ادامه 👇👇👇👇
2⃣
⭕️عمر، ابوعبیده، ابوبکر و همرانشان رفته رفته وارد #مسجد_النبی شدند در حالی که #عمر مرتب اطراف #ابوبکر میدوید و فریاد میزد: همانا مردم با ابوبکر بیعت کردند(ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۵۶)
⭕️ ابوبکر بر منبر رسول خدا ص نشسته خطبهای خواند.
⭕️ ابوذر که از مسئله بیعت آگاهی یافته بود به مسجد رفت و طیّ سخنانی مردم را به اطاعت از علی (ع) فرا خواند. (تفسیر فرات کوفی، ص۸۱)
⭕️در این اثناء قبیله از اعراب به نام بنی اسلم که برای تامین معاش خود وارد مدینه شده بودند با بیعتگیرندگان برخورد کردند. عمر به اطلاع آنان رساند که اگر در بیعت گرفتن یاریشان کنند در عوض مؤونه آنان را تامین خواهد نمود. آنان نیز پذیرفته و چوب به دست در مدینه به راه افتادند. تعداد آنها به حدی زیاد بود که کوچههای مدینه مملو از آنان گردید.(تاریخ الامم و الملوک ،ج۲، ص۴۵۸)
⭕️ آنان هر کس را که میدیدند گرفته به زور و کشانکشان برای بیعت به نزد ابوبکر میآوردند.(شیخ مفید، الجمل، ص۵۹)
این روند بیعت گیری تا شب ادامه یافت. با فرا رسیدن شب آنها به منازل خود بازگشتند.(شرح نهج البلاغه، ج۶،ص۱۹)
⭕️روز سه شنبه نیز ابوبکر به همراه عمر و ابوعبیده جراح به مسجد پیامبر آمدند و ضمن خواندن خطبه مجددا مردم را به بیعت با ابوبکر فراخواندند اما قبل از آن عمر منصب قضاوت و ابو عبیده منصب دریافت غنائم را بین خود تقسیم کردند.(عبد الرزاق صنعانی، المصنف، ج۵، ص۴۳۸.)
⭕️اکثریت #مورخین و #سیرهنویسان_متقدم بر این عقیدهاند که #پیامبرص در شب چهارشنبه به خاک سپرده شده است. (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۹۰؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴،ص۳۱۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴؛ طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۳، ص۲۱۳.
✅برخی نیزمانند #ابن_هشام و #طبری زمان دقیقتری از آن را تعیین کرده و تصریح کردهاند که این مسئله در نیمههای شب رخ داده است.(همان)
⭕️روز چهارشنبه یعنی تنها دو روز بعد از وفات پیامبر(ص)، ابوبکر و عمر با نقشه ای حساب شده، دستور دادند که تمام مردانی که در سپاه اسامه بودند باید به لشکر اسامه در بیرون از شهر مدینه پیوسته و از شهر خارج شوند(مغازی واقدی،ج۳، ص۱۱۲۲)
⭕️هدف آنان کاملا مشخص بود چرا که آنان سعی داشتند تمامی مهاجرین و انصار را از شهر خارج کرده و آنگاه با خیالی آسوده به دنبال بیعت گرفتن از مخالفین سرسخت خود که تا آنموقع بیعت نکرده بودند به خصوص بنی هاشم و امیرالمومنین علی علیه السلام باشند.(مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۶۵۷.)
ادامه پست بعدی👇👇👇
@tarikh_j
#بخش_دوم
اقسام و سیر تاریخ نگاری اسلامی 4- ذیل نویسی و مختصر نویسی در سیر تاریخ نگاری.شاید #طبری( باکتاب ذیل المُذَیَّل) نخستین کسی باشد که بر کتاب خویش ذیل نوشته است که تاریخ رجال است .افراد دیگری در تکمیل تاریخ طبری اقدام کردند. #ابن جوزی ، خلاصه ای از المنتظم با عنوان #شُذور العقود فی تاریخ العهود در یک جلد فراهم آورد و سپس #دُرّه الاکلیل در ذیل المنتظم نوشت. در اوایل قرن هفتم #ابن اثیر مهمترین اثر خود، الکامل فی التاریخ ، را نوشت. #الکامل پس از تاریخ طبری شهرت فراوان پیدا کرد و مرجع مورخان شد.علمای دیگری نیز به ذیل ومختصرنویسی پرداخته اند.#ابن_عبری، اخبارالزمان را که به سریانی نوشته بود، پس از تهذیب و اضافاتی با نام تاریخ مختصرالدول به عربی برگرداند.
در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم آثاری دایره المعارفی تألیف شد که بخش مهمی از آنها تاریخ عمومی بود مورخانی مانند #ذهبی،#محمدبن_شاکر_کُتُبی ،#عبداللّه بن اسعد یافعی . تأثیر #باورهای_کلامی بر اندیشه تاریخی را می توان در اثر البدایه و النهایه ابن کثیر نام برد.
#اولین مورخی که مواد تاریخی را در ارتباطی تنگاتنگ با دیگر معارف انسانی مطالعه کرد، #ابن خلدون بود. از این زمان به بعد، تاریخ نگاری به انحطاط گرایید و تکرار و تلخیص آثار پیشین با افزوده هایی اغلب در باره حاکمان محلی ، چندی دیگر ادامه یافت.(26-36)
اقسام و سیر تاریخ نگاری اسلامی 5-تاریخ نگاری بر اساس #نسب_شناسی . آنچه در علم انساب مهم است شناخت نسبی از پیوستگی شعوب وقبایل وروابط داخلی آنهاست. پس از ظهوراسلام با بر جای ماندن ساختار قبیله ای ، دانش انساب نیز در فرهنگ اسلامی جایی باز کرد. سرآمد نسب شناسان سده دوم ، #محمدبن_سائب_کلبی، #عَوانه_بن_حَکَم_کَلبی و #ابومِخْنَف اَزدی بودند.قدیمی ترین کتاب موجود در انساب ، #حَذف مِن نسب قریش تألیف مُؤرِّج بن عمرو سَدوسی است.هشام بن محمد کلبی (#جمهره النسب) افرادی از خاندان زُبیری نیزبه علم انساب توجه نشان دادند. #ابن حزم اندلسی ، (جَمْهَره انساب العرب)، #ابن_قُدامه_مَقدسی (التبیین فی انساب القرشیّین) ،#یاقوت_حموی (خلاصه ای از جمهره النسب هشام کلبی با نام المُقتضَب) #الانساب_سمعانی ،#ابن_اثیر خلاصه ای از آن به نام تهذیب الانساب فراهم نموده و به آن مدخلهای جدید نیز افزوده است . #سیوطی نیز لُبّ اللباب را با حذف تراجم از کتاب الانساب ، استخراج کرده است .جز این از سده سوم به بعد، نویسندگان شیعی آثار فراوانی در باره تبار طالبیان و انساب و اعقاب علویان تألیف کردند.(36-39)
اقسام و سیر تاریخ نگاری اسلامی 6– تاریخ نگاری به #شیوه_طبقات. در این شیوه افراد متعلق به یک گروه یا دوره و..در یک ردیف قرار می¬گیرند،همراه با شرح¬حال آنان. کتب #الطبقات_الکبری از #محمدبن_سعد مشهور به #کاتب_واقدی است
هم زمان با ابن سعد، #خلیفه_بن_خیاط پس از آن ، شیوه طبقات به کتب تراجم دیگر شاخه های علمی راه یافت.
اقسام و سیر تاریخ نگاری اسلامی 7-#سرگذشت_نامه ها. اینگونه آثار را در تعریف عام تاریخ ، بخشی از متون تاریخی می توان به شمار آورد. به تأسی از نوشتنِ سیره پیامبر ، تک نگاریهایی نیز در باره سیره و سرگذشت خلفا و فرمانروایان و دانشمندان تألیف شد. #معرفه الصحابه از ابن منده ابوعبداللّه محمدبن اسحاق محدّث اصفهانی ، که بخشهایی از آن باقی است . ابوموسی مَدینی، ذیلی بر آن نوشت . #ابونعیم اصفهانی ،#معرفه الصحابه را تألیف کرد که چاپ شده است. از دیگر منابع مهم رجالی ، #الاستیعاب فی معرفه الاصحاب ابن عبدالبر ،ابن اثیر کتاب اُسْد الغابه فی معرفه الصحابه را از جمع کتابهای یاد شده پس از آن ذهبی ،فهرستواره ای از #اسدالغابه با اضافات خود، نوشت .کتب رجال برای جرح و تعدیل راویان حدیث فراهم آمد. از مهمترین این آثار #التاریخ_الکبیر ابوعبداللّه محمدبن اسماعیل #بخاری ،سبک و سیاق تاریخ بخاری مبنای کار ابن ابی حاتم رازی قرار گرفت. علمای دیگری نیز بعد از آن به تلخیص پرداختند. در سده هفتم در عصر ممالیک علمایی مانند#ابن_خلّکان و#ابن_صُقاعی و #ذهبی( سِیَر اَعلام النُبَلاء )، #مقریزی (المُقفّی الکبیر) بودند. #سیوطی هم تراجم عده ای از سلاطین و بزرگان مسلمان عصر خود را در نظم العِقیان فی اَعیان الاَعیان گرد آورد که می توان آن را تاریخ سیاسی و اجتماعی و ادبی اواخر دوره ممالیک دانست
📚ص۳۹-۴۸ کتاب تاریخ و تاریخ نگاری_ محمدرضاناجی
@tarikh_j