این زبان حال کسیه که میخواد بکشنش
فرمود آره خواهرم
شب آخره
این همون سرزمینیه که منو از تو جدا میکنه
مرحوم سید مینویسد
تا خواهر، این عبارت را از برادر شنید
چنان با سیلی به صورتش زد
جلوی ابی عبدالله از حال رفت
ابی عبدالله آرومش کرد
خواهرم
پدرم مادرم برادرم جدم
اینا قبل از من از دنیا رفتند
بی بی عرضه داشت
داداش کاش مُرده بودم
هنوز ابی عبدالله زنده بود ها
داداش
اَلیَوم مٰاتَ جَدّی
اَلیَوم مٰاتَ أُمّی
اَلیَوم مٰاتَ أخی
هرجوری بود آرومش کرد
آخ بمیرم روز یازدهم هم اومد کنار گودال
هرچه گشت بدنی پیدا نکرد
خدایا همین جا دیدم روی زمین افتاده بود
همین جا بود محاصرهاش کردند
پس چرا گم شدهام رو پیدا نمیکنم
دنبال یک دست میگشت
رو قلبش قرار بگیره
دیدی بدنی
مُرَمَّلٌ بِالدِّماء...
مُقَطَّعُ الأعضاء...
مَسلوبُ العِمامَةِ وَ الرَّداء...
بی سر روی زمین افتاده...
دست برد زیر این بدن
مناجاتش رو شروع کرد
اللّهمّ تَقَبَّل مِنّا هٰذا القُربان
به نقلی هم
هذا القَلیل مِن القُربان
ما هم شب جمعه آخریه بگیم
تَقَبَّل مِنّا هٰذا القَلیل
این «بضاعت مزجاة » ما رو قبول کن
أجلها ناگهانی شده....
====================
1_918596099_1.mp3
23.97M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
هفته ی آخر است آمده ام
پیش تو کسب اعتبار کنم
بی محلی نکن که می میرم
بی محلی کنی چه کار کنم
====================
#روضه
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای آقا جونم، امشب کجا قرآن به سر
می گیری؟
آیا تو کوفه هستی ، کربلا هستی ، شنیدید ، وقتی همه رو صدا کرد بالای مأذنه قرار گرفت ، مناجات کرد ،
بعد موقع اذان صبح شد ،
▪️الله اکبر ... صداشو همه مردم کوفه شنیدن ، "به امام حسین آگه به اعتقاد خود من و تو باشه ، امشبم شماها صداشو شنیدید اومدید اینجا" وقتی اومد به نماز ایستاد ، همچین که به سجده رفت ، شنیدید کاری کرد نانجیب ،
ابن ملجم صدای همه عالمیان ، سماوات ، ارضی بلند شد ، با جبرییل ناله زدن ... الله اکبر ؛
وقتی صدای امیرالمؤمنین بعد از ضربه بلند شد
"فزت و رب الکعبه"
قربون تو آقای غریبم ، یه وقت صدای جبرئیل میان زمین و آسمان بلند شد ،
▪️صدا زد به خدا علی رو کشتن ، این صدا رو زینب شنید ، حسنین شنیدن ، به سرعت دو تا آقا زاده ها سمت مسجد ، وقتی رسیدن دیدن محراب مسجد پر از خونه ...
ای علی علی علی ..."
نون و نمک بخور ولی به زخم من نمک نزن
یه شب که مهمون منی،حرف سفر به من نزن
شبیه مادرم شدی،تو نیمه جونم می کنی
سلام میدی به مادرم،دل نگرونم می کنی
دل تو بی قرار زهراست ...
همش دلت کنار زهراست ...
چشام به چشمات گره خورده
چشات به انتظار زهراست
بابا بابا بابا بابایی ...
بابا بابا بابا بابای تنها ...
امون از ین رفتن تو ...
امون ز برگشتن تو ...
میخ در التماس می کرد ...
بابا ، به پیراهن تو ...
