eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
62 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ حوزه طهران
📷 تصویر هوایی قدیمی از حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مربوط به حدود سال ۱۳۴۰ش؛ محل #مدرسه_برهانیه با نقطه قر
(عتیق) از مدارس علمیه در جوار (ع) است كه قدمت آن به دوران می رسد. فعالیتهای مدرسه برهان در زمان رضاخان تعطیل شد و ساختمان آن رو به ویرانی رفت و در سال 1364هجری قمری بنای باقیمانده توسط مرحوم حاج به امر زعیم اعظم عالم تشیّع آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و به امر مرحوم آیت الله سید محمد حجّـت و پشتیبانی تخریب و در مدت دو سال نوسازی و تكمیل شد و در روز افتتاح آیات عظام شهر تهران و نقاط دیگر چون ، حاج ، ، وزیر اسبق علوم و معارف عراق و عده دیگری شركت داشتند. مرحوم حاج شیخ علی اكبر برهان مدیر مدرسه در سال 1379 قمری در مكه از دنیا رفت و در قبرستان جده به خاك سپرده شد و بعد ازایشان بانی قبرستان سه دختران شهرری در این مدرسه سكونت نمود و به تعلیم و تربیت اطفال مردم ری اشتغال داشت و در زمان كه خیلی از طلاب خلع لباس شدند و مدارس علمیه را تعطیل كردند، این مدرسه را طاهریه نام نهادند و دروس جدید (غیر حوزوی) در آن تدریس می شد. 🍃در اوایل انقلاب، مدیریت و تولیت این مدرسه را امام جمعه شهرری مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای رفیعی به عهده گرفت و این تولیت تا پایان سال 1368 ادامه یافت. در این سال حجت الاسلام تاج آبادی از طرف تولیت آستان مقدس ( آیت الله محمّدی ری شهری )، مدیریت را به عهده گرفت. 🔹در سال 1370 شمسی آن مدرسه به منظور تغییر كلی بنای قدیمی و ساختار جدید، تخریب شد و طلاب برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم (ع) منتقل شدند. 🔹ساختمان جدید با وسعت نزدیك به پنج هزار متر مربع در سال 1383 به بهره برداری رسید. ▪️برگرفته از خبرگزاری جمهوری اسلامی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت حادثه گوهرشاد در تاریخ شنبه۲۱ تیر ۱۳۱۴ش ✍ آیت‌الله ( پدر آقای )از علمای مجاهد و فعال در حادثه بود که بیش از یک ساعت بر روی منبر مسجد، علیه سیاستهای دین‌ستیز سخن گفت. شاید دو ماه در مشهد تحت تعقیب بود و پس از بازداشت، ایشان را به تهران آورده و مدتی زندانی و پس از آن در تهران تبعید و تحت نظر بود. 🌱 مرحوم محقق خراسانی در این مدت، حق هیچگونه فعالیت دینی نداشت و با کشاورزی امرار معاش می‌کرد. 🔸اتاقی اجاره کرد که تنها گنجایش همسر و بعضی از فرزندان کوچک او را داشت و خود ایشان و پسر بزرگشان در حجره‌ای گرفته و در آنجا اقامت داشتند. 🔹تا آنکه با سقوط رضاخان توانست دوباره بر منبر وعظ و خطابه بنشیند و مردم تهران از کلمات دلنشینش بهره‌مند شوند. 📷توضیح تصویر: این تصویر نخستین تصویر مرحوم محقق خراسانی پس از آزادی از زندان است. نفر دوم از سمت چپ نیز مرحوم فرزند ایشان است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ در سال‌های ستیز با اسلام و روحانیت، بسیاری از اهل علم برای آنکه از سر او در امان بمانند یا مجبور نباشند عمامه از سر بردارند، به شهرهای دور از جمله هجرت می‌کردند. ✨از جمله مرحوم که از تهران به نجف و مجاورت امیرمؤمنان(ع) کوچ کرد و در همین دوره بود که از محضر آیت‌الله بهره برد. 📖 ایشان در سال ۱۳۱۵ش کتابی به نام در فضیلت نجف اشرف به رشته تحریر درآورد که در آغاز این شرایط دشوار زمان اشاره دارد: «و بعد چنین گوید غوطه ور دریای عصیان و جهالت، گم‌گشته وادی نیران عمل و ضلالت، علی اکبر بن علی الطهرانی المدعو بالبرهان عفی عنهما ربهما و ادخلهما الرضوان. اینک که سنه ۱۳۵۵ قمری می‌باشد، چنان دست جور اهل ظلم و عدوان برای ستیز مراتب امتحان مبسوط گردید که کشتی ایمان کثیری از مسلمانان بانقلاب طوفان بحر ستم مخالفین قرآن مبتلا گردید و جمع قلیلی از ایشان پراکنده و پناهنده به بلاد بعیده و اماکن متبرکه گردیده‌اند. ✨از آن جمله این بنده شرمنده است که ملتجی به آستان ملائک پاسبان عرش نشان شاه ولایت حضرت مولی الموالی امیرمومنان علیه صلوات الله الملک المنان گردیده‌ام.» 📜 تصویر بالا دو صفحه نخست کتاب القطره است که توسط اینجانب و برخی دوستان، تصحیح و تحقیق شده اما متأسفانه تاکنون منتشر نشده است. 🍃🌸 مبارک باد 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🔹آیت‌الله متوفای نیمه شب ۲۱ ربیع الاول سال ۱۴۰۲ق (۱۳۶۰ش) از علمای اهل معنا در تهران بود که علاوه بر اقامه جماعت و تعلیم و تربیت عموم مردم در (واقع در ) محضر شرع هم داشت که با شکل‌گیری به دستور رضاخان، محضر وی و سایر علما بسته شد. ✨ایشان خود می‌فرمود: « محضر شرع را بسته بود و بارسنگین زندگی و خانواده به جای مانده از پدر و برادرم، كمرم را خم می‌كرد. در این حال و هوا در خانه ام برای عدّه ای از طلاّب، شرح لمعه تدریس می كردم. روزی مردی با كت و شلوار و كراوات به خانه آمد و نشست تا درس تمام شد. آنگاه وی خود را این چنین معرفی كرد: من علی كبر تشیّدِ امروز و شیخ علی كبر دیروز هستم. همین كتاب لمعه را نزد پدرتان خواندم؛ ولی چه می توان كرد، برای گذراندن زندگی، به این رنگ باید در آمد! آنگاه گفت: من از سوی حضرت اشرف، داور، وزیر دادگستری رضاخان مأموریت دارم كه نزد جناب عالی بیایم و پیام ایشان را برسانم. اگر موافقت فرمایید، دفتر ثبت اسناد درجه یكی به نام شما صادر شود، تا همچون گذشته به كار خود ادامه دهید. می دانید كه این دفتر با محضر شرع سابق، هیچ تفاوتی ندارد. در پاسخ گفتم: از سوی این جانب از ایشان تشكر كنید و بگویید: چگونه تفاوتی ندارد؟ آیا من مجاز هستم به بخشنامه ها و دستورالعمل ها و قوانین صادره توجه نكنم و قوانین و احكام اسلام را اجرا نمایم؟ آیا نخواهید گفت كه حكم از بالا رسیده را نمی شود نادیده گرفت، شما به ایشان بگویید كه همین تدریس، ما را بس است». 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
عارف عظیم الشأن در روز ۳ آذر ۱۳۲۸ش وفات نمود. برخی علمای تهران ابراز داشتند که دفن ایشان در نجف و کربلا و قم مانعی ندارد. به این معنا که میتوان مقدمات اعزام پیکر را فراهم کرد. فرزند ایشان آیت‌الله پاسخ می‌گوید: پدر راجع به حمل جنازه نظر موافقی نداشت و هرکس هم وصیت می‌کرد که جنازه‌اش را کربلا ببرند، اگر نزد پدر وصیت می‌کرد، پدر می‌فرمود: «کاری بکن امام حسین (ع) بیایند، نه اینکه تو را ببرند و بعد دوباره ملکه نقاله تو را به جای دیگر ببرند. به علاوه عده کثیری از قتله امام حسین (ع) هم در کربلا دفن شدند. هرکجا باشی اگر با امام حسین (ع) باشی، حضرت خودش به سراغت می‌آید.» حتی یکی از مادربزرگ ها به رحمت خدا رفته بود. اصرار کردند که جنازه را به کربلا ببرند. مرحوم پدر فرمودند: «تا حرمت مؤمنه از بین نرفته است، زودتر او را خاک کنید.» سرانجام پیکر مطهر آیت‌الله به حرم مطهر حضرت عبدالعظیم (ع) تشییع شد. ایشان در مکانی دفن شد که در ایام تحصن خود علیه در آن به عبادت و انجام نوافل می‌پرداخت. نوشته سنگ مزار وی نیز توسط آیت‌الله تحریر شد. 📚 ص۲۵۹ و ۲۶۰ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت ۱۹ بهمن ۱۳۲۸ش درگذشت آیت‌الله ✍ شیخ علی‌اکبر پس از مدتی تحصیل در حوزه‌های علمیه نهاوند، بروجرد، مشهد و اصفهان، به حوزه تهران آمد و در مجلس درس حاج ، و حضور یافت. او در تهران، حکمت را نزد ، و آموخت. سپس به عتبات عالیات هجرت کرد. ☘آیت‌الله نهاوندی پس از تکمیل تحصیلات خود، در سال ۱۳۱۷ق به نهاوند رفت و پس از ۶ سال به تهران بازگشت و مدت ۶ سال که مصادف با سالهای وقوع انقلاب مشروطه بود، در تهران اقامت کرد و پس از آن مشهد مقدس عزیمت کرد. 🔥آنگاه که به فرمان داد، آیت‌الله حاج آقا حسین قمی به عنوان اعتراض از مشهد به تهران می‌آید و توسط رضاخان محبوس می‌شود. شیخ علی‌اکبر نهاوندی که امامت جماعت را برعهده داشت اظهار می‌دارد که حالا ما باید دخالت کنیم و دیگر نباید کنار نشست. اتفاقا پس از نماز جماعت ایشان، منبر تاریخی خود را ایراد کرد. همان شب نیروهای شاه با مردم درگیر شده و حدود ۳۰ نفر را به شهادت می‌رسانند. شب بعد که مردم به اتفاق علما در مسجد گوهرشاد تحصن کرده بودند،اسدی نایب تولیت آستان، علما از جمله شیخ علی‌اکبر نهاوندی را از مسجد خارج می‌کند و سپس فرمان فرمان آتش صادر می‌شود و جمع کثیری از مردم به شهادت می‌رسند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
تصویر: ردیف نشسته از راست، نفر دوم: سید احمد طالقانی پدر جلال آل احمد، نفر سوم: میرزا عبدالله چهل‌ست
✍ یک سال پس از به قدرت رسیدن جمعی از علمای تهران که با یکدیگر سابقه دوستی داشتند، با هدف حراست از دین و کمک رسانی به مردم، تشکیلاتی به راه انداختند و متعهد شدند هر ماه مبلغی را جهت فعالیت تشکیلات دینی و فرهنگی خود کمک کنند. متن میثاق نامه آنها را که نزد پدرش آیت‌الله سید احمد طالقانی محفوظ بوده و در شب ۲۷ ديماه ۱۳۰۶ش مکتوب شده، اینچنین نقل میکند: *«بسم اللّه الرحمن الرحيم بعد الحمد و الصلوة لا يخفى انّ الاخوة تستلزم الصداقة و للمصادقة حدود خمسه كما فى(فى)عن ابيعيد اللّه: لا يكون الصداقة الا بحدودها فمن كان فيه هذه الحدود او شئ منها فانسبه الى الصداقة و من لم يكن فيه شىء منها فلا تنسبه الى شيى من الصداقة فأوّلها: ان تكون سريرته و علانيته لك واحدة. و الثانة: ان يرى زينك زينه و شينك شينه و الثالثة: ان لا يغيره عليك ولاية و لا مال. و الرابعة: ان لا يمنعك شيئا تناله مقدرته و الخامسة: و هى مجمع هذه الخصال ان لا يسلمك عند النكبات. ما امضا كننده ذيل ملتزم و متعهد گرديده‌ايم كه در حفظ دين مبين و اداء حقوق اخوت ايمانى معاهدين بقدر الطاقة و القوة ساعى و جاهد باشيم و بمفاد حديث شريف فوق عمل نموده و عمدا مخالفت ننمائيم.انشاء اللّه تعالى.» امضا کنندگان: 1- احمد ابن محمد باقر الطباطبايى اليزدى الحائرى ساكن خيابان چراغ برق جنب مسجد سراج الملك. 