eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 در بیان خاطرات خود از می‌فرماید: ✨ سال ١٣٢٥ بیش از ٤٠، ٥٠ نفر از طلاب قم و جاهای دیگر، در امتحان ، یا معقول و منقول شرکت کردند، وقتی اسم قبول‌شدگان را اعلام کردند؛ مرحوم بهشتی شاگرد دوم و من شاگرد سوم شده بودم. در حقیقت ایشان شاگرد اول بودند، ولی شاگرد اول کسی بود که ٢٥ سال از ما بزرگتر بود و آدم محترمی بود و هرجا می‌رفت امتحان بدهد، به او نمره‌ را می‌دادند... 🍃 اولین خاطره‌ای که از مرحوم شهید بهشتی دارم این است که دیدم کتاب کلفتی زیر بغلش بود. گفتم این چیست؟ گفت این دایره‌المعارف اسلام است. نگاه کردم و گفتم اینکه انگلیسی است! گفت مگر تو نمی‌دانی که مستشرقین (خاورشناسان)، مقالات مهمی به‌صورت «الفبایی» نوشته‌اند و من نمی‌دانستم. او می‌دانست و می‌خواند. این کنجکاوی ایشان را نشان می‌دهد. برخی اصولا آن کنجکاوی که چیزی را بیشتر یاد بگیرند، ندارند. ولی مرحوم شهید بهشتی کنجکاو بود یاد بگیرد. ✨ وقتی که لیسانس گرفتم نزد رئیس فرهنگ شهرستان‌ها، آقای احمد راد رفتم که درعین‌حال، مستوفی مدرسه سپهسالار هم بود؛ او به من گفت قزوین و دامغان نیرو نیاز داریم... گفتم می‌خواهم بروم قم. گفت یک روز دیر آمدی. دیروز قم را به حسینی‌بهشتی دادیم. 🍃سال ١٣٤٧ هم که به کنگره‌ای در «مون‌پلیه»، فرانسه رفته بودم، یکی از استادهای آلمانی پرسید ملا بهشتی را می‌شناسی؟ گفتم بله، ما دوست بوده‌ایم. گفت او وقتی آمد آلمان یک کلمه آلمانی بلد نبود، الان به زبان آلمانی درباره اسلام و فلسفه صحبت می‌کند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت حادثه گوهرشاد در تاریخ شنبه۲۱ تیر ۱۳۱۴ش ✍ آیت‌الله ( پدر آقای )از علمای مجاهد و فعال در حادثه بود که بیش از یک ساعت بر روی منبر مسجد، علیه سیاستهای دین‌ستیز سخن گفت. شاید دو ماه در مشهد تحت تعقیب بود و پس از بازداشت، ایشان را به تهران آورده و مدتی زندانی و پس از آن در تهران تبعید و تحت نظر بود. 🌱 مرحوم محقق خراسانی در این مدت، حق هیچگونه فعالیت دینی نداشت و با کشاورزی امرار معاش می‌کرد. 🔸اتاقی اجاره کرد که تنها گنجایش همسر و بعضی از فرزندان کوچک او را داشت و خود ایشان و پسر بزرگشان در حجره‌ای گرفته و در آنجا اقامت داشتند. 🔹تا آنکه با سقوط رضاخان توانست دوباره بر منبر وعظ و خطابه بنشیند و مردم تهران از کلمات دلنشینش بهره‌مند شوند. 📷توضیح تصویر: این تصویر نخستین تصویر مرحوم محقق خراسانی پس از آزادی از زندان است. نفر دوم از سمت چپ نیز مرحوم فرزند ایشان است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت ۷ آبان (۱۳۵۹) سالروز رحلت مرحوم فرزند مقبره: قطعه ۸۳ بهشت زهرا(س) ✨مرحوم راشد از داشت و در تدریس می‌کرد. ایشان سخنوری توانمند بود که بیشتر در منبر می‌رفت. محبوبیت او در میان مردم زمینه‌ای فراهم کرد که در زمان دولت مصدق نماینده مردم تهران در شود؛ هرچند به‌خاطر وضعیت نامطلوب مجلس از نمایندگی استعفا داد. 🔹مرحوم راشد از نخستین روحانیونی بود که سخنرانی‌هایش در زمان شاه از پخش شد و در مدت سفر به خارج از کشور را برای سخنرانی از طریق رادیو به‌جای خود گذاشت. 🔹ایشان خود می‌فرمود: «در ایّام عاشورای سال ۱۳۶۱ق یعنی اوائل بهمن ۱۳۲۰ش، از این بنده دعوت شد که شب تاسوعا و عاشورا و یازدهم محرّم در «رادیو تهران» سخنرانی کنم. از این دعوت حُسن استقبال کردم زیرا همیشه عقیده داشتم که باید در رادیو سخنرانی دینی هم باشد... باری، خدا خواست و سخنرانی کردم و در آن سه شب مورد توجّه عموم واقع شدبه طوری که عموم طبقات درخواست کردند که اقلاً هفته ای یک شب در رادیو سخنرانی دینی باشد. این باعث شد که مجدّداً از این بنده دعوت شد که شب های جمعه در رادیو تهران سخنرانی کنم» ✨ از استاد خود مرحوم راشد چنین یاد می‌کند: «آنچه را که مرحوم راشد در مباحثات و مفاوضات [در تدریس اسفار] بیان می داشت، واقعاً فصل الخطاب و سخن پایانی بود». 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
☘چند شب قبل توفیق یافتم به دیدار استاد ارجمند آقای که حقا از مفاخر بزرگ کشور ما هستند شرفیاب شوم. دیداری شیرین و بی‌تکلف، پر از بیان خاطرات دلنشین و ارزشمند. 📚در کتاب شرح حالی از این استاد عزیز نوشته‌ام و این خود بهانه‌ای بود تا جهت تقدیم یک جلد از این کتاب، به دیدارشان بروم و ساعتی در محضرشان تلمذ کنم. محبت کردند و پس از رؤیت «فیضیه تهران» بسیار تحسین فرمودند که: «مشخص است بسیار زحمت کشیده‌اید؛ اگر به این شخصیت‌ها پرداخته نشود و در کتابی این‌چنین شرح حالشان ذکر نگردد، در تاریخ گم می‌شوند!» من اسامی شخصیت‌های هم‌دوره ایشان را می‌بردم و استاد هم بی‌دریغ نکته‌ای از آنها بیان می‌فرمودند. 🔹بگذارید یکی از خاطرات شیرینی که بیان داشتند تقدیمتان کنم: فرمودند: «من با توصیه‌نامه جذب آموزش و پرورش شدم. آن موقع هنوز لباس طلبگی بر تن داشتم. مدرسه‌ای در برای آموزش متوسطه بود که جهت تدریس به آنجا رفتم. اتفاقاً و (که آن موقع ایشان هم در لباس روحانیت بودند) و دوستان طلبه دیگری هم در آن مدرسه تدریس می‌کردند. یک روز یکی از دانش‌آموزان به مزاح گفت: یک دفعه اسم اینجا را عوض کنید و بذارید ! برای آن نوجوان عجیب بود که چند عمامه به سر، آن هم در آن دوران حکومت پهلوی در مدرسه متوسطه تدریس می‌کنند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
. 🔰 روزهایی که گذشت یادآور رحلت آیت‌الله است. خاندان ایشان تا پنج پست همگی از اهل علم بودند و پدرشان آیت‌الله مشهور به از علمای طراز اول تهران بود که در مسجد اقامه جماعت می‌کرد. ( قاب عکس بر دیوار، تصویر آیت‌الله سید محمدباقر مسجدحوضی) ☘️ سید محمدرضا علوی تحصیل خود را در همین مدرسه سپهسالار آغاز کرد و در دوران تحصیل بیش از همه با در ارتباط بود و از محضر اساتیدی چون آیت‌الله ، ، و بهره برد. 🔸آیت‌الله علوی تهرانی پس از دوره‌ای تحصیلات عالی در حوزه قم، در سال ۱۳۴۵ به تهران بازگشت و از سال ۱۳۵۱ش در (ع) در خیابان کارگر شمالی به اقامه جماعت و تعلیم و تربیت پرداخت. 🍃 آیت‌الله علوی تهرانی در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۷۵ دارفانی را وداع گفت. ✨ ایشان ۲۰ روز قبل از وفات فرموده بودند: دوست خوبی از من دعوت کرده است. وقتی اطرافیان چند مرتبه اصرار کردند که چه کسی از شما دعوت کرده است، فرمودند: «میهمان حضرت امام محمدباقر علیه السلام هستم.» تا آنکه در روز ولادت امام محمدباقر (ع) رحلت فرمودند. 🔸اکنون فرزند ایشان واعظ ارجمند حجت‌الاسلام سید محمدباقر علوی تهرانی به جای پدر در مسجد حضرت امیر(ع) به اقامه جماعت می‌پردازد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
سرمایه‌های انسانی حوزه حکمی تهران ✍ در دوره متأخر که حکمایی بزرگ همچون ، ، ، و دیگر بزرگان، مسند نشین تدریس فلسفه و عرفان در بودند، دو طیف از جویندگان حکمت از محضرشان بهره میبردند که در طبقه بعدی تدریس حکمت، نقش آفریدند. یک دسته آنها که در کسوت روحانیت بسر میبردند و متاسفانه جز اندکی، دیگر اثری از آن نسل باقی نمانده و آن قلیل هم کالمعدوم؛ دسته دیگر حکمایی که گرچه برخاسته از هستند، و بعضا در دوران گذشته در لباس روحانیت بودند، اما در این عرصه دیده نمیشوند؛ با این حال سهم بزرگی در حراست از میراث حکمی تهران دارند و متأسفانه قدرشان ناشناخته است. امروز هم که چراغ حکمت در حوزه تهران بسیار کمفروغ شده، این اندک روشنایی که سوسو میکند، بخش عمدهای مرهون همین طیف از اهل حکمت است. بزرگانی چون ، ، ، و دیگران که بهخاطر ضعف در مدیریت صحنه، ارتباطشان با محیط حوزوی قطع شد، اما در حال حاضر تقریبا تنها بازماندگان سلسله حکمی تهراناند. از همین خیل مفاخر حکمی تهران، استاد متخلص به نوشین بود که در روزهای گذشته دار فانی را وداع گفت و متاسفانه قدر او دانسته نشد. 📜مرحوم آیت‌الله در حاشیه لوح تقدیمی خود به مرحوم استاد رضانژاد نوشین (تصویر بالا) مرقوم فرمودند: «هدیه منی الی الأستاد العلامه الفحل الادیب العارف الحکیم الدکتور رضانژاد» 🔹آیت‌الله سید رضی شیرازی در جای دیگری دربارهی استاد رضانژاد به مناسبت ذکر خیری از استاد مشترکشان آیت الله رفیعی قزوینی میفرمایند: «مرد فاضل و آگاه و مسلط بر ادبیات فارسی است و شاعر بزرگواری است و مسلط است بر کتب فلسفه و عرفان، شرح فصوص را شرح کرده، شرح منظومه را شرح کرده و این مرد در فن خودش استادی است و انصافاً مرد جامعی است.» 📖 (حافظان شریعت؛ سیری در حیات علمی و اخلاقی آیت الله سیّد رضی شیرازی؛ ص ۹۴) 🔹 🙏باتشکر از آقای شهاب‌الدین شهرابی که مستندات این نوشتار را در اختیار این کمترین قرار دادند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 مدرسه سپهسالار قدیم / حجره سمت چپ: حجره دکتر احمد مهدوی دامغانی/ حجره سمت راست: حجره آیت‌الله میرزا مهدی آشتیانی ✍ دکتر احمد مهدوی دامغانی در حوالی سالهای ۲۴ تا ۲۸ در تحصیل می‌کردند و از جمله مهمترین اساتیدشان در این مدرسه عبارتند از و میرزا محمدعلی مدرس تبریزی صاحب ریحانة الادب. ایشان در این دوره با ، آیت‌الله سید محمدرضا علوی تهرانی و حاج آقا مهدی حائری تهرانی همدرس بودند. 🔹دکتر مهدوی دامغانی در بیان خاطراتی از آن دوره نوشته‌اند: «عاشورای سال ١٣۶۵ق/ ١٣٢۴ش... در بامداد آن روز، برای تلاوت زیارت عاشورا که بهتر است در مکان بلندی و در زیر آسمان خوانده شود، به پشت‌بام شرقی مدرسه رفتم و در گوشۀ جنوبی آن به تلاوت عاشورا و سپس نماز و عبادت و دعای علقمه پرداختم. کارم که تمام شد، برخاستم که از پلکان پایین بروم و هنوز به پلکان نرسیده بودم، دیدم آقای خیابانی [صاحب ریحانة الادب] از حجرۀ خود بیرون تشریف آوردند، ولی عبا بر دوش ندارند. سلام عرض کردم و جملۀ معهود: عظّم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه‌السلام، را ادا کردم و ایشان درحالی‌که اشک می‌ریختند، سلام مرا جواب و جمله را تکرار فرمودند... ایشان همچنان اشک‌ریزان، جلوی بنده ایستادند و فرمودند: تقبّل الله إن شاءالله، اسم شریف جنابعالی چیست؟ عرض کردم: اسمم احمد و نام خانوادگی‌ام مهدوی دامغانی است... دومین حجرۀ تحتانی سمت غرب که شمال حجرۀ این حقیر بود، اختصاص به مدرس راتب مدرسه داشت که در آن سال‌ها این سمت به‌وجود محترم مرحوم آیت‌الله آقای حاج میرزا مهدی آشتیانی قدس سره مزین بود...» (📖زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، صص ١٠٣ تا ١٣۶.) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠 توفیق دیداری دوباره با آقای دست داد و همراه با مدیر و کارشناسان مرکز اسناد حوزه و روحانیت به محضرشان شرفیاب شدیم. اسناد و تصاویر خاندان ایشان را دیدیم و خاطرات ارزشمندشان را مرور کردیم. از جمله این کلمات: 🔹«یکی از استادان ما بود. در حجره داشت و شب‌های جمعه در سخنرانی می‌کرد و مطالب علمی را برای عوام بیان می‌کرد. حافظه عجیبی داشت، اما در نهایت فقر و بیماری به سر می‌برد. یکبار که به منزلشان رفتم دیدم زن صاحبخانه برای زیاد کردن اجاره، به ایشان فحاشی می‌کرد و می‌گفت: «اگر اجاره را زیاد نکنی آشغالهایت را میریزم توی زباله». آشغالهای ایشان چه بود؟ مثلا ترجمه اسفار ملاصدرا، یا شفای ابن سینا!» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
اسرار تعبیر از حضرت فاطمه زهرا (ع) به شبِ قدر 📖 برگرفته از نسخه خطی کتاب «فاطمة الزهرا(س)» نوشته آخوند ملابمانعلی محقق دامغانی (جد آقای دکتر مهدی محقق) و با تعلیقات حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی از علما و وعاظ شهیر تهران (پدر آقای ) در ادامه👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
اسرار تعبیر از حضرت فاطمه زهرا (ع) به شبِ قدر 📖 برگرفته از نسخه خطی کتاب «فاطمة الزهرا(س)» نوشته آخوند ملابمانعلی محقق دامغانی (جد آقای دکتر مهدی محقق) و با تعلیقات حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی از علما و وعاظ شهیر تهران (پدر آقای ): 🔷 «بالجملة آن که در لیله قدر، خلّاق عالَم منّت گذاشت بر پیغمبر، استفاده پیغمبر از این شب را کتاب جامعی قرار داد مثل قرآن که اجمع تمام کتب است. و استفاده‌ای که از این لیلة القدرِ حقیقی (حضرت فاطمه) قرار داد، وجودِ یازده کتابِ جامع و یازده قرآن است. اگر از آن لیله، یک قرآن صامت استفاده شد_ که شرف و یکی از جهات تخصیص پیغمبر (ص) و فخر اوست که در حدیث آمده: أُعطیت خمساً لم یعط أحد من قبلي؛ یکی آن که: أُعطیت جوامع الکلم وقیل: وما جوامع الکلم؟ قال: القرآن (بحار الأنوار، ج16، ص324)_ از این لیلة القدر (حضرت فاطمه)، یازده قرآن ناطق استفاده شد که حقیقتِ قرآن آن‌ها هستند که در معنی قرآن گفته شده: وقال أبو عبيدة: سمّي القرآن؛ لأنه يجمع السور فيضمّها، من قرن الشيء قراناً إذا جمعه وضمّ بعضه إلی بعض. حقیقت قرآن آن‌ها هستند که جامعیّت آن‌ها در احکام و تأویلات و بطون و علوم أظهر من الشمس است که أمیر المؤمنین (ع) فرمود: أنا الإیمان الّذي به کفر والقرآن الّذي إیّاه هجر (الکافي، ج8، ص28). و در این آیه، قرآن تأویل به ولی عصر عجّل الله فرجه شده: وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ: عن أبي جعفر (ع) قال: سبعة أئمّة والقائم (البرهان، ج3، ص386). وتأویل الکتاب لهم في الآیات والکلمات بالجملة في الزیارة: أنتم الکتاب المسطور (المزار الکبیر، 259). عن أبي عبدالله (ع): هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِقال: أمير المؤمنين و الأئمة (ع) (البرهان، ج1، ص597) 🔷 کما آن که خداوند لیلة القدرِ ظاهر را مخصوص به پیغمبر و أمیر المؤمنین قرار داد کما آن که حضرت (ص) فرمود: یا علي إنّ الله تبارك و تعالى أشهدك معي في سبعة مواطن حتّى أنست بك‏... و الرابعة خصّصنا بليلة القدر وأنت معي فيها وليست لأحد غيرنا الخ (بحار الأنوار، ج40، ص36). کذالک خصّصهما به این لیلة القدر (حضرت فاطمه) که در هیچ صلبی از اصلاب سیر نداد فاطمه را مگر به صلب این پیغمبر (ص) که فرمود: و أحب الله تعالی أن يخرجها من صلبي (همان، ج43، ص4) این شرف را مخصوص به این پیغمبر قرار داد، و کذالک مخصوص قرار داد علی (ع) را به مضاجعت این لیله قدر. 🔷 کما آنکه نمی‌دانند مردم که لیلة القدر را کِی درک کنند؛ شب اوّل رمضان درک کنند؟ لیله 17 درک کنند؟ لیله 19 درک کنند؟ لیله 21 درک کنند؟ یا 23 درک کنند؟ کذالک این لیلة القدر (حضرت فاطمه) را نمی‌دانند کِی درک کنند: عشره اوّل ربیع الثانی درک کنند؟ یا در لیله 13 ربیع الثانی؟ یا پنج جمادي الأوّل درک کنند؟ یا سوّم جمادي الثانیة؟ یا بیست و یکم رجب درک کنند؟ یا ماه رمضان سوّم ماه درک کنند؟ نمی‌دانند کِی درک کنند؟ کجا درک کنند؟ بین القبر والمنبر درک کنند؟ یا در ضریح پیغمبر (ص) درک کنند؟ یا در حرم بقیع؟ یا در بیت الأحزان؟ یا پهلوی قبر حسن مجتبی (ع)؟ به هر حال در همین محفل عزا و زیر این بیرق منسوب به فاطمه (ع) باید درک کرد؛ محروم من حرم من خیرها.» منبع: https://ble.ir/aljonnah 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
ادعیه خلاصی از زندان 👈مرحوم پدر آقای در قیام ، بر منبر علیه حکومت پهلوی، سخنرانی تند و آتشینی ایراد نمود که در نهایت دستگیر شد. در یکی از اوراق باقی مانده از ایشان، به ادعیه‌ای که از لحظه گرفتاری هر روز برای خلاصی از زندان و حفظ همسر و اولاد خود می‌خوانده، اشاره کرده است. شاید به دلیل عنایات خداوند و ائمّه اطهار (ع) و تأثیر این ادعیه، حکمِ اعدامِ ایشان به حبس ابد و سپس به دو سال حبس تقلیل یافت و در این مدّت با وجود تهدیدهای فراوان از جانب عمّال پلید رضاخان، آسیب و ضرری متوجّه خانواده وی نشد. 🔹مکتوبِ مرحوم حاج محقّق از این قرار است: بسم الله الرحمن الرحیم در سنه هزار و سیصد و پنجاه و چهار در شب یکشنبه 12 ربیع الثاني قضیه مشهد واقع شد و از صبح یکشنبه 12 ربیع الثاني اوّل ابتلای بنده بود که تا هفتم جمادي الثانیة، پنجاه و پنج روز مخفی در منزل بودم. روز هفتم جمادي الثانیة به شهربانی آمده و محبوس شدم. بعد از سه روز، اعزام به طهران شدم و محبوس بودم تا روز دوشنبه بیستم ربیع الثاني 1357 مستخلص شدم. مدت حبس دو سال و ده ماه و سیزده روز بود که از اوّل گرفتاری و خفا تا استخلاص، سه سال و نه روز بود. و از اوّل کتاب شریف مهج الدعواتِ ابن طاوس قدّس سرّه همراه این عاصی بود. ادعیه‌ای که هر روز تلاوت می‌کردم: یکی دعای احتجابات پیغمبر و ائمّه علیهم السلام(مهج الدعوات، ص296 إلی 302). دیگری دعای عبرات: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ وَيَا كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ أَنْتَ الَّذِي تَقْشَعُ سَحَابَ الْمِحَن‏ الخ(همان، ص339 إلی 342) و دیگری دعای مختصر سابغ النعم الّذي علّمه النبي (ص) لموسی بن جعفر (ع) في السجن: يَا سَابِغَ النِّعَمِ يَا دَافِعَ النِّقَم‏ (همان، ص247). و دعای دیگر دعای تعویذ حضرت رضا علیه السلام که بعد از ارتحال آن حضرت نسخه آن دعا از جیب آن حضرت بیرون آمد: اللَّهُمَّ بِكَ أَسْتَفْتِحُ وَبِكَ أَسْتَنْجِح‏، تا آخرِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْعَيْنِ الَّتِي لَا تَنَامُ وَبِالْعِزِّ الَّذِي لَا يُرَام‏ که باید خواننده ذکر کند پس از اتمام دعاء و اسماء در مقام حاجات. (همان، ص247 و ص248). این کلمات را همیشه می‌خواندم: اللّهمّ إن کان هذا الحبس والمضیقة والسجن من غضبك وسخطك وانتقامك وعقوبتك فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحیم وتب عليّ إنّك أنت التوّاب الرحیم واصفح عنّي وتجاوز عن خطیئاتي ونجّني من السجن وخلّصني من الکرب. وإن کان هذا الحبس من لطفك وامتنانك وتفضّلك وامتیازك فربّط قلبي بالصبر ورضّني بهذا العیش بما قسمت لي وأصلح أمر عیالي وأولادي وربّهم بأحسن التربیة وأدّبهم بأحسن التأدیب واکفلهم بأحسن الکفالة واکفهم بأحسن الکفایة واحفظهم بأحسن الحفظ وسوّغ إلیهم معایشهم ووسّع في أرزاقهم. اللّهمّ أنا الغائب عنهم وأنت الشاهد علیهم علی کلّ حال فاحفظهم من الآفات والخطرات والبلیّات والأمراض والأعراض والآلام والأسقام والأوجاع. اللّهمّ إنّي أودعتك دیني ونفسي وأهلي وأولادي وأموالي وأنت خیر مستودع وأمرتنا بحفظ الودایع فاحفظ ودایعي وطوّل في أعمارهم واحفظ دینهم ودنیاهم ووفّقهم لما تحبّ وترضی وارزقهم خیر الدنیا والآخرة وجنّبهم عن جلیس السوء وقرین السوء ورفیق السوء وجار السوء ومجالس السوء وزیّنهم بمکارم الأخلاق ومحاسن الأعمال. منبع: https://ble.ir/aljonnah 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran