🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
آخرین باری که ذهنم آرامش داشت و دلم آروم بود و راحت چشم رو هم گذاشتم همون شبی بود که زیر قبه رفتم
- أليسَ من الغريبِ أن الطرقات تصبحُ
أطول عندما نشتهي الوصول الی بعضنـا ؟!
آیااین عجیب نیست وقتی دلمان هوایِ رسیدن
به یکدیگر را کنـد ، راهها طولانـی میشوند ؟
#قشنگیجاتعربی | مناسبِبیو🌱
شنیدید میگن چوب خدا صدا نداره
🥴
حال و روز این روزهای کالیفرنیاست😁
میلیون میلیون هزینه دادن برای تولید بمب و موشک تا بریزن سر مردم بیچاره غزه💔
غزه با خاک یکسان شد، نسل کشی عظیمی اونجا رخ داد، چند صد قبیله و خاندان از تاریخ حذف شدند🥺
اما خدا جای حق نشسته❤️
کالیفرنیا سه روز داره تو آتیش میسوزه و با خاک یکسان شده☺️
و اینجاست که معنی این آیه رو میفهمیم
❤️إن الله قوی عزیز
✍ف.پورعباس
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
#پارت_122 #پشت_لنزهای_حقیقت یسرائیل و گالانت در حال بررسی انبار منفجر شده بودند. گالانت: تو که ادع
#پارت_123
#پشت_لنزهای_حقیقت
دو خیابون فاصله داشتم تا به انبار برسم که صدای انفجار مهیبی من رو سرجای خودم نگه داشت.
نفهمیدم چطور خودم رو به انبار رسوندم، انبار تو آتیش میسوخت، خیلی سخت بود برام، سخت جلوی اشکهام رو گرفتم.
به محل اسکان برگشتم، یه نامه نوشتم و سمت مقر نظامی که محل اسکان گالانت و یسرائیل بود رفتم، نامه رو به یکی از سربازها دادم و اسرائیل رو ترک کردم.
اما دلم تو انبار مهمات مونده بود که نتونستم حتی خاکستر سارا رو هم با خودم بیارم.
سرباز: نبطیه محل امنیه، شما از اینجا به بعد رو باید تنها برید لبنان.
سارا: خیلی ممنونم آقا، ولی کاش شما هم همراه من میاومدید.
سرباز: من باید کار نیمه تموم دوستام تموم کنم، برا من دعا کنید خانم.
سارا: امیدوارم همیشه صحیح و سالم باشید.
سرباز: پیشنهاد میکنم که تو نبطیه یکم استراحت کنید تا زخمتون باز نشه.
سارا: چشم حتما.
.............
مرتضی: یه انبار مهمات دیگه رو هم منفجر کردن درست همون انباری که حوثیها میخواستن بزنن ولی اون انبار خیلی زود منفجر شد.
حمدان: شاید کار خودشون بوده تا آتیش جنگ بالاتر ببرن و بهونه حمله به یمن داشته باشن.
مرتضی: فکر نمیکنم، مواد منفجره مهم و گرون قیمتی اونجا بود دلیلی نداره این کار رو کرده باشند.
احمد: فقط امیدوارم برا فرمانده اتفاقی نیفتاده باشه.
مرتضی: ان شاالله.
احمد: راستی، امروز ابوالحسن رو دیدم، سراغ فرمانده رو میگرفت.
مرتضی: ابو الحسن!؟
احمد: همون که تو بیروت پزشک آزمایشگاه.
مرتضی: با فرمانده چیکار داشت؟
احمد: نمیدونم، به من چیزی نگفت.
مرتضی: فرمانده خبری نداده از خودش؟
حمدان: نه، خیلی نگرانم مرتضی.
بدون خبر وارد لبنان شدم، اما تصویر اینکه همسرم تو آتیش سوخت و کاری از دستم برنیومد مدام جلو چشمم بود.
...........
یسرائیل: این نامه رو کیبهت داد؟
سرباز: یه خبرنگار انگلیسی.
یسرائیل: اون الان کجاست؟
سرباز: نامه رو داد و رفت.
گالانت: چی نوشته تو نامه؟
یسرائیل: بخون.
گالانت: اون لحظه که داشتید در مورد دستگیری و قتل من حرف میزدید من کنار شما بودم، به زودی انتقامی سخت ازتون میگیرم، منتظر باشید. حسین دیان.
ههه تبریک میگم یسرائیل اینقدر ارتشمون ول شده که هرکس دلش میخواد میاد و میره.
از کجا معلوم همین الان یکی از اونا کنار ما بین سربازا نباشه؟
ما باختیم یسرائیل، قبول کنید حریف حزبالله و دست پروردههای نصرالله نمیشید.
مردم و ارتش هم از هزینه دادن بابت وعده نابودی لبنان و بهشتی که در مورد اسرائیل جدید بهشون دادیم خسته شدن، اونا دیگه حرف ما رو باور نمیکنن.
یسرائیل: یعنی اون جنازه واقعا جنازه زنش بود؟ ما که .....
گالانت:با ما کاری کردن که به کاری که خودمون انجام دادیم هم شک کنیم، اما ما حتی یه ذره رعب و وحشت هم نتونستیم تو دلشون ایجاد کنیم.
یسرائیل: تنهام بذار، دیگه نمیخوام چیزی بشنوم.
✍ف.پورعباس
🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع
~~~~✍️🧠✍️~~~~
@taravosh1
~~~~✍️🧠✍️~~~~
-گاهی خدا برنامههات روخراب میکنه قبل از اینکه برنامه هات تو رو خراب کنن.
مهرَبونخُدا🌿
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
اردیبهشتماه ۱۴۰۳ وقتی خبر شهادت رئیس جمهور اومد لس آنجلس نشینان و لس آنجلس دوستان امثال احسان کرمی و علیکریمی و .... هشتک زدن کتلت و نابودی و .... زدن.🥺💔
میخواستم بگم شماها تو اردبیهشت ما رو سوزوندید💔
عزیزان ما رو سوزوندید و براشون هشتک زدید، رئیس جمهور رئیسی همه آرزوی ما بود، آرزوی ما رو سوزوندید.😭
خدا جای حق نشسته بود، بد شما رو سوزوند.☺️
در قهر خدا بسوزید که تازه این اولش
اما بدونید ما مثل هم نیستیم، ما دلمون برا یه عده از مردم بیگناه لس آنجلس که حامی غزه بودن و وجدانشون بیدار بود انصاف داشتن میسوزه و از خدا براشون طلب مغفرت و رحمت میکنیم و برای بازماندگانشون طلب صبر🤲😔
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
تا روز ۱۰ رجب چند کلیپ در مورد امام علی بارگذاری میشه. کلیپ اول با زبان انگلیسی هست☺️ شما باید در ا
حواستون هست کمتر ۵ روز تا روز پدر مونده😍
این مسابقه رو هم حواست باشه❤️
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
نامش علی بود، مادرش فاطمه بنت اسد از قبیله عبدمناف بود، ابوطالب هم پدرش. فاطمه بنت اسد پیش از ولاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عُمر به خواستگاری دختر رسول خدا آمد ولی پیامبر از جانب خدا دستور داشت که فاطمه را به ازدواج او درنیاورد.
ابوبکر نیز پا پیش گذاشت و جواب منفی بود.
دیگر بزرگان قریش که از تجار و نامداران مدینه بودند نیز همگی شانس خود را امتحان کردند ولی جواب منفی بود.
عمر و ابوبکر به حضرت علی پیشنهاد دادن که به خواستگاری فاطمه برود.
علی آن موقع۲۳ ساله بود، هزینهای هم نداشت.
ایشان با خجالت و با نهایت ادب و احترام به خواستگاری حضرت زهرا رفتن.
پیامبر به دخترشان این خبر را دادند، حضرت زهرا سرشان را پایین انداختند و لبخندی زدند.
پیامبراکرم نیز خوشحال و مسرور شدند و حضرت زهرا ۹ ساله به همسری حضرت علی در آمدند.
پاسخ یک شبهه: کودک همسری در اسلام😱
البته حضرت زهرا ۹ ساله بودند و از لحاظ هیکل و اندام در هیبت یک زن ۳۰ ساله بودند، از لحاظ عقل و درایت نیز از بانوان دختران هم سن وسال خود سرآمد بودند.
ثمره این ازدواج ۵ فرزند است😍(بنابر برخی روایات که ام کلثوم را دختر حضرت زهرا میدانند)
حسن و حسین و زینب و امکلثوم و محسن(شهید) ۶ ماهه.
#کلیپ_شماره_۸
#مسابقه
~~~~✍️🧠✍️~~~~
@taravosh1
~~~~✍️🧠✍️~~~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😍😍
امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین
شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین
هم چو گردون اختری با جلوههای سرمدی
هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین
غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور
زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین
جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب
دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین
❤️❤️❤️❤️
#علیاصغر
#بابالحوائج
#رباب
#بینالحرمین