صحبت میخ در شد و
بازم دلم شد پر غم
بیا بیا ،به یاد مادرم
روضه بخونیم برا هم
یادم نرفته مادر افتاد
شاخه ی یاس پرپر افتاد
دیدم که زانو هات میلرزید
تا روی مادرم ، در افتاد
با گریه ایستاد دوباره نگاهش کرد
تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد
گیسو کشید دخترش ، اما چه فایده
زینب به جای فاطمه خیلی تلاش کرد ...
شمشیر تا میان دو ابروی صورتش
طوری نشسته بود نمی شد جدا کرد
ای روزگار،ای روزگار،آخر علی را زمین زدن
باید از ین به بعد جگر را فداش کرد
وقت وصال بود دوباره خضاب کرد
وقت خضاب خون سرش را حناش کرد
عرضم تمام و التماس دعا بچه ها داخل گلیمی بابا رو جمع کردن ، با سر غرق خون آوردن سمت خانه ، چند قدمی خانه گفت بچه ها بزارید خودم با پای خودم بیام ...
آگه زینب منو با این حال ببینه ، میمیره ...
دختر طاقت نداره سر خونی بابا رو ببینه... 😭
گـــــــریز👇👇
میخوام بگم علی جان کجا بودی بالا تل زینبیه ، والشمر جالس علی صدره ... "😭
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه امام علی(ع) شب قدر
#روضه شب نوزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
▪️فلک آخر علی را از عزیزانش جداکردی
▪️شکستی قلب طفلانش عجب شوری به پاگردی
▪️چگونه گشته ای راضی بگرید زینب وکلثوم
▪️چه رو اولاد زهرا رابه ماتم مبتلا کردی
▪️کشاندی ابن ملجم رابه سوی مسجد کوفه
▪️ربودی عقل ودینش رابه دورزخ آشنا کردی
▪️به دستش دادهای تیغ وببردی سوی محرابش
▪️چگونه فرق مولا را زتیغ کین دوتا کردی
▪️نمیدانم زمانی را که هاتف قد قتل می گفت
▪️چرا ازهم نپاشیدی عجب دارم چه ها کردی
▪️حسن را از غم بابش نشاندی گوشه ای محزون
▪️بیازوردی حسین راعزا دارش چه کردی
▪️صدای وامحمدرا شنیدی شرم ننمودی
▪️فلک آف برتوبادا خیال کربلا کردی
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
مثل امشبی امیرالمومنین...
مهمان دخترش ام کلثومه...
خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم...
آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه...
سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک...
صدا زد: دخترم...
تا حالا کی دیدی...
بابات سر سفره ای بشینه...
دو تا خورشت داشته باشه...
تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره...
صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار...
امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم...
🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد
🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد
امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا...
هی نگاه به سمت آسمان میکنه...
صدا میزنه...
انا لله و انا الیه راجعون
نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد...
🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه
🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی
🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود
🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی
امشب... مردم کوفه...
برا آخرین بار...
صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند...
همچین که از بالای ماذنه اومد پایین...
درمحراب عبادت ایستاد...
نماز عجیبی خواند امیرالمومنین...
تا سر از سجده برداشت...
نانجیب حیا نکرد...
ابن ملجم ملعون...
با شمشیر زهر آلود...
چنان بر فرق امیرالمومنین زد...
