4. این هم برای.mp3
زمان:
حجم:
2.51M
قسمت چهارم
#روضه_امام_حسین
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
این هم برای اونایی که هنوز گریه نکردند ، خودِ ارباب پیغام داد به دخترش سکینه خانم ، فرمود دخترم بابا ، وقتی رسیدی مدینه ، سلام منو به شیعیانم برسون ، به شیعیانم بگو ... چی بگم بابا ؟ بگو : « شِیعَتِی مَهْمَا شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی » { منبع : شوشتری، الخصائص الحسینیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۱۶و۱۸۴ } ... هر موقع آب سرد و گوارا نوشیدید ، یاد لب تشنه ی منِ غریب باشید ، ای تشنه لب ، حسین ، ای تشنه لب ...
یه جمله ی دیگه گفته حضرت ، بگم برات ؟ میخوام با داد و ناله این جمله رو استقبال ازش بکنی ، دخترم به شیعیانم بگو ، به دوستانم بگو ، ... بگو : « لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاً تَنْظُرونی » ای کاش روز عاشورا همتون بودید می دیدید ... کجا رو میدیدیم آقا ؟ کنار نهر علقمه ؟ نه ... کنار بدن ارباً اربا ؟ نه ... توو گودال قتلگاه ؟ نه ... پس کجا ؟ ... بگم کجا ؟ « کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی » ، یه طفل شیر خواره روی دستم گرفتم ، گفتم ببینید لباش به هم میخوره ، ... ای کاش میگفتند آبش نمیدهیم ، بَرِش گردون ... اما آنچنان با تیر سه شعبه زدند ، حسیین ... نفَسی هست خرج نشه برای ارباب ؟ حسیین ...
#هیئت_خادمین_حضرت
#حجة_بن_الحسن
(عجل الله تعالی فرجه )
1/6/1401
🍁🍂🥀🍂🍁
🚩روضه دفتری مداح دلسوخته
↙️ترنم نور↙️
@Taranom_Noor
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
بابا بابا بابا ، بابا بابا بابا ... معلومه مصیبت حضرت علی اصغر ، خیلی جیگر حضرت رو سوزونده ... « یه ناله زن ، که نالَتم ، بابا رو زنده میکنه » ، آخه کسی که تیر میخوره ، یه آخ میگه ، یه ناله میزنه ، ... اونقدر بی تاب بود ، یه ناله هم نزد ، فقط ابی عبدالله دید ، علی یه تکونی خورد ، یه نگاه کرد : « فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ » { منبع : مَقْتَلِ اَبومِخْنَفْ }...
یه ناله زن ، که نالَتم
بابا رو زنده میکنه
چشماتو وا کن و ببین
حرمله خنده میکنه
اگه حاجتی داری ، اگه کاری با خدا داری ، خدارو به خونِ گلوی علی اصغر قسم بده ، چون این خونهارو که به آسمان پاشید ، یه قطره اش هم به زمین برنگشت ، اونقدر این داغ سنگین بود ، خدا وسط اومد ، توو هیچ داغی ، حتی بدن ارباً اربای حضرت علی اکبر ، حتی بدن بی دست آقا اباالفضل ، توو هیچ کدوم از این مصیبت ها ، خدا وسط نیامده ، ... اما نمیدونم این گلوی نازک چه کرد با دلِ ابی عبدالله ؟ یه مرتبه شنید منادی خدا داره ندا میده : « دَعْهُ يا حُسَينْ » یا حسین ، علی را به ما واگذار « فَإِنَّ لَهُ مُرْضِعاً فِي الْجَنَّة » ،{منبع : سبط بن جوزی ، تذکرة الخواص، ص 227 } ... یه بار بعد روضه ، یه آقایی یه جمله ای به من گفت ، خیلی سوختم ، روضه که تموم شد ، دست منو گرفت آورد کنار ، با چشمای اشک آلود ،گفت حاج آقا میخوام یه چیزی بهت بگم ، گفتم بله آقا بفرما ، گفت : حاج آقا دیدی یک بچه شش ماهه ، گردن نداره ، گفتم چه جوری گردن نداره ، گفت این چونه اش چسبیده به این سینه اش ...گفتم حالا چی میخوای بگی ؟ گفت میخوام بگم ، تیری که زدند ، دهان و چانه ی علی رو در گرفت ... ای وای ، ای وای ...
از چه روی آتش زدی
بر بوسه گاه مادرم
حرمله بر دوش بابا
تازه خوابم بُرده بود ...
#هیئت_خادمین_حضرت
#حجة_بن_الحسن
(عجل الله تعالی فرجه )
1/6/140
🍁🍂🥀🍂🍁
🚩روضه دفتری مداح دلسوخته
↙️ترنم نور↙️
@Taranom_Noor
5. یه ناله زن.mp3
زمان:
حجم:
3.41M
قسمت پنجم
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
یه ناله زن ، که نالَتم
بابا رو زنده میکنه ...
#هیئت_خادمین_حضرت
#حجة_بن_الحسن
(عجل الله تعالی فرجه )
1/6/1401
🍁🍂🥀🍂🍁
🚩روضه دفتری مداح دلسوخته
↙️ترنم نور↙️
@Taranom_Noor
0. کلیات.mp3
زمان:
حجم:
14.26M
فایل صوتی کامل
#مدح_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ای سایه ات همیشه
به روی سرم حسین ...
#هیئت_خادمین_حضرت
#حجة_بن_الحسن
(عجل الله تعالی فرجه )
1/6/1401
🍁🍂🥀🍂🍁
🚩روضه دفتری مداح دلسوخته
↙️ترنم نور↙️
@Taranom_Noor
1. دعای سلامتی.mp3
زمان:
حجم:
1.39M
قسمت اول
#دعای_سلامتی_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ
الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ
وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
#بیت_آیت_الله_بروجردی
( رحمة الله علیه )
14/6/1398
🍁🍂🥀🍂🍁
🚩روضه دفتری مداح دلسوخته
↙️ترنم نور↙️
@Taranom_Noor
2. رباعی صلوات.mp3
زمان:
حجم:
1.06M
قسمت دوم
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ای آنکه تویی
نتیجه ی صوم و صلات
هم مُصحَفِ توحیدی و
هم حج و زکات ...
اسلام بوَد رهینِ
خون تو « حسین »
بر روح مقدست
درود و صلوات ...
#بیت_آیت_الله_بروجردی
( رحمة الله علیه )
14/6/1398
🍁🍂🥀🍂🍁
🚩روضه دفتری مداح دلسوخته
↙️ترنم نور↙️
@Taranom_Noor
4. من علی اصغرم.mp3
زمان:
حجم:
7.07M
قسمت چهارم
#مدح_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
من علی اصغرمو
تیغ اگر بردارم
در وجودم سَکَناتِ
علی اکبر دارم
نَسَبِ هاشمیم
کار خودش را کرده
جگر حمزه ،
دلِ فاتح خیبر دارم
سنِ کم از نظرِ نسل علی
مطرح نیست
کوچک اما اثرِ
مالکِ اشتر دارم
همه کردند سر و جان
به فدای پدرم
کسرِ شأن است ببینند
که من سر دارم
در سپاهی که عمویم
شده فرمانده آن
حکم جانبازی و
سربازی لشکر دارم
من زِ نسلِ علیم
که زِرِهش پشت نداشت
حرمله کمتر از آنست
زِره بردارم
از سَرِ نِی
به سرِ عمه شوم سایه سر
رسمِ غیرت
زِ اباالفضلِ دلاور دارم
کوفه وشام بترسید
که من در رگِ خود
خونِ قتالِ عرب
حضرتِ حیدر دارم
هاشمیون همگی
مادریند و من هم
هر چه دارم همه از
دامنِ مادر دارم
#روضه_حضرت_زهرا
#سلام_الله_علیها
اول شهیده ی راه ولایت ، زهرای اطهر است ، اول کسی که دفاع از امامش کرد ، سینه اش را سپر کرد مقابل دشمنان ، مادر بود ، اول کسی که پشت در آمد ، گفت یا علی بِزار من بِرم ، بلکه صدای منو بشنوند ، خجالت بکِشند برگردند ، اما اون نانجیب میگه تا صدای فاطمه را شنیدم ، آنچنان لگد به در زدم ، که صدای ناله ی فاطمه را شنیدم ، صدا زد « یَا اَبَتا » ... همه اونهایی که فداییِ ولایتند ، از مادر یاد گرفتند ...
هاشمیون همگی
مادریند و من هم
هر چه دارم همه از
دامنِ مادر دارم
گرچه افتاده ام از شیر
به تیرِ سه پری
جگری با جگر شیر
برابر دارم
کاشکی عمه
به خیمه بِبَرد مادر را
که نبیند اثرِ تیر
به حنجر دارم ...
#بیت_آیت_الله_بروجردی
( رحمة الله علیه )
۱۳۹۸
#روضه_حضرت_رباب
( سلام الله علیها )
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
قربون این مادر وفادار ، اونقدر باوفاست ، اونقدر با محبت ست ، حضرت رباب ( سلام الله علیها ) ، خودش خجالت کِشید قنداقه را دست ابی عبدالله بِدِه ، یه گوشه ایستاد ، نگاه میکرد ، قنداقه را بی بی زینب داد به دست ابی عبدالله ، ... موقع وداعِ ابی عبدالله هم ، همه ی زنها و بچه ها رفتند با آقا وداع کردند ، اما این خانم خجالت کشید جلو بِره ، اما میدونید کجا تلافی کرد ، وقتی توو مجلس « عُبِیدُ الله » اون نانجیب با چوب به لب و دهان ابی عبدالله میزد ! دیدند یه خانومی از بینِ زنها بلند شد ، اومد خودشو رسوند به سرِ بُریده ، ... سرِ بُریده را از جلوی « عُبِیدُ الله » برداشت ، به سینه اش چسبوند ، ... « عُبِیدُ الله » نزن نزن ... این گُلِ فاطمه است داری میزنی ، شنیدم پیغمبر (ص) این لب و دهان را می بوسیده ...
اونقدر وفاداره که زیر سایه بان نرفت ، وقتی براش سایه بان زدند ، گفت من خودم دیدم بدنِ عریانِ عزیز زهرا ، زیر آفتاب ... وقتی هم کاروان از کربلا میخواست بِره مدینه ، روز اربعین ، روز بعد از اربعین ، همه سوار شدند ، این بی بی آمد مقابل زین العابدین ، گفت : آقا به من اجازه بدهید من کربلا بمونم ، آخه مدینه بی حسین صفا نداره ... حضرت بهِش اجازه داد ، کربلا موند ، گریه کرد کنار قبر ابی عبدالله ... اما توو خیمه نشسته منتظره علی سیراب بشه برگرده ...
گهواره را
زینت کنم که شاید
اصغردوباره در حرم بیاید
بنشینم و دعا کنم
خدا خدا خدا کنم
شش ماهه ی من
دُردانه ی من
( اگه حاجتی داری ، امروز از این مادرحاجتت رو بگیر ، خیلی ابی عبدالله دوستش داره ، هم مادر علی اصغره ، هم مادر سکینه خانومه ... )
بالا بگیرم پرده ی حرم را
از دور بینم روی اصغرم را
هنگام لالایی شده
اصغر تماشایی شده
شش ماهه ی من
دُردانه ی من
تیر ازکمانِ حرمله پریده
ازگوش تا گوشِ علی دریده
یا رب به زهرای بتول
قربانی ام ، بنما قبول
یه مرتبه براش خبرآوردند ، بیا ... حسین برگشته ، از توو خیمه بیرون دوید ، نگاه کرد دید حسین نشسته ، قنداقه ی خون آلود روی زانوش گذاشته ، ...بعضی ها میگن اومد جلو گفت آقا بِدِه ببینمش ، نه ... روح این مادر بلند تر از این حرفاست ، اومد جلو نگاه کرد ، دید این داغ سنگینی میکنه روی سینه ی ابی عبدالله ، دستاشو دراز کرد ، آقا ، علی رو به من بِدِه ، بزار منم کمکت کنم ، آخه منم مادرم مادرم مادرم ...
دوید او را گرفت
با آه و زاری
که ای اصغر مگر
مادر نداری ... ؟
« کُنَد دلِ اهل حرم را کباب » اگر هم میخواست گریه بکنه ، میرفت یه گوشه ای ، خودش با خودش روضه میخوند ، شام عاشورا بی بی زینب وقتی دید صدای ناله ای میآد و دنبال صدای ناله گشت ، دید رباب یه گوشه ای نشسته ، داره به سینه میزنه و گریه میکنه ، اومد جلو ، فرمود : ربابا مگه نگفتم صدای ناله بلند نشه ؟ دشمن دورِ مارو گرفته ، دشمن شاد میشویم ، یه نگاه به بی بی زینب کرد ، ... بی بی جان ، شیر به سینه ام آمده ، اِی ی ی ی ...
کُنَد دلِ
اهل حرم را کباب
چو روضه یِ
تو را بخواند رباب
هر کجا نشستی ، زیر لب نفَس بزن : یا حسین
#بیت_آیت_الله_بروجردی
( رحمة الله علیه )
۱۳۹۸/۶/۱۴
5. حضرت رباب س.mp3
زمان:
حجم:
7.39M
#روضه_حضرت_رباب
( سلام الله علیها )
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
قربون این مادر وفادار
#بیت_آیت_الله_بروجردی
( رحمة الله علیه )
6. دعا.mp3
زمان:
حجم:
2.48M
#دعای_سلامتی_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#دعای_آخر_مجلس
#استاد_حیدرزاده
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ، أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعا وَیکشِفُ السُّوءَ ... ( نمل 62 ) اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیةَ وَ النَّصْر ... ما را از یاوران حضرت قرار بِدِه ، دیدار جمالش نصیب ما بفرما ، عرض سلام و تسلیت ناقابل مارا به محضرش ابلاغ بفرما ، کشورما ، ملت ما ، مقام معظم رهبری در پناهش از گزند بلیّات مصون و محفوظ بِدِار ، ارواح طیبه ی شهدا ، گذشتگان از جمع ما ، از منِ حقیر ، علمای گذشته ، امام راحل ... از این مجلس بهرمند بدار ، مریضای اسلام ، مریضای مدّنظر ، جانبازان عزیز ، شِفا عنایت بفرما ، یاالله دشمنان اسلام نابود بگردان ، وَعَجِّلِ الّلهُمَّ فی فَرَجِ مَولانا صاحِبَ الزَّمان ...
#بیت_آیت_الله_بروجردی
( رحمة الله علیه )
0. کلیات.mp3
زمان:
حجم:
22.26M
فایل صوتی کامل
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
روز هفتم نامه ای
آمد به دشتِ کربلا ...
#بیت_آیت_الله_بروجردی
( رحمة الله علیه )
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
امشب شام غریبان یه آقائیه که خیلی غریبه غریبه ، توو خونه اش غریبه ، توو مسجد غریبه ، توو کوچه غریبه ، شام غریبان اون آقائیه که ، حضرت زهرا سلام الله علیها به وصال فرمود : وصال این همه شعر برای حسینم گفتی ، مگه حسن پسر من نیست ، وقتی نام این آقا برده میشه دیگه نیازی به روضه نیست ، یه نگاه به درو دیوار حرم امام رضا کن ، یه نگاه مدینه کن ، ببین یه چراغ روشن نیست ، ببین با خاک یکسانه بقیع ...
مرغ شب می رود و
انجمن آماده کنید
خانه را بهر عزای حسن
آماده کنید
برنیاید دگر از
دست طبیبان کاری
کارم از کار گذشته
کفن آماده کنید
مخفی از زینب و
طفلان حرم، تابوتی
بهر تشییع غریب وطن
آماده کنید
تا تنم جای بگیرد
به جوار زهرا
بروید و به بقیع
قبر من آماده کنید
چشم پوشید ز من
مادرِ من منتظر است
تیرباران شدن این بدن
آماده کنید
#شاعر_حیدر_توکل
همینطوری که امروز بدن رو تشییع میکردند ، یا امام رضا ، مقابل قبر پیغمبر (ص) ، جلوچشم ابی عبدالله ، الهی اگه جسارت هم به برادر میکنند ، جلو برادر نباشه ، جلو چشم بی هاشم دستور دادند ، بدن امام حسن رو تیرباران کردند ... فکر کنم توقع کوچیک حضرت زهرا این باشه ، حسین میگی ، امشب نمیخوای حسن بگی ؟ بگی آی غریب حسن ، غریب ، غریب ، غریب ...
سینه ها از شرَر
افروخته شد
تن و تابوت
به هم دوخته شد
#شاعر_استاد_سازگار
بدن رو روی زمین گذاشتند ، مرحوم اِبنِ شهر آشوب نوشته ، هفتاد چوبه تیر به بدن و تابوت حضرت ... اگر خواستی ناله بزنی برای غربت ابی عبدالله ناله بزن ، امام زمان «عج» منو ببخش ، یکی یکی تیرهارو بیرون میکشید گریه میکرد ، برادر غریبم ، حسن جانم ، عزیز دل مادرم ، چه روزهایی رو با هم توو این مدینه دیدیم ، مادرمون رو زدند ، جلو منو شما به بابامون علی « سَبّ » کردند ، دشنام دادند ، این هم آخر کاره بدنت رو تیرباران کردند ... اما بنی هاشم ، اباالفضل ، محمد حنفیه ، دیگران بودند ، دورِ ابی عبدالله رو گرفتند ، به ابی عبدالله دلداری دادند ، اما مردم کربلا ...
#حرم_مطهر_امام_رضا
( علیه السلام )
13/7/1400