان‌ها زد و دل‌ها را مجذوب جمال مُلکی و مَلکوتی خود نمود. 🔸حسنش به اتفاق ملاحت جهان گرفت، و البته آن چه دل‌ها را برمی‌آشفت و می‌ربود، لطف طبع و خوبی اخلاقش بود. در شب معراج سرمست از نشوه لقاء الله و مشغول سیر فی‌الحق بالحق بود؛ اما به زمین بازآمد و با سیر فی‌الخلق بالحق، مامور شد تا خلایق را به همان راهی که خود رفته بود هدایت کند. 🔸در میان خلق بود، اما دل به جای دیگری نهاده بود. صاحبدل «لا یَنامُ قلبی» و مهمان «أبیت عند ربی» بود، لذا تاب این خاکدان نداشت و بسان حاضر غایبی بود که چون دلش از زرق و برق دنیا می‌گرفت، ندای «أرحنا یا بلال» سرمی‌داد. بشری بود به شکل و شمایل سایر انسان‌ها، اما بهره‌مند از فیض وحی بود. راهی به آسمان گشوده بود و با ملکوتیان سر و سرّی داشت. 🔸در حرا با دلدار راز می‌گفت و رازها می‌شنید. تا این که در روز مبعث آهنگ «اِقرأ» بر گوش جانش نواخته شد. از کوه فرود آمد... در میان جماعت از خدا بی‌خبر، حرف از خدا زد و در میان مشرکان و بُت‌پرستان نوای توحید سرداد. خیلی از جمعیت جذب دعوتش شدند و دل به آیینش دادند، اما جماعتی بر او شوریدند؛ زیرا مُحمّد آمده بود تا دکان ظلم و تزویرشان بشکند و بت‌هایشان را به زیر افکند. 🔸به حکم «فَاستقم کما اُمرت» پایداری کرد و بر جفای دشمن شکیبایی نمود و خون دل‌ها خورد. شاعر و ساحر و مجنونش نامیدند و عاقبت چون از منطق بازماندند به جنگ و شمشیر روی کردند. با این همه از پای نایستاد و از بار سنگین نبوت شانه خالی نکرد. 🔸بنیان حکومت را در مدینه پی‌نهاد و احکام شریعت را اجرا نمود. تلاش وافری کرد تا فرهنگ جاهلی را دگرگون کند. کینه و جنگ را به اخوت و صلح مبدل کرد. دادگری را جایگزین ستم کرد و حقوق را بر جایگاه رفیع خود برنشاند. حتی در واپسین ایام حیات، مردم را فراخواند و از آنان خواست تا اگر از آنان دِینی بر عهده دارد، ادا کند. 🔸کرامت انسان و به‌ویژه زنان را احیا کرد. آن اعراب سنگدلی که از شنیدن مولود دختر بر می‌آشفتند و نوزادان را زنده به گور می‌کردند، اینک شاهد عطای کوثر به پیامبرش بودند. او پسری ندارد که نسلش را حفظ کند و اینک بر خلاف رسم و سنت جاهلی، نوادگان و دنبالگان پاکش از دختری هستند که به غایت تکریمش می‌کرد و امِ ابیهایش می‌خواند. 🔸آری ماه مُحمّد در ظلمت دهر برتافت، سروِ قامتش در میان دلبران برخاست، گیسوی مشکینش سلسله دام عشاق شد، به ناوک چشمان، دل عارفان خون کرد و عاقبت و تا ابد، تشنگان و دلدادگان را از جام عشق مُحمّدی، سیراب و مست کرد.... 🔹اسعدالله ایامکم 🌹🌺🍀🌸💐 ا—-----------------------------------------—ا کانال @tamadone_novine_islami
27 رجب، سالروز بعثت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 @tamadone_novine_islami
