eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
999 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
139 ویدیو
312 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20151018154630-9971-52.pdf
398.3K
بررسی شاخص های سیره سیاسی و اخلاقی پیامبر اکرم (ص) نویسندگان: محمدتقی متانت پور منبع: تاریخنامه خوارزمی سال دوم تابستان 1394 شماره 4 (پیاپی 8) چکیده از منظر پیامبر مکرم اسلام سیاست و حکومت هدف نیست، بلکه وسیله ای جهت خدمت به خدا و بندگان او و رساندن جامعه به سعادت می باشد. پیامبر اسلام مهم ترین هدف سیاست را اجرای عدالت، احقاق حق، اقامه حدود و احیای ارزش های الهی و انسانی می داند. از دیدگاه اندیشمندان اسلامی نیز هدف سیاست و اخلاق همانا خیر آدمیان و رساندن انسان به فضیلت و نیک بخشی می باشد. تقید و پایبندی به مبانی و اصول اخلاقی که بر خواسته از بطن اسلام و ریشه در بعثت نبی مکرم اسلام داشته، در اندیشه و رفتار سیاسی حضرت محمد(ص) جایگاه ویژه ای دارد. در این پژوهش مهم ترین اصول سیاست اخلاقی پیامبر که عبارتند از خدا محوری و غایتمداری، کرامت و عزت انسانی، عدالت محوری، صداقت، مشورت و مشارکت پذیری، وفای به عهد و پیمان، شایسته سالاری و انتخاب شایستگان، نظارت و نقد عملکردها، طرد ریاست طلبی و محور بودن اصالت الهی و اکتفا نمودن به حداقل مواهب دنیوی پرداخته شده است. بطور کلی از دیدگاه مبارک نبوی تعامل دیانت و سیاست و همگامی سیاست با اخلاق سعادت جامعه انسانی را بدنبال خواهد داشت حضرت با بکارگیری اصول اخلاقی در سیاست این مساله را به خوبی ثابت کرده است. @tarikh_j
سیره سیاسی معصومان در آماده سازی جامعه برای عصر غیبت.pdf
810.4K
سیره سیاسی معصومان در آماده سازی جامعه برای عصر غیبت نویسنده: ملک زاده، محمد؛ منبع: مشرق موعود سال اول تابستان 1386 شماره2 (16 صفحه - از 119 تا 134 آماده سازی جامعه برای ورود به عصر غیبت دو دلیل داشت: کاهش ارتباط مستقیم معصوم با مردم و مرتبط ساختن آنان با عاملان و نایبان ایشان و دیگر، آگاهی بخشی به مردم و تنویر افکار عمومی برای معرفی حاکمان جور و قرار دادن جامعه در مسیر حرکت به سوی تاسیس دولت حق و شناخت وظیفه شرعی در عصر غیبت. در این نوشتار، دو شیوه نظری و عملی پیشوایان معصوم در آماده سازی ذهنیت شیعیان برای ورود به عصر غیبت بررسی می شود. بُعد نظری همان روایاتی است که ائمه معصوم درباره غیبت فرزندی از نسل فاطمه خبر داده اند و بعد عملی نیز سیره سیاسی پیشوایان معصوم است که مهم ترین آن، مواردی هم چون در پیش گرفتن سیاست تقیه، صبر و انتظار، کاهش ارتباط مستقیم معصوم با مردم، تاسیس سازمان وکالت، توقیع و نامه نگاری با شیعیان، پنهان نگه داشتن علایم حمل و تولد حضرت مهدی و سرانجام غیبت صغرا به منزله زمینه ورود به عصر غیبت کبرا به شمار می رود. @tarikh_j
سیره_سیاسی_اجتماعی_امام_محمد_تقی_(ع)_در_هدایت_شیعیان.pdf
305.9K
سیره سیاسی اجتماعی امام محمد تقی (ع) در هدایت شیعیان ابوالقاسم شاکر منبع: حصون - مهر و آبان 1390 - شماره 32 (صفحات 36 تا 46) مکان چاپ: قم ناشر: پژوهشکده تحقیقات اسلامی تاریخ چاپ: ۱۳۹۰ هجری شمسی چکیده :امامان شیعه گرچه با سن و سال‌های متفاوت به مقام امامت نائل می‌گردیدند؛ ولی از آنجا که علم و دانش آنها خدادادی بود و از مقام عصمت برخوردار بودند با توجه به شرایط زمان خویش با بهترین شیوه شیعیان را هدایت می‌کردند.در این نوشتار برآنیم تا پس از تبیین نقش امامان( در هدایت جامعه، به سیره سیاسی امام جواد( ـ که در سن کودکی به مقام امامت رسید ـ در هدایت شیعیان و پیروان ولایت بپردازیم. @tarikh_j
علیها_نزد_خداوند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام معرفی زنان برگزیده در بارگاه خداوند فرمود: "وَ خِیَرَتُهُ مِنَ النِّساءِ فَمَریمُ بِنتُ عِمرانَ، وَ آسِیَهُ بِنتُ مُزاحِمِِ؛ اِمرَاهُ فِرعَون، وَ خَدیجَهُ بِنتُ خُوَیلدِِ، وَ فاطمَهُ الزَّهراءِ؛ و زنان برگزیده بارگاه خداوند عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم؛همسر فرعون، و خدیجه دختر خویلد، و فاطمه زهرا". 📚 الخصال/ ج۲/ ص۲۰۶؛ بحارالانوار، ج۹۷/ص۴۸. و هنگامی که حضرت ختمی مرتبت، از معراج بازمی گشت به جناب جبرئیل فرمود: آیا سفارش و پیامی هست؟!. فرشته وحی پاسخ گفت: پیام تازه این است که درود و سلام خدا و فرشته فرمانبردارش را به خدیجه برسانی. وقتی پیامبرصلی الله علیه و آله، سلام خدا و فرشته وحی را به حضرت خدیجه سلام الله علیها رساند؛ آن بانوی با معنویت، با دنیایی از ادب و عرفان چنین پاسخ گفت:" اِنَّ اللهُ هُوَ السَّلامُ، وَ مِنهُ السَّلامُ، وَ اِلَیهِ السَّلامُ، وَ عَلی جِبرئیلَ السَّلام"؛ ذات بی همتای خدا و نام بلند او سلام و سلامت بخش است سلام و سلامتی از سوی اوست و به سوی او باز می گردد و بر فرشته گرانقدر او سلام و درود باد. 📚 تفسیر عیاشی؛ ج ۲/ ص ۲۷۹؛ بحارالانوار، ج ۱۶/ ص ۷ و ج ۱۸/ ص ۳۸۵؛ سفینه البحار/ج۲/ص۵۶۷. @tarikh_j
مهمان ما باشید در شبهای ماه مبارک رمضان 🌷صفحات زندگانی اهل بیت ع را دوباره می کاویم تا راه و رسم زندگی را شاگردی کنیم. 🍀گذرگاه کانال انجمن علمی پژوهشی تاریخ جامعه الزهرا را در ماه مبارک رمضان با بررسی سیره پژوهی ، ارائه صفحاتی از زندگانی اهل بیت (ع) و معرفی منابع علمی و پژوهشی سیره ،ابنیه تاریخی ومناسبت ها تاریخی دنبال کنید. @tarikh_j
با سلام و احترام و قبولی طاعات و عبادات شما همراهان عزیز با این پیام دوستانتان را در این شب های نورانی به کانال ما دعوت کنید🌹
ی_دل_پیامبر 🍃 پس از گذشت مدت ها از رحلت جانسوز حضرت خدیجه علیهاالسلام روزی در حضور پیامبر، نام آن بانوی بزرگ به میان آمد؛ حضرت در حالی که باران اشک از دیدگانش فرو می بارید فرمود: خدیجه و چه کسی میداند خدیجه کیست؟!. یکی از همسران حضرت گفت: ای رسول خدا چرا گریه؛ آن هم برای بانوی سالخورده ای که سالهاست جهان را بدرود گفته است؟ آیا انسان والایی چون شما باید برای او گریه کند؟!. پیامبر فرمود: "صَدَّ قتَنی اِذ کَذَبتُم وَ آمَنَت بی اِذ کَفَرتُم وَ وَلَدت لی اِذ عَقَمتُم"؛ [خدیجه] تصدیق کرد مرا هنگامی که مرا تکذیب کردید، به من ایمان آورد هنگامی که کافر شدید و و به لطف خدا برای من فرزندانی آورد و خدا نسب و تبارم را از او قرار داد. 📚 کشف الغمه/ ج۱/ ص۵۰۸؛ اسد الغابه/ج۶/ص۸۵. تنظیم :زهرا محمدی @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت اول# سیره سیاسی شاخصه:اهتمام به برقراری عدالت 🍀عدالت از ریشه عدل و به معنی راستی، سادگی، داد و انصاف و داوری و درستی است و در اصطلاح به معنای اعتدال و توازن در امور، استقامت در طریق و منحرف نشدن از راه راست به سوی هوای نفس، تساوی برقرار کردن میان دو چیز آمده است. ☘در اسلام عدالت اجتماعی مترادف با عدالت انسانی است که حیات مادی و حیات معنوی بشر را در بر می‌گیرد.(فیروزآبادی، یعقوب؛ القاموس المحیط، ص 581، طریحی، فخر الدین؛ مجمع البحرین، تحقیق السید الحُسید، ج 5، ص 420) روایتزنی از طائفه بنی‌مخزوم ـ از قبیله‌های سرشناس ـ دزدی کرد. هنگامی که پیامبر(ص) خواست حکم خداوند را درباره او اجرا کند، خویشاوندان زن برای رهایی از بدنامی قبیله اُسامه را - که فرزند پسر خوانده پیامبر(ص) و نزد ایشان دارای منزلتی بود - واسطه کردند تا حد، درباره این زن اجرا نشود. پیامبر خشمگین به اسامه فرمود: «اسامه، آیا واسطه می‌شوی تا حکم خدا اجرا نشود؟! علت هلاکت امّت‌های پیشین، این بود که از اجرای حدود الهی نسبت به افراد سرشناس، چشم پوشی؛ و تنها درباره افراد فرودست و گمنام، اعمال می‌شد. به خدا سوگند که اگر دخترم فاطمه هم سرقت کند، دستش را قطع می‌کنم.(ابن کثیر السیره النبویه،ج3،ص601) @tarikh_j
🍀مصداق اهتمام به عدالت در امام علی ☘امام علی(ع) در آغاز زمامداری خود، تمام فرمانداران سابق را از کار برکنار کرد که در بین آنها معاویه، والی نیرومند شام بود. همچنین در مقابل خواسته های نامشروع طلحه و زبیر برای به دست آوردن مقام در حکومت، به خاطر بی کفایتی آنها برای احراز این پستها، سرسختانه ایستادگی کرد. او در سیاست، مساوات را اجرا کرد، و در توزیع اموال میان مردم با اینکه آنها از نظر فضیلت یکسان و در یک سطح نبودند فرقی نگذارد. و هنگامی که از آن حضرت در این باره گلایه کردند، ایشان در مقام تشریح سیاست عادلانه خود بر آمده و فرمود: «أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْماً لَوْ کَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه»(نهج البلاغه،خطبه 126) آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود از جور و ستم، در حق کسانی که بر آنها حکومت می کنم، استمداد جویم؟! به خدا سوگند تا عمر من باقی، و شب و روز برقرار،و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند هرگز به چنین کاری دست نمی زنم. اگر اموال از خودم بود، به طور مساوی در میان آنها تقسیم می کردم تا چه رسد به اینکه این اموال، اموال خدا و متعلق به بیت المال است سیاسی @tarikh_j
قسمت دوم سیاسی شاخصه:اهتمام به امنيت همگانى :اهل بيت(عليهم السلام) در حكومت خود، در برقرارى امنيت همگانى تلاش مى كردند و زمينه هاى آن را پديد مى آوردند. روایت:على(عليه السلام) برقرارى امنيت را يكى از اهداف تأسيس حكومت خود مى داند و مى فرمايد: «خدايا، تو مى دانى حكومت را كه تأسيس كرديم، نخواستيم با سلطنت طلبان و آنان كه در فكر حكومتند، رقابت كنيم و مال و ثروت زيادى به دست آوريم; مى خواستيم دين را زنده كنيم و اصلاح به وجود آوريم و بندگان مظلوم تو را پناهگاه باشيم. هدف حضرت على(عليه السلام) از تأسيس حكومت، ايجاد امنيت فكرى، مالى و روانى از همه جهت بوده است.نيز مى فرمايد: «سربازان به فرمان خداوند، قلعه هاى محكم مردم، زينت فرمانروايان و باعث عزّت دينند و راه هاى امنيت به اين وسيله تأمين مى شود. (نهج البلاغه، نامه 53 ) همچنين مى فرمايد: «شنيده ام لشكرى از سوى معاويه وارد شهر انبار شده و يكى از آنان گوشواره و خلخال يك زن مسلمان و يك زن غير مسلمان را، كه در پناه اسلام بوده، ربوده است سپس فرمودند:اگر مسلمانى بشنود كه به امنيت لطمه اى وارد شده است، چنانچه از غصه بميرد، نه تنها بر او ملامت نيست، بلكه از نظر من هم شايسته است كه از غصه بميرد. (نهج البلاغه خطبه 95) @tarikh_j
قسمت سوم سیاسی شاخصه: رعایت تقیه:تقیّه در لغت به معنای تقوا و پرهیز و نگهبانی لفظی اسلامی است.در اشاره به دورویی پیشگیرانه یا انکار باور و تقید مذهبی در مواجهه با آزار. لفظ دیگری که به این مفهوم اشاره دارد، کتمان در لغت به معنای پوشاندن است. معنای خاص تر دورویی از طریق سکوت یا بی‌توجهی را می‌دهد. تقیه در اصطلاح انجام دادن کاری است که از روی عقیده قلبی نباشد و در دل، غیر از آن باشد .بعضی دیگر گفته‌اند یا به خاطر مصلحت چیزی را به زبان آوردن که در دل، غیر آن باشد.بعضی دیگر گفته‌اند: تقیه بمعنای پرهیز کردن و خودداری کردن و در شرع بمعنای خودداری از اظهار مذهب خویش است در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخصی باشد. (لسان العرب، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۱۵، ص۳۷۹،فرهنگ نفیسی؛ علی اکبر نفیسی به نقل از کتاب رساله تقیه ص ۱۳،فرهنگ دهخدا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص۸۵۸)امام صادق (علیه السلام) به عبدالله بن زراره فرمود: به پدرت سلام برسان و بگو که عیب‌جویی و نکوهش من نسبت به تو، به دلیل دفاع و صیانت از تو می‌‏باشد؛ زیرا که دشمنان ما نسبت به کسی که محبوب و مقرب ما باشد، از هیچ گونه آزاری فروگذار نکرده، او را در دوستی و نزدیکی به ما سرزنش می‌‏نمایند و آن را که ما نکوهش نماییم، ستایش می‌کنند. چون تو در بین مردم به دوستی و گرایش به ما شهرت پیدا کرده‌‏ای، از این جهت مورد توجه دشمن و سرزنش مردم هستی، خواستم تا با نکوهش تو، مردم، در امر دین، تو را ستایش کنند و افکار دشمنان از تو منصرف گردد؛ زیرا خدای تعالی در کلام مجید می‌‏فرماید: «اما کشتی از آن مستمندانی بود که در دریا کار می‌‏کردند، پس من خواستم معیوبش کنم تا از چشم طمع پادشاه ستمگری که در راهشان بود و تمام کشتی ‏های سالم را به زور می‌‏گرفت، محفوظش دارم این مثل را بفهم، خدای تو را رحمت کند، به درستی که تو در نزد من، از تمام مردم دوست داشتنی‌‏تر و از تمام اصحاب پدرم محبوب‌‏تر هستی. چرا که تو بهترین کشتی دریای بیکران امامت بوده و پشت سرت پادشاه ستمکار غاصبی قرار گرفته که مراقب گذشتن کشتی‌‏های نیکویی است که می خواهد سرنشینانش را از روی ستم در اختیار خود قرار دهد. رحمت خدا در زندگی و حیاتت و (همچنین) رحمت و خشنودی خدا در ممات و مرگت بر تو باد. همانا پسرانت حسن و حسین پیغام تو را به من رساندند، خداوند ایشان را حمایت کند و به سبب نیکویی پدرشان در پناه خود نگاه دارد.( کشى،‏ محمد بن عمر، رجال الکشی‏، ص ۱۳۹) @tarikh_j
روزی متوکل عباسی از امام هادی پرسیدند فرزند پدر تو در باره عباس ابن عبدالمطلب چه می گوید ؟امام درپاسخ فرمود :ای خلیفه فرزند پدرم درباره شخصی که خداوند اطاعت فرزندانش رابر مردم و اطاعت او رابر فرزندانش واجب کرده جز نیکی چه می تواند بگوید .متوکل هم که پاسخ امام را مطابق میل خود یافت خوشحال شد ویکصد درهم به امام بخشید.(مسعودی مروج الذهب ،ج4 صص11-10) علی ابن جعفر از حلبی نقل می کند در یکی از روز ها که قرار بود امام عسکری به دارالخلافه برود ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم در این حال از طرف آن حضرت توقیعی رسید :کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند ؛زیرا که در امان نیستید.(الخرائج والجرائح ،راوندی ،ج1، ص425) @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی خبر هلاکت معاویه به مردم کوفه رسید در مورد یزید به تردید افتادند و احساس خطر نمودند. در این هنگام آن‌ها باخبر شدند که امام حسین (ع) از بیعت با یزید خودداری کرده و به مکه رفته است. از این رو، شیعیان در کوفه در منزل سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند و درباره هلاکت معاویه سخن گفتند و خدا را به این خاطر سپاس گفتند. آنگاه سلیمان بن صرد گفت: معاویه به هلاکت رسید و حسین (ع) از بیعت کردن با آن قوم خودداری نمود و به مکه رفت و شما شیعیان او و شیعیان پدرش هستید؛ پس چنانچه از خود یقین دارید که او را یاری می‌دهید و با دشمنانش مبارزه می‌کنید، او را خبر کنید؛ و اگر از شکست و ضعف ترس دارید، این مرد را فریب ندهید و جانش را به خطر نیندازید. آنان گفتند: بلکه با دشمنش می‌جنگیم و خود را فدای او می‌کنیم. سپس به امام حسین نامه نوشتند. در دهم تا چهاردهم ماه مبارک رمضان سیل نامه های کوفیان به سمت امام حسین (ع) سرازیر شد. کوفیان در صدد دعوت ایشان به کوفه بودند. متن نامه هایی که بزرگان کوفه و به دنبال آن مردم عادی به سمت امام حسین روانه کردند همگی داری یک مضمون هستند که امام را به کوفه دعوت می‌کنند. @tarikh_j
اولین نامه: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ للحسین بن علی علیه السلام من سلیمان بن صرد و المسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد البجلی و حبیب بن مظاهر و شیعته المؤمنین و المسلمین من أهل الکوفه سلام علیک فإنا نحمد إلیک الله الذی لا إله إلا هو أما بعد فالحمد الله الذی قصم عدوک الجبار العنید الذی انتزى على هذه الأمه فابتزها أمرها و غصبها فیئها و تأمر علیها بغیر رضى منها ثم قتل خیارها و استبقى شرارها و جعل مال الله دوله بین جبابرتها و أغنیائها فبعدا له کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ إنه لیس علینا إمام فأقبل لعل الله أن یجمعنا بک على الحق و النعمان بن بشیر فی قصر الإماره لسنا نجتمع معه فی جمعه و لا نخرج معه إلى عید و لو قد بلغنا أنک قد أقبلت إلینا أخرجناه حتى نلحقه بالشام إن شاء الله. @tarikh_j
