سخنرانی امام خمینی ره در فیضیه
@tarikh_j
#معرفی_کتاب
کتاب «پیشوای صادق» مشتمل بر یادداشتهای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی) درباره سیره فرهنگی سیاسی امام صادق (علیهالسّلام) است و مشتمل بر یادداشتهای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی) درباره سیره فرهنگی سیاسی امام صادق (علیهالسّلام) است که در ۱۷ شماره روزنامه جمهوری اسلامی در خرداد سال ۱۳۵۸ منتشر شده است.
در دیدگاه رهبر معظّم انقلاب، سیره امامان معصوم (علیهمالسّلام) به انسانی ۲۵۰ ساله تشبیه میشود که براساس شرایط زمانی، بهترین شیوه را برای رسیدن به اهداف والای اسلام، انتخاب کردهاند؛ گاهی با جهاد، گاهی با آتشبس، گاهی با مبارزات سرّی، گاهی با کار فرهنگی و تبیینی به انجام وظیفه پرداختهاند. در این میان، امام صادق (علیهالسّلام) سهم مهم و تأثیرگذاری را در تاریخ سیاسی اهل بیت (علیهمالسّلام) داشتهاند. آنچه در دیدگاه آیتالله خامنهای نسبت به سیره سیاسی آن حضرت، مشاهده می شود، تلاش حضرت برای تأسیس حکومت مطلوب ائمّه (علیهمالسّلام) است.
در این کتاب، با تشریح اهداف امامت و توضیح مبنای انسان ۲۵۰ ساله، به جایگاه و اقدامات امام صادق (علیهالسّلام) اشاره شده است.
تنظیم: مریم صفری
@tarikh_j
#معرفی_کتاب
کتاب سیره فرهنگی - ارتباطی امیرالمؤمنین علی(ع)
در این کتاب با در نظر گرفتن حکومت علوی بهعنوان یکی از منابع سنت و نیز تنها دورانِ حکمرانی یکی از امامان شیعه، به بررسی رابطه این حکومت با فرهنگ، میپردازیم. کتاب پیشرو با مبنا قرار دادن مراحل مدل فرایندی خطمشیگذاری، سعی دارد با تحلیل سیاستی از نقش این دولت در فرهنگ، مدل سیاستگذاری آن را احصاء نماید. بنابراین میتوان گفت سؤال اصلی این کتاب آن است که «الگوی خطمشیگذاری و برنامهریزی فرهنگی و ارتباطی در حکومت علوی دارای چه سیاستها، راهبردها و برنامههایی بوده است؟».
تنظیم: مریم صفری
@tarikh_j
☘دلایل جاودانگی سیرة اهلبیت ع از چه قرار است؟
برخي براساس اعتقاد به مباني هرمنوتيک و نسبيت ارزشها الگو بودن اهلبيت ع را منحصر به عصر گذشته دانسته و حجيت سيرة آنان در عصر حاضر را زیر سؤال بردهاند.
این مسئله که نوعي جاودانگي تعاليم اسلام را نيز دربرميگيرد، فراتر از موضوع اين نوشتار است و در جاي خود مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. در اينجا به اختصار به نکاتی پيرامون «جاودانگي سيرة اهلبيت ع» متذکر میشویم:
تذکر این نکته لازم است که پیروی از سیره اهل بیت علیهم السلام فقط در ارزشهاي ثابت است. ارزشهایی كه مرور زمان آنها را تغير نمي دهد؛ اما سيرة اهلبيت ع در زمينة ابزارها و روشها که تحولپذيرند، قابل پيروی نيست و اين موارد تخصصاً از بحث خارجاند(.در پرسش بعدی این مساله توضیح داده می شود) بحث ما دربارة ارزشهایی است که دارای ماهيتی ثابت هستند.
ادلهاي که ميتوانند جاودانگي سيرة اهلبيت ع را توجيه کنند عبارتند از:
#سیره_فرهنگی #اهلبیت
@tarikh_j
الف) هماهنگی سيرة اهلبيت ع با فطرت انسان
همانطور که قوانين اسلام منطبق با سرشت آدمي و جاودانه بوده و منحصر به زمان و مکان خاصي نيستند، سيرة اهلبيت ع که تجسم عيني ارزشهاي اسلامي و عِدل «قرآن» است نيز منحصر به زمان خاصي نيست؛ چرا که ارزشهاي انساني ثابت هستند و گذر زمان تأثيري در آنها ندارد.
علامه طباطبائي ع دربارة جاودانگي تعاليم اسلام با طرح اين پرسش که آيا تمام مسائل در قلمرو تحول است؟ ميفرمايد:
ما طبعاً تازه را بيشتر از كهنه دوست داريم و هر چيز نو را به كهنه آن ترجيح ميدهيم؛ ولي اين موضوع كليّت ندارد و اين قانون در همهجا قابل اجرا نيست؛ براي مثال: نميتوان گفت: (4=2×2) كه هزاران سال بشر از آن استفاده كرده، ديگر كهنه شده و بايد از اين پس تغيير يابد. نميتوان گفت: پيروي از قوانين مدني كه به مقدار زيادي آزادي فردي را پايمال ميكند، كهنه شده و مردم را به ستوه آورده، و بايد از اين پس انفرادي زندگي كرد. و در چنين دورهاي كه بشر به تسخير فضا پرداخته، بايد راهي تازه باز كرده و از قيد قانونگذار و مجريان قوانين نجات يافت. اساساً مسئلة كهنه و تازه در موردي ميتواند مطرح باشد كه قلمرو تحوّل بوده، براي تبدّل و تغيير آمادگي داشته باشد.
مقررات و آيين اسلام از مواردي است كه منطبق با فطرت و طبيعت انسان است. بديهي است كه طبيعت و فطرت انساني، همواره يكسان است و به مكان و زمان و موقعيت اجتماعي و اقتصادی اش وابسته نیست.
دربارة سيرة اهلبيت ع كه تجسّم عيني اسلام است نيز اين مطالب مطرح است.
#سیره_فرهنگی #اهلبیت
@tarikh_j
نگاهی به سیره تبلیغی امام جواد (ع)
نویسنده: حاج اسماعیلی، محمد؛
اسفند 1378 - شماره 2 -4صفحه - از 36 تا 39
"نگاهی به سیرهی تبلیغی امام جوادعلیه السلام محمد حاج اسماعیلی زندگانی سراسر افتخار پیامبر اسلام و ائمهی هدی - صلوات الله علیهم اجمعین - از زوایای مختلف قابل بررسی است. نخست نیاز شیعیان که با توجه به سن اندک آن حضرت در پی کشف جایگاه معنویاش بودند و دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشهی خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهیهای وی در سر میپروراندند. پرورش دانش پژوهان روشنبین نیز در شمار روشهای تبلیغی امام نهمعلیه السلام جای دارد. ب( رسوا ساختن دروغ پردازان امامعلیه السلام در مناظره چنان رفتار میکرد که نادرستی فضائل ساختگی خلفا آشکار شود. . پدید آوردن حوزهی علمی پرورش دانش پژوهان روشنبین نیز در شمار روشهای تبلیغی امام نهمعلیه السلام جای دارد."
لینک کوتاه: http://noo.rs/qpPB5
تنظیم: زهرا حسینی
@tarikh_j
نگاهی به روابط عمومی در ارتباط اسلامی :مطالعه ای در سیره تبلیغی پیامبر اکرم (ص) نویسنده: یوسف مصطفی، محمود؛
مترجم: باهنر، ناصر؛
بهار 1386 - شماره 69 ISC -صفحه 22- از 263 تا 284)
"برای هیچ فردی امری مهمتر از امور مربوط به مصالح و امنیت و آینده او وجود ندارد و گویا پیامبر میخواست این معنا را برای انصار،حتی بعد از هجرتش بیان کند که مصلحتشان اقتضا میکند شبح جنگ را از زندگی خود بزدایند و ایام گذشته را که با خونریزیهای فراوان همراه بود،فراموش کنند و بر آنان است که حالت ترس و زاری را به حالت امن و سلامتی تبدیل سازند. در این راه از انگیزش عاطفه و محبت و دلسوزی آنها نسبت به برادران مسلمانشان که تحت سلطه قرار گرفته و توانایی خلاصی از آنرا ندارند بهره برده است تا بر مسلمانان آشکار شود که جهاد برای نجات ضعیفان و نیکی به همنوعان و ایستادگی در برابر طغیان و از میان برداشتن عوامل شر و فساد است:قرآن میفرماید:"چرا در راه خدا و برای نجات مردان و زنان و فرزندان مستضعف نمیجنگید که میگویند پروردگارا ما را از این سرزمین که اهل آن ظالم هستند خارج ساز و از جانب خود برای ما ولی و مددکاری قرار ده". همچنین زمانی که پیامبر مکه را فتح کرد و با کسانی که او را اسیر ساخته و اذیت نمودند و اخراجش کردند روبهرو شد و علیرغم اینکه قادر بر هر کاری بود برای آنها توضیح داد که ترسشان از شمشیر مسلمانان بیجاست و آنها در امان هستند و امنیت مردم و زندگی ایشان اولین چیزی است که مورد توجه اسلام است."
لینک کوتاه: http://noo.rs/UGQBs
تنظیم : زهرا حسینی
@tarikh_j
نقد شیوه های تبلیغ و اطلاع رسانی عصر مدرنیته بر پایه ی سیره تبلیغی امام علی علیه السلام نویسنده: حسینی فالحی، سیدمحمدجواد؛ شیر خانی، علی؛ رنجبر، مقصود؛
پاییز و زمستان 1394 - شماره 11 -28 صفحه - از 67 تا 94
تبلیغ، فرآیند انتقال پیام از سوی فرستنده آن، باهدف تاثیرگذاری و اقناع مخاطب است. در تبلیغات مدرن امروزی، کاربرد شیوهها و استفاده از ابزارها، تنوّع افسارگسیختهای پیدا کرده و جبر و تحمیل پیام، جایگزین اختیار مخاطبان در پذیرش آن شده است. این وضعیت با آموزههای دینی سازگاری نداشته و به همین علت، ضرورت ارائه و کاربست شیوههای اخلاقی- انسانی در این عرصه بیش از گذشته رخ مینمایاند. هدف این مقاله کشف اصول و معیارهایی جهت مکانیزم تبلیغاتی است که علاوه بر کارآمدی، دارای اخلاقی، انسانی و شرعی باشد. برای رسیدن به این هدف روشهای نوین تبلیغات با شیوههای تبلیغی امام علی% مقایسه میگردد که این تطبیق ویژگی نوشتار حاضر محسوب میشود.
"ممکن است گفته شود که چه اشکالی دارد که اهداف ما در جهت تبلیغ مثبت و مطلوب و متعالی باشد، اما برای آنکه به مقصد برسیم، بهتر است در استخدام روشها و ابزار و وسایل و وسایط تبلیغاتی، خود را محدود و محصور نسازیم؟ در پاسخ به چنین دیدگاههایی بر اساس کلام و سیرۀ امام علی% و بر اساس سایر منابع روایی و بر اساس آیات شریفه قرآن میتوان گفت که نقطه اصلی تفکیک تبلیغات مشروع و نامشروع در همین است؛ زیرا ممکن است همه بگویند: هدف ما از تبلیغات مشروع و اخلاقی و در جهت رشد افکار عمومی است اما بزنگاه بحث، کاربست اخلاقی شیوههای تبلیغی است. هرچند میتوان اصول و معیارهای زیادی را رصد کرد اما با تأمل بسیار میتوان همگی را در این دو شاخص و اصل جای داد که شاخص اول در تبلیغات، حق حریت و انتخابگری مخاطب است و معیار دوم، اخلاقی بودن تمام مکانیزم تبلیغاتی اعم از اهداف و ابزارها و شیوههای بهکار بسته شده است؛ در تبیین شاخص اول یعنی حق حریت و اختیار مخاطب نسبت به پذیرش پیام گفته شد که امام علی% بر کرامت انسانی و حرمت انسان و حق حریت فکری و جایگاه مهم تمام ساختار وجودی انسانها اهتمام ویژه دارد و حتی دنیای مدرن امروزی نیز بر حقوق متعدد انسانی اصرار دارد اما تاریخ گواه آن است که امام علی% در سیره رفتاری خویش و در کاربست شیوههای تبلیغیاش همیشه بر اصل مذکور پایبند بود، اما کاربرد شیوههای تبلیغاتی امروزی غالبا از مدار حق انتخاب انسانی عدول کرده و بر بیراهه فریب و یا الزام مخاطب قدم گذاشته است."
لینک کوتاه: http://noo.rs/oGAzf
تنظیم: زهرا حسینی
@tarikh_j
سیره تبلیغی پیامبر اعظم صل الله علیه آله در قرآن
نویسنده: حسنی، سید علی؛
بهار و تابستان 1390 - شماره 6-22 صفحه - از 137 تا 158
پیامبر عظیم الشأن اسلام در مدت کوتاهی توانست اسلام را در میان مشرکان و کافران جزیرة العرب گسترش دهد.این امر علاوه بر ویژگیهایی که اسلام عزیز دارد،معلول رفتار و گفتار پیامبر اسلام است.به تعبیر دیگر؛برآمده از اصول و روشهایی است که آن حضرت در تبلیغ اسلم به کار گرفتند.در این مقاله به همین اصول و راهبردها از دیدگاه قرآن پرداخته شده است.
"رحمت یکی از اصول عملی دعوت پیامبر صلی الله علیه و اله در دعوت انسانها به اسلام و اداره امور جامعه،رحمت و رأفت فوق العاده آن حضرت میباشد؛چنانکه در قرآن کریم در این رابطه آمده است: ما ارسلناک الا رحمة للعالمین 3 بر اساس این آیه شریفه،رسول خدا صلی الله علیه و اله رحمت برای تمام جهانیان به حساب میآید. رعایت تدریج در گستره تبلیغ پیامبر اسلام در مرحله نخست رسالت،مامور به ابلاغ رسالت خویش به خویشاوندان و دعوت از آنها به پذیرش اسلام گردید و انذر عشیرتک الاقربین1و سپس ماموریت یافت که دعوت را به شهر مکه و پیرامون آن گسترش دهد: و کذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر ام القری و من حولها 2و در مرحله بعد دامنه رسالتش گستردگی بیشتری پیدا کرد و شامل همه کسانی شد که آن را میشنوند و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ 3و گستره نهایی رسالت آن حضرت تمام انسانهاست که قرآن میفرماید قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا 4 آنچه تا به حال بیان شد،تنها بعضی از اصول رفتاری پیامبر صلی الله علیه و اله در تبلیغ اسلام میباشد که در قرآن به آن اشاره شده است و به علت ضیق مجال،از بیان همه آنها معذوریم. اما اسلام تفکر و عقیده و عمل است؛اسلام با نیروی اندیشه و عقلانیت و محبت و حقانیت و با به کارگیری اصول صحیح در تبلیغ و تبیین،توانسته است در اندکزمان، عقلها را درنوردد و قلبها را تسخیر کند و در نهایت باید توجه داشت که پیامبر صلی الله علیه و اله با رهاورد رحمت برای همه انسانها وارد عرصه رسالت گردید: و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین 5؛نه با خشم و غضب و جنگ و خونریزی."
لینک کوتاه: http://noo.rs/8gJ7u
تنظیم : زهرا حسینی
@tarikh_j
اصل: بهره گیری از فرصت ها(حج)
در همان سالهای نخست گسترده شدن دعوت، پیامبر (ص) از موسم حج برای نشر دعوت خویش بهره می جست. ابن هشام گزارشی بالنسبه مبسوط از این روش ارتباطی پیامبر (ص) که نهایتاً به هجرت آن حضرت نیز انجامید ارایه داده است. دعوت ولید بن مغیره از قریش برای وحدت موضع در قبال پیامبر (ص) در ایام حج نشان دهنده نگرانی قریش از بهره برداری های پیامبر (ص) از ایام حج است. پیامبر (ص) افراد سرشناسی را که دارای نفوذ در میان قوم خود بودند وقتی به مکه می آمدند شناسایی و با آنها ارتباط برقرار می کرد. تماس با سوید بن صامت و انس بن رافع ملقب به ابوحسی و ایاس بن معاذ از این جمله است (فارسی، 382 و ابوخلیل، 42). از ربیعه بن عباد نقل شده است که من نوجوانی بودم که همراه پدرم در منی بودم و پیامبر (ص) را دیدم که به محل اسکان قبائل عرب می رفت و خطاب به آنها می گفت یا بنی فلان من فرستادة خدا به سوی شما هستم شما را به عبادت خدا و شرک نورزیدن به او و به کنار نهادن هر آنچه غیر از او می پرستید می خوانم و از شما می خواهم که به من ایمان بیاورید و از من حمایت کنید تا آن چه را بدان برانگیحته شده ام تبیین نمایم (ابن سعد، ج1، 200 و ابن کثیر، ج3، 141-138). پیامبر (ص) در ایام حج به ویژه به محله های عکاظ، مجنه، ذوالمجاز، منی و شهر مکه برای ابلاغ دعوت خویش می رفت (فارس، 371 و طبرسی، ج2، 84). تماس با زائران شهر یثرب نیز که به انعقاد پیمان عقبة اولی و ثانیه و سرانجام هجرت مسلمانان و پیامبر (ص) به شهر یثرب منجر شد در ایام حج و از طریق عرضة دعوت پیامبر (ص) بر قبائل مختلف صورت گرفت.
#سیره_تبلیغی #اهلبیت
@tarikh_j
اصل:معرفی منطقی و استدلالی دین جدید
یکی دیگر از روشهای پیامبر (ص) برای تبلیغ دین پیش گرفتن روش بحث منطقی در برخورد با مخاطبان بود. به عنوان مثال وقتی قریش از حصین درخواست کردند که با پیامبر (ص) صحبت کند تا آن حضرت از بتهای آنها به بدی یاد نکند، وی به نزد پیامبر (ص) آمد و خطاب به ایشان گفت: چه می گویید؟ چرا بتهای ما را به بدی یاد می کنی؟ پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: ای حصین چند خدا را می پرستی؟ وی گفت: هفت خدا را در زمین و یک خدا را در آسمان. حضرت پرسید: وقتی زیانی متوجه تو می شود کدام یک را می خوانی؟ حصین گفت: خدایی را که آسمان است. حضرت فرمود: اگر اموال تو از بین برود کدام یک را می خوانی؟ گفت: خدایی را که در آسمان است. حضرت فرمود: هموست که دعای تو را اجابت می کند و حال آن که تو برای او شریک قائل می شوی.. ای حصین اسلام بیاور تا در امان باشی و حصین نیز اسلام آورد (الحلبی الشافعی. ج1، 455). نمونه هایی دیگر از این گفت وگوها را مثلاً با عتبه بن ربیعه به نمایندگی از قریش و یا با ابوطالب که حامل پیام های قریش بود در منابع می توان یافت. (ابن هشام، ج1، 314-313)
#سیره_تبلیغی #اهلبیت
@tarikh_j
اصل هجرت:
هجرت مسلمانان به حبشه را باید یکی دگر از روشهای تبلیغی اسلام شمرد که از چند نظر قابل توجه است: 1. یافتن فضایی مناسب برای آرامش و آسایش مسلمانان و انجام آزادانه شعایر دینی 2. گستراندن مرزهای دعوت اسلامی و تلاش برای انتشار اسلام. به عنوان مثال در ماجرای هجرت به حبشه ظاهراً مسلمانان توانستند جمعی از اشراف حبشه را به دین اسلام بگروانند.( ر.ک،الحربی صص 378 ،388)پس از هجرت گروهی از مسلمانان به حبشه، ابوبکر نیز از پیامبر (ص) برای هجرت اذن خواست و حضرت به او اجازه داد و او مکه را ترک کرد و به نزد احابیش رفت.( ابن هشام، ج2، ص 12)
#سیره_تبلیغی #اهلبیت
@tarikh_j
اصل: هم نشینی با محرومان:
از نکات قابل توجه دعوت پیامبر (ص) تکیه بر مستضعفان و طبقات پایین جامعه بوده است.وضعیت زندگی نخستین ایمان آورندگان حکایت از آن دارد که پیامبر (ص) از همان آغاز دعوت نیز جایگاه و منزلت ویژه ای برای توانگران در نظر نگرفته بود.
همنشینی پیامبر (ص) با اقشار پایین جامعه تاثیر بسیاری در سرعت گسترش دعوت در میان توده های مردم داشت. گفته می شود جمعی از اشراف و بزرگان قریش به نزد پیامبر (ص) رفتند و به او گفتند ما می خواهیم به سخنان توگوش فرا دهیم و در آن تأمل نماییم ولی همنشینی تو با بردگانی که تو را احاطه کرده اند و تهیدستانی که شایسته نیست ما در کنار آنها بنشینیم مانع این امر است. ما نزد تو آمده ایم که برای ما مجلسی ویژه که بردگان و فقیران در آن نباشند ترتیب دهی. عمربن الخطاب این نظر را پسندید و حتی ظاهراً برای تهیه مقدمات این مجلس نیز اقداماتی به عمل آمد. ولی با نزول آیاتی از سوره کهف خداوند پیامبر (ص) را از چنین اقدامی بازداشت (طبرسی، مجمع البیان، ج3، 465):
“واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوه و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هویه و کان امره فرطا و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر…” (کهف/28 و 29)
#سیره_تبلیغی #اهلبیت
@tarikh_j
🍀فخرالدين ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادريس عِجلى حلّى (ح543- 598ق)، معروف به «ابن ادريس»، از فقيهان بزرگ امامیه، صاحب نظر در فقه، اصول، تفسیر، لغت، ابن ادریس به دلیل استفاده فراوان از دلایل عقلی در استنباط احکام و به سبب فتواهای شاذ (کمیاب در میان علما) و همچنین شکستن هیبت علمی شیخ طوسی مشهور است.
🍀نسبت عجلى ظاهراً بايد مربوط به نسب وى باشد. در برخى از منابع نام و نسب او به شكلهاى محمد بن ادريس بن محمد، محمد بن ادريس بن احمد بن ادريس، محمد بن احمد بن ادريس و حتى به شكل غريب محمد بن منصور بن احمد بن ادريس ثبت شده كه هيچ یک قابل اعتماد نيست.
🍀بنابر منابع متأخر، مادر او، نوه دخترى شيخ مسعود وَرّام بوده است و نسب وى از جانب مادر با سه واسطه، به شيخ طوسى مىرسد، اما نظر به تاريخ وفات شيخ ورام در 605ق و سال وفات ابن ادريس و نيز با مقايسه طبقه شيخ ورام با طبقه وى، این نسبت درست نمىنمايد.
🍀شرححالنویسان، وى را با عنوان «حلّى» ياد كردهاند، و منتجبالدين متذكر شده كه در حله با وى ملاقات كرده است.
@tarikh_j
🍀در مورد وفات او نيز اختلاف است: كفعمى جمعه 18 شوال 598ق و ذهبى 597ق را ذكر كرده است؛ بنابراین، سخن علماى متأخر شيعه در این باب كه وى پيش از رسيدن به 25 سالگى وفات يافته است، نبايد صحيح باشد.
🍀صفدى وى را در فقه، عديم النظير دانسته و ابن داوود حلى او را شيخ الفقها خوانده است. شجاعت علمى وى در شكستن سنت تقليد از آراء شيخ طوسى، تحرك بخشيدن به فقه امامیه، خارج كردن آن از ركود و جمود و تشویق ابتكار و انديشه آزاد، بيانگر جلالت قدر اوست.
🍀تا یکصد سال پس از درگذشت شيخ طوسى، همه مسندنشينان فقاهت شيعه، خوشهچينان آراء شيخ و در حقيقت فقط منعكسكنندگان نظرات او بودند تا جايى كه مىتوان گفت باب اجتهاد تا حدودى مسدود شده بود. در چنين وضعى، ابن ادريس پاى از دائره تقليد بيرون نهاد و به احياى اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.
🍀وى گاه در نقد آراء شيخ، بسيار سرسختى به خرج مىداد و شيخ را به طور مستقيم و غيرمستقيم به تبعيت و پيروى از امام شافعى متهم مىكرد و گاه لحنش بسيار تند مىشد، اما به هر حال، احترام به شيخ را فرو نمىنهاد و با عباراتى چون «الشيخ السعيد الصدوق تغمّده الله برحمته» از او ياد مىكرد.
🍀فقيه معاصر وى، سديدالدين حمصى، او را اهل تخليط و غيرقابل اعتماد دانسته است. ابن داوود حلى عدم پذيرش خبر واحد توسط ابن ادريس را به معنى اعراض كلى او از اخبار اهلبيت(ع) گرفته و وى را در زُمره ضعفا آورده، ولى در همانجا او را ستوده است.
@tarikh_j
☘بحرانى مىنویسد كه محقق حلى و علامه حلى به كرات به نقد و طعن او پرداختهاند، ولى در دورههاى بعد، نظر علماى رجال در مورد وى به تدريج تغيير يافت تا آنجا كه مجلسى او را توثيق كرده است.
🍀معاصران نظر حمصى را در مورد تخليط ابن ادريس تنها از این جهت كه وى در نقل اسناد روايات اندكى بىدقت بوده، صحيح دانستهاند.
🍀حلى چنانكه از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمىآيد، برخى از اصول و مصنفات سلف شيعه را در اختيار داشته و وى آخرين كسى است كه درباره برخى از آنها اطلاعاتى به دست مىدهد و برخى از اجازات نام وى در سلسله روايى صحيفه سجاديه ديده مىشود. همچنين نام وى در میان راویان كتب ديگر نيز آمده است.
☘وى بعضى از كتب سلف را استنساخ كرده، كه به عنوان نمونه مىتوان از «مصباح المتهجّد شيخ طوسى» و «قرب الاسناد حمیرى» نامبرد.
🍀وى خود مىنویسد كه از سيد ابوالمكارم بن زهره حضوراً و مكاتبتاً استفاده كرده است. از ديگر مشايخ وى چنانكه از اسناد روايات و اجازات برمىآيد، مىتوان افراد زير را نام برد:
☘عمادالدين محمد بن ابى القاسم طبرى.
عربى بن مسافر عبادى.
حسین بن هبةالله بن رطبه سوراوى.
عبدالله ابن جعفر دوريستى.
به گفته ذهبى، وى از راشد بن ابراهیم بحرانى و شريف شرفشاه نيز بهره برده است.
🍀سماع بدون واسطه او از شيخ ابوعلى طوسى در 511ق، از حيث زمان و طبقه قابل پذيرش نيست و ظاهراً شخصى كه در 511ق از ابوعلى طوسى استماع كرده، عمادالدين طبرى، استاد ابن ادريس بوده است
☘🍀☘آثار:
السرائر الحاوى لتحرير الفتاوى.
منتخب تبيان شيخ طوسى.
رسالهاى در تكليف.
رسالهاى در مضايقه و مواسعه در فقه.
رسالهاى در مسأله تتمیم آب قليل به كرّ.
🍃منابع مقاله:
محقق داماد، سيد مصطفى، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.
@tarikh_j
آسان سازی آموزش
الف قرائت ساده و آسان: پیامبر اکرم و معلّمان قرآن، آیات را به گونه ای آسان، روان و بی پیرایه، اقراء و قرائت می کردند که قرآن آموزان درمی یافتند همان گونه که به راحتی می توانند به زبان مادری خویش حرف بزنند، می توانند قرآن را به آسانی استماع و تکرار کنند.بر همین اساس، بر ساده و آسان خوانی و در عین حال، روان و واضح خواندن قرآن در مقام آموزش آن و مواضعی که قرائت قرآن حالت ابلاغ و ترویج همگانی داشت، مانند نماز جماعت تأکید می فرمود تا همگان به آسانی بتوانند فرا گرفته های خویش را تثبیت کنند. البته در مقام قرائت شخصی، که تالی فاسد نداشت، قرائت آن به صورت ترجیع و مانند آن، اشکال و محذوری نداشت.
🍀از این رو، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از قرائت اذان به صورت تطریب و ترجیع و مانند آن نهی می کرد.ابن قتیبه با اشاره به نحوه قرائت حمزة بن زیات کوفی از قراء هفت گانه می گوید:«او در مد، همزه و اشباع، راه افراط پیموده و در اضجاع و ادغام از حد درگذشته، متعلّمان را بر مرکبی سخت حمل نموده و آنچه را که خداوند آسان گرفته، او بر امت مسلمان دشوار ساخته است. و مردم چون دیدند که در هنگام قرائت فکهای خود را به این طرف و آن طرف می برد، و رگهای صورتش برجسته می شود، پنداشتند که این فضیلت مهارت و استادی اوست؛ امّا نه قرائت رسول خدا صلی الله علیه و آله این گونه بود و نه قرائت نیکان سلف و نه قرائت تابعین و نه قرائت قاریان دانشمند، بلکه قرائت آنان بسیار رسا و آسان بود»
قرطبی، التذکار فی افضل الاذکار، ص 120-123-تأویل مشکل القرآن، ص 60-مستدرک الوسائل، ج 4، ص 278
@tarikh_j