طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام صادق (علیه السلام): خدايا (جَلّ جَلالُه عَظُمَ شَأنُه) ...آن ديدگان را كه اشكهايش در راه ترحم
«امام جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب(ع)» در بامداد روز جمعه[1] یا دوشنبه[2] هفدهم ربیع الاول سال 80 [3] یا 83 هجری[4] در مدینه دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه برخی منابع معتبر، مدت زندگانی حضرتش را 65 سال اعلام کردهاند،[5] احتمال ولادت ایشان در سال 83 بیشتر است.
پدر بزرگوارشان، امام محمد باقر(ع) و مادر آنحضرت، أم فروه دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر بود. امام ششم در توصیف مادرشان میفرماید: «مادرم زنى با ایمان، پرهیزکار و نیکوکار بود و خدا نیکوکاران را دوست دارد».[6]
نام آنحضرت، «جعفر»، کنیه ایشان «ابوعبدالله» و لقب مشهورشان «صادق» است.[7] از امام زین العابدین(ع) پرسیدند، امام بعد از تو کیست؟ فرمود: «محمّد باقر که علم را بسیار میشکافد».
پرسیدند: امام بعد از او کیست؟ فرمود: «جعفر که نام او نزد اهل آسمانها صادق است».
گفتند: چرا تنها او را صادق مینامند، در حالیکه همه شما راست گویید؟! فرمود: «... رسول خدا(ص) فرمود: هنگامی که فرزند من جعفر بن محمّد بن علىّ بن الحسین(ع) متولّد شود، او را صادق بنامید؛ زیرا که یکی از فرزندان نسل پنجم او نیز جعفر نام خواهد داشت که به دروغ ادعاى امامت خواهد کرد، و او نزد خدا جعفر کذّاب است ...».[8]
امام ششم(ع) لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله: صابر، طاهر، و فاضل.[9]
مدت امامت امام صادق(ع) 34 سال بود. وی در این مدت «مکتب جعفری» را پایهریزی نمود و موجب بازسازی و زنده نگاه داشتن شریعت محمدی(ص) گردید.
جلوههای صدق اهلبیت(ع) در صادق این خاندان به صورت ویژه بروز یافته است. این جلوهها را در رفتار آنحضرت بهتر میتوان درک کرد. آنچه بیشتر رواج یافته، ذکر «قال الصادق»ها است که به حق زیر ساخت فکری، فقهی و کلامی شیعه را تشکیل داده است، اما در کنار توجه به گفتههای آنحضرت، فصل دیگری را هم باید گشود؛ فصلی برای تأمل و توجه در رفتارهای آن امام(ع) و بهرهگیری عملی از این رفتارها.
بیگمان تشیع همان حقیقت راستین اسلام ناب محمدی است که پیامبرش امت خود را به پیروی از علی(ع) و اهلبیت(ع) راهنمایی کرده تا آنان بتوانند از این در به شهر علم محمدی راه یابند.
در زمان امام صادق(ع) شرایط بهتری برای ترویج علوم و معارف دینی فراهم شد و از این رو میبینیم که هفتاد در صد از روایات فقهی شیعه به نقل از آنحضرت بوده، همانگونه که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایهگذاری شده است. پس این دوره، دوره شکلگیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. اصطلاح رئیس مذهب شیعه که بیشتر به امام صادق(ع) گفته میشود بیشتر ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل میشود که جز در مکتب اهلبیت(ع) قابل وصول نیست.
بنابراین، اینگونه اصطلاحات، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفاً جنبه توصیفی دارد، و تشیع به عنوان مکتب اهلبیت(ع) حقیقت راستین اسلام است و صرفاً مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب نیست. با اینحال؛ فقه متعالی شیعه به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت امام صادق(ع) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شد، و از اینروی تبیین علم شریعت نیز بیشتر به آنحضرت اختصاص داشته است.
مشهور است که امام صادق(ع) در سال 148 هجری قمری به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[10]
امام صادق(ع) را از طریق زهر مسموم نموده و به شهادت رساندند.[11] از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که: «من، پدرم را در دو جامه شطوی کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامهای از جامههایش و عمامهای که از امام سجاد(ع) برجای مانده بود».[12]
پی نوشت :
[1]. روضة الواعظین، ج 1، ص 479
[2]. أعیان الشیعة، ج 1، ص 659
[3]. کشف الغمّة ج 2، ص 155
[4]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 514
[5]. الإرشاد ج 2، ص 180
[6]. کافی، ج 1، ص 472.
[7]. کشف الغمّه ، ج 2، ص 155.
[8]. الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 268
[9]. کشف الغمّه ، ج 2، ص 155.
[10]. کافی، ج 1، ص 472
[11]. الفصول المهمة، ج 2، ص 928.
[12]. کافی، ج 1، ص 476.
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/امام-صادق-0
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
امام صادق (عليه السلام) :هر صنعت گر از سه خصلت گزير ندارد تا با آنها كسبش را رونق بخشد : در كارش زبر
خداوند متعال درسوره انبیاء اشاره ای به صنعت نموده و میفرماید به او ( داوود پیامبر) صنعت زرهبافی - برای شما - آموختیم، تا در جنگهایتان محافظ شما باشد.[1]
همواره بیگانگان درصدد آن هستند که دانشها و صنعتها را از مسلمانان بگیرند تا مسلمانان وابسته به آنها باشند پس بر هر مسلمانی که توانایی دارد لازم است از این کار جلوگیری کند.
طبق دستور دین مبین اسلام مسلمانان باید در راستای دانشها، صنعتها و اختراعات خود را نیرومند سازد و اسباب رفاه و آسایش اجتماع و سرزمین خویش را با اقتدار هرچه تمامتر فراهم کنند.
امام علی (علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر چنین میفرمایند: کار مردمان استوار نشود جز با بازرگانان و صنعتگران که هر صنفی امکاناتی فراهم میآورند و بازارها را برپا میدارند و چیزهایی را که مردم خود نمیتوانند فراهم کنند فراهم میکنند و کار مردم را راه میاندازند.[2] و هم چنین می فرماید : به دنبال سرعت در انجام دادن كار مباش ، بلكه كيفيّت خوب را بجوى ، مردم .... در پى خوبى و نيكويى محصول كارند [3]
امام صادق (علیه السلام) نیز در احادیث متعدد در زمینه صنایع مختلف میفرمایند: گیاهان دارویی برای مداوای آدمی آفریده شده است لکن چیدن و به اندازه مخلوط کردن و از آنها دارو ساختن به عهده خود انسان است.[4]
و همچنین میفرمایند: در آفرینش این زمین و چگونگی آن بیاندیش که چگونه استوار و بیحرکت آفریده شده است، تا بتواند مسکن و وطن انسانها باشد. اگر زمین لرزان و همواره در حال نوسان میبود مردمان نمیتوانستند بر روی آن ساختمان بسازند و به بازرگانی و صنعتگری و کارهای دیگر بپردازند.[5]
و در حدیث دیگری میفرمایند: چوب برای انواع کارهای درودگری و جز آن است و پوست، برگ، ریشهها، شاخهها و صمغهای درختان برای انواعی از فایده و بهرهوری.[6]
و همچنین می فرماید : در این امر تأمل کن که گاه ظرفها و کالاهای نو و بی سابقهای پیدا میشود که مردم آنها را پدید میآورند و نوآوری میکنند.
پی نوشت:
[1]. سوره انبیاء، آیه 80
[2]. نهجالبلاغه / 1003
[3]. شرح نهج البلاغه ج 20 ص 267
[3]. بحارالانوار ج3 ص86
[4]. همان 121
[5]. همان 129
[6]. همان
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/تولید-و-اشتغال
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
«السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ ال
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یكی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ میباشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظیر تاریخ بشریت است.[1]
درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است كه زمان تولد آن حضرت پیش از سال یكصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ كلینی در شوال 179 هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب 183 از دنیا رحلت فرمود.[2] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه كه از 23 سال كمتر است، نمیتواند بعد از سال 179 باشد چون در آن سالها پدرش در زندان بود. پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال 173 نقل میكنند.[3]
درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این كه چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذكر كرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر كه دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمةالكبری و فاطمة الصغری.[4] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضلتر و دارای مقامی شامختر میباشد.
حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یكی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ میباشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظیر تاریخ بشریت است
در مورد پاداش زیارت حضرت معصومه(س) روایاتی نقل شده است:
1. سعد بن سعد از امام رضا(ع) میپرسد که ثواب زیارت فاطمه(س) دختر موسی بن جعفر(ع) چیست؟ امام فرمود: «هرکه او را زیارت کند، بهشت بر او واجب خواهد شد».[5] در روایت دیگری از سعد از امام رضا(ع) قید «عارِفاً بِحَقِّها» آمده است که در این صورت، معنایش آن خواهد بود که «هر کس او را با معرفت و شناخت به حقّانیت او، زیارت کند، بهشت جایگاهش خواهد بود».[6] البته اگر این قید هم وجود نداشت، روایت اول نیز انصراف به افرادی داشت که با شناخت به زیارت میروند.
2. امام جواد(ع) فرمود: «هرکس عمه من(فاطمه) را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است».[7]
3. امام صادق(ع) فرمود: «خدا را حرمى است که مکه باشد، پیامبر(ص) را حرمی است به نام مدینه، شهر کوفه نیز حرم علی(ع) است، و بدانید که قم، کوفه کوچکی است؛ برای بهشت هشت در است که سه در آن بهسوی قم باز میشود، در آن، بانویی از فرزندانم به نام فاطمه دختر موسی درگذرد و به شفاعت او همه شیعههایم به بهشت میروند».[8]
پی نوشت ها:
[1] عیون الاخبار، ج 1، ص 14
[2] اصول كافی ج 2، كتاب الحجة
[3] مستدرك سفینه ج 8، ص 257.
[4] الاِرشاد، ج 2، ص 242.
[5] کامل الزیارات، ص 324
[6] بحار الأنوار، ج 99، ص 265
[7] کامل الزیارات، ص 324.
[8] بحار الأنوار، ج 57، ص 228.
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/حضرت-فاطمه-معصومه
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) و روز دختر مبارک باد.
حسنه بودن دختران و نعمت بودن پسران موضوعی است که با عبارات مختلف در روایات گوناگون آمده است. حتی اگر برخی از این روایات از نظر سند چندان قوی و مورد اعتماد نباشند، ولی با توجه به کثرت این دست از روایات، نوعی تواتر معنوی از آنها استفاده میشود. به عنوان نمونه تعدادی از آنها بیان میشود.
1. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ فَإِنَّمَا یُثَابُ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ یُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ»؛[1]از امام صادق(ع) نقل شده است: دختران، حسنهاند و پسران نعمت و (روز قیامت) براى حسنه پاداش داده میشود و از نعمت سؤال خواهد شد.
2. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ»؛[2] از امام صادق(ع) نقل شده است: پسران نعمتاند و دختران حسنه و خداوند از نعمت سؤال میکند و بر حسنات پاداش میدهد.
3. «الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعَمٌ فَالْحَسَنَاتُ تُثَابُ عَلَیْهِنَّ وَ النِّعْمَةُ تُسْأَلُ عَنْهَا»؛[3] امام صادق(ع): دختران، حسنهاند و پسران نعمت، براى حسنه پاداش خواهد بود و از نعمت سؤال خواهد شد.
۴. «وَ قَالَ (ع) الْبَنَاتُ مِحْنَةٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ وَ اللَّهُ تَعَالَى یُعْطِی الْجَنَّةَ بِالْمِحْنَةِ لَا بِالنِّعْمَة...»؛[4] امام صادق(ع) میفرماید: دختران مشقت و گرفتاری و پسران نعمتاند، خدای تعالی بهشت را به محنت میدهد نه به نعمت.
آنچه در مورد این دست از روایات میتوان گفت؛ این است که این تعابیر با توجه به شرایط زمانیای که دختران دارای چندان جایگاهی در میان اعراب، بویژه اعراب جاهلی نبودند صادر شده است، تا به آنها اعلام کند دختران، هدیه الهی هستند و با آنها متناسب با شأن آنان برخورد کنید؛ و خداوند در قبال آنها فقط پاداش میدهد، اما پسران نعمتاند که باید نسبت به آن پاسخگو باشید. جامعهای که وقتی به پیامبرش(ص) مژده فاطمه(س) داده شد، ناخرسندی در چهره اصحابش نمایان میشود. اینجا است که پیامبر(ص) به آنان میفرماید چه شده است شما را؛ چرا چهرهها دگرگون شده است؟! دختر گل معطّری است که آنرا میبویم و روزیش هم با خداوند است.[5]
از لحن این روایات فهمیده میشود که فرزندان پسر برای مردم، نوعی سرمایه کاری و پشتوانه اقتصادی به شمار آمده و دختران از نگاه آنها تنها نیروی مصرف کننده بودند؛ لذا تعبیر به سؤال از نعمت میتواند به همین جنبه نظر داشته باشد که ای مردم این نعمتی که خداوند به شما داده و از او در جنبههای مالی و اقتصادی استفاده میکنید، فردا باید پاسخگو باشید.
سخن امام(ع) در سؤال از نعمت در آیه «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم»،[6] اشاره به نعمت داشتن پسر دارد. البته این منافات ندارد با آنچه در روایات آمده است که منظور از نعمت، در این آیه ولایت اهل بیت(ع) است؛ چرا که ولایت بیان مصداق کامل نعمت است.[7]
پی نوشت :
[1]. کافی، ج 6، ص
[2]. همان، ص 7
[3]. تحف العقول ص 382
[4]. جامع الأخبار، ص 105
[5]. تفسیر نور الثقلین ج 3، ص 61،
[6]. تکاثر، 8.
[7]. مرآة العقول ج 21، ص 14
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/روز-دختر
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) : کسی که اولاد من را اکرام نماید به تحقیق مرا اکرام نموده ا
مراد از امام زاده، فرزند یا فرزند زادگان ائمه اطهار (ع) است که اولاد با واسطه ی پیامبر اکرم (ص) هستند، ولی در عرف به محل دفن آنها، نیز امامزاده گفته می شود. (از باب ذکر حالّ و اراده محّل).
در روایات زیادی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) رسیده است که اولاد و فرزندان پیامبر (ص) را اکرام کنید.[1] پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که اولاد مرا اکرام کند به تحقیق مرا اکرام کرده است.[2]
امام رضا (ع) فرمودند: نظر کردن به فرزندان ما عبادت است. شخصی از آن حضرت پرسید: آیا نگاه کردن به آن دسته از فرزندان شما که امام هستند عبادت است؟ حضرت فرمودند: بلکه نگاه کردن به تمام فرزندان پیامبر (ص) عبادت است، مادامی که از راه و روش آن حضرت جدا نشده باشند و به گناهان آلوده نشده باشند».[3]
احترام به فرزندان پیامبر اکرم (ص) و ذریه آن حضرت هم شامل احترام در زمان حیات آنها می شود و هم احترام بعد از رحلت آن بزرگواران را در بر می گیرد. این دستور اسلام است که می فرماید: «قبور اموات خود را زیارت کنید و بر آنان سلام بفرستید،...».[4]
یکی از راه های احترام و اکرام آن دسته از فرزندان پیامبر اکرم (ص) که از دنیا رفته اند، احترام به مدفن و مزار آنان است.
بنابراین تعمیر کردن، تمیز کردن، عطرافشانی و ... چنین مکان هایی نوعی احترام به صاحبان این قبرهاست زیرا موجب عظمت صاحبان آنها و رغبت بیشتر مردم به رفت و آمد در چنین مکان هایی می شود
در اینجا لازم است به نکته ای که در روایات اشاره شده بود عنایت بیشتری شود و آن اینکه تمام این سفارشان مربوط به فرزندان واقعی آن حضرت، یعنی کسانی که بدون واسطه یا با واسطه از صلب پیامبر اکرم (ص) هستند و در طول زندگی خود هیچ گاه از راه و روش و سیره آن حضرت جدا نشده اند.
نکته دیگر اینکه امروزه بعضی از افراد سودجو و فرصت طلب به دروغ مکان هایی را به عنوان امام زاده و بقعه متبرکه معرفی می کنند که گاهی حتی هیچ قبری در آنجا وجود ندارد یا اگر قبوری وجود دارد مربوط به اولاد پیامبر(ص) نیست در این موارد باید دقت لازم بشود تا جلو سوء استفاده چنین افرادی گرفته شود.
با توجه به این دو نکته وظیفه ما در رابطه با امامزاده ها معلوم می شود که آیا به تمام امامزاده ها باید احترام گذاشت یا نه؟ مرحوم محدث قمی (ره) در این باره می فرماید: اولاً باید نسب امامزاده معلوم باشد یعنی در کتب مربوط به این فن نسبت او با یکی از امام ها روشن شده باشد. ثانیاً علاوه بر انتساب به امام باید جلالت، خوبی و تقرب او به خدا از نظر تاریخ و رجال ثابت باشد. هر جا که این دو موضوع جمع شد مثل حضرت عبدالعظیم (ری)، حضرت معصومه (قم)، حضرت سید محمد (بین راه سامراء)، حضرت شاهچراغ (شیراز) و ... رعایت احترام آنان لازم و زیارتشان ثواب زیادی دارد. اما اگر این مطلب روشن نبود، انسان تنها می تواند به عنوان قبرستان مسلمانان فاتحه و قرآنی بخواند و از خدا برای کسانی که در آنجا مدفونند طلب رحمت کند.
اما در هر صورت بی احترامی به امامزاده های معروف کار صحیحی نیست مگر جایی که ثابت شود اصل و اساس درستی ندارد که در این صورت هم بی احترامی صحیح نیست و کافی است به مردم گفته شود که این جا امامزاده ای مدفون نیست.
پی نوشت :
[1] مستدرک الوسائل، ج 12، ص 376.
[2] همان.
[3] وسائل الشیعه، ج 12، ص 311.
[4] بحارالانوار، ج 79، ص 64.
مطالعه بیشتر :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/امامزاده-ها
قَالَ اَلله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ "مائده ۳۵"
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله اى براى تقرب به او بجوئید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید»
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
قَالَ اَلله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَ
توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الاهی که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست، بلکه به این معنا است که آنان از مقرّبان درگاه الاهی بوده و در پیشگاه خداوند دارای موقعیت و احترام ویژه ای هستند، و به همین جهت سبب و وسیله جریان فیض خداوند می باشند.
برای روشن شدن بحث لازم است واژه توسل از لغت و اصطلاح بررسی شود.
توسل از نظر لغت عبارت است از هر چیزی که انسان برای دست یابی به هدف خویش، با میل و رغیت به آن متوسل شود. [1] و برخی گفته اند: توسّل عبارت است از شفاعت کردن در روز قیامت. [2]
و در اصطلاح دینی مسلمانان عبارت است از: واسطه قرار دادن پیامبران، امامان، و صالحان به پیشگاه خداوند، برای رسیدن به مقام قرب الاهی
اعتقاد به توسل مسئله ای است که از قرآن کریم و سنت شریف نبوی نشأت گرفته است.
قرآن کریم می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهاى براى تقرب به او بجوئید و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید». [3]
در قرآن نمونه های مختلفی از این نوع توسلات وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. توسل برادران یوسف به پدرشان یعقوب: گفتند: «ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطا کار بودیم» گفت: «بزودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است.» [4]
چنان که می بینید یعقوب خواسته فرزندانش را رد نکرد، و به آنها نگفت چرا خودتان مستقبماً به سراغ خداوند نمی روید، و به من متوسّل می شوید، بلکه توسل شان را تأئید کرد و به آنان وعده داد، برای آنها از خداوند طلب بخشش کند.
2. توسل به پیامبر (ص): «و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.»[5]
این آیه نشان می دهد که باید برای طلب بخشش از خداوند، واسطه آبرومند پیدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجت های انسان را برآورده سازد.
3. عثمان بن حنیف می گوید: مرد نابینایی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) فرمود: اگر صبر کنی، برای تو بهتر است. و اگر می خواهی تا از خدا بخواهم تو را شفا دهد. آن مرد گفت: از خدا بخواهید مرا شفا دهد. پیامبر (ص) به او دستور دادند وضو بگیرد و خدا را با این دعا بخواند: «اللهم إنی أسألک و أتوجّه الیک بنبیّک محمّد، نبّی الرحمة، یا محمّد انّنی توجّهت بک إلی ربّی فی حاجتی لیقضیها الی، اللهم شفعه» پروردگارا از تو می خواهم، و به سوی تو توجه می کنم به واسطه پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، ای محمد، من به واسطه تو به درگاه پروردگارم روی می آورم تا حاجتم را برایم برآورده سازد. [6]
حدیث صحیح فوق بر مشروع بودن توسل تأکید می کند، چرا که رسول خدا (ص) نه تنها این شخص را از توسل منع نمی کند، که شیوه صحیح توسل را نیز به وی می آموزد که چگونه با وسیله قرار دادن پیامبر (ص) بین خود و خدا، از پروردگار جهان درخواست نماید تا او را شفا دهد. و این معنا، همان توسل به اولیای الاهی است.
4. انس بن مالک می گوید: مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا حیوانات ما از بی آبی تلف شدند! از خدا بخواهید (باران نازل کند) پیامبر (ص) دعا کردند و یک هفته تمام باران آمد، تا آنکه مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا خانه ها خراب شد، و راهها قطع گردید و ... پیامبر (ص) فرمود: «پروردگارا (باران رحمتت را) بر کوه ها و تپه ها و درون دره ها و رود خانه ها، و نقاطی که درخت می روید نازل کن»، پس از آن، باران در شهر مدینه قطع شد، ولی در اطراف همچنان می بارید. [7]
5. نقل است که آدم (ع) چون دچار لغزش شد گفت: «ای پروردگارم از تو می خواهم به حق محمد (ص) مرا ببخشی». خداوند فرمود: «ای آدم، چگونه محمد (ص) را شناختی با آنکه هنوز او را نیافریده ام»؟
آدم پاسخ داد: هنگامی که مرا آفریدی به عرش نگاه کردم، دیدم در آن نوشته است: لا إله الاّ الله، محّمد رسول الله، چون دیدم نام او نزدیک به نام تو است، دانستم که او محبوب ترین آفریدگان است نزد تو، خداوند فرمود: چون به حق محمد (ص) از من خواستی، تو را می بخشم. [8]
پی نوشت :
1] مفردات راغب، ص 560
[2] النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، 5/185.
[3] مائده، 35.
[4] یوسف، 97 و 98
[5] نساء، 64
[6] الجامع الصحیح، ترمذی، 5/35783569 .
[7] صحیح بخاری، ج 1، ص 344
[8] حاکم المستدرک علی الصحیحین، 3/ 517
مطالعه بیشتر در :
https://www.ziaossalehin.ir/en/taxonomy/term/20850/all