سلام 🌷
جمعمون جمع شده
بحث ها هم داغ شده
یک #مطالعه دسته جمعی در مورد زندگی #پیامبر ص و تحلیل حوادث تاریخی
🔹فکر نمی کردم تعدادمون به ۵۰ نفر برسه
خدا را شکر استقبال عالیه
👈فردا اولین جلسه آنلاین جهت بررسی سوالات برگزار می شود
👈شما هم اگر مایل بودید به گروه ماراتون مطالعه اضافه شوید پیام بدهید این عضویت #رایگان است
@M_Elahimanesh
#با_من_حرف_بزن
🔰#برادرتان را در خردسالی ببرید بیندازید در چاه. قبل از این که او را در چاه رها کنید پیراهن تنش را هم در بیاورید.
بعد برگردید پیش #پدرتان یک عمر دروغ و دونگ سر هم کنید که گرگ او را خورده و به روی خودتان هم نیاورید که چه غلطی کرده اید.
حالا شب شده است آن بدبخت تنها و گرسنه وسط بیابان در آن چاه چه می کند خدا می داند.
چه بلایی سرش آمده زنده مانده است یا مرده به ما چه ربطی دارد.
#حسادت که بالا می زند خون جلو چشمت را می گیرد گیرم پسر #پیامبر باشی فرقی نمی کند.
باید یک طوری او را سر به نیست کنی تا دلت خنک شود.
این ها همه یک طرف ماجرا است.
***
🔰طرف دیگر ماجرا #کودک خردسال و عزیز کرده ای است که محبوب دل پدر بوده.
شب و روزش را در کنار او سپری کرده.
نور چشمی بوده، #آقازاده بوده و مورد احترام.
حالا چشم باز می کند خودش را درون چاه می بیند.
چندی بعد که به خدا پناه می برد از چاه بیرون می آید و در بازار برده فروش ها در معرض فروش قرار می گیرد.
کو آن هم عزت و محبت؟
کجاست آن پدر مهربان؟
خودت را آماده نوکری کن.
سن و سالی نداری ولی خوب تقدیر این طور برای تو رقم خورده است.
سال ها از آن ماجرا می گذرد و حالا همان ها که تو را در چاه انداختند،
همان ها که تو را آواره کردند،
همان ها که اسمشان برادر بود ولی دزدکی تو را از پدرت ربودند،
دست از پا درازتر آمده اند مقابلت.
اکنون تو #امیری و آن ها #رعیت.
تو قدرت داری و آن ها زمین گیر شده اند.
چه می کنی؟
ادامه... 👇
داستان جدایی ما از #اولیاء خدا و محرومیت هایمان خیلی شبیه داستان من و عبدالکریم است.
آن وقت ها که از حضرات می خواهیم ما را به مقاماتی برسانند، علمی شبیه خودشان به ما عنایت کنند، همراه خودشان تا بالاترین نقطه #بهشت ببرند، در صحرای محشر کنارشان باشیم، نمی فهمیم چه میخواهیم،
نمی فهمیم این درخواست ها بدون آمادگی یعنی هلاکت ما،
یعنی متلاشی شدن همه وجود ما،
نمی دانیم در این مسیر بغل کردنی در کار نیست، خودم باید راه بروم و طی مسیر کنم، امام فقط راه را نشان می دهد و کمک کارم میشود نه اینکه به جای من #حرکت کند.
#خدا را شکر به حرف ما گوش نمی کنند و به زور رشد و حرکتمان نمی دهند و الا صدای خورد شدن استخوان هایمان گوش فلک را پر می کرد.
یادت باشد:
#محرومیت ما، از آماده نبودن خودمان است و الا فیض و #کرامت از طرف امام تمام است. ظرف من جا ندارد که همه آن چه او میخواهد بدهد را در خودش جا بدهد و الا او بخلی ندارد، اگر بدهد زیر بارش له می شوم ....
اگر همراهی امام را میخواهیم باید خیلی قبل تر روی خودمان کار کرده باشیم و آمادگی ها را ایجاد کرده باشیم تا امام بتواند ما را با خودش تا بهشت ببرد، درست مثل پیرمردی که همنشینی #پیامبر را در بهشت خواست و حضرت قبول کردند اما به شرط اینکه با #سجده های طولانی خودش یاری کند.
پ.ن: بریم روی خودمون کار کنیم که از امام جا نمونیم و الا ناچار میشیم خداحافظی کنیم مثل خداحافظی من از عبدالکریم
خیلی ها در زمان خلافت #علی ع با او خداحافظی کردند چون نمی توانستند همراه او حرکت کنند.