eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🥀  (س) گریز حضرت علی اصغر(ع) 🔸بر نور دل و  دیده  زهرا  صلوات 🔸بر دخت  گرانمایه  مولی صلوات 🔸برمظهر صبروحلم وایمان وشرف 🔸بر  یاورِ دین زینبِ کبری  صلوات 💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س ♦️کسی که رنج فراوان کشید زینب بود ♦️کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود ♦️به چهار  سالگی  یتیمی  از  غم  مادر ♦️کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود ♦️به  راه  کرببلا تا زِ راه شـــام  خـــراب ♦️کسی  که  پای برهنه دوید زینــب بود ♦️بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین ♦️کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود ♦️میان  آن در و  دیــوار  و  شعـلهٔ  آتش ♦️کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود     ⬅️امشب دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..شب وفات حضرت زینبه عزیزانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای میدونم گرفتاری حاجت داری مریض داری جوان داری امشب ازبی بی زینب درخواست کنید حاجت روا میشید شفای همه مریض ها انشاءالله امشب مجلس زینبه از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،     ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه،  همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.   ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان)     ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،    ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، آخ میون همه دلها امون از دل زینب یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر اموات بانوی محترم فیض ببرند حالا دلها آمده شد برای شش ماهه ابا عبدالله علی اصغر ناله بزن ⬅️میگه دیدم ابی عبدالله اومد پشت خیمه ها با غلاف یه قبری کند .. این بدن مطهرو دفن کرد.. (یه جمله بگم آقا جان یا اباعبدالله..) آقا جان زخمی ندیده بود این بدن .. (فقط یه تیر خورد ،، ) ۱ نخواستی این بدن رو کسی ببینه ،، نخواستی خواهراش ببیننه .. خواهرهای داغ دیده کجا نشسته ای آقا جان نخواستی مادرش رباب ببینه .. نخواستی عمه اش زینب ببینه .. آقا جان ... بمیرم برا اون ساعتی که همه ی این زن و بچه اومدن قتلگاه... دیگه حرف یه زخم نبود.. یه عده با شمشير زدن، یه عده با نيزه، یه عده اى با سنگ، عده اى هم با چوب وعصا چه کردند با عزیز برادر زینب ... ◾️خاک عالم به سرم کز اثر تیغ سنان ◾️جای یک بوسه ی من بر همه اعضای تو نیست ⚜صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله التماس دعا احمد بهزادی🥀🥀🥀🥀🥀
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🥀  (س) گریز حضرت رقیه (س) 🔸بر نور دل و  دیده  زهرا  صلوات 🔸بر دخت  گرانمایه  مولی صلوات 🔸برمظهر صبروحلم وایمان وشرف 🔸بر  یاورِ دین زینبِ کبری  صلوات 💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س ♦️کسی که رنج فراوان کشید زینب بود ♦️کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود ♦️به چهار  سالگی  یتیمی  از  غم  مادر ♦️کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود ♦️به  راه  کرببلا تا زِ راه شـــام  خـــراب ♦️کسی  که  پای برهنه دوید زینــب بود ♦️بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین ♦️کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود ♦️میان  آن در و  دیــوار  و  شعـلهٔ  آتش ♦️کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود     ⬅️امشب دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..شب وفات حضرت زینبه عزیزانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای میدونم گرفتاری حاجت داری مریض داری جوان داری امشب ازبی بی زینب درخواست کنید حاجت روا میشید شفای همه مریض ها انشاءالله امشب مجلس زینبه از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،     ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه،  همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.   ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان)     ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،    ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، آخ میون همه دلها امون از دل زینب یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر اموات بانوی محترم فیض ببرند اما می خوام دلتو ببرم خرابه شام به یاد سه ساله امام حسین اشک بریز بگو حسین جان امشب شما را به جان دختر سه ساله ات قسم میدم امشب به امیدی آمدم آقاجان دست خالی ردمان نکنی میگن یک شب درخرابه شام رقیه بهانه بابا گرفت طوری گریه می کرد که صداش به کاخ یزید رسید یزید ملعون گفت این صدای گریه کیه گفتند صدای گریه دختر امام حسینه گفت سر باباش براش ببرید تاسربابا را جلوی دختر سه ساله گذاشتند صدا زد بابای خوبم 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده اما میخام بگم😭 بابای خوبم 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن..😭. 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات مداح اهل بیت(ع)احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀
|⇦•به گُل های زینب آب ندادن... و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ الهی همیشه ناموست در آرامش باشه، الهی همیشه ناموست در امنیت کامل باشه، وقتی سهل ساعدی توی شهر شام سلام داد به زین العابدین، امام زد زیر گریه، گفت: آقاجان! سلامتون کردم‌ گریه میکنید، فرمود: آخه از کربلا تا شام‌ تو تنها کسی هستی که به ما سلام‌دادی... یعنی هرکی به ما رسید، ناسزا گفت.... باید از این غم بمیریم زینب رو به مجلس شراب بردن... علی وقتی میخواد زینب رو سر مزار پیغمبر ببره میگفت: حسن‌جان! روشنایی هارو‌ کم‌ کن کسی قد و بالای زینب رونبینه... یا امیرالمؤمنین شما کجا بودی ببینی وسط بازار شام رقاص ها دور محمل زینب حلقه زدن... آقا زین العابدین به سهل ساعدی فرمود: آیا میتونی برا ما کاری کنی؟ گفت: آقا من نوکر شمام هرچی بگید انجام میدم، فرمود: اگه پول داری بده این نیزه دارا این سرهارو از محمل ها جلوتر ببرن، تا به بهونه سَرها به نوامیس ما نگاه نکنند... این خانومی که می بینید، یه روزگاری وقتی میخواد از محمل پایین بیاد، عباس جلوش زانو‌ میزنه، داداش ها و برادر زاده ها دورش رو میگرفتن... روزگارچه کرد با زینب!؟ اینقدر تک‌ و تنها شده بود، عبدالله همسرش میگه: گوشه ی خونه‌ هی گریه میکرد، آب میدید گریه میکرد... بهترین طبیب هارو براش آوردن، بعضی هاشون که‌ نگاه کردن خِبره بودن، گفتن: این زن غمِ دوریه یه کسی رو داره، باید ببرید یه جایی، ببرید یه باغی، بستانی، یه آبی ببینه، گلی ببینه حالش عوض شه... دست زینب رو عبدالله میگرفت همچین که وارد اون‌ بوستان شدن یه نگاه به گل ها کرد، گفت الان حالش خوب میشه، اما یه وقت بی بی زینب شروع کرد گریه کردن، خانوم‌ جان‌ چی شده؟ فرمود: عبدالله! اگه به این گل ها آب نَدید چی میشن؟ خانم‌جان! اگه به این گل ها آب ندیم زود پژمرده میشن... صدا زد عبدالله! سه روز توی کربلا به گل های زینب آب ندادن، با لب تشنه سر از بدنشون جدا کردن... ➖➖➖➖➖➖➖
❣﷽❣ 🥀 3 ❤ س 3 🌿بر نور دل و دیده زهرا صلوات 🌿بر دخت گرانمایه مولی صلوات 🌿برمظهر صبروحلم وایمان وشرف 🌿بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات ❤️() 💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س💥 🌾کسی که رنج فراوان کشید زینب بود 🌾کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود 🌾به چهار سالگی یتیمی از غم مادر 🌾کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود 🌾به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب 🌾کسی که پای برهنه دوید زینــب بود 🌾بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین 🌾کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود 🌾میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش 🌾کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود ⬅️امروز دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی.. امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه، ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه، همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد. ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان) ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم، ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، 🔅آخ میون همه دلها امون از دل زینب🔅 (زمزمه کن)➡️ 🔶آی دلای کربلایی، دل عالمی بسوزه برا دل زینب.. کدوم روضه رو بخونم نام بی‌بی زینب نباشه، هر روضه ای شما بخونی نام بی‌بی زینب میاد ♦️♦️((هر روضه رو میشه اینجا خوند )) 🔅مدینه زینبه...( روضه پیامبر، حضرت زهرا س، امام حسن ع) 🔅آخ کربلا زینبه(روضه کربلا حضرت عباس ..حضرت علی اکبر..حضرت علی اصغر...هر چی....) 🔅آخ قتلگاه زینبه(روضه قتلگاه) 🔅دم دروازه کوفه زینبه(روضه اسرا... وقایع شام...) 🔅خرابه شام زینبه(روضه حضرت رقیه س) 🔅آخ اربعین کربلا زینبه(روضه اربعین) 🔅برگشت کاروان به مدینه زینبه آخ .. یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا... ⬅️لحظه ای کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بی‌بی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست.. یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته.. رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا یه خانمی رو دید.. صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست.. آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا... بگم و التماس دعا ⬅️ سوز و اوج⬅️ یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد.. عبدالله.. عبدالله.. من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟ صدا زد: (دشتی) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت ( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم ) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت 🌾اگر تو زینبی کو نور عینت 🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده 🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده ✨ حسینت کو✨ الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه.. خواهر برادر و خیلی دوست داره.. الهی نبینی اونچه که زینب دید.. صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله.. تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله... رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله... 🍂آخ میون همه دلها امون از دل زینب🍂 🌾تمام ذکر زینب یا حسیــــن است 🌾وجودش لحظه لحظه با حسین است 🌾قنــــوت نیــــمه شبهای خواهــــر 🌾زیارتنامـــهٔ مولا حسیـــــن است 🍁هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله به ناله های دل بی‌بی زینب به اشک و آه و گریه های خانم زینب کبری سه مرتبه ناله بزن بگو🍁 ✨ یا حسیـــــــن✨ 👇 لطفا صلوات حذف نشه👇 💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💥
4_5783046887082820926.mp3
4.49M
مداح:حاج یوسف ارجونی مکان:هیئت بنجاریهای مقیم زاهدان تاریخ:۹۷/۹/۱۳
چگونگی از دنیا رفتن حضرت زینب(س): رحلت یا شهادت؟  همان طور که درباره تاریخ ولادت و رحلت حضرت زینب سلام الله علیها اختلاف وجود دارد درباره چگونگی از دنیا رفتنشان نیز اختلاف هست. ، بنا بر روایت مشهور حضرت زینب(س) در نیمه رجب سال ۶۲ از دنیا رفتند اما چگونگی درگذشت آن حضرت یعنی شهادت یا وفات از پرسش هایی است که مانند روز رحلت و محل تدفینشان، محل اختلاف است.   براساس برخی از نوشته‌ ها حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه عظیم و خونین عاشورا به مدینه آمدند و پس از ورود به مدینه پیوسته عزادار و گریان بودند تا این که پس از یک سال و نیم در همان مدینه (قبرستان بقیع) از دنیا رفتند و در همان جا به خاک سپرده شدند.  اکنون از قبر آن بانوی گرانقدر، اثری در دست نیست.   طبق برخی از احتمالات حضرت زینب سلام الله علیها پس از ورود به مدینه، در مجالس و محافل سخن می گفتند و مظالم و جنایات یزیدیان را بازگو می کردند. فرماندار مدینه ماجرا را به یزید نوشت و او دستور داد زینب سلام الله علیها را مخیر سازند تا هر شهری که می خواهد (غیر از مکه و مدینه) برود. حضرت زینب سلام الله علیها به شام رفتند و در آن جا اقامت کردند و پس از چندی در همان جا از دنیا رفتند.   آنچه از تاریخ به دست مى‌آید، بناى این مزار قدمت بسیار دارد. حتى در قرن دوم نیز موجود بوده است، زیرا بانوى بزرگوار؛ سیده نفیسه، همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام جعفر صادق (ع) به زیارت این مرقد مطهر آمده است.    در روایت دیگر آمده است، حضرت زینب سلام الله علیها به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شدند که مدینه را ترک کنند. از این رو مصر را انتخاب کردند. بعد از مدتی اقامت، همان جا از دنیا رفتند. سیده زینب در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است البته گفته شده است این قبر متعلق به زینب بنت یحیی بن حسن الانور ابن زید ابن حسن ابن علی بن ابیطالب است که به دلیل تشابه اسمی با حضرت زینب (س) عقیله بنی هاشم اشتباه گرفته شده است. اما قول دیگری نیز در کتاب زینب الکبری من المهد الی اللحد وجود دارد و آن اینکه زینب کبری سلام الله علیها به دست مزدوران حکومت اموی به شهادت رسیده باشد که آن هم نمی تواند دور از ذهن باشد چرا که ایشان نیز مانند امام سجاد علیه السلام همه وقایع کربلا را با چشم دیده و همواره درصدد برملا کردن ظلم و جور حکومت بر خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و تحمل این مساله برای امویان و به ویژه یزید سخت می نمود و ممکن است چنین باشد اما به صورت پنهانی و دور از چشم دیگران که سندی از خود بر جای نگذارند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊﷽🕊 🌹 🍁 🥀 1 🌾مانده ام با غم هجر نگارم چه کنم 🌾 عمر بگذشت و ندیدم رُخ یارم چه کنم 🌾 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا 🌾 چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم ♻️یا صاحب الزمان ♻️الغوث الامان ✅ یا صاحب الزمان آقاجان، قربون اون شال عزا برم که تو مصیبت جد غریبت حسین ع به گردن انداختی قربون دل داغدارت برم آقا جان ⬅️امام زمان به عمه جانش زینب خیلی علاقه داره... اگه دلت شکست ...فرجش رو از خدا بخواه، خود آقا فرمود خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید تا فرجمو نزدیک کنه... امروز بگو آقا جان تو رو بجان عمه جانتون زینب یه نظری به مجلس ما کن .. لیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یازینب3 💔هر در ز در های جنت یک درش بابُ الحسین 💔فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است 💔اگر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود 💔خون پیشانی مدال افتخار زینب است ⬅️قربون غصه‌های دلت برم بی جان.... وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد.... جبرئیل به رسول خدا فرمود اسمش را رو زینب بگذار.....یه وقت پیغمبر دید جبرئیل داره گریه میکنه... چرا گریه می کنی.. فرمود یا رسول الله برا مصیبتهای دل زینب گریه می کنم .. از آغاز زندگی تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه .. از بچه گی غم دید... بعد از رحلت پیغمبر کنار بستر مادر زینبه ناله میکرد... گریه میکرد... 🍁آخ الهی بشکنه دست مغیره 🍁میان کوچه ها بی مادرم کرد کنار بستر بابا زینبه... کنار بستر برادرش حسن زینبه ... ⬆️(اوج ) اونی که پاره های جگر برادر دیده زینبه... اما داغ حسین کمر زینبو خم کرد... تو گودی قتلگاه زینبه... علقمه زینبه... اسیری زینبه.... خرابه شام زینبه... آخ ▪️میون همه دلها ▪️امون از دل زینب ⬅️ بمیرم برای خانمی که چهار سال بیشتر نداشت مادر از دست داد... ⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا کرد... زینبم مادر وصیتی دارم مادر.... کجای عالم دیدید مادری به دختر4 ساله وصیت کنه.... زینب جان یه بقچه ای هست برام مادر.... (میگن خانم زینب کبری بقچه رو گذاشت جلو مادر...) نمیدونم خانم چطور بقچه رو باز کرد یه وقت نگاه کرد دید مادر کفنی در آورد..... صدا زد زینب جان این کفن منه مادر اونو بده دست بابات علی بدن منو با این کفن کنه... زینب داره نگاه میکنه ... زینب جان ... این کفن بابات علیه... وقتی فرق شکافته بابا دیدی ....کفنو بده دست داداش حسنت ... بدن بابا رو با این کفن کنه... (زینب داره نگاه میکنه دید مادر کفن دیگه ای در آورد.... زینب جان.... این کفن داداش حسنته... ⬆️وقتی پاره های جگر برادر حسنتو دیدی... کفن رو بده دست پاداش حسینت بدن برادرو با این کفن کنه... امان امان3 زینب داره نگاه میکنه... ⬆️(اوج/سوز) یه وقت دید مادر بقچه بست.... ای مادر ای مادر.... مادر مگه حسینم کفن نداره مادر ..... امان از دل زینب... 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود 🔘مگر کسی که کشته شد 🔘تنش برهنه میکنند 🔘مگر که پاره پیروهن 🔘به پیکرش روا نبود 💔هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم، بسم الله الرحمن الرحیم" " اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ ....." "وَصِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنا وَبَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدّی اِلی مُرافَقَةِ سَلَفِهِ" "اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان" بر دیده ی ما ضیاء بده مهدی جان بر سینه ی ما صفا بده ، مهدی جان *لحظات آخر اعتکافِ،دیگه سفره رو بر می چینن،یابن الحسن!، لحظات آخریه اگر قرار باشه به کسی چیزی عطا کنن،با دست با کفایت امام زمان عطا می کنن،آقای من!* دور سر مادرت بگردان چیزی آن را صدقه به ما بده مهدی جان *بازم بخونیمش، لابلای صدازدن ها هم،حرف دلمون رو بگیم به مولامون ،یاصاحب الزمان.....گرچه خواسته ی منو میدانی،اما اگه سئوال کنی،اومدی معتکف شدی حالا هم لحظات آخره چی میخوای؟ خواسته ات چیه؟ آقای من! جواب من اینه: "وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِی وَ حَوَائِجِی وَ إِرَادَتِی فِی كُلِّ أَحْوَالِی وَ أُمُورِی" یعنی اول خواسته ام تویی آقاجانم.شب و روز اینجا نشستم،ناله زدم،اشک ریختم،بلکه موانع کنار زده بشه،به تو برسم آقاجانم،که اگربه تو برسم،به همه چیز رسیدم،و اگر به هر چیزی برسم،بدون تو به هیچ چیز نرسیدم آقاجانم،بازم امیدوارنه تو رو میخونم،یابن الحسن! "وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَةً" اگه یه گوشه ی چشمی به ما بیندازی،بار همه مون رو بستی یابن الحسن! هر کجا نشستی صداش بزن،میشنوه و کریمه، و نمیشه شخص کریمی رو صدا بزنی بشنوه و جوابت رو نده، یاصاحب الزمان..... نبی اکرم دو نفر رو پاره ی تنش خطاب فرمود،یکی امام رضا علیه السلام،دیگری دخترش فاطمه ی زهراست،سلام الله علیها، از اینجا توی این لحظات آخریه جا داره یه سری بریم مدینه،پشت در خانه ی مادرمون فاطمه،که این گونه یادمون دادن،که آخر هر مجلسی بریم در خانه ی حبیبه ی خدا،بگیم :مادر! هر چه کردیم،حالا چشممون به دست های توست،همون دست های نازنینی که،بمیرم،مقابل چشم علی ِ مرتضی، تو کوچه با غلاف شمشیر،از دامن علی کوتاه شد،پهلو شکسته،شش ماهه اش رو کشتن،بمیرم،اما نمیتونه ببینه ریسمان بستن،علی رو دارن می برن، محکم دامن علی رو گرفته رها نمیکنه،دیدن نمی تونن دامن علی رو از دست فاطمه رها کنن،کاری کردن،برا همیشه فاطمه رو از علی گرفتن،آه.....* گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد *مدینه مادر رو زدن،بمیرم،کربلا،دختر رو زدن،دیدن از کشته ی برادر جدا نمیشه، گاهی دست میبره زیر پاره پاره بدن،خدا این قربانی رو از آل محمد قبول کن،گاهی صدا میزنه:داداش!"یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری" طوری گریه میکنه دوست و دشمن به حالش گریه می کنند،اینجا هم اومدن با کعب نی و تازیانه.. هر کجا نشستی ناله بزن:حسین جان....* به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند *خدایا به اشک گریه کنای ابی عبدالله علیه السلام،به سوز دل عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها،و به حق امام رضا علیه السلام،فرج امام زمانمان برسان،خدایا همین الان با مژده ی ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بگردان،خدایا هر کی به هر امیدی اینجا نشسته با دست با کفایت امام زمانمان،مهمات دنیا و آخرتشون رو کفایت بفرما* !!!!متن ابتدایی و پایانی دعای اُم داوود!!!!
🕊﷽🕊 🕌 1 🕌 ع 1 🕊براحمدوخلق مهربانش صلوات 🕊برحیدر وصبر بیکرانش صلوات 🕊ازفاطمه مجتبی ومظلوم حسین 🕊تاحضرت صاحب الزمانش صلوات ه_علی_خلقه... (همه بگن) ♦️ (آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه... آی حاجت دارا...مریض دارا... خوب جایی اومدی گدایی) ♦️ 🖤 آخ دلم میل هوای یار داره 🖤که او موسی بن جعفر نام داره 🖤آخ همون شاهی که جان داد توی زندان 🖤 بدان باب الحوائج نام داره همه زمزمه کنن... ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر.. 🍁آقا برس به دادم ..از غم بده نجاتم ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر 🍁آقا ببین غریبم.. آقا ببین اسیرم ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ⬅️حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین .. حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین... وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره.. چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین.. خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند.. انشاالله به زودی زود قسمت و روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم .. (بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم) انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده..🙏 آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده.. (الهی هیچ کس غریب نباشه) ⬅️ عاشقای موسی بن جعفر... دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند.. سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود... یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا... (یا زهرا..)2 بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟ (آره مادر) ⬆️(اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود: ◾️ ▪️خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.. 🔷یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود.. می فرمود:خدااا.. دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون... هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد... آخ.. 🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم 🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم 🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را 🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم.. ⏪دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد... (چی می گفت آقا؟) نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد: ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی.. ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی.. بچه رو از رحم مادر نجات می دی.. دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن.. خلصنی یارب 2 🔅 به یارب یارب شب زنده داران 🔅 به امید دل امیدواران 🔅به آه سینهٔ طفلان گریان 🔅خلاصم خدا از کنج زندان ⬆️(اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون.. چقد زود دعای آقامون مستجاب شد... ⏪آی آبرو دارا...گرفتارا... یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن... یه مرتبه دیدن خدااا... ⬆️(اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه.. تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره... ای (غریب آقااا)3 ☑️ شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن.. اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا.. 🔺 🔻 ⚫️ دلها بسوزه برا جد غریبش حسین... وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم.. آخ.. 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود ♦️لبون.. 🔶حالا از سویدای دلت به نیت 🔹 سلامتی و فرج امام زمان... 🔶شفای همه بیماران.. 🔹هدایت و خوشبختی جوونامون.. 🔶 عاقبت به خیری مون.. سه مرتبه صدا بزن ♦️ ⬇️ صلوات حذف نشه لطفا ⬇️ ♥️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)♥️ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
4_5938103787813077882.mp3
1.08M
🔸آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است 🔸چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است آجرک الله... یا بن الحسن... 🔸جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه 🔸دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفاش... 🔸مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست 🔸بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است امشب آسمان و زمین... عزادار آقا موسی بن جعفر هست... امشب همه عالم عزادارند.. بانی تمام روضه ها... مادرش زهراست... 🔸زندان نگو، که گرم مناجات با خداست 🔸غار حرای حضرت موسی بن جعفر است قربون غریبیت برم آقا... 🔸از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر 🔸ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است 🔸باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس 🔸لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است 🔸ای من فدای شال عزای شما شوم آقا جان... یا بن الحسن... قربون شال عزات برم آقا... 🔸ای من فدای شال عزای شما شوم 🔸آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است هر کجا نشستی... حالا امام زمانت رو دعوت کن... یا صاحب الزمان... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
متن روضه 1 اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ... وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ... 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد زبانحال آقامون موسی بن جعفر... گوشه ی زندان... 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد 🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم قربون غریبیت برم آقا... 🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله 🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت گوشه زندان تنهای تنها... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت 🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم در حالات حضرت آوردند: (لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ) چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو... از این زندان به اون زندان منتقل میکردند... (: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند) خدا ميدونه تو این سالها... چقدر به امام رضا سخت گذشت... چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت... نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه... هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی... توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت... اما...بلاخره یک روز خبر دادند... گفتند آی شیعیان... قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه... شاید شیعیان خوشحال شدند... اومدند پشت درب زندان ایستادند... منتظرند... بعد چهارده سال... قراره آقاشون رو ببینند...  شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد... من دستهاش رو میبوسم... یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم... یک نفر گل آورده... الهی امید کسی نا امید نشه... یکدفه دیدند درب زندان باز شد... چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن... یه نفر صدا میزنه... ( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ ) : عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99 آی شیعیان انقدر منتظر بودید... اینم امامتون.. ای وای... ای وای... 🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند 🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند 🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت 🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند هر طوری بود شیعیان اومدند... جنازه آقا رو تحویل گرفتند... با احترام کفن کردند... روی دست شیعیان... تشییع جنازه باشکوهی شد... با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند... اما عرضه بداریم... لا یوم کیومک یا اباعبدالله... کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند... صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند که... استخوانها شکست.. 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 فایل صوتی👇