💢انسان آگاه و حق‌شناس، را از طریق معجزه‌ها نمی‌شناسد، بلکه او را از پیامش می‌شناسد... 🔸...معجزه آنچنان که موسی و یا عیسی و و یا همۀ انبیاء داشته‌اند برای ایجاد ایمان و یقین و اعتراف به غیبی بودن منشاء قدرت و دانش پیغمبر است، و این یک فرد عامی است که از پیغمبر معجزه می‌خواهد، عامی است که می‌گوید: «اگر این سنگ ریزه را در دستت تبدیل به طلا کنی می‌فهمم تو پیامبری»، ولی انسان آگاه و حق‌شناس، پیامبر را با این قبیل معجزه‌ها نمی‌شناسد و بلکه او را از پیامش می‌شناسد، قرآن را از معنایش می‌شناسد و آهنگ و لحن و طرز سخن گفتن را می‌شناسد که عادی نیست، بشری نیست ولو آن پیش‌بینی‌ها را هم نکند و از آینده یا از پشت کوه که مردم اطلاع ندارند خبر ندهد. این است که قرآن بزرگترین معجزۀ پیامبر و برای آینده است، زیرا که بعد از نبوت پیامبر اسلام، انسان بیشتر آگاهی و رشد عقلی و منطقی خواهد داشت و اوست که قرآن را از طرز سخن گفتنش تشخیص می‌دهد که سخن، خدایی است و پیام محمد(ص) را بزرگترین نشان نبوت او می‌شناسد. 🔸این است که مسلمان‌هایی چون علی، ابوذر، عمار، سلمان و... از پیغمبر معجزه نخواستند؛ تا لب به سخن گشود دریافتند که این «او»ست. ابوذر تا از صحرا آمد و چشمش به پیغمبر افتاد نبوت و رسالت و پیام حضرتش را پرسید و با پاسخ ساده‌ای که شنید، یقین کرد که موعود جان‌های زنده، هم اوست، و با تمامی ایمان، عمر و وجود و هستیش را نثار پیام پیامبر کرد. 🔹 ا—-----------------------------------------—ا کانال @tamadone_novine_islami
📚اقتدا به محمد(ص)، نگرشی نو به اسلام در جهان معاصر/ کتابی از پرفسور کارل ارنست 🔻#مترجم: حجت‌الاسلام دکتر قاسم کاکایی 🔻#ناشر: انتشارات هرمس @tamadone_novine_islami
📚اقتدا به محمد(ص)، نگرشی نو به اسلام در جهان معاصر/ کتابی از پرفسور کارل ارنست 🔻: حجت‌الاسلام دکتر قاسم کاکایی 🔻: انتشارات هرمس ✅در باره‌‌ی نویسنده‌ی اِمریکایی کتاب 🔸پرفسور هرچند تصریح کرده که مسلمان نیست ولی در میان دانشگاهیان اِمریکا به عنوان یکی از سرسخت‌ترین مدافعان اسلام و مسلمانان شناخته می‌شود. دکوراسیون دفتر و منزل وی در شهر چپل‌هیل سبکی کاملاً اسلامی دارد. در سال 2002 و پس از واقعه‌ی «11 سپتامبر 2001» وی گزیده‌ای از قرآن مجید ترجمه‌ی مایکل سلز را به عنوان کتاب درسی همه‌ی دانشجویان ورودی دانشگاه کارولینای شمالی (که بالغ بر چندهزار نفر می‌شدند) تعیین کرد و همین امر باعث تنشهای فراوانی در اِمریکا شد و به تحریک محافل صهیونیستی و بنیادگرایان تندرو مسیحی شکایت متعددی علیه دانشگاه و مسئولان این برنامه (از جمله کارل ارنست) اقامه شد. همسر ایشان خانم جودیت ارنست که همراه با شوهرش برای شرکت در کنفرانس «مولانا و دین» در سال 1386 به ایران آمده بود پس از بارگشت، نامه‌ی سرگشاده‌ای خطاب به جورج بوش، رئیس‌جمهوری وقت اِمریکا، نوشت که طی آن از سیاست‌های بوش نسبت به ایران و ایجاد جوّ «ایران هراسی» در اِمریکا، انتقاد کرده بود. این نامه در برخی از نشریات اِمریکا به چاپ رسید. 🔸به هر حال، این روزها در سطح بین‌الملل کارل ارنست یکی از مطرح‌ترین اندیشمندانی است که می‌کوشد چهره‌ی انسانی و معنوی اسلام را بشناساند و در برابر جفاهایی که به اسلام و مسلمانان می‌شود از آنها دفاع کند. علاقه‌ی او به عرفان اسلامی و آشنایی‌اش با منابع عرفانی اسلام از طریق مرحوم (آن‌ماری شیمل) وی را در این کار تا حد زیادی موفق کرده است. ✅در باره‌ی کتاب و موضوع آن 🔸این کتاب بلافاصله پس از انتشار با اقبال گسترده‌ای هم در غرب و هم در بین مسلمانان مواجه شد. در کشورهای مصر، مالزی و ترکیه از نویسنده‌ی کتاب تقدیر شد و جوایز مختلفی به وی تعلق گرفت. در سال 1386 نیز مؤسسه‌ی پژوهشی حکمت و فلسفه و دانشگاه شیراز، مشترکاً، به خاطر این کتاب از نویسنده‌ی آن تقدیر و جایزه‌ای به ایشان تقدیم کردند. البته به خاطر انتقادات فراوان نویسنده از وهابیان و سلفی‌ها، این کتاب در عربستان سعودی سخت مورد بی‌مهری قرار گرفته است. در پاکستان نیز هرچند در ابتدا قرار بود از این کتاب تقدیر شود ولی به خاطر دفاع و جانبداری نویسنده از تشیع، تصمیم آنها عوض شد. برای دریافت اطلاع بیشتر در مورد این کتاب به لینک زیر مراجعه بفرمایید:↙️ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910625001166 ا—-----------------------------------------—ا کانال @tamadone_novine_islami
ما انسان‌ها مثل مداد‌رنگی هستیم، شاید رنگ مورد علاقۀ یکدیگر نباشیم! امّا روزی برای کامل کردن نقاشی‌هایمان دنبال هم خواهیم گشت! به‌شرطی که همدیگر را تا حد نابودی نتراشیم. @tamadone_novine_islami
💢درس‌گفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(10) ✅تعریفی برای تمدن و عناصر اصلی این تعریف 🔻تعریف تمدن تا اینجا روشن شد که یک مفهوم ساده نیست و تعریف کردن آن کار بسیار دشواری است و شاید به دلیل همین امر باشد که تا الآن ده‌ها تعریف از تمدن ارائه شده است که بین بخش مهمی از آنها وجه اشتراک جدی دیده نمی‌شود؛ ازاین‌رو، برای من هم سخت است که بتوانم تعریفی جامع و مانع از تمدن ارائه کنم. با این حال، از سر اجبار و برای جلورفتن بحث، تعریفی را ارائه می‌کنم. به‌نظر می‌رسد تمدن عبارت است از ظهور و بروز فرایندی پیشرفت‌های هدفمند و نظام‌مند در یک یا چند جامعه، بر اساس طرز تفکری روشن، که شکل معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه را به مقصد مورد نظر می‌رساند. 🔸همان طور که ملاحظه می‌کنید، در این تعریف بر روی چند عنصر تأكيد شده است: : بر روی بروز و ظهور که من از آن به اصل «عینیّت‌یافتگی» تعبیر می‌کنم. اصل عینیّت‌یافتگی یعنی اینکه تمدن صرفاً یک فکر یا ایده نیست بلکه تمدن به تحقق عینی یک فکر و یا ایده اطلاق می‌شود. هر قدر هم که یک تفکر یا ایده قوی باشد، تا زمانی که در مقام عینیّت محقق نشود به آن تمدن گفته نمی‌شود. : بر روی فرایندی بودن تمدن تأکید شده است. تمدن در مقابل پروژه‌ای بودن آن است. این صحیح نیست که کسی تصور کند تمدن یک امر پروژه‌ای است؛ یعنی کسی یا جریانی می‌تواند بر اساس یک پروژه، خالق یک تمدن باشد. خیر، تمدن محصول یک روند طبیعی است که البته پروژه‌ها می‌توانند در سرعت بخشیدن یا تقویت آن نقش‌آفرین باشند اما نمی‌توان گفت ساخت یک تمدن امری کاملا مدیریت‌پذیر است. هزاران عامل ریزودرشت وجود دارد که اساساً از نگاه‌ها مخفی است چه رسد به اینکه قابل مدیریت باشد. : بر روی پیشرفت‌های هدفمند و نظام‌مند تأکید شده‌است؛ همان‌طور که اشاره‌شد، از نظر من تفاوت اصلی جامعه بدوی و ساکن با جامعه مدنی در همین تحرک و پویابودن جامعه است که از آن در اینجا به پیشرفت تعبیر می‌کنیم، آن هم پیشرفت هدفمند و نظام‌مند که بتواند در سطح جامعه و حتی در سطحی بالاتر، یعنی در یک منطقه بزرگ و حتی کل جهان، تحوّل‌آفرین باشد. : بر روی ابتنای آن بر تفکری روشن تأكید روشن شده است. هیچ تمدنی را نمی‌توان پیدا کرد که خالی از تفکر و فاقد عقبه اندیشه‌ای باشد. البته تفکّرات از جهان‌بینی‌های گوناگون زاییده می‌شوند و همین امر می‌تواند آنها را به اقسام مختلف تقسیم کند. ما در این تعریف اصل تفکر را مدنظر قرار داده‌ایم و طبعاً درباره درون‌مایه این تفکر، صحبت خواهیم کرد. : تأکید بر روی معناداری و انضباط میان حلقه‌های گوناگون پیشرفت یک جامعه است که اگر نباشد، تمدنی خلق نمی‌شود. شاید بتوان از این معناداری، به روح واحد حاکم بر کالبدهای یک جامعه نیز تعبیر کرد. : تأكيد بر روی مقصد است؛ در واقع، تمدن نمی‌تواند بی مقصد باشد، هر پیشرفتی هم دارای مقصد است و البته این مقصد، رابطه تنگاتنگی با طرز تفکر حاکم بر تمدن دارد. 🔸به نظر می‌رسد، در هر قسمت از تاریخ که تمدن پرآوازه و اثرگذاری را پیدا می‌کنیم، این تعریف تقریباً بر آن قابل صدق است. البته انطباق این تعریف بر یک تمدن، به منزله زوال ناپذیری آن تمدن نیست؛ چراکه ما در این تعریف وارد محتوا و درون‌مایه تمدن نشدیم. ضمناً همان‌طور که ملاحظه می‌کنید، این تعریف، در قبال فرهنگ بی‌نظر نیست. در حقیقت، ما در آنجایی که روی طرز تفکر روشن تأکید می‌کنیم، فرهنگ را چه به عنوان علت محدثه و چه به عنوان علت مُبقیه، لازمه شکل‌گیری یک تمدن به حساب می‌آوریم اما اینکه این فرهنگ چیست و باید چه رتبه و منزلت یا چه مؤلفه‌هایی داشته‌باشد، بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخت. «والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته» پایان درس‌گفتار اول. ... 🔹منبع: کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی" درس‌گفتارهایی از حجت‌الاسلام دکتر رضا غلامی صفحه 33 - 31. ا—----------------------------------------—ا @tamadone_novine_islami
🔺کتاب مادر تمدن‌ها و عصاره آن‌ها و یکی از جلوه‌های کمال بشری است #کتاب #کتابخوانی #فرهنگ_و_تمدن 📚🌹📚🌹📚🌹📚🌹📚 @tamadone_novine_islami