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه امام علی (ع)
#شام غریبان
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
🔸شب شام غریبان باشد امشب
🔸عزای شاه مردان باشد امشب
🔸بود جای علی در خانه خالی
🔸به زیر خاک پنهان باشد امشب
🔸علی شد کشته در راه عدالت
🔸که زینب مو پریشان باشد امشب
🔸حسن ازداغ بابایش دل افکار
🔸حسینش دیده گریان باشد امشب
🔸زند بر سینه و سر ام کلثوم
🔸به غم سقای طفلان با امشب
🔸کشد ازدل فغان ایتام کوفه
🔸کجا یار یتیمان باشد امشب
🔸بیاید تسلیت گویید به مهدی
🔸که اوزارونالان باشد امشب
⬅️عجب شام غریبانی شد خونۀ علی، یه بستر غرق خون بچه ها دورش حلقه زدند، اما هر چی باشه همه محرمند کسی به اینا جسارت نکرد، کسی دیگه گوشواره هاشونو نکشید، کسی دیگه به اینا ناسزا نگفت، خونشون را کسی آتیش نزد، این یه شام غریبانه اما من دلم جای دیگه ست، این شام غریبان کجا؟! امام مجتبی دونه دونشون رو داره ساکت میکنه، هم زینب، هم قمربنی هاشم، هم ابی عبدالله(ع)، اما دلا بسوزه برای ابی عبدالله و شام غریبانش، فقط من شعرشو میخونم ببینم حالت شام غریبانی هست یا نه
🔸غروب بود و زنی بی قرار تنها بود
🔸هنوز که نگفتم این زن کیه
🔸زنی زداغ برادر، فکار، تنها بود
🔸غروب بود و علمدار خفته و زینب
🔸میان خیمۀ بی پاسدار تنها بود
🔸غروب بود و به مقتل برادرو زینب
🔸هزار و نهصدو پنجاه بار تنها بود
می ترسم این یه بیتو بگم، اماسفره، سفرۀعلی علیه السلامه، کربلا هم اگر میرید همین سفره پهن باشه
🔸غروب بود و رباب و صدای لالایی
🔸کنار تربت یک شیرخوار، تنها بود
حسین حسین
🔸غروب بود و طناب و اسیری و زینب
بذار از این روضه دربیام
خلاصه این همه غم بود و زینب کبری
میان لشگری از نیزه دار تنها بود
محمل درست در وسط نیزه دارها
یک ذره رحم در دل خود ساربان نداشت
این یه شام غریبان تو خیمۀ نیم سوخته، یه شام غریبانم کنار گودال برپا شد، پیغمبر و انبیاء و اولوالعزم آمدن؛ فاطمه و چهار زن بهشتی هم آمدند بماند؛ چون قصۀ ربودن انگشتره، اما شام غریبان سوم رو بگم زن خولی میگه نیمۀ دل شب دیدم تنور خونم روشنه یا للعجب! من که تنور را اول شب خاموش کردم، وارد اتاق شدم دیدم بانوان مجلله ای کنار تنورند، همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتن، خدایا این ها کین کنار تنور خانۀمن؟! دیدم این بانو خم شد یه چیزی رو از تنور خونم بیرون آورد؛ اول شروع کرد این خاکسترا رو از سر او پاک کردن، اینها کین؟ اونی که دست اون بانو هست چیه؟! با یه سلام این بانو جوابمو گرفتم، من تا حالا تو روضه هیچ جا ندیدم فاطمه به حسینش این جوری خطاب کنه، فقط مال تنور خولیه، یه لحظه تصور کن این تنور خونه ها که روشن بود تا صبح خاکسترش داغ میموند، اون رگ های بریده و محاسن رو این خاکسترا، بانو سر رو به سینه چسباند یه جمله گفت و غش کرد، صدا زد: السلام علیک یا شهید
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
رمضان آمده و حال و هوایی دارم
به لب از یاد خدا شور و نوایی دارم
دعوتم کرد دوباره به سوی خانه ی خود
تازه فهمیده ام اینک چه خدایی دارم
مه مهمانی و درهای کرامت باز است
بر در خانه ی تو قصد گدایی دارم
خالق من بنگر سوز من و اشکم را
دست خالی و فقط جرم و خطایی دارم
کوله بارم گنه و دست تهی، روی سیه
گشته معلوم که من نفس رهایی دارم
شب اول که شدم از کرمت مهمانت
یک نظر کردی و من حال دعایی دارم
تا که قرآن تو خواندم به علی فهمیدم
بهر درمان دل خود چه دوایی دارم
نور رحمت که ز تو بر همه عالم تابید
در دل از نور تو من نور و ضیایی دارم
با ابوحمزه، دعای سحر و نور و مجیر
اندر این ماه عجب حال و هوایی دارم
سجده ی شکر به جا آورم ای خالق من
در دل از عشق علی مهر و ولایی دارم
روزه بودم که به هنگام عطش فهمیدم
در دل از عشق حسین کرب و بلایی دارم
تو ببخشا ز کرم عبد خطاکارت را
چون حسین بن علی قبله نمایی دارم
چون در این ماه خدا هر گنهم بخشیدی
زین سبب نزد تو من قدر و بهایی دارم
زین همه لطف و کرم از تو شدم شرمنده
کی ز تو خالق من قصد جدایی دارم
من (رضایم) به رضای تو خداوند کریم
شاکرم چون تو خدا، راهنمایی دارم
#رضا_یعقوبیان
#مناجاتی_ورود_به_ماه_مبارک_رمضان
❣﷽❣
❇️دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان
❇️#شعبانیه
شیخ طوسی از حارث بن مُغَیْرَه نَضْرى روایت کرده که امام صادق(ع) در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان مىخواند:
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَ جُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا
خدایا این ماه مبارکى که قرآن در آن نازل گشته آن قرآنى که راهنماى مردم گردیده و نشانه هاى روشنى از راهبرى و جدا کردن میان حق و باطل است فرا رسیده پس ما را در این ماه
فیهِ وَ سَلِّمْهُ لَنا وَ تَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَهٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَ شَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى
سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگیر اى که بگیرد اندک را و بسیار قدردانى کند، این طاعت اندک را از من بپذیر خدایا از تو خواهم که براى من بسوى هر
کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَ مِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا مَنْ عَفا عَنّى وَ عَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى
کار خیرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترین مهربانان اى که گذشتى از من و از آن کارهاى زشتى که در پنهانى کردم اى که مرا به سبب دست زدن
بِارْتِکابِ الْمَعاصى عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهى وَ عَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَ زَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى
به گناهان نگیرى گذشت ، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار خدایا مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از کارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنایستادم پس چه عذرى
فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ
به درگاهت دارم اى کریم از من گذشت کن که عفوت و گذشتت را خواهانم خدایا از تو درخواست دارم آسودگى هنگام مرگ و گذشت در وقت حساب را بزرگ است گناه از بنده ات پس باید گذشت
التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَ یا اَهْلَ الْمَغْفِرَهِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ
از جانب تو نیز نیکو باشد اى شایسته پرهیزگارى و اى شایسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم خدایا من بنده و فرزند بنده و فرزند کنیز تواءم ناتوان و نیازمند مهر تو هستم
وَ اَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَهِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ اَعمالَهُمْ وَ قَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَ جَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَهً اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَلْوانُهُمْ
و تویى که دارایى و برکت بر بندگانت فرو فرستى و تو چیره و توانایى کارهاى بندگانت را شماره دارى و روزیشان را قسمت کرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت کردى
خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَ لا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَ لا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ وَاجْعَلْنى مِنْ
آفرینشى پس از آفرینش دیگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند و همه ما نیازمند رحمتت هستیم پس اى خدا رو از من مگردان و مرا در کردار
صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاهِ اَوْلِیاَّئِکَ وَ مُعاداهِ اَعْداَّئِکَ
و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شایستگان خلق خویش قرارم ده خدایا زنده ام بدار به بهترین وضع زندگى و بمیرانم به بهترین مردن (یعنى ) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت
وَ الرَّغْبَهِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّهِ رَسُولِکَ اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى
و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسلیم بودن در برابرت و تصدیق کردن کتاب تو (قرآن ) و پیروى از روش پیغمبرت خدایا آنچه در دل دارم
مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَهٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَهٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ
از شک و تردید یا انکار یا ناامیدى یا خوشى یا گردن فرازى یا اسراف در خوشگذرانى یا خودبینى یا خودنمایى یا شهرت جویى یا ایجاد دو دستگى یا دورویى یا کفر یا فسق یا
عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَهٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَ وَفآءً بِعَهْدِکَ وَ رِضاً بِقَضاَّئِکَ وَ زُهْداً فِى
گناه یا بزرگ طلبى یا چیزهاى دیگرى که تو دوست ندارى پس اى پروردگارا از تو خواهم که آنرا تبدیل کنى به ایمان به وعده ات و وفادارى به پیمانت و خوشنودى به قضاء و قَدرت و پارسایى در
الدُّنْیا وَ رَغْبَهً فیما عِنْدَکَ وَ اَثَرَهً وَ طُمَاْنینَهً وَ تَوْبَهً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَ مِنْ کَرَمِکَ
دنیا و اشتیاق بدانچه نزد تو است و فضیلتى و آرامشى و توبه خالص ، این را از تو خواهم اى پروردگار جهانیان خدایا تو را بخاطر بردباریت نافرمانى کنند و به طمع جود و کرمت
وَ جُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَ اَنَا وَ مَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَ بِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صَلَّى
اطاعت کنند پس گویا نافرمانیت نکرده اند و من با کسانى که نافرمانیت نکردند همه ساکنان زمین توئیم تو بر ما به فضل خویش بخشنده باش و به نیکویى بازگردنده اى مهربانترین مهربانان و درود
اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوهً داَّئِمَهً لا تُحْصى وَ لا تُعَدُّ وَ لا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
خدا بر محمد و آل او درودى همیشگى که به شماره و عدد درنیاید و اندازه اش نتواند جز تو اى مهربانترین مهربانان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
2.45M
🤲 دعای وداع با ماه شعبان و استقبال از ماه مبارک رمضان
🎙 بانوای :#آقای_مطیعی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴#روضه_حضرت_علی_ع
🏴#گریز_به_حضرت_اباالفضل_ع
🏴#گریز_به_حضرت_زینب_س
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خدا نگهدار گریه های نیمه شب
خدا نگهدار ای یتیمای عرب
خدانگهدار بچه هایی که بودین
منتظره سفره های نون و رطب
خداحافظ سفره ی نون و نمک
خداحافظ غصه ی تلخ فدک
خدا حافظ چاه غم های علی
خداحافظ کوچه و صبر و محن
خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار
خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار
بابا حیدر بابایی …
پلک های بستت تنمو میلرزونه
فرق شکسته ات تنمو میلرزونه
صدات میلرزه تا با من حرف میزنی
صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)۲
خداحافظیت جوابم میکنه
*امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد*
دوباره خونه علی غوغا شده
زخم سر مولای کوفه وا شده
صدای ناله ضعفش نیمه شب
مثل شبای آخر زهرا شده
*هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهری که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچین شبی صورت
علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچههای
زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید
فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست …
اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی …” اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا
بیار” دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد … یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد
عباس حسین و به تو میسپارم …” یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه
جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت میخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه ….
زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبینه،عباس کربلا حواست به زینب باشه … خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره” یه جا زینب عباس و صدا زدم من از
امام رضا معذرت میخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما ….
حسین …
#شب قدر🥀🥀🥀🥀
#روضه شب بیست و یکم رمضان
مناجات امام زمان (ع)
#روضه شهادت امام علی(ع)
يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ.
🔹صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یابن الحسن... آقاجانم...
شب شهادت جد غریبتون امیرالمومنین...
کجا خیمه ی عزا بر پا کردید...
کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...
🔹صاحب عزا کجایی، گویم سرت سلامت
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
هر سال برا جد غریبتون امیرالمومنین مجلس بگیریم...
اما شما در کنارمون نباشید...
ای... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
ان شاء الله یک روزم شما بیایید آقا...
حرم آقامون امیرالمومنین...
خودتون مصیبت جد غریبتون رو بخونيد...
روضه آقامون امیرالمومنین رو بخونيد...
ما بشینیم در کنار شما...
زار زار گریه کنیم...
🔹ای آفتاب زهرا، کی شام تار غم را
🔹چون صبحدم نمایی، گویم سرت سلامت
یا صاحب الزمان...
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
لحظات آخر امیرالمومنین...
صدا زد حسنم پسرم...
بیا... میخوام وصیت کنم...
یکی یکی حرفهاش رو گفت...
تا جایی که صدا زد...
منو شبانه دفنم کن...
(میدونید برای چی)
آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند...
بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند...
حتما بدن مطهر رو آتش میزدند...
میخوام بگم آقا جان امام حسن...
خوب شد شما...
بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید...
اما ... ای کاش امام سجاد هم...
میتونست بدن باباش حسین رو...
مخفیانه دفن کنه...
ای وای... ای وای ...
بگم یا نه...
قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه...
ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند...
(زبانم لال بشه...)
انقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند...
تمام استخوانها شکست...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
یک کاری با بدن کردند...
وقتی خواهرش زینب...
اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر...
یک نگاهی کرد...
باتعجب صدا زد...
آیا تو برادر منی...
🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد
🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست
🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد
🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
❣﷽❣
🔘 #دفتری_علی_ع (5)
🔘 #روضه_حضرت_علی_ع
🔘گریز به روضه حضرت رقیه س
▪️به علی فاتح خیبر صلوات
▪️به علی شافع محشر صلوات
▪️به علی همسر والای بتول
▪️به علی ساقی کوثر صلوات
(دعای فرج)
🔷️السلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالب ع ️،
️السلام عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ… وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ…
السلاَمُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ…
السلاَمُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ رَسُولِ الله…
️السلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع…
یا علی 3
➖بر غم عشقت یاعلی ,من مبتلایم
➖ که تو سلطانی و ، من فقیرم
➖آرزویم بُود به وقت مُردن
➖یا علی گویم و آندم بمیرم
➖من بنده تو مولایی
➖من قطره تو دریایی
➖ای سید و مولایم۲
➖دل خسته و غمینی
➖ تو اولین مظلومی
✨یا سیدی یا حیدر
(آقا جان)
➖ای خاک کویت طلا
➖ این دل شده مبتلا
➖کن قسمتم کربلا
✨یا سیدی یا حیدر
⬅️ امروز بریم در خانه امیرالمومنین …
آی عاشقان امیرالمومنین …
⬅️اصبغ ابن نباته میگه ، بعد از ضربت خوردن علی،مردم همه با کاسه های شیر جمع شده بودند دم در خونه امیرالمومنین…های های گریه میکردن…
یه وقت امام حسن اومد صدا زد همه برید خونه هاتون ، بابام ممنوع الملاقاته…
میگه همه رفتن من پشت در نشستم ، زانوهای غم بغل گرفتم گریه میکردم
(امام حسن اومد صدا زد اصبغ مگه نگفتم همه برن, بابام ممنوع الملاقاته)
گفتم آقا جان میخام برم ، اما دلم اینجا جامونده, پاهام یاری نمیده، من آقامو میخام ، یه عمر زیر سایه علی بودم همه هستیم تو این خونه است، کجا برم…
تا علی رو نبینم این دلم آروم نمیگیره
صدای گریه و ناله اصبغ رو امیرالمومنین شنید
چه خبره...
چی شده..
این صدای ناله کیه؟ این صدای گریه کیه؟
گفتن آقا جان اصبغ ابن نباته است میخاد شما رو ببینه...
(هر چی گفتیم بره قبول نکزد،امیرالمومنین اجازه داد اصبغ وارد شد)
چی میخام بگم
میخام بگم در خانه امیرالمومنین رو همه بازه… مشگل گشای عالم علیه
یا علی ۲
امروز بگو آقا جان قربون مظلومیتت برم ، قربون غربتت برم آقا
ای اول مظلوم عالم علی…
آقا جان ما امروز اومدیم در خونت ، در خونتو باز کن… آقا مارو از در خونت رد نکن
آقا شب اول قبر فراموشم نکن
🔘آنقدر در میزنم این خانه را
🔘تا ببینم روی صاحب خانه را
اصبغ ابن نباته میگه، وقتی وارد شدم، دیدم علی بستر نشین شده، هی پاهاشو رو زمین میکشه، گفتم ای کاش کور بودم این لحظه رو نمیدیدم
(دیدم یه دستمال زردی به سر آقا بستن، معلوم نیست دستمال زردتره یا صورت مولا
اشکم در اومد
آخ … یا علی ۳
(ناله میکردم گریه میکردم)
یه وقت امیرالمومنین فرمود اصبغ گریه نکن من دارم به آرزوم میرسم,من دارم به فاطمه ام میرسم
(گفتم آقا جان من بخاطر دوری شما گریه میکنم… چجوری دوریتونو تحمل کنم)
این اصبغ بود اینهمه ناله کرد گریه کرد
(اوج) اما میخام بگم امان از دل زینب س
امان از دل حسن ع
امان از دل حسین ع
امان از دل ابالفضل ع
⬅️ (نمیدونم خونه ی بی بابا دیدی یا نه)
خونه ای که بابا نداره صفا نداره
(آی اونایی که بابا دارید قدر باباها تونو بدونید)
آخه بابا چشم و چراغ خونه است، صفای خونه به وجود پدره
اما اونایی که پدر از دست دادن، امروز برا بابا دعا کنن
(داغ بابا خیلی سخته)
امروز دلتو بزار کنار دل زینب…تو مصیبت بابا اونی که بهش سخت گذشته شاید بی بی زینب باشه
(دشتی)
🔘آخ بنال ای دل که زینب خونجگر شد
🔘نصیبش ناله و آه سحر شد
(بابا داری یا نه)
🔘پدر ای رونق کاشانه من
🔘که بودی چلچراغ خانه من
🔘برفتی از کفم ای داد بیداد
🔘صفا دیگر ندارد خانه من
خانم جان علاقه زیادی به بابا داشتی ، بابا رو خیلی دوست داشتی
(دختر علاقه خاصی به بابا داره دیگه)
بی بی جان نمیدونم چه کشیدی ، وقتی فرق شکافته بابا دیدی ، ناله زدی, گریه کردی, آخ بابا بابا گفتی
(خانم جان فرق شکافته بابا دیدی طاقت نیاوردی)
(آخه دختره طاقت نداره )
آی جوون دارا ، آی مریض دارا ، آی حاجت دارا…
میخوام بگم چه کشید سه ساله ابی عبدالله کنج خرابه شام
سر بابارو بغل گرفت ناله زد
(شروع کرد با سر بریده بابا درد دل کردن)
باباااا ۴
▪️به قربان سرت بابا
▪️بگردد دخترت بابا
▪️کدامین دست کین آخر
▪️بریده حنجرت بابا
▪️تُرا ای لالهٔ زهرا
▪️که از شاخه جدا کرده
▪️مرا چون بلبل شیدا
▪️به داغت مبتلا کرده
▪️الهی بشکند دستی
▪️که رگهای تو ببریده
▪️نداده گوئیا آبت
▪️ که لبهای تو خشکیده
حسین جانم ۴
🔷هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله صدای ناله تو بلند کن
سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین
🔸بر طاق جنّان حک شده سیمای رقیه
🔸خورشید اسیرِ رخِ زیبای رقیه
🔸مهتاب كه شبها دل عالم برباید
🔸یک نور ز رخسارِ دل آرای رقیه
(حسن ثابت جو)
🔳(به نیت حاجت حاجتمندا، شفا مرضان اسلام، بلاخص مریضین منظور ، محمدی صلوات هدیه کن)