eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ پس از مشروطه، تهاجمات فکری و عقیدتی بسیاری علیه اسلام و تشیع صورت گرفت که این تهاجمات و القای شبهات از سوی مسیحیان و بهائیان بیشتر بود. از این‌رو، حوالی سال 1303ش، آیت‌الله سید ابوالحسن طالقانی با کمک آیت‌الله و همراهی و مساعدت مالی برخی از تجار متدین، همچون (پدر )، اقدام به تأسیس «مؤسسۀ بحث و مناظرۀ دینی» در فضای نمود تا از ظرفیت علمی فقها و حکمای بزرگوار این مرکز علوم دینی برای پاسخگویی به شبهات دینی استفاده نماید. البته ظاهراً این جلسات در ابتدا بیشتر جنبۀ سیاسی و مبارزاتی علیه دیکتاتوری داشته و به‌صورت سرّی در مدرسۀ مروی و محلۀ قنات‌آباد برگزار می‌شده، اما چون به خیانت برخی از اطرافیان لو رفته و رضاخان مطلع می‌شود، آیت‌الله طالقانی این جلسات مخفی و سیاسی را به جلسات بحث و مناظرۀ دینی تغییر می‌دهد. ✨در مجموع این اقدام ارزشمند، مورد توجه و تأیید مراجع عظام تقلید ایران و عراق قرار گرفت. ازجمله آیت‌الله العظمی در نامه‌ای خطاب به سید ابوالحسن طالقانی چنین نوشت: «از اینکه برای رفع شبهات معاندین دین و حفظ عقاید ضعفای مسلمین، بنای تأسیس مرکزی در مدرسۀ مروی دارید که مرکب از فضلا و صلحا باشد، بی‌اندازه مسرور شدم. و البته به نحو اکمل، موجب سرور حضرت ولی‌عصر ـ ارواحنا له الفداءـ خواهد بود... حقیر هم بر حسب وظیفۀ دینیۀ خود، به مقدار مقدور، مساعدت خواهم کرد و هر مطلبی که دخالت در تأیید این مطلب داشته باشد و از حقیر برآید، اشاره فرمایید، کوتاهی نخواهد شد و اگر فرصت شد شاید یک دستورالعمل اساسی کلی برای دخول مطلب عرض کنم که پسند آن ذوات مقدسه باشد.» این مؤسسه اقدام به انتشار نشریه‌ای هم به اسم «بلاغ» نمود تا محتوای جلسات خود و پاسخ‌هایی که به شبهات مسیحیان و بهائیان داده می‌شود، در اختیار عموم قرار گیرد. اما با فشار ، وزیر دربار رضاشاه، هم نشریۀ بلاغ توقیف شد. 🍁‌آیت‌الله سید ابوالحسن طالقانی در روز دوشنبه ۱۷ شعبان ۱۳۵۰ق/ ۶ دی ۱۳۱۰ش وفات نمود و بنا به وصیت خود، پیکرش پس از تشییع باشکوه در تهران که برخلاف ممنوعیت‌های رضاخانی بود، به نجف اشرف حمل و در وادی‌السلام دفن گردید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠: ابوالزوجه بنده مرحوم آشيخ مهدى معزالدوله تهرانى است... از بعد تربيتى مربى عده اى از خواص و عوام بود. در سال‌هاى آخر عمرش روحيه اى بسيار لطيف داشت كه مرحوم كشميرى درباره اش گفته بود: خيلى لطيف شده است، فكر مى‌كنم بزودى او را مى‌برند، نمى‌گذارند در اين دنيا بماند... 🔹 آقاى آشيخ مهدى روح ولايتش عجيب بود. من اين جمله‌اى را كه عرض مى‌كنم در احدى نديدم: نشنيده بودم كه فردى خودش براى خودش روضه بخواند. حاج شيخ مهدى همه روزه صبحها بعد از نماز صبح براى خودش روضه مى‌خواند، گريه مى‌كرد و پس از آن بلند مى‌شد مى‌رفت دنبال كارش. 🔸او پس از فوت پدرش مرحوم حاج شيخ محمدباقر، جاى پدر اقامه جماعت مى‌كرد و ضمناً دارى محضر هم بود و تدريس هم داشت... زمانى كه محضرها دولتى شد گويا كسى را نزد ايشان فرستاد و تقاضا كرد كه شما كار محضرتان را ادامه بدهيد با تابلويى كه ما به شما مى‌دهيم. ايشان گفت: من زير اين تابلو نمى‌نشينم و محضر را پس دادند، با اينكه افرادى آنجا واسطه مى‌گرفتند كه محضر را بگيرند. بعداً هم پهلوى مساجد را بست. 🔹 ايشان ديگر خانه‌نشين شد ولى افراد علاقه‌مندى داشت كه در منزلش رفت و آمد مى‌كردند. زمانى كه مسجدها باز شد مى‌گفتند خيلى گردوخاك مسجدها را گرفته بود. ايشان فرستادند مسجد را باز كردند و اولين كارشان تشكيل مجلس عزادارى بود كه آن موقع ديگر فراموش شده بود. براى من نقل شد كه ايشان حتى فرش منزلش را براى تهيه قند و چاى مجلس روضه فروخت. به هر حال حالات ولايتى ايشان خيلى عجيب بود كه من كم ديده‌ام. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran