2. مناجات.mp3
6.99M
#روضه_اربعین
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#استاد_حاج_اسماعیلی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی خبر ماندم
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
قسمت دوم :
#روضه_اربعین
#استاد_حاج_اسماعیلی
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ...
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند ، لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه ، غریب بی کفنم
باز شد بغضِ عمه ی سادات
به زمین خورد ، از سرِ محمل
( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... )
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب ، نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
#شاعر_مجتبی_شکریان
هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است ... هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ...
#یادآوری
(2) عُلیا مُخَدَّرَة : عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ...
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
3. روضه.mp3
4.13M
قسمت دوم :
#روضه_اربعین
#استاد_حاج_اسماعیلی
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
.
🎙 #حاج_محمد_نوروزي
#⃣ #روضه_اربعین
#⃣ #مشایه
#⃣ #اربعین
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن"
وَ عَلى اَنصارِ الْحُسَیْن
وَ عَلى زَوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ
مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند
درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند
دوستانم که نبودند بگِريند به من
دشمنانم همگي گريه برايم کردند
*داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن...*
من که خود راهنماي همه عالم بودم
سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند
*حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم...*
هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم
کودکان دست گشودند و دعايم کردند
*خدا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه...*
خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت
بر سر خار دويدند و صدايم کردند
*خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه...*
گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي
خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند
*هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن... چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن...
وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟...*
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#استاد_سازگار
👇
❁﷽❁
#مناجات_امام_زمان
#روضه_اربعین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه
در میان عاشقان عطر حضورت میرسد
با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد
اوناییکه پیاده روی اربعین رفتن اون، سیل جمعیت ، اون شعارهای لبیک یا حسین و لبیک یا مهدی، اون شور و حرارت خبر از اومدن مهدی فاطمه داره ، اینها یعنی ظهور، خیلی نزدیکه
بیشتر از روز عاشورا به روز اربعین
بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد
بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود
از مسیر کربلا امواج نورت میرسد
آقای من
با چه شوقی اهل ایمان راهپیمایی کنند
کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد
آقاجان، یابن الحسن ای کاش میدونستم تو کدام موکب ها رفت و آمد میکنی منم میومدم به دست و پاهات میفتادم آقاجان
یالثارات الحسینت میشود نزدیکتر
نعرۀ یافاطمه از راه دورت میرسد
گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است
غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد
هر چه میخواهی بده فرمان، که ما آماده ایم
این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت میرسد
دلهامون رو گره بزنیم به دل امام زمان ، بریم کربلا، روز اربعین کربلا چه خبره؟
ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم
بعد از جدائی ها به دیدارت رسیدم
وقتی برا اولین بار وارد کربلا میشیم از دور چشمت میفته به گنبد و گلدسته های قمر بنی هاشم چه حسی پیدا میکنی چقدر خوشحال میشی؟ میگی خدایا شکر بالاخره منم کربلایی شدم اما یه قافله ی دیگم داره میاد کربلا، رنگ صورتهاشونو آفتاب سوزانده، بدنهاشون سیاه و کبوده، صدای ناله هاشون با همه ی ناله ها فرق داره
آه
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمد
من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را
ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد
جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم
گر زنده ام من زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا
تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادی
چندان! که در هر جا شهامت آفریدم
اما دو جا دست غمم از پا در آورد
بی خود ز خود گشتم، گریبان را دریدم
دو جا دیگه نتونستم طاقت بیارم
یک جا که دشمن بر لبانت چوب می زد
آی حسین
یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم
یه وقت دیدن زینب صدای ناله ش بلند شد حسین ، اگه نامحرما اینجا نبودن، صورت کبودم رو بهت نشون میدادم، اگه نامحرما نبودن ، کبودیای بدنمو بهت نشون میدادم ، جای سیلی ها و جای تازیانه ها رو نشونت میدادم حسین
یا اخا دستی برون از خاک کن
اشک چشم زینبت را پاک کن
این تو و این دیده ی دریاییم
ای به زینب در یم خون هم سخن
از گلوی چاک چاک خویشتن
آنقدر دور تو گشتم یاحسین
تا به خون خود نوشتم یا حسین
صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مناجات_امام_زمان و #روضه #اربعین
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_دشتی
#دستگاه_همایون
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
#گریز_روضه_اربعین
#گریز_اول
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اومد بالای سر قبر برادر
صدا زد حسین جان...
یادته می خواستم زیارت جدم برم، همه ی اهل خانواده دور من جمع می شدید عباس مون دور و برم بود، جلوجلو عباس (علیه السّلام) می رفت، تو و داداشم حسن دور و برم،
بابام علی جلو، چراغ را کم می کردید، مبادا چشم کسی به من بیفته، اما کجا بودی، چهل منزل نامحرم ...😭
شکسته بال و سیاه و کبود برگشتم
من از محله ی قوم یهود برگشتم
از آن دیار که زن های شام خندیدند ...😭
یا حسین...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#گریز_دوم
🔹زینب (سلام الله علیها) موقع تولد آرام چشماشو وا کرد، گریه می کرد دست هر کسی دادند آرام نشد، تا اینکه دادند دست ابی عبدالله دادند، حسین حدود یک سال یا بیشتر از زینب نداره، تا نگاش افتاد به برادرش حسین آروم شد، یعنی من اومدم اصلاً تو دنیا عاشق حسین بشم،
🔸بعد موقع ازدواج، فرمود: شرط من اینه، من هر روز حسین را باید ببینم، هر جا حسین رفت، منم باید برم...
▪️زینبی که نه یه سال، نه ده سال، 54 سال کنار حسین بود، اربعین اومده کربلا، کی باورش می شد، یه روز فاتحه برا حسینش بخونه ! !
حرف ها با برادر داره، زبان حال زینب تازه شروع می شه، صدا زد:
(زبانحال) داداش ! من 4 ساله بودم، شنیدم، مادرم کربلا را یادم داد، کی ؟
اون موقعی که کفن ها را به من داد، این مال بابات، ...کجا دیدی به یک بچه ی 4 ساله، اونم دختر، این وصیت ها را بکنند، داداش ! بعدها ام سلمه برا من تعریف کرد چه بلایی سرت می یاد، یکی یکی روضه ها را با داداش مرور کرد، همه جا باهات بودم، داداش رفتی تو گودال بالا سرت بودم، بالا نیزه زیر نیزه بودم، تو مجلس نامحرما کنارت بودم ...😭
گوشه ی خرابه پیشت بودم، همه جا بودم، فقط یه جا نبودم، اونم گوشه ی تنور خولی من نبودم، اما فهمیدم کجا بودی، کی؟ اون موقعی که سر تو را تو خرابه آوردند دیدم موهات خاکستریه ...😭
آااای حسین...
#روضه_اربعین
#گریز_سوم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جا غرق در غم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل باختم من
تو را دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
▪️روز اربعین ، امام حسین دو زائر دل شکسته داشته
یکی زینب و دیگری جابر است...
اما عاشقان ابی عبدالله جابر برای اولین بار قبر ابی عبدالله را زیارت می کنه
▪️ولی عمه سادات اولین بار در گودال قتلگاه بدن بی سر برادر را در آغوش گرفت بوسه بر رگهای بریده برادر گذاشت .
▪️ سر به طرف آسمان بلند کرد گفت : خدایا این قربانی را از آل الله قبول بفرما .
در قتلگاه جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جا زینب است
قربانی تو است بکن از کرم قبول
کاری چنین ز عهده ی ایمان زینب است
#اربعین
#گریز_چهارم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
بیاد کاروان اربعین با گریه می گوید
به هر جا هست زینب رو بسوی کربلا دارد
بیاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته
به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش
همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد
اگر خاک رهش بنشست بر روی گنهکاری
گرامی می شود چون آبروی کربلا دارد
🔹بیاد آن قافله دل شکسته ای که روز اربعین آمد کربلا ، شما دیدید اربعین شهدا ، با چه عظمتی ، پدر و مادر و خانواده شهدا را کنار مزار می برند مراقب شان هستند ، دلداری میدن
🔸اما دلها بسوزد برای این قافله ، تا چشم این زن و بچه به قبرها افتاد خودشان را از بالای ناقه ها به زمین انداختند هر کسی قبری را بغل گرفت...
▪️ عمه سادات هم آمد کنار برادر ، یادش میاد خاطرات روز عاشورا ، یادش میاد آن روزی که وارد کربلا شد با چه عزت و احترامی علی اکبر ، قاسم ، عباس زینب را پیاده کردند ، حالا هر چه نگاه می کند نه قاسمی دارد ، نه عباس ، نه علی اکبری دارد...
▪️حسین جان من زینبم...😭 برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی؟
هُنا ذُبِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ
هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُُهُ الجَبینا
گفت: اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند... 😭
هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ
حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً
(آمد کنار نهر علقمه ، زنها بیایید ، بنی اسد بیایید ، اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباسم را جدا کردند )
▪️اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس را کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به خیمه بیاید .
هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ
فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا
همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم نکردند...😭
هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها
و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا
همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند اموال ما را به غارت بردند
▪️حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر ، که در خرابه شام جان داد.. 😭
اربعین یعنےچهل منزل عزا
اربعین یعنےشبےبےانتها
اربعین یعنےغریبےبےکسے
اربعین یعنےهمه دلواپسے
اربعین یعنےچهل منزل سفر
اربعین یعنےهمه خوف وخطر
🏴فرا رسیدن #اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد
❁﷽❁
#مناجات_امام_زمان
#روضه_اربعین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای امام و ای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
آدمی وقتی میره اون شور و حرارت مؤمنین رو میبینه تو نجف تو کربلا ، اونجا دلش بیشتر با دل امام زمان، پیوند می خوره
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
ان شاءالله
آقای من، یا صاحب الزمان
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
یادمون نرفته تا همین چند سال قبل، بهترین دعامون این بود "خدایا راه کربلا رو باز کن" ، الحمدلله باز شد به برکت خون شهدا، به برکت دعاهای امام زمان،
یابن الحسن
گر کنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
اونایی که کربلا نرفتید امسال، این روزا دلتون رو به دل امام زمان ، پیوند بزنید بگید آقاجان، امسال که نشد نتونستم بیام، اما یادت باشه از همین الان، برات سال آینده م رو بنویس
مشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد
خرجی این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
یابن الحسن
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
آقای من
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
اما ذکر روضه ی من
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
اونایی که میرن کربلا، شبهای جمعه مادرش ، فاطمه ی زهرا میاد
کربلا و مادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
موقعی که این قافله رسیدن به کربلا، هر کدام از مخدرات یکی از قبرها رو در آغوش گرفت اما اونی که از همه بیشتر گریه می کرد عقیله ی بنی هاشم زینبه، صدا میزد حسین، جات خالی بود داداش، چه جاها که خواهرت نرفت، از این شهر به اون شهر، از این دیار به اون دیار، آی حسین
چشمت روشن، خواهرت رو بردن محله ی یهودیا،
یه نفر جلو جلو جار میزد آی یهودیایی که باباهاتون به دست علی کشته شد بیاید بچه های علی رو دارن میارن، گفت دیدم زن های یهودیه بالا پشت بامها دامنهاشون رو پر از سنگ کردن ، یه مرتبه اون زن یهودیه صدا زد آی نیزه دار، بگو ببینم سر حسین کدامه، با دست اشاره کرد اون سری که از همه نورانی تره ، سر حسینه ،آه ، شروع کردن با سنگ زدن، هر سنگی که به سر مقدس حسین نمیخوره نصیب خواهر و بچه هاش میشه
هر جا نشستی ناله بزن یا حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍شاعر: سعید نسیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مناجات_امام_زمان
#روضه #اربعین