2- محمد باقر بن احمد الحسينى الدماوندى ساكن ارك. امام جماعت مسجد حاج مجد الدولة. 3- احمد ابن المرحوم الحاج آقا هادى غفر له الكريم بهبهانى الطهرانى، ساكن محله عودلاجان كوچه حاجى‌ها 4- موسى بن احمد الطهرانى ساكن محله كوچه غريبان. 5. محمد على بن محمد جواد النجفى الاصفهانى ساكن محله شاه‌آباد (آیت‌الله شاه آبادی) 6- محمود بن محمد حسين الطهرانى ساكن كوچه مسجد جامع. 7- روح اللّه ابن المرحوم نصير الدين القزوينى الطهرانى ابراهيم‌آبادى 8- احمد بن محمد تقى الطالقانى عفى عنهما،امام جماعت مسجد پاچنار و ساكن محل امام‌زاده سيد ناصر الدين عليه السلام (پدر جلال آل احمد) 9- ابو تراب الشهيدى القزوينى 10- على بن على الكنى الطهرانى الساكن فى محمل حسن‌آباد قرب مريضخانه الدولتى. 11- كاظم الحسينى الطباطبايى. 12- حاج ميرزا محمد تقى الطهرانى. (📚جلال از چشم برادر ۱۵۱ تا ۱۵۳) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷شیخ عباسعلی محقق (پدر دکتر مهدی محقق) در دادگاه؛ ردیف جلو، نفر اول از چپ. ✍ تصور کنید: درگیری و ستیز بر سر و الزام بر در زمان ؛ علما قیام می‌کنند و مشهد به پا می‌خیزد. مردم در تجمع می‌کنند. سخنرانان از جمله هم جزء واعظان مبارز این عرصه است. مردم بسیاری به ضرب گلوله شهید می‌شوند و شیخ عباسعلی تحت تعقیب قرار می‌گیرد. دو ماه از این خانه به آن خانه پنهان می‌شود. سرانجام تسلیم می‌شود و پس از اعزام به تهران، سه سال در زندان قصر حبس می‌شود. پس از آزادی در سال۱۳۱۷ش، ممنوع المنبر می‌شود و البته حق ندارد از حومه تهران هم خارج شود. خانواده‌اش از مشهد به تهران می‌آیند. شیخ عباسعلی واعظ اجازه منبر و وعظ نداشت و از این‌رو درآمدی هم نداشت تا دو اتاق اجاره کند. خود و دو پسرش در حجره‌ای در ساکن می‌شوند و بقیه خانواده، در اتاقی کوچک در . عالمی که دانش فقهی و به ویژه حدیثی‌اش زبانزد بود، ناچار می‌شود برای امرار معاش به کشاورزی در یکی از روستاهای شهر ری و کرج روی آورد. (حدیث نعمت خدا ص۲۲ و ۲۳) این روزگار، حقیقتا روزگار عسرت روحانیت بود. دولتی که نه تنها با روحانیت، که حتی با دین سر ستیز داشت. در میان شهر به ندرت عالمی عمامه به سر و زنی با حجاب به چشم می‌خورد. بسیاری از مساجد و مدارس علمیه تعطیل یا تبدیل شده بود. اما آخر تابستان ۱۳۲۰ آنگاه که تانک‌ها و نفربرهای همسایه شمالی، به سوی تهران سرازیر شد، همان کسی که بر دین و روحانیت می‌تاخت، پا به فرار گذاشت. 🕌@tarikh_hawzah_tehran
آیت الله که به دلیل تولدش در روز وفات شیخ مرتضی انصاری مرتضی نامیده شد، بعد از پدرش میرزا محمد حسن آشتیانی تولیت مدرسه علمیه مروی را عهده‌دار شد و این در حالیست که تولیت این مدرسه باید برعهده اعلم علمای تهران باشد. با وجود شخصیت‌های برتری در تهران در آن مقطع تاریخی همچون آیت الله نوری، طبیعتاً نباید تولیت نباید به شیخ مرتضی آشتیانی می‌رسید. در درگیری‌های مشروطه نیز از سوی دربار، تولیت مدرسه مروی از وی گرفته شد و به واگذار گردید که وضع را از آن هم وخیم‌تر کرد. گرچه برخی پژوهشگران کارنامه درخشانی برای شیخ مرتضی آشتیانی در آن مقطع قائل نیستند، اما از اسناد به دست می‌آید که وضعیت در زمان تولیت آیت الله آشتیانی از نظم خوبی برخوردار بوده است. بعد از و چندی پس از کودتای ۱۲۹۹ و به قدرت رسیدن ، گویا از تلخ کامی حوادث سیاسی، تهران را ترک و به مشهد مقدس هجرت کرد. در سال ۱۳۱۳ شمسی به اجبار حکومت در تهران و در جوار حضرت عبدالعظیم (ع) ساکن شد. با سقوط رضاخان در ۱۳۲۰ از حصر رهایی یافت و به عتبات عالیات و سپس مشهد مقدس رفت و سرانجام در ۲۸ آبان ۱۳۲۵ دار فانی را وداع گفت. 📚صاحب گنجینه دانشمندان در جلد ۷ صفحه ۹۶مکاشفه‌ قابل توجهی از آیت الله شیخ مرتضی آشتیانی نقل کرده که نشان دهنده جایگاه معنوی وی است. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡 رضاخان از عزاداری برای امام حسین(ع) تا ریشه‌کن کردن عزاداری! ✍ در دهه محرم، دسته قزاق‌ها به سرکردگی از میدان مشق به طرف می‌آمد و در مسیر به خانه آیت‌الله (برادر ) وارد می‌شد. 💠 آیت‌الله در خاطرات خود آورده است: «وقتی قرار شد دسته قزاق‌ها وارد منزل آقای بهبهانی شوند، برای اینکه منزل گنجایش تمام افراد را داشته باشد، از ورود افراد پراکنده و بچه‌ها جلوگیری می‌کردند ... ما حتی برای تماشای نظم و ترتیب قزاق‌ها و انضباط شدیدی که میان آنان حاکم بود، جلوی دسته می‌دویدیم. معروف بود که می‌گفتند: در این دسته سر سوزنی ضعف، سستی و بی‌نظمی وجود ندارد. خود رضاخان مانند فرفره به همه جای ستون سر می‌زد و در حالی که در عزای امام حسین (ع) گل به پیشانی مالیده بود، قزاق‌ها را مرتب می‌کرد... دسته قزاق‌ها با شمع‌هایی که افرادشان به نشانه عزاداری امام حسین (ع) در شام غریبان به دست داشتند، وارد شدند و دقایقی بعد نشستند. رضاخان مقابل آقا سیدکمال روی زمین نشست و گفت: «این قزاق‌ها همه، یاران شما و امام زمان هستند و آمده‌اند تا سر بسپارند و از دعای خیر شما بهره‌مند شوند. دعا کنید خدا توفیق دهد تا این‌ها به اسلام و مملکت خدمت کنند. ما که وارد بیت علما می‌شویم، هدفمان این است که وابستگی خودمان را به و علما اثبات کنیم» (کتاب هفتاد سال خاطره از آیت‌الله سید حسین بدلا ص۳۲) 💡وقتی رضاخان، رضاشاه شد، در ریشه‌کن کردن عزاداری و مبارزه با دیانت و روحانیت از هیچ کوششی فروگذار نکرد! 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡 * ✍ ۲۳۸ سال شمسی برابر با حدود ۸۷ هزار روز از آن روز که تهران دارالخلافه (پایتخت) شد می‌گذرد. به اینکه حوزه تهران پیش از آن تاریخ یا مثلا ۳۰ سال پس از آن پدید آمده کاری ندارم، اما بدون تردید با دارالخلافه شدن تهران، عالمان آن وارد مناسبات جدیدی شدند. مثلا آسید حسن تقوی از عالمان اهل معنای تهران که به خاطر استجابت دعایش در شفا گرفتن فتحعلی‌خان، آقامحمدخان قاجار با او عقد اخوت بست و از آن تاریخ خودش و نوادگانش موسوم به سادات اخوی شدند. تاریخ زیست عالمان این خانواده به قبل از پدیدار شدن حوزه رسمی تهران بازمی‌گردد. بگذریم؛ در این ۲۳۸ سال چند عالم در تهران متولد شده، چند نفر وفات کرده‌ و چند نفر به خاک سپرده شده‌اند؟ چند فقیه و حکیم در مدارس تهران تدریس داشته و چند طلبه تحصیل کرده‌اند؟ اصلا چند مدرسه علمیه و مسجد بنا شده و چند امام جماعت در این شهر اقامه نماز داشتند؟ به تعداد همه این ۸۷ هزار روز و شب، عالمان اهل معنایی که از آنها بسیار گفته و شنیده‌ایم قیام و قعود و رکوع و سجود داشته‌اند و واعظانی مجاهد، احکام الهی را بر فراز منابر فریاد زده‌اند. چند عالم در این شهر از خودکامگان سیلی خورده‌ و حبس کشیده‌اند و چند اهل علم، سینه‌شان سپر شکنجه و گلوله شده است؟ حوزه تهران را به خاطر همه این پیشینه پیچیده و پر فراز و فرودش می‌ستایم. حوزه تهران به همین وسعت و با همین جزئیات دارد. کنش علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی امروز عالمان و طلاب این شهر می‌تواند تمام آن بیش از دو قرن مجاهدت‌ را به ثمر بنشاند و سستی‌ها و غفلت‌های ما می‌تواند همه آنها را تباه کند. : یک روز در زمان ، تعداد علما و طلاب تهران نسبت به جمعیت آن بیش از ۱ درصد بود؛ آن هم با آن کمیت و کیفیت از فقها و حکما! به گفته جعفر شهری در زمان که جمعیت تهران در حدود ۲۰۰ هزار نفر بود، در حوزه تهران ۱۸ مدرس و ۲۱۰ طلبه فعالیت علمی داشتند؛ یعنی حدود یک هزارم جمعیت. اکنون که تهران بیش از ۸ میلیون جمعیت دارد، چند عالم و طلبه دارد؟ دقیق نمی‌دانم! نه من، به نظرم اصلا آمار درستی از این جمعیت نداریم. نهایتا آمار اساتید و طلاب خودش را داشته باشد که سال گذشته شنیدم ۸ هزار خانم و آقا هستند. (غالب این جمعیت طلبه هستند که عمدتا وارد کنش‌گری‌های اجتماعی نشده‌اند) امور مساجد و ستاد اقامه نماز و سازمان تبلیغات هم باید آمار ائمه جماعات و وعاظ خود در مساجد و مدارس و ادارات و هیئات را بدهند و بعد موارد مشترک حذف شوند. (متأسفانه موارد مشترک کم نیستند) بعد بر اساس آمار واقعی به تحلیل، آسیب‌شناسی و بعد برنامه‌‌ریزی برسیم. آیا در حوزه تهران مرکزی برای این نوع نگاه‌ها و آمارها و بررسی‌های راهبردی وجود دارد؟! اگر نه، ممکن است در این رشد فزاینده جمعیت پایتخت و مسابقه نابرابر فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی بازنده شویم و ثمرات دو قرن حیات حوزه تهران بر باد رود. ------------------------------- * این یادداشت پاسخی هم به اظهار نظر یکی از جامعه‌شناسان درباره جمعیت حوزویان در یکی از برنامه‌های تلویزیونی است. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷 از چپ، نفر دوم: شیخ آقابزرگ تهرانی، حاج شیخ ابوالفضل خراسانی، آیت‌الله سید احمد طالقانی، جلال آل احمد (در کنار پدر) ✍ خاندان آل احمد خاندانی عالم‌خیز و اصالتا طالقانی هستند و در گذشته عمدتا حوالی بازار پاچنار سکونت داشتند. طبق سنت خانوادگی، تحصیلات خود را در و نزد که اصالتا طالقانی بود و استاد خانواده آل احمد به شمار می‌آمد آغاز کرد. پدر و برادر جلال هم، خود در مروی تحصیل کرده بودند. جلال که علاقه‌ای به دروس حوزوی نداشت، بدون اطلاع پدرش به رفت و در کنار دروس طلبگی، به فراگیری علوم جدید پرداخت. چندی بعد جلال را برای تحصیل علوم دینی به نجف فرستادند اما او هرچه به محیط حوزه نزدیک می‌شد از دینداری فاصله می‌گرفت. با این حال زمینه‌هایی چون تربیت عمیق خانوادگی و انس با عالمانی اهل معنا از او حراست کرد و باعث بازگشت او شد. 🔻آیت‌الله از علمای تهران بود و در زمان ، چون دعوت حکومت پهلوی مبنی بر دایر نمودن محضر شرعی را نپذیرفت، محکمه شرعی‌اش را بستند و مسجد را هم از او گرفتند. این فشارها موجب پریشان حالی وی گردید و در رابطه او با فرزندانش جلال و هم تأثیر منفی گذاشت. 🔹 مرحوم دایی مادر جلال آل احمد بوده است. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran