آشنایی با چهره ای از مستشرقان استعماری
١- لورانس جاسوس انگلیس، طراح و مجری طرح تجزیه امپراطوری بزرگ عثمانی.
توماس ادوارد لورانس یا پادشاه بی تاج عرب، در سال ۱۸۸۸ در انگلستان متولد شد. او دومین فرزند نامشروع «سیر توماس روبرت تشابمان» است، زیرا وقتی پدرش شیفته خدمتگزار منزلش خانم ساره مادن شد، همسر قانونی اش را که چهار دختر از او داشت عملا و بدون طلاق رها کرد، و با معشوقه و فرزندانش از ایرلند به استان ویلز، هجرت کرد و فامیل خانوادگی اش را از «تشابمان» به «لورانس» تغيير داد و دارای ۵ فرزند غير مشروع از او شد.
لورانس سال ۱۹۰۷ وارد دانشکده دینی مسیحیت «یسوع» در دانشگاه آکسفورد انگلستان شد، و سپس تحقیقاتی برای اکتشاف آثار تمدن ها در زیر آبهای دریا را آغاز کرد، در طی این تحقیقات برای شناسائی حصارها و قلعه های نظامی قدیمی در فرانسه و انگلیس پژوهش هائی نمود و این تحقیقات را به سفر به سوریه و فلسطین متصل کرد تا به کشف قلعه های نظامی صلیبیان در دوره جنگ های صلیبی در آن دیار بپردازد.
او برای کشف واقعیت های سرزمین فلسطین و سوریه روزها را به سیاحت و
حفاری و شب ها را به مهمان شدن خانه ها و حتی چادرهای عرب های مسلمان بیابان نشین و همنشینی و گفتگوی خصوصی و خودمانی با آنها سپری می کرد. تاتوانست اطلاعات تازه و مستند راتهیه و همراه با نقشه ها و عکس های فراوانی به دانشگاه برگردد و مدرک
فوق دیپلم خویش در علوم را از دانشگاه آکسفورد دریافت کند.
علی رغم آنکه لورانس زبان عربی را در این سفر نسبتا آموخته بود، اما برای
تکمیل عربی به مدرسه امریکائی های شهر (جبيل) لبنان اعزام شد. وی با کمک همکارانش با حضور در مصر نقشه های نظامی دقیقی
از صحرای سینا تهیه کردند، به طوری که همین نقشه ها، راهنمای ارتش متجاوز
جنگ جهانی شد و منجر به پیروزی آنان گشت. همین نقشه های لورانس سپس به صورت رسمی در آکسفورد چاپ و منتشر گردید.
لورانس مأموریت پیدا کرد تا با «شريف حسین» متنفذترین رهبر عرب در جزيرة العرب و حاکم مکه ارتباط برقرار کند و او را علیه حکومت مرکزی ترکها بشوراند، چهار پسر شریف حسین نیز از شکارهای بعدی لورانس بودند به نام های: علی، عبدالله، فيصل و زید
فشار دولت عثمانی بر شریف حسین و احضار او و پسرانش - که به نظر نگارنده معلوم نیست معلول چه عاملی بوده - زمینه تأثیر پذیری شریف حسین از لورانس را فراهم کرد. شریف حسین پسرش «فيصل» را به مصر فرستاد تا از نمایندگان دولت انگلیس قول همکاری را در جنگ اقوام عرب علیه دولت ترکها بگیرد. شريف حسین و فرزندانش به تکاپو افتادند تا در پنهان با رؤسای قبائل عرب هماهنگ کرده و از آنان بیعت جهت جنگ استقلال طلبانه اعراب !!در برابر ترکها را بگیرد، و
لورانس در همه این صحنه ها یا طراح بود و یا مباشر و همراه و عضو هیئت گفتگو،
او که با لباس کامل عربی و آرایش ریاست قبیله ای عربی و مکالمه روان عربی محلی و تسلط بر آداب قومی آنان به گفتگو می پرداخت مخاطبین را جذب میکرد جدا به او تکریم و احترام و اعتماد می کردند.
به هر حال این همه زحمت های طاقت فرسای لورانس، بر اثر تحریک سران عرب استانها علیه دولت مرکزی و عثمانی علیه این شورشگران!! جنگ آغاز شد. عرب های سوریه از سوئی به رهبری مخفی فیصل، عرب های حجاز از سوی دیگر به رهبری شریف حسین و... علیه امپراطوری عثمانی.
دولت ترکیه عثمانی رهبران قیام در سوریه را شناسائی کرد و همه را بازداشت نمودند و در یک صبحگاه در میدان بزرگ همه آن مردان بزرگ و دلاور استقلال طلب مسلمان !! توسط مأموران امپراطور عثمانی اسلامی !! در جلو چشم «فيصل» به دار آویخته شدند!! تراژدی و صحنه غمباری که سالها لورانس و دیگر مستشرقان و جاسوسان انگلیسی و دولت انگلیس آرزوی آن را در سر می پروراندند!
لورانس پس از اتمام جنگ جهانی و کامیابی در تجزیه امپراطوری بزرگ عثمانی به انگلیس برگشت و مشغول تدوین و تدریس تجربیات بی بدیل خویش به دیگر
کادر استعمار انگلیس گردید.
برگرفته از کتاب استشراق واسلام شناسی غربیان ازدکتر محمد حسن زمانی. ص190_192
@tarikh_j
آشنایی با چهره ای از مستشرقان استعماری
١- لورانس جاسوس انگلیس، طراح و مجری طرح تجزیه امپراطوری بزرگ عثمانی.
توماس ادوارد لورانس یا پادشاه بی تاج عرب، در سال ۱۸۸۸ در انگلستان متولد شد. او دومین فرزند نامشروع «سیر توماس روبرت تشابمان» است، زیرا وقتی پدرش شیفته خدمتگزار منزلش خانم ساره مادن شد، همسر قانونی اش را که چهار دختر از او داشت عملا و بدون طلاق رها کرد، و با معشوقه و فرزندانش از ایرلند به استان ویلز، هجرت کرد و فامیل خانوادگی اش را از «تشابمان» به «لورانس» تغيير داد و دارای ۵ فرزند غير مشروع از او شد.
لورانس سال ۱۹۰۷ وارد دانشکده دینی مسیحیت «یسوع» در دانشگاه آکسفورد انگلستان شد، و سپس تحقیقاتی برای اکتشاف آثار تمدن ها در زیر آبهای دریا را آغاز کرد، در طی این تحقیقات برای شناسائی حصارها و قلعه های نظامی قدیمی در فرانسه و انگلیس پژوهش هائی نمود و این تحقیقات را به سفر به سوریه و فلسطین متصل کرد تا به کشف قلعه های نظامی صلیبیان در دوره جنگ های صلیبی در آن دیار بپردازد.
او برای کشف واقعیت های سرزمین فلسطین و سوریه روزها را به سیاحت و
حفاری و شب ها را به مهمان شدن خانه ها و حتی چادرهای عرب های مسلمان بیابان نشین و همنشینی و گفتگوی خصوصی و خودمانی با آنها سپری می کرد. تا
توانست اطلاعات تازه و مستند راتهیه و همراه با نقشه ها و عکس های فراوانی به دانشگاه برگردد و مدرک
فوق دیپلم خویش در علوم را از دانشگاه آکسفورد دریافت کند.
علی رغم آنکه لورانس زبان عربی را در این سفر نسبتا آموخته بود، اما برای
تکمیل عربی به مدرسه امریکائی های شهر (جبيل) لبنان اعزام شد. وی با کمک همکارانش با حضور در مصر نقشه های نظامی دقیقی
از صحرای سینا تهیه کردند، به طوری که همین نقشه ها، راهنمای ارتش متجاوز
جنگ جهانی شد و منجر به پیروزی آنان گشت. همین نقشه های لورانس سپس به صورت رسمی در آکسفورد چاپ و منتشر گردید.
لورانس مأموریت پیدا کرد تا با «شريف حسین» متنفذترین رهبر عرب در جزيرة العرب و حاکم مکه ارتباط برقرار کند و او را علیه حکومت مرکزی ترکها بشوراند، چهار پسر شریف حسین نیز از شکارهای بعدی لورانس بودند به نام های: علی، عبدالله، فيصل و زید
فشار دولت عثمانی بر شریف حسین و احضار او و پسرانش - که به نظر نگارنده معلوم نیست معلول چه عاملی بوده - زمینه تأثیر پذیری شریف حسین از لورانس را فراهم کرد. شریف حسین پسرش «فيصل» را به مصر فرستاد تا از نمایندگان دولت انگلیس قول همکاری را در جنگ اقوام عرب علیه دولت ترکها بگیرد. شريف حسین و فرزندانش به تکاپو افتادند تا در پنهان با رؤسای قبائل عرب هماهنگ کرده و از آنان بیعت جهت جنگ استقلال طلبانه اعراب !!در برابر ترکها را بگیرد، و
لورانس در همه این صحنه ها یا طراح بود و یا مباشر و همراه و عضو هیئت گفتگو،
او که با لباس کامل عربی و آرایش ریاست قبیله ای عربی و مکالمه روان عربی محلی و تسلط بر آداب قومی آنان به گفتگو می پرداخت مخاطبین را جذب میکرد جدا به او تکریم و احترام و اعتماد می کردند.
به هر حال این همه زحمت های طاقت فرسای لورانس، بر اثر تحریک سران عرب استانها علیه دولت مرکزی و عثمانی علیه این شورشگران!! جنگ آغاز شد. عرب های سوریه از سوئی به رهبری مخفی فیصل، عرب های حجاز از سوی دیگر به رهبری شریف حسین و... علیه امپراطوری عثمانی.
دولت ترکیه عثمانی رهبران قیام در سوریه را شناسائی کرد و همه را بازداشت نمودند و در یک صبحگاه در میدان بزرگ همه آن مردان بزرگ و دلاور استقلال طلب مسلمان !! توسط مأموران امپراطور عثمانی اسلامی !! در جلو چشم «فيصل» به دار آویخته شدند!! تراژدی و صحنه غمباری که سالها لورانس و دیگر مستشرقان و جاسوسان انگلیسی و دولت انگلیس آرزوی آن را در سر می پروراندند!
لورانس پس از اتمام جنگ جهانی و کامیابی در تجزیه امپراطوری بزرگ عثمانی به انگلیس برگشت و مشغول تدوین و تدریس تجربیات بی بدیل خویش به دیگر
کادر استعمار انگلیس گردید.
برگرفته از کتاب استشراق واسلام شناسی غربیان ازدکتر محمد حسن زمانی. ص190_192
@tarikh_j
اَبومُسلم خُراسانی ( ۱۳۷ق) داعی مشهوربنیعباس که در سال ۱۲۹ق علیه بنیامیه قیام کرد. او از شعار الرضا من آل محمد استفاده میکرد به همین دلیل تعدادی از شیعیان با او همکاری کردند. قیام ابومسلم ازمرو آغاز شد و به خلافت سلسله بنیعباس و کشتهشدن مروان بن محمد، آخرین خلیفه اموی در مصر انجامید. او سپس والی خراسان شد و در سال ۱۳۷ق به دستورمنصور، دومین خلیفه عباسی، به دلیل بیم از قدرتگرفتنِ او کشته شد.
درباره زندگی و شخصیت ابومسلم، روایتهای پراکنده و گاه متناقضی وجود دارد.
سال تولد او بین ۱۰۰ تا ۱۰۵ق(۷۲۴م) تخمین زده شده، و ۱۳۷ق(۷۵۵م) سال مرگ او گفته شده است. در برخی منابع، نام او را ابراهیمبنختکان و کنیهاش را ابواسحاق گفتهاند. در جای دیگری، او را ابراهیمبنعثمان نامیدهاند. برخی مورخان تبار او را پارسی دانسته و اسم وی را بهزادانبنبَنداد هُرمز نوشته شده و ادعا شده که بنداد، پدر ابومسلم، بعد از مسلمان شدن، نام خود را به عثمان تغییر داد. همچنین گفته شده در دیدار ابومسلم با ابراهیمبنمحمد، امام عباسی، ابراهیم از او خواسته که کنیه و نام خود را به ابومسلم عبدالرحمان بن مسلم تغییر دهد تا بهتر بتواند فعالیت کند. شهرهای پوشنگ (نزدیک هرات)، کوفه و اصفهان به عنوان زادگاه ابومسلم ثبت شدهاند.
@tarikh_j
در منابع تاریخی مربوط به زندگی ابومسلم، فردی به نامهای موسی سَرّاج یا عیسی بن موسی سراج دیده میشود که مقیم کوفه بود. او در کار زین و لگام اشتغال داشت و ابومسلم شاگرد یا کارگر او بوده است. این فرد از طرفداران یا داعیان بنیعباس بوده و ابومسلم از طریق او با دیگر داعیان عباسی در عراق به خصوص کوفه آشنا گشت. این داعیان سپس ابومسلم را به امام عباسی، معرفی کردند.ابومسلم پس از فوت محمد بن علی نیز، به عنوان غلام آلمَعقل، بین دو داعی بنیعباس، بُکَیر بن ماهان (زندانی در کوفه) و ابوسَلمه خَلاَل، داماد بکیر، واسطه پیام بود. پس از مرگ بکیر، ابوسلمه با هدف آشکار کردن قیام و شروع پوشیدن جامههای سیاه به خراسان بازگشت و ابومسلم را نیز همراه خود برد. در ۱۲۷ یا ۱۲۸ق ابومسلم همراه ابوسلمه، در شراة با ابراهیم امام دیدار داشت.
ابومسلم در ۱۲۹ق به دستور ابراهیم عباسی به خراسان رفت و ابراهیم، هواداران خود را به اطاعت او دستور داد.در این زمان، اختلاف بین قبایل عرب در خراسان افزایش یافته بود و نصر بن سَیّار، حاکم اموی نمیتوانست امور را کنترل کند. ابومسلم در روستای سَفیدَنج مرو اقامت گزید و افرادی را به تَخارستان ، خوارَزم و مناطق اطراف مرو برای هماهنگی و جذب افراد بیشتر فرستاد.
قرار بود قیام ابومسلم در محرم ۱۳۰ق شروع شود ولی با اطلاع نصر بن سیار از این نقشه، قیام در عید فطر ۱۲۹ق با پوشیدن لباسهای سیاه و برپایی نماز فطر در سفیدنج شروع شد.۱۸ روز بعد، ابومسلم در اولین جنگ با نصر پیروز شد.او در نیمه ۱۳۰ق وارد مرو شد و از مردم بیعت گرفت. سپس قَحطبة بن شَبیب طایی، فرمانده سپاهیان بنیعباس،شهرهای طوس، نیشابور، جرجان وقومِس را گرفت. در این هنگام، ابراهیم امام در زندان مروان بن محمد، به بیماری یا مسمومیت درگذشت. او برادرش، عبدالله بن محمد سفاح را جانشین خود کرد.چندی بعد حسن و حُمَید، فرزندان قحطبه با لشکر خود، وارد کوفه شدند و همراه ابوسلمه، با سفاح بیعت کردند. مروان بن محمد نیز در مصر کشته شد.
پس از درگذشت سفاح، منصور به خلافت نشست. او ابومسلم را به دفع عبدالله – که دعوی جانشینی سفاح داشت – فرستاد ابومسلم وی را در نصیبین شکست داد (۱۳۷ ق). ابومسلم که از آن پس دل به مخالفت داده بود از دادن حساب غنایم به پیک منصور امتناع کرده راه خراسان پیش گرفت اماخلیفه که میدانست اگر وی به خراسان رود دیگر بر او دست نخواهد یافت وی را به حیله به درگاهش فرا خوانده به قتلش رساند. (اواخر شعبان۱۳۷ ق).@tarikh_j
رابطه ابومسلم با علویان
تردیدی نیست که ابومسلم دست کم تا وقتی که امیدوار بود عباسیان به مواعیدی که خود و داعیانشان به مردم داده بودند وفا میکنند باعلویان که به خلافت آل علی (علیهالسّلام) دعوت میکردند دشمنی میورزید. وی عبدالله بن معاویه علوی را در حبس کشت، ابوسلمه خلال با موافقت او کشته شد و قوم شریک بن شیخ المهری را که به خلافت اهل بیت (علیهالسّلام) دعوت میکرد به خون کشید. لذا اگر راست باشد که ابومسلم عاقبت به علویان تمایل پیدا کرد و ابوالعباس از آن جهت برادرش منصور را در سفر حج با وی همراه کرد که مانع تماس او با علویان مدینه و مکه باشد، این گرایش به احتمال زیاد به دلیل سیاسی بوده نه مذهبی. امامی شدن و خویشاوندی نسبی وی با آل علی (علیهالسّلام) در ابومسلم نامههای عهد صفوی تنها برای خرسندی خاطر «حفظۀ دین مبین» بوده که از داستانهای ملی ایرانی و بازگویی مفاخر قومی نفرت داشته آن را «مدح گبرکان» و از مقولۀ بدعت و ضلالت میدانستند. چنانکه بستن مسجد ربض مرو توسط ابومسلم بدان خاطر که بر منبر آن علی (علیهالسّلام) رالعن کرده بودند، احتمالاً برای جلب قلوب شیعیان علوی سپاه خراسان بوده و وقتی اتفاق افتاده بود که هنوز عباسیان خود را از علویان جدا نکرده بودند. اما در مسلمانی ابومسلم تردیدی نمیتوان کرد.
منبع:
سایت ویکی شیعه
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله ابومسلم خراسانی
@tarikh_j
ابومحمد مصلحالدین، مشهور به سعدی شیرازی، شاعر و حکایتنویس فارسیزبان شیرازی و یکی از «سه پیامبر ملک سخن» در کنار فردوسی و انوری است. درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلافنظر وجود دارد، اما به قول محققان تاریخنگار، سال تولد او باید بین ۵۷۷ تا ۶۰۱ هجری قمری میباشد. (نقل از ادوارد براون، و ذبیحالله صفا) سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش درگذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند. سعدی خود در این مورد میگوید: همه قبیله من، عالمان دین بودند• • •مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت.
نکته قابل توجه در زندگی سعدی، شهرت بسیار او در طول حیاتش است که نصیب کمتر کسی میشود. پدر سعدی در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس، شاغل بود. پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسۀ نظامیۀ بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت؛ (سعدی در کتاب گلستان خود، غزالی را «امام مرشد» مینامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت.
سفرهای متعدد سعدی
سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت پس از پایان تحصیل در بغداد، به سفرهای متنوعی پرداخت که در آثار خود به بسیاری از این سفرها اشاره کرده است. در اینکه سعدی از چه سرزمینهایی دیدن کرده، میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان چندان اعتماد کرد و بهنظر میرسد بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد،
زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی؛ آنچه مسلم است اینکه وی به عراق، شام و حجاز، سفر کرده است و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، یمن و آفریقای شمالی نیز دیدار کرده باشد. او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم میپرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز میافزود.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه میکرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا میگذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک میشناخت و گاه عطایشان را به لقایشان میبخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین میشد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند میزد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود. بلکه هر سفر تجربهای معنوی نیز به شمار میآمد.
آرامگاه سعدی
وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری میدانند. در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا میگذرانده و سپس در همانجا دفن شده است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمسالدین محمد صاحب دیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبرهای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال (۱۱۸۷ ه. ق.) به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسیدار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود.
بررسی آثار
مشهورترین آثار سعدی عبارتاند از: بوستان و گلستان. از وی آثار دیگری به شکل غزل، قصیده، قطعه، و غیره نیز در دست است.
۱. بوستان یا سعدینامه، که در واقع اولین اثر اوست و در سال ۶۵۵ تمام شده است. گویا سعدی به پاس مهربانیهای شاه سرودن بوستان را شروع نمود. کتاب نخستش، به نثر روان فارسی نوشت. و بقولی آن را در ایام سفر خود سروده و کتاب را در ده باب که حدود چهار هزار بیت دارد به نام اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی در قالب مثنوی سرود. همچون ارمغانی در سال ورود خود به وطن بر دوستانش عرضه کرده است. موضوع این کتاب که از عالیترین آثار قلم توانای سعدی و یکی از شاهکارهای شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است. این کتاب ده بخش دارد به نامهای: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب.
۲. سعدی گلستان را یک سال پس از اتمام بوستان، در سال ۶۵۶ به نام ولیعهد، سعد بن ابوبکر بن زنگی تالیف کرده است. قبل از این سال یعنی در قرن هفت، نثر فنی رواج داشت در حیطه نثر کسانی چون مرزباننامه و جهانگشا را داریم که سبک نثر آنها متکلف و فنی است؛ سعدی چندی تحت تأثیر همعصران خود، به نوشتن آثاری از این دست پرداخت اما در گلستان تغییر سبک داد و به نثر مرسلِ قبل از قرن ششم روی آورد. او به خوبی دریافت که نثر بر خلاف شعر، وسیله ایجاد ارتباط است و نه انتقال عاطفه و متأثر کردن مخاطب؛ بدینجهت در گلستان نثری موجز، رسا و موزون را برگزید و از آنجا که محتوای این نثر، نصایح و حکمتهای اخلاقی بود، به خوبی با قالب خود سازگار شد. ویژگی اساسی نثر گلستان موزون بودن آن است. آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت»، و «آداب صحبت» از جمله موضوعاتی است که سعدی در گلستان از آنها سخن میراند. زبان فارسی، واژگان و تعابیر در دست این استاد چیرهدست، چون موم قابل انعطاف است و در بیان مقصود خود چنان از کلمات و واژگان سفته و صیقلی شده استفاده میکند که هم مقصود منتقل شده و هم زیبایی و موزونی کلام حفظ میشود؛ او در نثر خود در استفاده از صنایع لفظی و معنوی حدّ افراط را نمیپیماید و از هر چیزی آنقدر که نیکوست، استفاده میکند؛ حفظ تعادل و عدم افراط و تفریط در جای جای سخنان او پیداست، چه در حیطه زبان و ساختمان کلام و چه در مفهوم و محتوایی که به مخاطب ارائه میکند. پس از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد. پایان یافتن گلستان به دست سعدی در بهار سالی اتفاق افتاده است که در زمستان همان سال مغولان، بغداد را فتح کردند.
و...
ویژگی منحصر به فرد کلام سعدی
آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، سهل و ممتنع بودن است. این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول سهل و ساده به نظر میرسند و کلمات سخت و نارسا ندارد. در طول قرنهای مختلف، همه خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کردهاند.
اما آثار سعدی از جنبه دیگری، ممتنع هستند و کلمه ممتنع در اینجا یعنی دشوار و غیر قابل دسترس. وقتی گفته میشود شعر سعدی سهل و ممتنع است یعنی در نگاه اول، هر کسی آثار او را به راحتی میفهمد ولی وقتی میخواهد چون او سخن بگوید میفهمد که این کار سخت و دشوار و هدفی دست نیافتنی است. محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد «اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم.»
اطلاعات کتاب:
نویسنده:مادلونگ ودیگران
زبان:فارسی
اطلاعات نشرناشر:مؤسسه شیعهشناسی
تاریخ نشر:۱۳۸۵ش
تصویر امامان شیعه در دائرة المعارف اسلام ترجمه و نقد مقالههایی است که در ویرایش جدید کتاب The Encyclopedia of Islam (به اختصار EI)چاپ لیدن هلند منتشر شده است. مؤسسه شیعهشناسی، در این اثر کوشیده است تا در مرحله اوّل، نقصها و کاستیهای مقالهها را مشخص و سپس آنها را نقد و بررسی کند. در این کتاب، ۱۲ مقاله برای دوازده امام، به زبان فارسی ترجمه و نقد شده است. نقد مقالات مربوط به امام اول تا سوم، نیمی از حجم کتاب را به خود اختصاص داده و مقالات مربوط به بقیه ائمه، به اختصار نوشته شده است.
درباره دائرةالمعارف اسلام:
دائرة المعارف اسلام، چاپ لیدِن هلند، یکی از معروفترین دائرة المعارفهای انگلیسی زبان در زمینه اسلام است که در مدخلهای متعددی، عقائد و آموزههای شیعی از جمله آموزه امامت و امامان شیعه را مورد بررسی قرار داده است.
انگیزه نقد مقالات:
به گفته نقدکنندگان مؤسسه شیعهشناسی، از آنجا که این دائرةالمعارف در ارائه تصویری مستند و جامع از امامان موفق نبوده، مؤسسه در صدد برآمد تا در گام نخست، کاستیها و نقایص این نوشتهها را مشخص و سپس آنها را نقادی و تصحیح کند. بدین منظور ابتدا مدخلهای مرتبط با شیعه و آموزههای شیعی از این دائرةالمعارف استخراج و ترجمه و سپس آنها را نقد کرده است.
نویسندگان، مترجم و منتقدان
نویسندگان اصلی مدخلها متفاوتاند مانند ال. والیری، کولبرک، هاجسون و مادلونگ که از نویسندگان دائرةالمعارف اسلام به شمار میروند.
همه مقالات دوازده امام را حسین مسعودی ترجمه کرده و سپس توسط محققان و اساتید معتبر در رشته تاریخ اسلام و تشیع با استفاده از منابع معتبر نقد گردیده است.
بخش سه امام نخست بهوسیله محمدرضا هدایتپناه نقد و بررسی شده که حجم نیمی از اثر را به خود اختصاص میدهد. بقیه ناقدان عبارتند از: محسن رنجبر، حسن طارمی، نعمتالله صفری فروشانی، محمدموسی نوری، عبدالرضا عرب، سید محمدحسین میرعبداللهی، سید قاسم رزاقی، محمدرضا جباری و نصرتالله آیتی.
رویکرد مؤسسه شیعهشناسی:
رویکرد مؤسسه شیعهشناسی در نقد و بررسی این مدخلها صرفا ناظر به مطالب ارائه شده نبوده است؛ بلکه مواردی که شایسته بود در مدخلهای دائرة المعارف آورده شود اما یادی از آنها به میان نیامده نیز کانون توجه قرار گرفته است. حتی در برخی موارد به نکاتی اشاره شده است که آوردن آنها در دائرةالمعارف ضرورت نداشته، اما بر اتقان و کیفیت یک پژوهش علمی میافزوده، یا در ارائه تصویری درست از ائمه اهمیت داشته است. از این روی، منظور از نقد و بررسی در این پژوهش، چیزی اعم از نقد، اصلاح و تکمیل متعارف بوده و نه صرفا تذکر موارد نادرستی که در متن مدخل به آنها پرداخته شده است.
@tarikh_j
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌺بسم الله الرحمن الرحیم
یاداشت دبیر- شماره اول ، رمضان 1399
حرف اول: دوستان و همراهان سلام
حلول ماه مبارک رمضان را خدمت همه شما عزیزان تبریک می گویم . خوشحالیم که با یاری خداوند متعال دوماه با موضوع مستشرقان و تاریخ اسلام در خدمت شما بودیم.
☘در این مدت تلاش کردیم ساختار اصلی این بحث را ارائه دهیم و مقالات و کتب مهم در این زمینه و شخصیت های برجسته در میان مستشرقان را معرفی کنیم .
🍀در کنار بحث استشراق نیز به معرفی بناهای تاریخی پرداختیم مناسب های تاریخی را مورد توجه قرار دادیم.
⭕️اکنون به نظر می رسد تا آنجا که مسیر مطالعات بعدی را برای دانش پژوهانی که علاقه به موضوع مستشرقین دارند، گشوده باشد به این مساله پرداخته باشیم
🍀حرف دوم:همان گونه که در دوماه گذشته هدف ما گشودن مسیری برای آشنایی با محور ویژه ای در مباحث تاریخی و ارائه محتوایی آموزشی بوده است، در ادامه نیز با همین روش به محور های مختلف تاریخ به نحو منسجم خواهیم پرداخت و چهار چوب اصلی هر بحث رامعرفی خواهیم کرد تا انشالله برای شما بزرگواران مثمر ثمر باشد.
🍀حرف سوم: اکنون با شروع ماه مبارک رمضان در نظر داریم به محور علمی جدیدی وارد شویم و با مغتنم شمردن فرصت این ماه نورانی نگاهی به سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) داشته باشیم و در این راستا ضمن طرح مباحث کلیدی سیره پژوهی هر هفته در یکی از محور های عبادی ، سیاسی، تربیتی، اقتصادی، تبلیغی، اجتماعی ,خانوادگی ، مدیریتی شاخصه ها و مصدایق را در زندگی ایشان بررسی کنیم. همچنین در همان محور به معرفی کتاب و مقالات خواهیم پرداخت. در کنار این مباحث معرفی ابنیه تاریخی و توجه به مناسب های تاریخی ادامه خواهد داشت.
تشکر ویژه: از همه دوستان و اعضای محترم انجمن علمی و پژوهشی جامعه الزهرا که در راستای غنای کانال انجمن ما را یاری کردند قدردانی می کنیم و توفیقات روز افزون علمی برای ایشان آرزو مند ایم.
🍀حرف آخر: امیدواریم تا این جا کانال مقبول طبع بزرگواران حاضر در کانال بوده باشد. خوشحال خواهیم شد با نظرات و انتقادات ارزشمند خود مارا در هر چه بهتر شدن محتوای کانال یاری کنید.
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@tarikh_j
دوستان و همیاران عزیز لطفا در این نظر سنجی شرکت بفرمایید🌹🌹
نظر سنجی بحث مستشرقان و تاریخ اسلام
1- آیا محتوای علمی کانال که خلاصه از کتاب مستشرقان و تاریخ اسلام آقای محمد حسین زمانی بود .در روزهای شنبه ارائه می شد مفید و موثر می دانید ؟اگر نه چه پیشنهادی در بهبود آن دارید؟
2- معرفی مقالات در زمینه مستشرقان که در روز های یک شنبه خدمت دوستان ارائه شد چه گونه ارزیابی می کید؟
3- مبحث شخصیت شناسی روز های دوشنبه مفید بوده است ؟
4- نظر شما در مورد بحث مناسب تاریخی سه شنبه ها و ادامه این بحث چیست؟
5- در روز های تحقیقات ارسالی قرار داده شد آیا ارسال این گون محتوای علمی را مفید می دانید؟
6- معرفی ابنیه تاریخی در روز های پنج شنبه را چگونه ارزیابی می کنید و چه نکته هایی را در بهبود این بخش مفید می دانید؟
7- معرفی کتاب با موضوع مستشرقان و تاریخ اسلام در جمعه ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@tarikh_j
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدف از مطالعه سیره در زندگی مسلمانان :
۱_آشنایی با مبانی دینی که مسلمانان لازم است انها را بشناسند و اجرا کنند.
۲_ آشنا ساختن دیگران با مبانی دینی؛ غیر از انکه نیاز است خودمان سیره را درک کنیم بنا بر توصیه اسلام لازم است دیگران را نیز با مبانی اسلامی اشنا سازیم
۳_استنباط دیدگاههای دینی در موضوعات مختلف از سیره معصومین
۴_استدلال به سیره برای اثبات نظریات دینی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
معنای سیره اهلبیت : الگو گیری از شیوه های نسبتا ثابت آن بزرگواران در موضوعات و مسائل زندگی است
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بنابراین به عبارت دیگر سیره اهلبیت ع همان سبک زندگی اهل بیت ع است
@tarikh_j
عرفان و عبادت در سیره پیامبر اعظم (ص)
نویسنده: جباری، محمد رضا؛
پاییز 1385 - شماره 11 ISC 30 صفحه - از 83 تا 112
عرفان و عبادت از مهم ترین محورهای بحث در سیره نبوی(صلی الله علیه وآله) است. عبادت، فرع و مترتب بر معرفت است، و از همین روی، پیامبراعظم(صلی الله علیه وآله)تحت تربیت الهی مسیر کسب معرفت را چنان طی کرد که آماده پذیرش رسالت عظیم الهی شد. درجات بالای معرفتی آن حضرت، حالتی قرین با ذکر و احساس حضور دایم در پیشگاه حق به او بخشیده بود. این حالت به صورت خشوع و خداترسی و خوف حقیقی از سخط الهی در عبادات آن حضرت متجلی می شد. جلوه های عبادت در سیره پیامبراعظم(صلی الله علیه وآله) در نماز و ذکر، تهجد و نوافل، روزه، اعتکاف و حج رخ نموده است. نماز ایشان، که آن را نور چشم خود می خواند، همراه بود با اوج توجه و حضور دل. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) بر تهجد و نوافل نیز اهتمام خاصی داشتند. همچنین عبادات سنگین و طولانی همراه با فراهم سازی لوازم و مقدمات آن از قبل، و نیز آداب خاصی چون تقسیم نماز بر ساعات شب، بیداری پس از ثلث یا نصف شب و قرائت قرآن و مناجات در گزارش های مربوط به سیره عبادی آن حضرت به چشم می خورد.
"پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در عمل به این فرمان آن قدر اهتمام داشت که قدم های مبارکش متورم می شد،47 و برای تخفیف درد، گاه یک پا را از زمین بلند می کرد و پای دیگر بر زمین می نهاد،48 و از همین روی، آیات نخستین سوره طه بر ایشان نازل شد تا تکلف و مشقت را در عبادت از آن حضرت بردارد. 50 این مداومت چنان بود که حضور در صحنه های بحرانی ای همچون جنگ بدر نیز آن حضرت را از توجه شبانه به عالم بالا باز نمی داشت و بلکه اهتمام حضرت را بیشتر می ساخت؛ بنا به نقل امیرالمؤمنین(علیه السلام)در شب بدر، در حالی که اصحاب هر یک به نوبه خود استراحت کردند، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) تا صبح زیر درختی مشغول نماز و دعا بود. برای مثال، ماه شعبان به لحاظ جنبه مقدمی اش برای ماه رمضان در شب زنده داری83 و روزه مورد عنایت ویژه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) بود؛84 به گونه ای که بنابر پاره ای روایات، آن حضرت اکثر85 و گاه تمام 86 این ماه را روزه دار بود؛87 و خود درباره علت اهتمام به عبادت در این ماه می فرمود: زیرا مردم غالبا به خاطر توجه به رجب و رمضان از ماه شعبان که بین آن دو است، غافل اند. 92 نیز از آن حضرت نقل شده است که چون دهه آخر ماه رمضان فرا می رسید پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) رختخواب خویش را جمع می کرد و خود را کاملا مهیای عبادت می ساخت و در زیر سایبانی که برای ایشان فراهم می شد مشغول عبادت می گشت."
لینک کوتاه: http://noo.rs/YKUYT
@tarikh_j
تجلی قرآن در سیره عملی امام علی(ع) نویسنده: مبلغ، سید محمد حسین؛
پاییز و زمستان 1379 - شماره 23 و 24 ISC 14صفحه- از 162 تا 175
نویسنده تجلّی قرآن را در دو بخش سیره عبادی و سیره سیاسی امام علی(ع) مورد بحث قرار داده است. در بخش نخست با استناد به آیات متعدد، عبادت، فداکاری، اخلاص، دعا و استغفار و قضاوت امام علی(ع) مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در بخش دوم سکوت امام در دوران خلافت خلفاء پیشین و عدل امام در دوران خلافت خودش بررسی شده و به این نتیجه رسیده است که در همه این حالات رفتار امام الهام گرفته از قرآن و تحت تاثیر آن شکل گرفته است.
"علی(ع) در همه جهادها و جنگها چنان که قرآن بارها توصیه کرده است، شمشیر در راه خدا «فی سبیل الله» می زد، و در این راه، تنها خشنودی حق را جست وجو می کرد «ابتغاء وجه الله»، و چنین بود که خدا نیز با نزول آیه ای او را چنین ستود: «ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله…»(بقره/207)11 علی(ع) در عمل به این توصیه قرآن، چنان ثابت و استوار بود که به دست آوردن دارایی دشمن و غنائم جنگی، یا غریزه شهرت طلبی، یا حس انتقام جویی، یا تمایل شخصی هرگز در وجود قدسی او راه نداشت، چنان که هنگامی که خواست در جنگ خندق پس از به زمین افکندن عمروبن عبدود سر از تن او جدا سازد، از سینه او برخاست و اندکی راه رفت و سپس به این مهم دست یازید. بی تردید سکوت 25 ساله او و پرهیزش از توسل به زور، نه از سر ضعف سیاسی و مصلحت اندیشی سیاست مدارانه، و نه از سر عافیت طلبی یا ترس از مرگ بود که فرمود: «به خدا سوگند، فرزند ابی طالب با مرگ مأنوس تر از کودک به پستان مادر است»، بلکه تنها و تنها بیم تفرقه در ا مت پیامبر بود که او را از قیام و احقاق حق مسلم خود باز می داشت، و عمل به آیه اعتصام بود که می فرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا…»(آل عمران/103) هنگامی که ابوسفیان خواست دست او را به عنوان بیعت بفشارد خطاب به جمعیت فرمود: «… از ایجاد اختلاف و دودستگی دوری گزینید و نشانه های فخر فروشی را از سر بردارید… اگر سکوت کنم به خاطر علم و آگاهی است که در آن فرو رفته ام، و اگر شما هم مؤمن و آگاه بودید به سان ریسمان داخل چاه، لرزان و مضطرب می شدید."
لینک کوتاه: http://noo.rs/txWEV
@tarikh_j
جایگاه عرفانی امام سجاد(ع) نزد متصوفه و اهل معرفت
نویسنده: شمس، محمدجواد؛ محمودی، وحید؛
بهار 1396 - شماره 51 علمی-پژوهشی (وزارت علوم)/ISC ، ص. 24 صفحه- از 63 تا 86)
امام سجاد(ع) به سبب زهد و عبادتهای بسیار و همچنین مناجاتهای زیبا و پرمحتوا، نزد متصوفه از جایگاه علمی و عملی ویژهای برخوردارند؛ از بعد علمی، ایشان را سرآمد دانشهای ظاهری و باطنی شمرده؛ و معتقدند که آن حضرت نه تنها در علوم ظاهر، بلکه در معارف معنوی نیز سرآمد بود؛ و حضرت امیرالمومنین(ع) و امام سجاد(ع) را در زمره کسانی میدانند که عالم به علم الافراد بودهاند. از حیث عملی نیز، ضمن نقل مناجاتها و نیز کرامات بسیاری از ایشان، سیره عبادی و اخلاقی آن حضرت(ع) را الگویی برای اهل معرفت دانسته، و گفتهاند هنگامی که حضرت به نماز میایستاد کائنات بر وی کشف میگشت و بر دست نیافتنیترین اسرار عالم قدس اطلاع مییافت. در متون صوفیه، از گریههای بسیار حضرت(ع)، زهد و ورع، تقوی و خوف، سخاوت و خدمت به خلق، خلوص و تواضع و بردباری ایشان سخن به میان آوردهاند
آمده که قریشی(هاشمی) برتر از علی ابن الحسین ندیدهام نک: ابونعیم اصفهانی، بی تا، ج3: 141؛ پارسا، 1381: 555؛ کربلایی، 1383، ج2: 407؛ مناووی، محمد عبدالرئوف، 1999م، ج1: 372؛ این مطلب در بسیاری از کنب روایی شیعه نیز آمده است؛ برای نمونه رک: ابن بابویه، 1385، ج1: 232؛ مفید، 1413ق، ج2: 141. در این هنگام فرزدق شاعر که در آن جا حضور داشت گفت: او علی ابن الحسین(ع) است و در مدحش این ابیات را سرود این روایت در برخی کتب روایی شیعه نیز ذکر شده است برای نمونه رک: مفید، 1413ق، ج2: 150-151؛ علم الهدی، 1998م؛ ج1: 66-67؛ مجلسی، 1403، ج46: 121 و ... (1363، ج1: 198؛ پارسا، 1381: 536) 1) جایگاه علمی و معنوی صوفیه علاوه بر این که از امام سجاد(ع) به عنوان پیشوای عرفان یاد میکنند؛ ایشان را در علوم دینی نیز سرآمد میدانند؛ به علاوه در بیشتر متون اهل معرفت از وثاقت ایشان سخن به میان آمده و به عنوان راوی روایات نبوی یاد شده؛ و نیز اقوال تفسیری آن حضرت(ع) در بیشتر کتب تفسیری صوفیه آمده است؛ که از آن جمله است: تفسیر تستری، (نک: تستری، 1423ق: 205) کشف الاسرار و عدة الابرار،. این حالت امام سجاد(ع) در کتب روایی شیعه نیز ذکر شده است.
لینک کوتاه: http://noo.rs/O55tQ
@tarikh_j
#سیره عبادی_قسمت اول
شاخصه :اهتمام به اوقات نماز
روایت:
پیامبر_صلوات الله علیه و آله
🌱 وَ قَالَتْ عَائِشَةُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله؛ يُحَدِّثُنَا وَ نُحَدِّثُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَكَأَنَّهُ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ نَعْرِفْهُ؛ عائشه می گوید: قبل از نماز با پیامبر صحبت می کردیم و او نیز سخن می گفت، ولی هنگامی که وقت نماز فرا می رسید( سخن با ما را رها می کرد) گویا اصلاََ نه ما او را می شناسیم ونه او ما را می شناسد. (بحار الانوار، ج81، ص258).
🌱 يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُرَّةَ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ حَبَّبَهَا إِلَيَّ كَمَا حَبَّبَ إِلَى الْجَائِعِ الطَّعَامَ وَ إِلَى الظَّمْآنِ الْمَاءَ وَ إِنَّ الْجَائِعَ إِذَا أَكَلَ الطَّعَامَ شَبِعَ وَ الظَّمْآنَ إِذَا شَرِبَ الْمَاءَ رَوِيَ وَ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاة؛ ای ابوذر خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داد و آن را آنچنان محبوب من ساخته که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه، و گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر و سیراب میشوند اما من از نماز سیر نمی شوم. (بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج79 ؛ ص233؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۱۲)
#سیره
#پیامبر
@tarikh_j
قسمت دوم #سیره عبادی
شاخصه خشوع در عبادت
روایت:
_پیامبر صلی الله علیه و آله
🌱 عنه صلی الله علیه و آله_ لما سُئِلَ عَنِ الخشوع_: التواضُعُ فی الصَّلاةِ و اَن یُقبِلَ العَبدُ کُلّه علی رَبّه؛ پیامبر خدا صلی الله علیه واله در پاسخ به این پرسش که خشوع چیست؟ فرمودند: فروتنی در نماز و اینکه بنده با تمام دلش به پروردگار خود رو کند.( دعائم الاسلام؛ ۱ /۱۵۸)
🌱 کانَ النبی صلی الله علیه و آله اِذا قامَ الی الصلاة تَرَبَّدَ وَجهُهُ خَوفاََ مِنَ اللهِ تعالی؛ روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه به نماز می ایستاد از ترس خداوند متعال رنگ چهرهاش می پرید. ( فلاح السائل، ۱۶۱)
#سیره
#پیامبر
@tarikh_j