eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
در مسیر کربلای معلی .... ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ( مولای من : ) طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند عکسشان قاب شدو از تو نیامد خبری ... امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده ... من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست ، میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم ، آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه ... من چیزی نمی فهمم ، جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند : « إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا » روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده ... قربونت برم ، آقا آقا آقا ... رباب شب و روز گریه میکرد ، میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا ... بی بی زینب همینطور ... رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه ، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا ... بابا بیا منو با خودت ببر بابا ... مگه نگفتی برمیگردم بیا میخوام دورت بگردم عمه رو خیلی خسته كردم دخترت از دنیا بریده بعده تو هیچ خوشی ندیده ببین موهام ، دیگه سفیده بابا بابا .... قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده ... بگو آقا ، می میرم اگه برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از برگردم ... : گفتم که آب را ببرم خیمه ها ، نشد شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ، نشد قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند ، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند ، روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ، گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم ... خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه ... پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید ... امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید ... فاطمه زهرا میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید ... این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند ... که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه ... اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمرسعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟ در ثواب قتل حسین ، میخواهیم شریک بشیم ... ؟؟؟ میدونید چی دستور داد ؟ گفت اسباتون رو نعل تازه بزنید ... بدنش رو زیر سُم اسب ها ... تنِ سالار زینب به زیر سُم مَرکب به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد ... من چی بگم ؟ به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین کیه ؟ کربلا چیه ؟ زائراش کی هستند ؟ ... همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره ... همه غرق عشق مولا ... تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین ... ( سلام الله علیها ) 1395
روضه امام حسن مجتبی (علیه السلام) قربونت برم آقا ، آقا ... ابی عبدالله رو خبر کردند ، گفتند بیا ، حال برادرت خوب نیست ، ابی عبدالله اومد بالا سر امام حسن ، یه نگاه کرد ، دید رنگ برادرش پریده ، ... تاریکیِ بقیع رو مد نظر بگیر ، مدینه رفتی یا نه ؟ الان خودت رو پشت دیوار بقیع ببین ، سرت رو روی دیوار بقیع بگذار ، کربلا رفته زیاده ، کربلا بودی از برگشتی ، ولی امام حسن با همه فرق داره ... شب کربلا مثل روز است روشن بقیع تو اما شب تار دارد امشب شب اشکِ ، باید با ناله ات امام حسن رو یاری کنی ، آقاجان ، آقاجان ... تو در کوچه های مدینه غریبی ، ... دشنامش میدادند ، میرفت توو مجلس ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، شروع میکرد سبّ امیرالمومنین کردن ، دشنام به امیرالمومنین دادن ، امام حسن می شنید خون دل میخورد ... تو در کوچه های مدینه غریبی حسینت ولی یک علَمدار دارد (یه پات مدینه است ، بر میگردی کربلا ، قربون دل عاشقت برم ، شیرازه ی این دوماهه امشبه ) ضریح حسینت شش گوشه ، اما فقط دور قبرِ تو دیوار دارد یه نگاه کرد ، دید رنگ برادر پریده ، داداش چی شده ، قربونت برم ، یه نگاه کرد دید طشت مقابل برادره ، لخته های خون دل امام حسن میان طشتِ ، ببین چقدر کریمه قتلش رو معرفی نکرد ، ... داداش کی شمارو مسموم کرده ؟ نفرمود « جُعده » ... اشاره به کوزه آب کرد ، آی آی ی ی ... الهی با که گویم همسر من قاتلم بوده ؟ که باور میکند از یار آزاری که من دارم ؟ همینطوری که سرش میان طشت بود ، یه مرتبه سرش رو بلند کرد ، فرمود : حسین جان طشت رو مخفی کن داداش ... چرا ؟ آخه زینب داره میاد ... نمیخوام زینب ببینه ، امان ازدل زینب ... این سیره ی اهلبیته ، امیرالمومنین هم اون شبی که داشتند می بردنش خونه از مسجد ، به نزدیکی خونه که رسیدند فرمود منو زمین بگذارید زینبم منو با این حالت نبینه نبینه نبینه ... مادر هم موقع جان دادنش ، بچه هارو از خونه بیرون فرستاد ، ... امام حسن هم طشت رو مخفی کرد ، ... حالا دلت رو ببر کربلا ، کربلا کربلا ...کربلا هم ابی عبدالله نگذاشت زینب ببینه ، قاتل داره سر از بدنش جدا میکنه ، لااله الاالله ، یه نگاه کرد دید زینب اومده بالای بلندی ، الهی هیچ خواهری نبینه ، قاتل رو سینه برادر نشسته ، تا نگاهش افتاد به زینب ، اشاره کرد ... صداش دیگه توان نداشت ، با گردش چشم اشاره کرد ، برگرد ، برگرد ، برگرد زینب ، ... زینب مطیع امام هست ، چشم برادر ، حالا که میگی برگرد ، برمیگردم ، ... زینب برگشت ، برگشت ، اما هنوز به خیمه نرسیده بود ، دید زمین داره میلرزه ، ... میخوام یه یا حسین منو مهمون کنی ، دوید توو خیمه زین العابدین ، عزیز برادرم چی شده ، زمین داره میلرزه ، زین العابدین فرمود عمه جان ، پرده رو بالا بزن ، تا پرده رو بالا زد ، دید سرِ بریده بابا ... حالا فریاد بزن : یا حسین ، یاحسین ...
3. روضه.mp3
7.95M
🎧 روضه امام حسن مجتبی (علیه السلام) 🎤 استاد حیدرزاده