eitaa logo
طنزیمات کارخانه
74 دنبال‌کننده
102 عکس
13 ویدیو
2 فایل
کانال اشعار طنز محمد عابدی با هدف تنظیم حال افراد به سرخوشترین حالت در محل کار و خانه و نیز ترویج شادی و نشاط ایجاد شد🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 اول اردیبهشت روز سعدی، خالق بوستان و گلستان و شهریار ملک سخن اولین روز از دومین ماه سال، روز بزرگداشت شاعر بزرگ و پر آوازه ایرانی، استاد سخن، سعدی شیرازی است که همه حداقل یک بار شعر مشهورش را با مضمون "بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند" را شنیده و یا خوانده‌اند. 👌🏻 بدون تردید، پیام‌های انسان دوستانه و اخلاق‌مدار سعدی، می‌تواند در جهان خسته از خشونت و افراطی گرایی امروز، بیشتر مورد توجه جهانیان قرار گیرد؛ جهانی که عرصه «نبرد اراده‌ها» و «جنگ روایت‌ها» است. زبان و سخنِ سعدی نسخه‌ای حیات‌بخش برای زمانه ماست. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
غنچه ای از گلستان طنازی های سعدی امروز اول اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت استاد سخن، یعنی سعدی شیرازی است، مردی که زندگی و آثارش جنبه‌های متنوعی دارد و در این مطلب، ما بخشی از آثار سعدی را که کمتر مورد توجه قرار گرفته است تقدیم شما می‌کنیم یعنی طنز در آثار سعدی. طنز در گلستان و بوستان سعدی کرد فراوانی دارد اما به دلایل مختلف مهجور مانده است. طنز سعدی توام با حکمت است و طنز صرف و طنز برای طنز نیست.‌ اندیشه سعدی و آثار سهل و ممتنع‌اش چنان مورد توجه است که طنازی او زیر سایه عمق آثار و نوع نگاهش قرار گرفته است. برخلاف آثار بزرگانی چون عبید که حتی دغدغه‌های جدی‌شان تحت‌الشعاع طنزشان جدی گرفته نشده است و بین مردم صرفا به عنوان طنزپرداز معرفی شده‌اند. ناگفته نماند استفاده از القابی مثل «استاد سخن» برای سعدی باعث شده است عده‌ای اعتراف به وجود طنز در آثار وی را کسر شأن برای او بدانند. 🆔 @TANZimat_karkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● طنز سعدی چه ویژگی‌هایی دارد؟ طنزهای سعدی تاویل‌پذیر هستند و عمیق، خواننده باید به طور توامان در جست‌وجوی انبساط خاطر و معنا در اثر باشد. در طنزهای سعدی شکل و شمایل حکایت‌‌ها که با تیپ‌سازی‌های ثابت و نخ‌نما همراه بود تغییر بسیار کرده است و شخصیت‌پردازی‌های دقیق و در ابعادی کوتاه و گویا در آن وجود دارد. هر چند در طنزهای سعدی با طنزی که بیشتر موجب انبساط خاطر می‌شود روبه رو هستیم، اما طنزی است بسیار عمیق و حتی گاهی تلخ و درقالب تلخ‌اند، طنز سعدی ارزش بسیاری دارد چون زمینه‌ای است برای بیان حکمت و فرصتی برای تحلیل انسانیت فراتاریخی، سعدی در تمام ابعاد نظم و نثرش حتی وقتی جلوه‌های شیرین و طنازانه به خود می‌گیرد. حکمت، عرفان و اخلاق را مبنای سخن قرار داده است. طنز سعدی چنان در گذر تاریخ ماندگار شده است که بسیاری از طنزپردازان امروزی به خصوص طنازان گل آقایی چون عمران صلاحی، رضا رفیع و...، در آثار خود هم به سعدی پرداخته‌اند و هم از او الهام گرفته‌اند و هم در حاشیه طنزهای سیاسی، ادبی و سیاسی به روز خود، از آثار او نقل قول مستقیم کرده‌اند. در ادامه به حد بضاعت این سطور و نه در شان طنز در کلام استاد سخن ایران زمین، جلوه‌هایی از طنز سعدی را در گلستان و بوستان بررسی می‌کنیم. با این تذکر که برای رعایت اختصار باب‌های گلستان و بوستان و شکل اصلی نثر برخی از حکایت‌ها تغییر کرده است و ادبیات آن‌ها به زبان امروزی‌تری تقدیم شما می‌شود. ● خدایا جانش را بگیر درویشی مستجاب‌الدعوه در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف (یکی از سفاک‌ترین امرای عرب) را خبر کردند، بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن. گفت: خدایا جانش را بستان. گفت: این چه دعاست؟ گفت: این دعای خیر است تورا و جمله مسلمانان را. ● بهترین عبادت برای پادشاه یکی از ملوک بی‌انصاف، پارسایی را پرسید: از عبادت‌ها کدام فاضل‌تر است؟ گفت: تو را خواب نیم‌روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری! پارسایی و یاد پادشاه پادشاهی پارسایی را دید و گفت: هیچت از ما یاد آید؟ گفت: بله، وقتی خدا را فراموش می‌کنم. ● موذن بد صدا شخصی در مسجدی بانگ می‌گفت به آدابی که مستمعان را از او نفرت بود، صاحب مسجد مردی بود عادل و نیک سیرت، نمی‌خواستش که دل آزرده گردد. گفت: ای جوانمرد، این مسجد را موذنانی قدیمی باشد، تو را ۱۰ دینار می‌دهم تا به جای دیگری بروی. بر این قول اتفاق کردند و برفت. پس از مدتی در گذری پیش امیر باز آمد و گفت: بر من ستم کردی که به ۱۰ دینار از آن‌جا به در کردی که این‌جا که رفته‌ام ۲۰ دینارم همی دهند تا جای دیگر روم و قبول نمی‌کنم. امیر از خنده بی‌خود گشت و گفت: زنهار تا نستانی که به ۵۰ راضی شوند. ● اگر خر نبودی! مردکی را چشم‌درد خاست. پیش بیطار (دامپزشک) رفت که، دوا کن. بیطار از آن‌چه در چشم چهارپا می‌کند بر دیده او کشید و کور شد. داوری به قاضی بردند. گفت: برو هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. 🆔 @TANZimat_karkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● بلای سفر به، که در خانه جنگ نظم بوستان به همان شیرینی نثر گلستان است و در هر دو، گاهی با شیطنت‌های خاص سعدی مواجه می‌شویم که رفتارهای ناشایست بشر را به سخره می‌گیرد، به این یکی که به نوعی زنان زیبا صورت اما زشت سیرت را به چالش می‌کشد، توجه کنید: ببرد از پریچهره زشت‌خوی زن دیو سیمای خوش طبع‌گوی دل آرام باشد زن نیک‌خواه ولیکن زن بد خدایا پناه تهی پای رفتن به از کفش تنگ بلای سفر به که در خانه جنگ به زندان قاضی گرفتار به که در خانه دیدن بر ابرو گره در خرمی بر سرایی ببند که بانگ زن از وی برآید بلند البته در پایان حکایت خود سعدی یک جورهایی در برابر جمعیت گرامی نسوان کوتاه می‌آید. یکی بچه ی گرگ می‌پرورید لطافت و نازک‌اندیشی سعدی که ویژگی ممتاز کلام اوست گاهی آن‌قدر جنبه ایجاز دارد که ضمن کوتاهی سخن، معنای عمیقی دارد، طوری که بسیاری از ابیات او در بلند مدت تبدیل به ضرب‌المثل‌های شیرینی بین مردم شده ‌است. به یک نمونه از ایجاز در کلام توجه کنید: یکی بچه ی گرگ می‌پرورید چو پرورده شد خواجه را بردرید یا این بیت که شهرت قبلی را ندارد اما بسیار گویا و شیرین است: بتی چون برآرد مهمات کس؟! که نتواند از خود براندن مگس در حقیقت شاید هیچ کس نتواند چون سعدی با لحنی منطقی و در عین حال شیرین، چنین ساده و اثرگذار پنبه بت‌پرستی را بزند. برتری حیوانات بر برخی از بشر در باب هفتم بوستان یک نمونه جالب از طنز سعدی وجود دارد که ترکیب بدیعی است از جناس و کاریکلماتورهای امروزی سعدی ضمن نظمی بلند در بیتی شیرین می‌گوید: بهایم خموشند و گویا بشر زبان بسته بهتر که گویا به شر! ● وزیر دوراندیش همان طور که پیش از این هم گفتیم بسیاری از جلوه‌های طنز در آثار سعدی فقط به‌اندازه یک انبساط خاطر و عوض شدن حال و هوای مخاطب است. این هم نمونه‌ای از این حکایت‌های سعدی شیرین سخن: فریدون، وزیری پاک دل و دوراندیش داشت، حسودان فرصت می‌جستند تا به او گزندی برسانند، وقتی به‌خیال خود دستاویزی یافتند به نزد پادشاه رفتند و گفتند: روزگار پادشاه ما با آسایش و سعادت همراه باد. اما باید بداند که وزیر اگر چه به ظاهر خود را نیکو می‌نمایاند، اما در نهان، با پادشاه دشمن است. پادشاه پرسید: او چه مرتکب شده است؟ حسودان پاسخ دادند: کسی از خاص و عام لشکر نیست که وزیر به او وام نداده باشد و مهلت بازپرداخت همه آن‌ها را هم پایان عمر پادشاه تعیین کرده است و هر روز امید می‌برد که هرچه زودتر پادشاه بمیرد تا او بتواند قرض‌هایش را طلب کند. پادشاه دستور داد وزیر را احضار کنند. چون وزیر به حضور رسید پادشاه گفت: می‌پنداشتیم که تو دوست ما هستی، اما می‌بینیم که تو بدخواه ما شدی. وقتی نوبت سخن گفتن وزیر رسید گفت: ای پادشاه رازی در کار من وجود داشت و تا امروز مایل نبودم که فاش شود. اما اکنون باید همه چیز را بگویم. ای پادشاه بدان من میل دارم که همه لشکریان برای سلامت و عمرطولانی پادشاه دعا کنند و به همین سبب با بدهکاران عهد بسته‌ام که پس از مرگ پادشاه وام‌های‌شان را باز پس دهند تا آن‌ها به امید آن که قرض‌شان را دیر بپردازند همواره برای سلامتی و عمر شما دعا کنند. پادشاه با شنیدن این سخنان شادمان گشت و دستور داد بدخواهان را به مکافات برسانند. ● یک پر طمع پیش خوارزمشاه در بسیاری از حکایات نظم و نثر سعدی، تصویرسازی او از وقایع چنان ملموس است که گویی تمام اتفاقات پیش چشم ما در حال وقوع است. یک نمونه از این نوع آثار سعدی که در مذمت چاپلوسی است و جان می‌دهد به عنوان یک نمایش‌نامه از آن استفاده کنیم: یکی پر طمع پیش خوارزمشاه شنیدم که شد بامدادی پگاه چو دیدش به خدمت دو تا گشت و راست دگر روی برخاک مالید و خاست پسر گفتش: ای بابک نامجوی یکی مشکلت می‌بپرسم بگوی نگفتی که قبله است سوی حجاز چرا کردی امروز ازین سو نماز نویسنده: سید مصطفی صابری 🆔 @TANZimat_karkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏🏻🤦🏻 به یاد حسین منزوی 👌🏻یکی از غزل های طنز که در محفل قمپز هم اجرا شده رو تقدیم میکنم خدمتتون ☺️♥️ در بیتی اشاره به این شاعر بزرگ دارم گم شده ...... کلاه رفته سر ما و تاج گم شده است به حُکمشان صدها فیل و عاج گم شده است بگو که خرجِ کجا شد خراجمان ای شیخ خراج!؟ کو!؟ چه خراجی!؟ خراج گم شده است گرفت دست به ریش و گرفت باج سبیل زده ست دزد به دزدی و باج گم شده است چه فوتبال قشنگی! چه خوب امضایی! تمام فدراسیون بعدِ تاج گم شده است ۱ چگونه بگذرم آه... از عموی سوباسا که قبل از او زبل و اسفناج گم شده است به لطف بخت خوشِ خانواده ی داماد عروس، قبلِ شب ازدواج گم شده است نرفت دنده ی ماشینِ باجناقم جا نگاه کردم و دیدم کلاج گم شده است در این جهان که پر از شوری اَست و شیرینی نمانده ذائقه ای و مزاج گم شده است خبر رسید لب و خنده ی مونالیزا شب گذشته، میان حراج گم شده است همینکه گنجشکان آمدند عشق کنند کلاغِ خوش خبر آمد که: کاج گم شده است شکستِ «نور»، مرامِ همیشه ی «تیغ» است «حسام»! دین رفت از کف، «سراج» گم شده است ۲ میان این همه اشعار زرد و بی معنی صدای «منزوی» و «ابتهاج» گم شده است ۳ در این زمانه که دنیا پر است از تردید همان که داریمَش احتیاج، گم شده است دلم گرفت برای دلم... همان طفلی- که در خیابان ها هاج و واج گم شده است هزار درد به جان جهانم افتاده سکوت می کنم! اینجا علاج گم شده است قم ....... ۱. تاج: سرپرست فدراسیون فوتبال ایران و اشاره به قرارداد ویلموتس ۲. اشاره به حسام الدین سراج خواننده تصنیف و آواز ایرانی ۳. دو تن از غزل سرایان معاصر 🆔 @TANZimat_karkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رنگ در اشعار منزوی.pdf
281.4K
تنوع متمایز رنگ در اشعار حسین منزوی، محمد مرادی، مجلۀ شعرپژوهی دانشگاه شیراز ۱۶ اردیبهشت: سالگرد درگذشت حسین منزوی 🆔 @TANZimat_karkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂 طنز دعوای خانوادگی و پادرمیانی حضرت معصومه (س) حرم .............. در دل شب، نور ماهم این حرم بود در تألم ها، پناهم این حرم بود هر شبی که با زنم دعوام می شد از نداری، خوابگاهم این حرم بود قم المقدسه 🆔 @TANZimat_karkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣📣📣 دعوتید به: شصت و چهارمین محفل طنز قمپز 🔶با حضور : 🔸مهدی پرنیان 🔸و عباس احمدی 🔹و طنزپردازان استانهای قم و یزد 📆زمان: چهارشنبه، 26 اردیبهشت ماه 1403 ⏰ساعت 17 📍مکان: بلوار غدیر، کوچه 8،‌ مجتمع تربیتی هدایت، سالن زائر 📍مسیریابی سالن برگزاری در نشان ✅ورود برای عموم آزاد و رایگان است 🔗 ایتای قمپز | اینستای قمپز | یوتوب قمپز | تلگرام قمپز @qompoz 🔺 @TANZimat_karkhane
🤦🏻🥳🤦🏻🤩🤦🏻🥳🤦🏻🤩🤦🏻🥳🤦🏻🤩 ♥️برای ایلیا جان در تولد یک سالگی♥️ بابا جان ................. از بهشت آمده انگار تنت، بابا جان آسمان، ریشه ی سرو چمنت بابا جان لذتِ داشتنت را نتوان گفت به شعر زندگی داد به من، آمدنت بابا جان زندگی چیست!؟ همین آمدن و رفتن ها ابر، قنداقه و... دریا، کفنت بابا جان آریایی ست نژادت، نَسَبت حیدری اَست! سینه ی مادر و من شد وطنت بابا جان نام تو، نام علی هست و حسین، اربابت تربت کرب و بلا در دهنت بابا جان با علی گفتن تو مست شدم مست شدم تشنه ام، تشنه ی قند سخنت بابا جان یوسفِ قصر و عزیز همه ای، می ترسم که زلیخا بدرد پیرهنت بابا جان شب دامادی تو، از همه خوشحال ترم خوش به حال من و مامان و زنت، بابا جان قم المقدسه 🆔 @TANZimat_karkhane 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15 🎉👨‍👩‍👦🎂🎈🎁🎉👨‍👩‍👦🎂🎈🎁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا