📆 1402.3.13
🔰 حواسپرتی دارید؟ یا از زوال عقل میترسید؟
✅ با انجام این تمرینات ساده میتوانید از سرعت پیشروی حواسپرتی بکاهید.
🔹 بدون ماشينحساب محاسبه كنيد.
🔹 جملات يك صفحه از كتاب را از آخر به اول بخوانيد.
🔹 كار جديدی انجام دهید (مثل وصله كردن لباس يا تعمير راديو).
🔹 چيز تازهای یاد بگیرید (مانند روش درست كردن يك غذای ساده).
🔹 آلبوم عكسهای قديمی را ورق بزنيد و درباره عكسهايش با كسی صحبت كنيد.
🔹 قبل از پايان فيلم ويدئويی، آن را متوقف كنيد و دربارهی پايانش، تخيل كنيد.
🔹 با افرادي كه مدتهاست نديدهايد تماس بگيريد.
🔹 ساعت را به دست راست ببنديد.
🔹 كلمات را وارونه بگوييد.
🔹 پاتوقتان را عوض كنيد.
🔹 يك يا چند بيت شعر حفظ كنيد.
🔹 جايی امن عقبعقب راه برويد.
🔹 حدسهای شمارشی متنوع و قابل راستی آزمايی بزنيد (مانند اين كه از اينجا تا آنجا چند قدم است، در صف چند نفر ايستادهاند، پشت ويترين چند پيراهن وجود دارد و...).
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
📆 1402.3.25
چندی قبل جناب آقای دکتر پسندیده در اقدامی بجا بحثی را در خصوص حجاب طرح و در آن به اولویت «اقدام تربیتی و فرهنگی» بر «اقدام انتظامی» تاکید نمودند. ذیل بحث ایشان، گفتگویی مبارک بین اساتید و خوانندگان رخ داد که میتوانید در کانال ایشان مطالعه کنید:
https://eitaa.com/goftarepasandide/424
بعد از مطالعهی مباحث خواستم پیامی برای ایشان فرستاده و ضمن تشکر از طرح بحث، نظر شخصیم را هم عرض کنم. اما وقتی شروع به نوشتن کردم، یکهو دردِ دلم فرو ریخت و سُخنم به درازا کشید، آنقدر زیاد که دیگر در قالب یک پیامِ تشکر و اظهارنظر نمیگنجید! ☺️
به همین دلیل تصمیم گرفتم کمی سامانش داده و برای عموم منتشرش نمایم. امیدوارم بحثی که مطرح میکنم گفتگوی بیشتری را فراهم نماید.
من ضمن ابراز همفکری با دکتر پسندیده و مُقدم دانستن فرهنگ و تربیت بر برخوردهای خشن و سلبی، معتقدم حتی باید از این هم عمیقتر رفت، چرا که عامل اساسی و زیرین را «حکمرانی سیاسی اقتصادی» میدانم، عاملی که در چند پست بعدی شرحش خواهم داد.
پیشاپیش از عموم خوانندگان به خاطر طولانی بودن مطالب عذرخواهم، چارهای نبود جز شرح موضوع.
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
📆 1402.3.25
🔰 مسئلهی حجاب و مقاومت بخشی از جامعه!
1️⃣ قسمت اول: در چه وضعیتی قرار داریم؟
⬅️ در این نوشته سعی خواهم کرد از منظر روانشناسی اجتماعی، برداشتهایی را ارائه دهم، بدون اینکه ارزشهای خود را دخالت داده باشم. بنابراین هدفم مشخص کردن درستی یا غلطی نیست، بلکه سببشناسی بیطرفانهی واقعیتی است که وجود دارد؛ البته شاید کمیّت آن محل بحث و اختلاف باشد.
به نظر من در خصوص حجاب، ضمن نفعِ بحثهای فقهی، فرهنگی، قانونی و روشی، درحالِحاضر بحثی بر سایر مباحث مقدم است و تا وقتی جوانب آن تحدید نگردد، عملاً هر اقدامی تاثیر قابلِتوجهی نخواهد داشت!
🔸 سوال مهمی که من به عنوان روانشناس با آن مواجه بودهام این است: چرا گروهی از جامعه استدلال منطقی در خصوص منافع حجاب و مضرّات بیحجابی را «نمیشنوند» و به اندازهی وسعشان در برابر آن مقاومت میکنند؟
اگر قائل باشیم که حجاب حق است، پاسخ به این سوال اهمیت بیشتری مییابد، چراکه اولین قدم برای ترویجِ حق، گوشِ جان دادن به سُخن حق است! و تا وقتی شخص، حاضر به شنیدن نباشد! راهی به او وجود نخواهد داشت! به همین دلیل تمامی مظاهر مونولوگ و دیالوگ (فیلم، سریال، هنر، خطابه، مباحثه، گفتگو و...) عملاً کارکرد خود را از دست میدهند و تلاشهای بسیج شده در این جهت بیاثر میمانند.
یقیناً پاسخ این پرسش تک بعدی نیست، اما من بر جنبهای مغفول متمرکز خواهم شد، به همین منظور در ابتدا توضیح میدهم که در چه وضعیتی قرار داریم؟
🔹 از یکسو حکومت اسلامی خود را مجری و مبلّغ ارزشهای دینی میداند و رکن اصلی مدعای آن ملازمهی سیاست و دیانت است، ارزشهایی که به تبعِ دینی بودنِ حکومت، قابل تفکیک از آن نیست. در بینِ ارزشهای حکومتی، حجاب یکی از محوریترین آنهاست که البته نمود اجتماعی و علنی دارد و صرفاً یک مسئلهی شرعی و فرهنگی نیست، بلکه امری سیاسی هم هست و درحالحاضر نُماد حکومت اسلامی محسوب میشود، پرچمی که به حکم حرام سیاسی بودن، هیچگاه نباید زمین بماند.
🔹 از سوییدیگر فشار روانیِ حاصل از عواملیِ همچون «عدم تدبیر و اقتدار مُکفی برای حل بحرانها و بیثباتیهای اقتصادی»، «تورم فزایندهی مستمر»، «تهدیر متناوب سرمایهها و تقلیلِ قدرتِ خرید مردم»، «ویژهخواریهای خواص»، «تبعیضها و رانتها»، «رابطهسالاریهای سیاسی»، «تحقیر اربابرجوع در سازمانهای دولتی»، «عدم همسانی سبکزندگی کارگزاران با شعارهای حکومتی»، «تفاوت گفتار و رفتار کارگزاران قبل و بعد از قدرتیابی» و عواملی از این دست موجبِ افزایشِ «بدبینی»، «بیاعتمادی» و «نااُمیدی» گردیده است، این سه عامل اضلاع مثلثی را تشکیل دادهاند که آن را «احساسِ ناامنی روانی» مینامم، احساسی که «زیربنای بسیاری از تصمیمات و رفتارهای فردی و جمعی» است.
▫️ در قسمت بعد توضیح خواهم داد که مردم در مورد وضعیت فعلی چه نظری دارند:
https://eitaa.com/tarahomiasl/86
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
📆 1402.3.25
🔰 مسئلهی #حجاب و مقاومت بخشی از جامعه!
2️⃣ قسمت دوم: مردم در مورد وضعیت فعلی چه نظری دارند؟
در قسمت اول این نوشتار توضیح دادم که در چه وضعیتی قرار داریم:
1⃣ https://eitaa.com/tarahomiasl/85
⬅️ اکنون شرح میدهم که در این وضعیت مردم به چند گروه تقسیم شدهاند (به صورت پیوستاری با سطوح و درجهبندیهای متفاوت):
🔹 گروه اول، دستاوردهای حکومت را چشمگیر میدانند و ناکامیها را به «نیرنگهای خارجی» و «اهمالها و خیانتهای داخلی» منتسب میکنند، بنابراین ضمن پایفشاری بر ارزشهای دینی کماکان حامی حکومت اسلامی هم هستند.
🔹گروه دوم، معتقدند ناکارآمدیهای جدی وجود دارد که مربوط به ارزشهای دینی نیست، بلکه بیکفایتی حاکمان چنین شرایطی را ایجاد کرده است، این گروه ضمن حفظ اعتقادات دینی از حکومت و یا عملکرد آن تبرّی میجویند.
🔶 امّا گروه سوم (که محل بحث ماست)، دستآوردهای حکومت را ناچیز شمرده و ریشهی ناکارآمدیها را نه صرفاً به شیوهی حکمرانی بلکه به ارزشهای حکومتی که همان ارزشهای دینی است منتسب میکنند.
🔸 آنها با تعمیم ناکارآمدیها به اصلِ دین، نسبت به تمامی آموزههای دینی بیاعتقاد شدهاند. اعضای این گروه در سه سطحِ پیوستاریِ «بیتفاوت»، «مخالف» و «مبارز» قرار میگیرند (فعلاً مجالِ بررسی ویژگیهای این سطوح نیست) و نسبت به ارزشهای دینی «متناسب با سطحِ خود» عکسالعمل نشان میدهند (خفیف، میانه، شدید)، یعنی رفتاری مخالفِ ارادهیِ حکومت برمیگزینند؛ به همین دلیل بیحجابی را که حاکمیت بر روی آن حساسیت ویژهای داشته و البته «ظهور اجتماعی» بیشتری هم دارد، بهعنوانِ «نُماد مقاومت و اعتراض» برگزیدهاند (ناخودآگاه و خودآگاه).
🔸 امّا قصّه اینجا تمام نمیشود با رویگردانی از ارزشها، خلأی ایجاد گشته که باید جای خالیش پر گردد، چراکه انسان موجودی ارزشمدار است و پایبندی به ارزشها جزئی از وجود اوست (در طول تاریخ بشریت هیچ جغرافیایی را نخواهید یافت که مردمش پایبند به ارزشهایی نباشند و زندگی خود را حول آن محور بنا نکرده باشند!).
🔸 پس جستجو برای ارزشیابی و تنظیم زندگی بر آن محور آغاز میشود، در این فرایند، رویارویی با فرستندههای تمدّن غرب شکل میگیرد، تمدنی که با استمداد از انبوهِ ابزار و تکنیکهای جذّاب، مشغول مخابرهی ارزشهای خود به جهان است، ارزشهایی که دقیقاً نقطهی مقابل ارزشهای دینی است و اتفاقاً همین امر جذّابیتش را برای این گروه بیشتر میکند (به دلیل دلچرکینی از ارزشهای حکومتی).
🔸 در مواجهی این فرستندهی قوی خارجی با جستجوگر فعال داخلی، انتقال ارزشها رخ میدهد و از آن پس شخص تمام شئون زندگی خود را بر مدار ارزشهای غربی تنظیم میکند. جایگزینیِ ارزشها، دگرگونی فاحشی در سبکِ زندگی این بخش از جامعه ایجاد کرده است، سبکی که در آن حجاب ارزش بشمار نمیرود و بیحجابی اساساً مسئله و مصداقِ مُنکر نیست.
🔸 بنابراین بخشی از جامعه، ریشهی مشکلات خود را در «حکومت» و «ارزشهای حکومتی» میداند، بنابراین دقیقاً «همان میکند که حکومت نمیخواهد!». از دیگرسو در فرایند «انقطاع از ارزشهای دینی» و «ارزشیابی مجدد» به «ارزشهای غربی» گرایش پیدا کرده و در نتیجهی همین گرایش دچار «دگرگونی سبک زندگی» شده است، از همینرو اساساً بیحجابی را مُنکر نمیداند بلکه آن را «ارزشمند» میشمارد.
⬅️ پس برای این بخش از جامعه بیحجابی نه تنها مُنکر نیست بلکه «نُماد اعتراض و ارزشمند» است.
🔹 در چنین بستری «شنوندهای برای استماع استدلالهای حکومتی» یافته نمیشود، چراکه اولاً حکومت (با تمامی مظاهرش) عامل بدبختی است و ثانیاً راه نجات از این بدبختی پناه بردن به مخالف و دشمن اوست.
🔹 البته دشمنی که مظهر «علم»، «شکوفایی» و «آزادی» است و همچون یک «الگو» درخشیده است و سهلگیریهای فرهنگیش هم مطابق با «خویِ طبیعی انسانی» است (نه فطری او).
🔹 همین «ارادهی نشنیدن» عملاً تمامی مظاهر مونولوگ و دیالوگ را بیاثر کرده است و مجموع آنچه که برای ترویجِ حجاب تولید میشود بیش از آنکه به «استفادهی» جامعهی هدف برسد، صرفاً مورد «استنادِ» گروه اول و دوم قرار گرفته و احساس رضایتمندیشان را افزایش میدهد!
▫️پینوشت: با توجه به پیچیدگیهای امر سیاسی، شاید گروهی اندک برای ساختارشکنی تطمیع و آموزش دیده باشند، این گروه را از مردم نمیدانم (معاندین)، به همین دلیل در تقسیمبندیم به آن اشاره ننمودم. اما نکتهی قابلِتوجه اینجاست که حرکتهای سازماندهی شده بدون حُسنظن، اقبال و حمایتِ عمومی نتیجهی قابل توجهی نخواهد داشت.
▫️ در قسمت بعد توضیح خواهم داد که آیا میتوان با رفتارهای خشن و سلبی این مسئله را حل نمود؟
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
📆 1402.3.27
🔰 مسئلهی #حجاب و مقاومت بخشی از جامعه
قسمت سوم: آیا با برخوردهای خشن بیحجابی رفع میشود؟
🔷 در قسمت اول و دوم این نوشتار توضیحی در خصوص «وضعیت موجود» و «گروههای مختلف مردم» ارائه نمودم:
1⃣https://eitaa.com/tarahomiasl/85
2⃣https://eitaa.com/tarahomiasl/86
🔹 اکنون پس از این تقسیمبندی میخواهم به این سوال پاسخ دهم که آیا جامعهی هدف با «تدبیر تنبیه»، «نهیازمنکر»، «امربهمعروف» و یا حتی «اقدامات فرهنگی» به ارزشهای دینی یا حجاب تن خواهد داد!؟
🔹 همانطور که در قسمت دوم این نوشتار اشاره کردم، گروه سوم در سطوح مختلفی هستند و به تناسب سطحی که در آن قرار دارند عکسالعملهای متفاوتی نشان میدهند، رفتارهایی که شرح و بحثش در این نوشتار نمیگنجد (خفیفِ غیرعلنی و غیرمستقیم، شدیدِ علنی و مستقیم).
🔹 اما در پاسخ به این سوال میتوان با رویکردی شتابزده پاسخی سطحی به آن ارائه نمود و گفت: آری! رفتارهای خشن و سلبی نتیجه خواهند داد، چراکه میتوان با تنبیه و به خطر انداختن منافع اشخاص، بروز بیحجابی را سرکوب و تغییر رفتار اجتماعی ایجاد نمود.
🔹 اما واقعیت اجتنابناپذیر این چنین نیست، چرا که همانطور که در قسمت دوم این نوشتار توضیح دادم، این بخش از جامعه بیحجابی را مُنکر تلقی نمیکند بلکه آن را «نماد اعتراض» و «ارزشمند» میداند، رفتاری که این دو ویژگی را داشته باشد با سرکوب خاموش نمیشود، بنابراین چنین تدبیری حتی اگر به ظاهر نتیجهبخش باشد به دلایل ذیل اثربخش و پایدار نخواهد بود:
1️⃣ کشف حجاب عملاً نُمادی است که بخشی از جامعه برای انتقالِ اعتراض و مخالفت خود برگزیده است، تا وقتی عوامل اعتراضآفرین وجود داشته باشند، مقاومت و اعتراض هم ادامه خواهد داشت.
2️⃣ همانطور که اشاره شد، بعد از رویگردانی از ارزشهای دینی، ارزشگزینی مجدد رخ داده است؛ اساساً مسئلهی ارزش یک امر درونی است و نمیتوان با عواملِ بیرونی ارزش درونی شدهای را تغییر داد (به زورِ تنبیه).
3️⃣ تنبیه نه تنها درمان نیست بلکه نوعی کتمان محسوب میشود! در واقع برخوردهای خشن و سلبی منجر به تغییر رفتار عمقی نمیشوند، به همین دلیل در غیابِ عامل بازدارنده، رفتارِ منع شده، دوباره با قدرت بیشتری تکرار خواهد شد.
4️⃣ امکان مواجههی مستمر در این موضوع وجود ندارد، چرا که نمیتوان میلیونها انسان را در چنین موضوعی که نه تنها مُنکر تلقی نمیکنند بلکه «نماد مقاومت و اعتراض» میدانند و «ارزشمند» هم میشمارند، همواره پاسبانی نمود.
5️⃣ تنبیه نه تنها علّت رفتار را رفع نمیکند، بلکه با تشدید سه عاملِ ریشهای «بدبینی»، «بیاعتمادی» و «نااُمیدی»، موجب عمیقتر شدن مقاومت و به تبع آن شدیدتر شدن عکسالعملها میشود (شخص با جابهجایی بر روی پیوستار از سطحِ بیتفاوت به سطحِ مخالف و سپس مبارز منتقل میشود).
6️⃣ حاکمیّت توان تنبیه مروجانِ سیستماتیک، قدرتمند و بانفوذ ارزشهای غربی را ندارد! مروّجانی (داخلی) که در طول چند دهه با استفاده از فرصتی که کژکاری حکمرانی در اختیارشان قرار داده است، رشد و قدرت یافته و به صورت شاهرگی و مویرگی گسترش پیدا کردهاند. در واقع عدمِ وحدتِرویه در برخورد با عوامل تاثیرگذار بر فرهنگ عمومی، استاندارد چندگانهای به جامعه مخابره میکند که از تاثیر تنبیه میکاهد (عواملی همچون محتوای دروس دانشگاهی، پیامهای بازرگانی تلوزیون، نمایشِ سبکِ زندگی سلبریتیها و...).
🔶 کلام آخرم را خطاب به تصمیمگیران عرض میکنم، بزرگواران، مَثل «برخوردهای باتومی» یا حتی «اقدامات فرهنگی» بدون حلِ مسائلِ مربوط به «حکمرانی سیاسی اقتصادی»، مَثل «سیلی زدن» یا «یخ ریختن» به کتری در حال جوشی است که زیرش مشعلی روشن است! شاید عامل چنین کاری خود را بسوزاند امّا نمیتواند لذتِ نوشیدنِ آبی گوارا را تجربه کند! راهحل مشخص است، مشعل زیر کتری را خاموش کنید! چالشهای سیاسی اقتصادی را رفع کنید، سپس اقدامات فرهنگی تربیتی موثر انجام دهید، بعد از آن کمی صبر کنید تا بتوانید از نوشیدنِ آبی گوارا لذت ببرید!
▫️ پینوشت: تمام مباحثی که گسترش بیحجابی را نتیجهی عملکرد متولّیان فرهنگی (صداوسیما، سینما، شبکه نمایش خانگی، وزارت فرهنگ، فضای مجازی و...) میداند را درست میدانم اما اختلاف نظری با این عزیزان دارم که تجویزم را متفاوت میکند. ایشان «اهمال فرهنگی» را ریشهی گسترش سبک زندگی غربی میدانند و فکر میکنند که اگر متولّیان فرهنگی قویتر عمل مینمودند چنین چالشی ایجاد نمیشد، اما حقیر، «اهمال و کژکاری حکمرانی سیاسی اقتصادی» را عامل اصلی دانسته و معتقدم اهمال فرهنگی به عنوانِ عاملِ مکمل، چالش موجود را تقویت کرده است. امروز هم کار به جایی رسیده است که فعالیتهای فرهنگی تاثیر متناسبی نمیگذارند و چندان موثر واقع نمیشوند.
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
🔰 علی علیهالسلام اینچنین امیرالمومنین شد!
🔸 اگر ميخواستم توانايی آن را داشتم که به عسل پالوده، مغز گندم و بافتههای پرنيانی دست يابم.
🔸 ولی هيهات که هویوهوس بر علی پيروز شود و بسياری حرص و آز مرا به گزينش طعامهای لذيذ برانگيزد، در حالی که شايد در حجاز و يمامه کسی باشد که اميد به يافتن قرص نانی نداشته و در همهی عمر خود روی سيری را نديده است!
🔸 هيهات که من با شکمی انباشته از خوراک سر به بالين بگذارم، در حالی که پيرامون مرا گرسنهگان ناکام و جگرسوختگانی تشنهکام پر کرده است.
🔸 آيا به اين دلخوش کرده و قانع باشم، که به من اميرالمومنين بگويند، ولی من در ناگواریهای روزگار همراه و شريک مردم نباشم؟ و در تلخکامیهای زندگی پيشاپيش آنها گام بر ندارم؟
📚 نهج البلاغه - نامه 45
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
Ali Akbar Ghelich - Iliya (320).mp3
10.77M
🔰 چقد جای هنر در بینمان خالی است!
✅ ابزاری که حماسه، معرفت، شور و شادی را باهم در میآمیزد و به زیباترین شکل انتقال میدهد...
ایلیا ایلیا
اول و آخر ایلیا
فاتح خیبر ایلیا
علی مولا، علی مولا
فقط به عشق علی حتی محالها شدنی
و کاش میمردم بعد از فمن یموت یرنی!
شهر علم نبی همواره مثل باب است
زمین ملک علی است وقتی ابوتراب است.
فقط به عشق علی از غم عبور باید کرد
به نام نامی او مهدی ظهور خواهد کرد...
❤️ عید سعید غدیر مبارک
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
📆 1402.5.5
🔰 عزاداری محرم و سلامت روان
🔵 آیا شرکت در #عزاداری_محرم افراد را #افسرده میکند؟
🔹 این سؤالی است که ممکن است به ذهن خیلی از افراد خطور کرده باشد. عدهای نیز مرتباً بر طبل این قضیه میکوبند که عزاداریهای محرم برای سلامت روان مضر بوده و سبب افسردگی میشود.
🔹 در پژوهشی که در مجلهی دستاوردهای روانشناختی دانشگاه شهید چمران اهواز چاپ و منتشر شده است خلاف این ادعا نشان شده است.
🔹 در این پژوهش به افرادی که در مراسم عزای امام حسین علیهالسلام شرکت میکردند و کسانی که شرکت نمیکردند (به عنوان گروه شاهد - با قید همتاسازی دو گروه) پیش از شروع دهه اول محرم پرسشنامه افسردگی «بک» داده شد و پس از پایان دهه اول محرم دوباره هر دو گروه مورد آزمون قرار گرفتند (پیشآزمون ـ پسآزمون).
🔹 نتایج مقایسه میانگین نمره افسردگی دو گروه در تحلیل واریانس نشان داد که در میان شرکتکنندگان کسانی که افسردگی نداشتند پس از عزاداری هم افسرده نشدند و کسانی که افسرده بودند بعد از عزای امام حسین علیهالسلام نمرهی افسردگی آنها کاهشیافته و میانگین آن به زیر حد طبیعی رسیده بود.
🔹 بنابراین فرض اینکه شرکت در عزاداری محرم سبب افسردگی میشود رد شد و بلکه خلاف آن تأیید شد به این معنی که شرکت در عزاداری محرم برای سلامت روانی مفید است و سبب کاهش افسردگی یا بهبود آن میشود.
🔸 اما چگونه شرکت در یک جلسه غمانگیز باعث کاهش افسردگی میشود؟
🔸 این جلسات چه فرقی با بقیه جلسات غمانگیز دارند؟
🔹 در این پژوهش بر اساس مکانیزمهای مورد قبول در مکاتب روانشناسی عرفی شش مکانیزم پیشنهاد شده است:
1️⃣ افراد برونریزی یا تخلیه هیجانی میکنند و این باعث میشود هیجانات منفی باقیمانده تقلیل یابد.
2️⃣ اگر کسی احساس گناه حلنشدهای دارد، ممکن است گرایش به افسردگی پیدا کند اما وقتی در عزاداری شرکت کرد و امید به رحمت خدا پیدا کرد، این امید احساس گناه را تا حدی خنثی و افسردگی را برطرف میکند.
3️⃣ یکی از دلایل افسردگی احساس تنهایی است. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام همراه با خیل عظیمی از افراد باعث میشود فرد خودش را تنها نبیند و خود را عضو یک گروه منسجم بزرگی بنام «گروه عزاداران امام حسین علیهالسلام» تلقی کند و به این ترتیب احساس حمایت اجتماعی میکند.
4️⃣ ضعف سرمایههای معنوی سبب افزایش آسیبپذیری روانی از جمله استعداد افسردگی میشود. در عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام غلظت بالائی از سرمایههای معنوی قابل اکتساب است.
5️⃣ افراد افسرده یا در معرض ابتلا به افسردگی، در مراسم عزاداری حسینی علیهالسلام این فرصت را مییابند تا مصائب خود را با مصائب امامشان که او را از خود بهتر میدانند مقایسه کرده و از دیدگاه شناختی بزرگنمائی مصائب خود را متوقف کنند. آنها در این روند متوجه میشوند که عزیزتر از آنها در درگاه خداوند تعالی مشکلات بزرگتری داشته است و این تحمل مشکلات را برای عزاداران آسان میکند.
6️⃣ یکی از دلایل افسردگی احساس پوچی، بیهدفی و بی معنائی است. در مراسم سوگواری سیدالشهداء علیهالسلام فرد این فرصت را مییابد تا همسو با ایشان زندگی پُرمعناتر و هدفمندتری را شروع کند و به این ترتیب از افسردگی فاصله میگیرد.
☑️ این پژوهش توسط دکتر مرعشی، پزشک، متخصص روانشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است.
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
تاثیر عزاداری محرم بر وضعیت خلقی.pdf
180.3K
👆 اینم متن کامل مقاله 👆
🔰 تاثیر شرکت در عزاداری محرم بر وضعیت خلقی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز.
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
📆 1402.5.26
🔰 تمرکز بر موفقیت را فراموش کنید!
🔸ویکتور فرانکل در دیباچهی کتاب معروف و تاثیرگذارش یعنی انسان در جستجوی معنا چنین نوشته است:
🔸 هرگز موفقیت را هدف زندگی قرار ندهید! هرچه بیشتر به موفقیت به عنوان هدف زندگی تمرکز کنید، بیشتر از آن محروم خواهید ماند، زیرا موفقیت نیز مثل خوشبختی، قابل دنبال کردن نیست، بلکه همواره به طور اتفاقی و به عنوان یکی از اثرات جانبی ایثار افراد و توجه به سایرین، بیشتر از تمرکز بر خود، به دست میآید.
🔸خوشبختی باید اتفاق بیفتد. همین واقعیت، در مورد موفقیت نیز مصداق دارد. برای دستیابی به موفقیت و خوشبختی باید به آنها اجازهی اتفاق افتادن داد، بدون اینکه بر آنها تمرکز کرد.
🔸میخواهم به فرمانهای خودآگاهی درون گوش بدهید و آنچه را از شما میخواهد، با استفاده از دانشی که دارید، به بهترین شکل ممکن، به اجرا درآورید. پس از آن، به اندازهی کافی زنده خواهید ماند تا ببینید در بلندمدت، (تأکید میکنم در بلندمدت)، موفقیت شما را دنبال خواهد کرد، دقیقا به این دلیل که فراموش کردهاید پیوسته به آن بیندیشید!
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl
🔰 لطفا به کودکانتان رحم کنید!
مریم یازده ساله است و در کلاس پنجم ابتدایی یکی از پرآوازه ترین مدارس تهران درس می خواند.
تکالیف درسی چند روزش را مرور می کنیم:
معلّم ریاضی جمع کسرهای مرکّب را از او خواسته ...
معلّم علوم تعاریف نزدیک بینی، دوربینی، آستیگماتیسم...
معلّم فارسی از او انتظار دارد ریشه های متفاوت واژه های به ظاهر مشابهی همچون «الغاء» و «غالی» را بشناسد (واژه هایی که در زبان محاوره فارسی کاربرد زیادی ندارند)
معلّم دینی می خواهد مریم تفاوت های نماز جمعه و سایر نمازهای دو رکعتی را بداند و
معلّم پرورشی (که این روزها معلم مشاور نامیده می شود)
از مریم خواسته یک رویداد خانوادگی را نقاشی کند
فقط یک سوّم سال تحصیلی گذشته و اینها هم توقّعات و تکالیف دو سه روزِ مریم است. فراموش نکنید که مریم یازده سال دارد و نیاز به بازی، تفریح و معاشرت با اعضای خانواده و فامیل هم دارد.
مریم صبح خیلی زود به مدرسه می رود و تا دو بعد از ظهر در مدرسه است، عملاً تا به خانه برسد و تکالیف خود را شروع کند ۴ بعد از ظهر است و او علاوه بر خستگی روز، بار سنگین تکالیف فردا را هم به دوش دارد.
طبعاً نه قدرت یادگیری یک کودک یازده ساله، نه توان جسمی او و نه وقتی که در اختیار دارد برای یادگیری این همه مطلب و انجام تکالیف مربوطه کافی نیست. راه حل چیست؟
برادر بزرگ مریم راجع به بیماری های چشم برایش می نویسد
خواهر بزرگ مریم حادثه غزه را برایش نقاشی می کند
پدر مریم با دشواری برای مریم توضیح می دهد که ریشه «غالی»، «غلو» است در حالیکه ریشه «الغاء»، «لغو» است (چون مریم باب های ثلاثی مزید را نخوانده است فهم اینکه چگونه لغو تبدیل به الغاء می شود امکان ندارد و چون مریم اسم فاعل را نخوانده این که چگونه و چرا غلو تبدیل به غالی می شود غیر ممکن است!)
مادر مریم هم راجع به نماز جمعه تحقیق میکند و برای مریم راجع به آن توضیح میدهد.
تمام خانواده باید دست به دست هم بدهند تا تکالیف هر روزهٔ مریم به سرانجام برسد و مریم دست خالی به مدرسه نرود
و این در حالی است که علیرغم این که این مدرسه برای ثبت نام مریم هر سال پولی برابر با حقوق کامل یک سال یک کارگر دریافت می کند، مرتب دانش آموزان و خانواده هاشان را تهدید به اخراج می کند!
مریم هر روز که به مدرسه می رود می داند که تکالیفش با تلاش جمعی خانواده به ثمر رسیده ولی نمی داند که این ماجرا برای تمام همکلاسانش اتفاق افتاده . مریم گمان می کند فقط خود اوست که نمی تواند این همه اطلاعات را هضم و پردازش کند و به خاطر بسپارد.
مریم تصور می کند همکلاسانش می توانند و فقط خود اوست که نمی تواند!
می دانید چرا مریم این گونه فکر می کند؟
چون در مدرسه، همه باید نقش بازی کنند
و تظاهر کنند تکالیف را خودشان انجام داده اند!
معلّمان هم در این تظاهر و دو رویی شرکت می کنند!
نه تنها مریم بلکه تمام دانش آموزان مدرسهٔ گران قیمتِ پرآوازه دچار احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین و تظاهر و ریاکاری می شوند.
نتیجهٔ این تظاهر و ریاکاری نیز عزّت نفس پایین است.
حالا خود این اعتماد به نفس پایین، سیکل معیوبی ایجاد می کند که باعث می شود مریم دیگر به اندازهٔ توانایی خودش نیز تکالیفش را انجام ندهد.
وِردِ کلام مریم «نمی توانم، یاد نمی گیرم» شده...
تا اینجا فقط به خود مریم پرداختیم.
بگذریم که بعضی از این خانواده ها در تعطیلات آخر هفته هم، وقت خودشان و مریم را با کلاس موسیقی و کلاس زبان انباشته تر می کنند و تصور می کنند با این کار فرزندشان چند بُعدی و همه جانبه فرهیخته می شود
در این چرخهٔ معیوب، مدرسه و خانواده هر دو در عین حال که نقش جلّاد را به عهده دارند نقش قربانی را هم به دوش می کشند.
معلّمان و مدیران این مدارس هم می گویند این الگو محصول توقّعات خانواده هاست. خانواده هایی که انتظار دارند فرزندانشان در کنکور تیزهوشان یا در امتحان ورودی سایر مدارس گرانقیمت پر آوازه قبول شوند و اگر مدارس در جهت این توقعات پیش نروند رقبای آنها گوی سبقت را می ربایند.
براین مبناست که می گویم خانواده و مدرسه، هم نقش جلّاد را بازی می کنند
و هم نقش قربانی را.
تنها کسانی که قربانی بی گناه این نظام تفاخر، رقابت کور و نمایش تظاهر و ریاکاری هستند فرزندان من و تو هستند که بیماری های فرهنگی و اجتماعی ما،
حال و آیندهٔ این بی گناهان مظلوم را به تاراج می برند.
↙️ برگرفته از کانال خرد زیستن:
https://eitaa.com/joinchat/724500680Ca2e4c89084
〰️〰️〰️〰️〰️
▪️اگر مفید بود لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🆔 @tarahomiasl