بسم‌الله الرحمن الرحیم به حسین بن علی علیهماالسلام از سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعه بن شداد، حبیب بن مظاهر و شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان کوفه..درود بر تو و ما با تو سپاس می‌گوییم خدایی را که جز او خدایی نیست. امّا بعد، سپاس خدایی را که دشمن ستمکار و سرکش تو را در هم شکست، آنکه بر این امّت حمله کرد و خلافت را به یغما برد و اموال امّت را غصب کرد و بدون رضایت آن‌ها فرمانروایی آن‌ها را به دست گرفت، آنگاه نیکان آن‌ها را کشت و اشرار را ابقا کرد و مال خدا را میان ستمکاران و ثروتمندان قرار داد. پس دور باد از رحمت خداوند همچنان که قوم ثمود از رحمت خداوند دور ماندند.همانا امامی بر ما نیست، پس به سوی ما بیا شاید که خداوند ما را به‌وسیله تو بر حق گردآورد و نعمان بن بشیر در کاخ امارت است و ما نه در جمعه‌ها با او نماز می‌خوانیم و نه در عید با او بیرون می‌رویم؛ و هرگاه به ما خبر رسد که تو به سوی ما آمده‌ای، ما او را از شهر بیرون می‌کنیم تا اینکه او را به شام روانه سازیم، ان شاء الله.» @tarikh_j
نامه دوم دو روز پس از فرستادن نامه اول، مردم کوفه قیس بن مسهر صیداوی و عبدالرحمن بن عبداللّه ارحبی و عماره بن عبد سلولی را به همراه صد و پنجاه نامه نزد امام حسین (ع) فرستادند. برخی از این نامه‌ها تنها از سوی یک نفر نوشته شده بود و برخی دیگر از سوی دو نفر یا چهار نفر بود. قیس بن مسّهر صیداوی، عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی و عماره بن عبد السّلولی همراه با ۵۰ نامه از بزرگان کوفه روز دوازدهم ماه مبارک رمضان به مکه رسیدند. نامه سوم دو روز پس از آن نیز هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبداللّه حنفی را به سوی آن حضرت روانه کردند و با آنان نامه‌ای برای امام حسین (ع) فرستادند که در آن آمده: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ شِیعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَحَیَّهَلَا فَإِنَّ النَّاسَ یَنْتَظِرُونَکَ لَا رَأْیَ لَهُمْ غَیْرُکَ فَالْعَجَلَ الْعَجَلَ ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَلَ وَ السَّلَامُ. بسم‌الله الرحمن الرحیم «نامه‌ای است به حسین بن علی از سوی شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، بشتاب زیرا که مردم منتظر شما هستند و همه بر شما اتفاق نظر دارند، پس بشتاب بشتاب! و باز بشتاب بشتاب! والسلام.» منبع: ارشاد مفید ص332-333-ص35 اخبارالطوال ص 231 تاریخ طبری ج4ص262 این شهر آشوب مناقب ج4ص97 تنظیم :صدیقه آقاسی @tarikh_j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت چهارم #سیره سیاسی اصل :اهتمام به مشورت مشورت و واژه‌های مترادف آن از ماده شور و در لغت از شار، «شارالعسل» به معنای بیرون آوردن عسل ناب از کندو گرفته شده‌است و در اصطلاح برخورداری از هم‌فکری در کارها و رأی تخصصی خردمندان برای انتخاب‌ اصلح است زیرا مشاوره موجب رهنمون شدن به سوی بهترین اندیشه و محکم‌ترین نظر و دور ماندن از خودپسندی و خودرأیی است که گاه شکست‌های جبران ناپذیر را درپی‌دارد.( قلعه‌جی، محمد؛ معجم الغة الفقها، ریاض، ، ص 432 ، قرطبی، ابو عبدالله محمد بن احمد؛ الجامع لاحکام‌القرآن، ، ج16، ص 38) @tarikh_j
روایت: در جريان جنگ بدر وقتي پيامبر اكرم(ص) در منطقۀ بدر، پشت چاه، اردو زد، حباب بن منذر از آن حضرت پرسيد: آيا انجام اين كار بر اساس وحي الهي بود يا نظر خود را اجرا كردي؟ پيامبر(ص) فرمود: «رأي من چنين بود.» حباب گفت: نظر من اين است كه چاه آب را عقب خود قرار دهيم تا در صورت عقب نشيني، چاه آب را از دست ندهيم. پيامبر(ص) نيز اين پيشنهاد را پذيرفت و محل استقرار نيروها را به مكان جديد تغييرداد. آن حضرت، همراه تعدادي از اصحاب خود به قصد مكه، از مدينه خارج شد و فردي را براي تفتيش در ميان مشركان قريش فرستاد. پس از مدتي همان شخص، خبر آورد كه قريش، قصد ممانعت از سفر عمره شما را دارند. پيامبر(ص) فرمود: «اشيروا ايها الناس علي»؛ «اي مردم! به من مشورت بدهيد» در اين ميان، ابوبكر برخاست و گفت: «اي رسول خدا! ما به قصد زيارت خانۀ خدا از مدينه خارج شديم و نمي خواهيم خون احدي را بريزيم. پس به سوي خانۀ خدا رهسپار شويم؛ اگر مخالفت و ممانعت ورزيدند، آنها را مي كشيم» پيامبر(ص) فرمود: «امضوا علي اسم الله...»؛ به نام خدا عبور كنيد. هنگام نزول آيۀ شريفۀ «اي كساني كه ايمان آورده ايد، هنگامي كه مي خواهيد با رسول خدا نجوا كنيد، قبل از آن صدقه اي بدهيد، اين براي شما بهتر و پاكيزه تر است و اگر توانايي نداشته باشيد، خداوند آمرزنده و مهربان است»، پيامبر(ص) در بارۀ تعيين مقدار صدقه كه در آيه مشخص نشده است با حضرت علي(ع) مشورت كرد.( ابن هشام، عبدالملك، السيرة النبويه، تحقيق: السقا، مصطفى، الأبيارى، ابراهيم، شلبى، عبد الحفيظ ،‏ ج 1، ص 620) @tarikh_j
روایت :امیرالمومنین (ع)پس از اطلاع از حركت بيعت شكنان به جانب بصره، ابن عبّاس، محمّد بن ابى بكر، عمّار و سهل بن حنيف را فراخواند و آنان را در جريان حركت و مسير اين گروه قرار داد. محمّدبن ابى بكر گفت: اى اميرالمؤمنين، آن ها چه مى خواهند؟ حضرت تبسّمى كرد و فرمود: آن ها به خون خواهى عثمان برخاسته اند. محمّد گفت: به خدا سوگند، جز آن ها او را نكشتند. سپس اميرالمؤمنين(عليه السلام)فرمود: اكنون نظريه خود را در اين باره بگوييد تا بشنوم. عمّار گفت: رأى درست اين است كه به جانب كوفه حركت كنيم، مردم آنجا پيرو ما هستند و اين قوم آهنگ بصره دارند. ابن عبّاس گفت: اى اميرالمؤمنين، نظر من اين است كه نخست كسانى را به كوفه بفرست تا براى تو بيعت بگيرند و نامه اى به ابوموسى اشعرى بنويس كه بيعت كند، سپس به كوفه حركت كنيم و پس از رسيدن به كوفه، باشتاب پيش از آنكه آن قوم به بصره برسند اقدام نماييم. همچنين بايد نامه اى به ام سلمهبنويسى كه همراه تو حركت كند. در اين كار البته براى تو نيرو و قوّتى خواهد بود. اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: من خود با كسانى كه مرا همراهى مى كنند به تعقيب ايشان در مسير مى پردازم، اگر در راه به آنان برسم فرو مى گيرمشان، و اگر به آنان نرسيدم به مردم كوفه نامه خواهم نوشت و از شهرها نيروى كمكى خواهم خواست و به سوى آنان خواهم رفت. اما در مورد ام سلمه، من بيرون آوردن او را از خانه اش روا نمى بينم، هر چند آن دو مرد نسبت به عايشه چنان رفتار كردند.(نهج السعاده ،شیخ محمد باقر محمودی،ج2،ص92) @tarikh_j
قسمت پنجم سیاسی اصل :ساده زيستى در عصر حاكميت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) و حضرت على(عليه السلام) در مقام قدرت، در نهايت سادگى زندگى مى كردند و كارگزارانشان را نيز به ساده زيستى و اعتدال در زندگى توصيه مى نمودند. بى توجهى آن اولياى الهى به جاذبه هاى دنيا و وارستگى از دل بستگى هاى مادى از جالب ترين ويژگى هاى شخصيتى آنان و از برجسته ترين نقاط سيره حكومتى ايشان است. روایت:امام على(عليه السلام) سيره پيامبر(ص) را در اين مورد چنين می ستاید: اين سيره مسلّم رسول خداست ـ درود خدا بر او و خاندانش ـ كه نشسته بر خاك غذا مى خورد، نشست و برخاستى برده وار داشت، خود به دست خويش پينه بر كفش مى زد و جامه اش را وصله مى كرد و بر الاغ برهنه مى نشست و ديگرى را نيز بر پشت مى نشاند. روزى پرده اى رنگين و پرنقش و نگار بر در خانه آويخته ديد. به يكى از همسرانش فرمود: آن را از برابر ديدگانم دور بدار. هرگاه نگاهم بدان مى افتد، به ياد دنيا و زرق و برقش مى افتم. بدين سان، روى دل از دنيا برتافت و ياد آن را از صفحه جانش زدود. همواره دوست داشت جاذبه هاى دنيا از نگاهش پنهان بمانند، مبادا از آن پيرايه اى برگيرد يا جاودانه اش انگارد و به جايگاه و مقام خاص از آن دل ببندد و بدين سان، دنيا را از صفحه جان و از خانه قلب بيرون راند و بر هر چه دنيايى بود، چشم فرو پوشيد. آرى! چنين است كه هر كه به راستى چيزى را منفور شمارد، نگاه و ياد آن را نيز ناخوش دارد. و لقد كان ـ صلى اللّه عليه و آله و سلّم ـ يأكل علَى الارضِ و يَجلسُ جلسةَ العبِد (نهج البلاغه، خطبه 159 اصول كافى، ج 6، ص 271) @tarikh_j
قسمت ششم#سیره سیاسی اصل :اهتمام امنيت همگانى اهل بيت(عليهم السلام) در حكومت خود، در برقرارى امنيت همگانى تلاش مى كردند و زمينه هاى آن را پديد مى آوردند. پيامبر(صلى الله عليه وآله)پس از مهاجرت به مدينه، به محض اينكه زمينه ايجاد دولت مركزى پديد آمد، دولتى تأسيس كرد كه امنيت را براى همه ساكنان حجاز مهيّا كند. روایت :على(عليه السلام) برقرارى امنيت را يكى از اهداف تأسيس حكومت خود مى داند و مى فرمايد: خدايا، تو مى دانى حكومت را كه تأسيس كرديم، نخواستيم با سلطنت طلبان و آنان كه در فكر حكومتند، رقابت كنيم و مال و ثروت زيادى به دست آوريم مى خواستيم دين را زنده كنيم و اصلاح به وجود آوريم و بندگان مظلوم تو را پناهگاه باشيم. هدف حضرت على(عليه السلام) از تأسيس حكومت، ايجاد امنيت فكرى، مالى و روانى از همه جهت بوده است.نيز مى فرمايد: سربازان به فرمان خداوند، قلعه هاى محكم مردم، زينت فرمانروايان و باعث عزّت دينند و راه هاى امنيت به اين وسيله تأمين مى شود. (نهج البلاغه، نامه 53 ) همچنين مى فرمايد: شنيده ام لشكرى از سوى معاويه وارد شهر انبار شده و يكى از آنان گوشواره و خلخال يك زن مسلمان و يك زن غير مسلمان را، كه در پناه اسلام بوده، ربوده است سپس فرمودند:اگر مسلمانى بشنود كه به امنيت لطمه اى وارد شده است، چنانچه از غصه بميرد، نه تنها بر او ملامت نيست، بلكه از نظر من هم شايسته است كه از غصه بميرد. (نهج البلاغه خطبه 95) @tarikh_j