ادامه قبلی 👆👆
🔰دکتر نجفی :
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت دوم
🔴نظریهی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. در بیانِ چیستیِ مفهوم تمدن نوین اسلامی، نظری دارم که پس از بیانِ مقدمهای در رابطه با انقلاب اسلامی آن را عرض خواهم کرد. در انقلاب اسلامی میتوان دو نظریه را مقابل هم قرار داد: نظریهی پیوستگی و نظریهی گسستگی. نظریهی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. انقلاب اسلامی، مدرن نیست، حتی پست مدرن -آنگونه که میشل فوکو میگوید- هم نیست، انقلاب اسلامی یک انقلاب سنتی است. اما اگر سنتی است پس در عالم مدرن چه کار میکند؟ از نظرگاه تاریخ غربی قرار نبود سنت در عصر مدرن احیا شود!
🔴نظریهی پیوستگی را با انقلاب اسلامی توضیح میدهیم. انقلاب اسلامی گسستگی در میراث اسلامی نیست. همان مقدار که خودش را به میراث گذشته متصل میکند، با میراث آینده نیز ارتباط برقرار میکند و این دو حلقه را به هم وصل میکند. بنابراین، در انقلاب اسلامی همان مقدار که به میراث گذشته و انسان ۲۵۰ ساله -به تعبیر حضرت آقا- برمیگردیم، آینده را نیز در مهدویت میبینیم. در نظر برادران اهل تسنن، این پیوستگی وجود ندارد. آنها به سَلَفِ صالح و گذشته برمیگردند اما برای آینده حرفی ندارند. انقلاب اسلامی، پیوستگیِ این دو سر تمدن است، این دو را به هم وصل میکند.
اگر انقلاب میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده میکند.
حال اگر انقلاب این میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ احیای گذشته که نوین نمیشود! امری از گذشته آوردهاید، نوین بودن آن کجاست؟ من تعبیر خودم را بیان میکنم، نظر من با خیلیها اختلاف دارد. بنابراین، قرائت خود را -که البته آن را هم قبول دارم- بیان میکنم.
تمدن گذشتهی اسلامی همینطور راحت نمیتواند به آینده متصل شود. تمدنِ گردن کُلفتی بنام تمدن غربی این وسط است. از اینرو نمیتوان تمدن غرب را نادیده گرفت و مدام این حرف را تکرار کرد که ما با آن تقابل داریم. بالاخره باید نسبتسنجی با این تمدن بکنیم. به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده میکند.
امروزه، تمدن غربی به حالتی ایدئولوژیک تبدیل شده است. تمدن اسلامی، آن را به ابزاری که بوده است، برمیگرداند. در زندگی خودمان از برخی ابزارهای تمدن غرب استفاده میکنیم؛ اما ابزار است، ایدئولوژی برای ما نیست. تمدن اسلامی میراث گذشته را میآورد، تمدن غرب را میبیند و از آن عبور میکند. در نهایت، یک تمدن نوین ایجاد میکند. اگر بخواهیم مثالی طرح نماییم، میتوان به نظریهی ولایت فقیه اشاره کرد. این نظریه، نظریهای در سنت گذشتهی ما و در فقه بوده است، با تمدن جدید، که جمهوری است، برخورد میکند و جمهوری اسلامی میشود. البته، اینجا منظور من التقاط نیست. نظریهی ولایت فقیه، امر سنتی است اما با برتری تمدن اسلامی با امر مدرن برخورد میکند، آن را سر جایش مینشاند و با آن نسبت جدید برقرار میکند. حالا در قضیهی اربعین ما این را چطور میتوانیم نگاه کنیم؟
#تمدن
#اربعین
#صفر
🔵ادامه👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
ادامه قبل👆👆
🔰دکتر نجفی
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت سوم
🔴اربعین دو قسمت دارد:
یک قسمت زیارت اربعین است که چیز جدیدی نیست و مربوط به گذشته است. زیارت اربعین را از گذشته داشتهایم. چه بسا، زیارت عاشورا و زیارت عرفه در متون اسلامی اهمیت بیشتری هم از آن داشته باشد.
قسمت دیگر، راهپیمایی است که این نیز از گذشته وجود داشته است. عکسهای تاریخیای موجود است که بزرگان و علما را در میانهی راه نجف تا کربلا در حالی که پیاده میرفتند، نشان میدهد. البته این پیادهروی منحصر در اربعین نبوده است. امری سنتی بوده است که در اربعین پُررنگتر شده است.
اینکه راهپیمایی اربعین ناگهان بعد از سقوط صدام گستردگی مییابد، امری جدید است و به این صورت، سابقه نداشته است، پیداست که نفحات انقلاب اسلامی تأثیر گذاشته است. پیداست که این تأثیرگذاری را
در احیاگری آن سنت -به شکلی که فرهنگ، ظهور اجتماعی پیدا کرده است- داشته است.
🔶تمدنها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، بزرگترین شعار آن هم، قدسیتزدایی از عالَم بوده است، منتها راهپیمایی اربعین، قُدسی است. نقطهی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیهالسلام) است.
حالا فرهنگ اربعین در شکل اجتماعی و سیاسی، خود را نشان میدهد. اول، ناقصتر بود ولی هر سال که گذشت، کاملتر شد. اربعین بهعنوان امری که هنوز احیای سنت است رگههایی از جنبههای جدید را در آن میتوانیم ببینیم.
به این نکته باید توجه داشت که تمدن اسلامی ویژگیای دارد که در تمدن غربی نیست. بیان شد که تمدنها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، تمدنی مادی و ناسوتی است. بزرگترین شعار آن هم، قدسیتزدایی از عالَم بوده است، منتها راهپیمایی اربعین، قُدسی است. نقطهی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیهالسلام) است و خودِ این زیارت، یک کانون قُدسی است.
🔵ببینید فَرق شهر اسلامی و غیر اسلامی در چیست؟ همان فرق تمدن اسلامی با تمدن غیر اسلامی است. در شهر اسلامیای مثل مشهد، اولین سؤالی که هرکس وقتی میخواهد جایی را اجاره کند میپرسد این است که آن محل چقدر تا حرم فاصله دارد؟ یعنی مرکز مشهد حرم امام رضا(علیهالسلام) است. اما در تهران اینگونه نیست که اگر کسی بخواهد خانه اجاره کند، بپرسد که مثلاً تا مُصلی چقدر راه است؟ چرا که تهران، شهری اسلامی نیست، مرکزش هم، مکان مقدس نیست. لکن کربلا، نجف، مکه، مدینه و قم شهرهایی هستند که یک قلبِ قدسی در آن شهر زده میشود و همه را با آن میسنجند. ممکن است حاشیهها، حاشیههای مدرن باشد -شاید بازارهای مشهد حتی از بازارهای تهران هم مُدرنتر باشد- اما یک کانون قدسی در این شهرها دیده میشود. در شهر اسلامی، این وجود دارد، در تمدن اسلامی هم همینطور است.
🔴تمدن اسلامی، یک مرکز قُدسی دارد. در راهپیمایی اربعین، مرکز قُدسی همان امام حسین(علیهالسلام) است. مردم به سویی روان هستند که امام حسین(علیهالسلام) است. میروند که وارد شهر کربلا بشوند، زیارت بخوانند و سلام بدهند. راهپیمایی نمیکنند که کوهنوردی و یا پیادهروی کرده باشند. انتهای راهپیمایی محلی قُدسی است. لذا در طول مسیر نیز، اگر آب و غذا میدهند برای امام حسین(علیهالسلام) است، هر کاری که میکنند، به خاطر امام حسین(علیهالسلام) است. این قُدسیت در همهی آن دیده میشود. پس، اینجا دقیقاً مقابلِ تمدن غرب قرار میگیرد، آن، قُدسیتزدایی از عالم میکند و این، نه به شکل یک فرهنگِ فردیِ بسته بلکه به شکل یک فرهنگِ اجتماعیِ عظیم در قالب راهپیمایی و تظاهرات -که خودش امر جدیدی است- بروز قُدسی پیدا میکند.
🔵این، حرف جدیدی در عالَم است. ما به ماهیت آن که مدرن هست یا نیست، کاری نداریم. این سبک راهپیمایی قبل از انقلاب اسلامی نبوده است. این راهپیمایی، قُدسی است. خود این قُدسیت نشان میدهد که راهپیمایی اربعین، فرهنگی چند ساحتی دارد. این، در مقابل تمدنِ تکساحتی غرب قرار میگیرد. این جلوههای مختلفی است که نشان میدهد علیرغم اینکه تمدن غربی قُدسیتزدایی کرده و سُنت را تمام شده میدانسته است، این سُنت –راهپیمایی اربعین- بعد از مدرن دوباره زنده شده است. جلوههای تمدنی آن در حوزهی فضائل اخلاقی خیلی شدید است: عدالت، معنویت و محبت خیلی زیاد است.
#تمدن
#اربعین
#صفر
http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📜معرفی قاتلان اصلی حضرت سید الشهدا(ع) 1-یزید بن معاویه
2-عبیدالله بن زیاد
3-عمربن سعد
4-شمربن ذی الجوشن 5-شبث بن ربعی
6-حصین بن نمیر
7-خولی بن یزید 8-سنان بن انس
9- حرمله بن کاهل
#امام_حسین(ع)
#محرم
#کربلا
#تاریخ
http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
🔸حرمله از قبیله بنی اسد بود.
🔸منابع تاریخی درباره تولد نحسش و زندگی نکبت بار او پیش از واقعه عاشورا چیزی بیان نکردهاند.
🔸حرمله، روز عاشورا از تیراندازان سپاه عمر بن سعد بود.
🔸او با تیری طفل شیرخوار امام حسین(ع) را در دامان پدرش به شهادت رساند.
🔸همچنین وی قاتل عبدالله بن حسن نیز معرفی شده است.
🔸ملعون در شهادت حضرت عباس بن علی(ع) نیز نقش داشت و حامل سر ایشان به کوفه بود.
🔸ابن اثیر از وی به عنوان قاتل ابوبکر بن حسن نیز یاد کرده است.
🔸حرمله در زیارت ناحیه لعن شده است.
《..لَعَنَ اللهُ رامیه حرملةَ بن کاهل الاسدی》
🔸شیخ طوسی در «امالی» خود نقل می کند که؛
منهال بن عمرو می گوید :
وقتی از مكه بر ميگشتم، بر امام زينالعابدين(ع) وارد شدم.
بعد به من فرمود :
«اي منهال! حرملة بن كاهل اسدی، چه می كند؟».
گفتم : او در كوفه است.
امام(ع) دستانش را كامل بالا آورد و فرمود :
《اللّهُمَّ أذِقهُ حَرَّ الحَديدِ》
«خداوندا! داغیِ آهن را بر او بچشان!»
منهال می گوید : به كوفه آمدم.
دیدم مختار در قیام خود پيروز شده است و امور را به دست گرفته است.
بعد از چند روزی به سوی مختار رفتم او را در بيرون خانهاش ديدم.
گفت : ای منهال!
در دوران حكومت ما، تا کنون پيش ما نيامده ای؟
به او اطلاع دادم كه در مكه بودم و اكنون آمدهام.
با او قدم زديم و حرف زديم تا به كِناس (محله بنی اسد) رسيديم.
مختار ايستاد، گویی كه در انتظار چيزي است.
جای حرملة بن كاهله، به مختار اطلاع داده شده بود و او كسي را در پي حرمله فرستاده بود.
مدتي نگذشت كه گروهي ميآمدند كه پا بر زمين ميكوبيدند و نيز گروهي كه ميدويدند، تا اين كه گفتند :
اي امير! مژده باد كه حرملة بن كاهل، دستگير شد!
طولي نكشيد كه او را آوردند.
وقتي مختار به حرمله نگاه كرد، گفت : ستايش، خداوندي راست كه تو را در دسترس قرار داد!
آن گاه گفت : جلاد، جلاد!
جلادی آوردند.
مختار به وی گفت : دستانش را قطع كن، پس دستانش قطع شد.
آن گاه به او گفت : پاهايش را قطع كن. پاهايش هم قطع شد.
آن گاه گفت : آتش، آتش!
آتش و نيهايي را آوردند و حرمله را در آن انداختند و آتش با او شعله كشيد.
گفتم : سبحانالله!
مختار به من گفت: ای منهال! تسبيح گفتن، خوب است؛ اما تو براي چه تسبيح گفتي؟
گفتم : اي امير! در اين سفرم، هنگامي كه از مكه بر ميگشتم، بر علي بن الحسين(ع) وارد شدم.
امام(ع) به من فرمود :
«اي منهال! حرملةبن كاهل اسدي، چه ميكند؟»
گفتم: در كوفه زنده بود كه من آمدم. پس دستانش را كاملاً بالا آورد و فرمود : «خداوندا! داغیِ آهن را به او بچشان!»
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۸
۲)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۹۲
۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۰
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۵
۵)مقاتل الطالبین اصفهانی، ص۹۳
۶)اقبال ابن طاووس، ص۵۷۴۴
۷)کشف الغمة اربلی، ج۲، ص۱۱۲
۸)الامالی شیخ طوسی، ص۲۳۸ #اربعین
#صفر# امام حسین
http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
☀️مقام معظم رهبری حفظه الله:
"من، یک وقت درباره عبرتهای ماجرای امام حسین صحبتهایی کردم و گفتم که ما از این حادثه، غیر از درسهایی که می آموزیم؛ عبرتهایی نیز می گیریم. «درسها» به ما می گویند که چه باید بکنیم؛ ولی «عبرتها» به ما می گویند که چه حادثه ای اتّفاق افتاده و چه واقعه ای ممکن است اتّفاق بیفتد."
(بیانات در دیدار جمعی از پاسداران 1374/10/5)
#تاریخ
#رهبری
http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
نگاهی به ویژگی.pdf
402.2K
#مقاله نگاهی به ویژگی های اصحاب سیدالشهدا(ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
#خلاصه مقاله « نگاهی به ویژگی¬های اصحاب سیدالشهدا(ع) »
نویسنده: جواد سلیمانی
خلاصه¬کننده: مرضیه سادات هاشمی-سطح سه تاریخ اسلام
سوال اصلی مقاله: یاران امام حسین (ع) چه خصلت¬های ویژه¬ای داشتند که از بین جمع کثیری که در حمایت از سیدالشهدا(ع) کاهلی کردند، تا پای جان در رکاب امام زمانشان ماندند و از آن حضرت دفاع کردند؟
روش نویسنده: نویسنده مقاله در ابتدای بحث چهار نظر و احتمالی که به عنوان ویژگی یاران امام حسین(ع) مطرح شده را یادآور می¬شود و به نقد آن نظرات پرداخته و پس از آن به بیان چهار ویژگی اصلی یاران امام حسین(ع) می¬پردازد.
محدوده بحث: نویسنده یادآور شده که منظورش از یاران امام حسین(ع) اصحاب ایشان بوده و از یاران هاشمی ایشان(خاندان امام) بحث نمی¬کند.
احتملات مطرح شده در مورد یاران امام حسین(ع) و نقد نویسنده:
1. یاران امام بهره¬مندی افزون¬تری از علوم دینی داشتند و همین موضوع سبب راهنمایی آنها به این فوز عظیم شد.
پاسخ و نقد نویسنده:
الف) جمع کثیری از شهدای کربلا از برجستگی خاصی در علوم دینی برخوردار نبودند.
ب) اگر این نظر صحیح بود و آشنایی با علوم دینی عامل حمایت از سیدالشهدا بود، در آن عصر علما و فقهای بزرگی بودند که باید به یاری امام برمی¬خاستند، اما خبری از حمایت آن¬ها نیست.
2. یاران امام از عبّاد و زهّاد عصر خویش بودند و التزام آنها به مناسک دینی سبب توفیق آنها در یاری امام زمانشان بود.
پاسخ و نقد نویسنده:
الف) در میان شهدای کربلا افرادی چون؛ زهیر، سلمان بجلی، نافع بن هلال و ..... وجود دارند که چنین صفتی(عابد و زاهد بودن) در مورد آنها نقل نشده است.
ب) اگر التزام به اعمال عبادی عامل مهمی در جهت تشخیص حقانیت دعوت امام بود، باید تعداد قابل توجهی از حجاج سال 60 هجری که در مکه حضور داشتند، آن حضرت را همراهی می¬کردند.
3. جمع کثیری از مردم، از مخالفت امام با یزید اطلاع نداشتند و از همین رو در صدد یاری امام برنیامدند.
پاسخ و نقد نویسنده:
شاید این توجیه برای مناطق دوردست از عراق و حجاز قابل پذیرش باشد، اما مسلمانان شهرهای مدینه، مکه، کوفه و بصره کاملا از این حرکت آگاهی داشتند و فرق یاران اباعبدالله(ع) با سایر مسلمانان در اطلاع و آگاهی از تصمیم امام در مخالفت با بنی¬امیه نبود.
4. عدم شناخت و درک صحیح از شخصیت امام حسین(ع) سبب عدم همراهی مسلمانان با امام شد.
پاسخ و نقد نویسنده:
این احتمال هم سخنی ناتمام است، زیرا امام حسین(ع) 60 سال در جامعه اسلامی زندگی کرده بود و علاوه بر حسب و نسب شریفشان، کمالات معنوی و مراتب علمی ایشان لااقل برای مردم حجاز و عراق شتاخته شده بود، پس امتیاز اساسی یاران امام حسین(ع) با سایر مسلمانان در شناخت و درک صحیح شخصیت ایشان نبود.
نویسنده مقاله در ادامه بحث به 4 صفت، که وجه امتیاز یاران اباعبدالله(ع) با سایر مسلمانان است پرداخته و برای هر ویژگی چندین شاهد مثال و مؤید از یاران امام حسین(ع) ذکر می¬کند.
ویژگی اول: عشق فزاینده یاران امام حسین(ع) نسبت به ایشان
عشق و ارادتی که از مرز محبت¬های معمولی به مراتب بالاتر بود و ایثار جان و مال را برای آنها آسان کرده بود.
نویسنده مقاله پس از بیان شواهد فراوانی از جانفشانی¬های یاران امام حسین(ع)، به این نکته متذکر می¬شود که: شاید بسیاری از یاران امام حسین(ع) نمی¬توانستند فلسفه نهضت و کیفیت تأثیر آن را در احیای دین و هدایت امت تحلیل کنند، اما با چراغ عشق، حق را یافتند و با عملشان دل¬های مرده را زنده کردند.
ویژگی دوم: اعتقاد راسخ به سعادت اخروی
نویسنده پس از ذکر شواهدی در تأیید این ویژگی، یادآور می¬شود که؛ در زمانه¬ای که همه چیز با معیارهای مادی سنجیده می¬شد و مردم به فکر تأمین هر چه بیشتر معاش دنیایی خود بودند، یاران امام حسین(ع) اعمال خود را با مقیاس¬های اخروی می¬سنجیدند.
ویژگی سوم: قدرت تمیز جریان حق و باطل با محور و معیار قرار دادن ولی خدا
ویژگی چهارم: دشمنی با دشمنان اهل بیت(ع)
یاران امام حسین(ع) اهل تسامح نبودند و همه چیز را بر اساس مدارا و محبت تفسیر نمی¬کردند. آنها در کنار محبت به امام، با دشمنان ایشان دشمنی می¬کردند و همین خصلت آن¬ها سبب شد در مبارزه کوتاه نیایند.
در پایان مقاله نویسنده از بین این 4 ویژگی¬، ارتباط عاشقانه اصحاب امام با آن حضرت را مهم-ترین عامل و وجه تمایز آنها با سایر مسلمانان دانسته و ویژگی سوم و چهارم را نیز از فروع عشق و محبت خالص برشمرده است.
#مقاله
#خلاصه http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
#نقد مقاله: « نگاهی به ویژگی¬های اصحاب سیدالشهدا(ع) » - مرضیه سادات هاشمی
نقد ساختاری:
این مقاله اجزای یک مقاله علمی را نداشت. می¬دانیم که هر مقاله علمی دارای 3 جزء؛ چکیده، متن و نتیجه است.
چکیده که شامل: بیان مسأله، هدف، روش و فشرده یافته¬ها است
اجزاء مقاله: متن که شامل: مقدمه، ادله، مستندات، شواهد و یافته های تحقیق است.
نتیجه که بیان یافته های مقاله بدون ذکر شواهد است
این مقاله از ابتدا با متن آغاز شده و از نظر شکلی، صورت یک مقاله علمی را ندارد.
نقد محتوایی:
نویسنده از مسأله، شناخت کامل و معرفت واقعی نسبت به امام و جایگاه ولایی ایشان غافل شده است و حتی در قسمت اول مقاله¬اش که احتمالات دیگران نسبت به یاران امام را بیان و نقد کرده، بحث شناخت نسبت به امام را سختی ناتمام دانسته و آن را رد می¬کند. در صورتی که اگر کسی معرفت واقعی نسبت به امام زمانش نداشته باشد، نمی¬تواند امام را معیار تشخیص حق و باطل قرار دهد و در جایگاه¬های سخت و در فتنه¬ها دچار شک و تردید می¬شود و اطاعت پذیری و تسلیم بودن در مقابل امام زمانش را نیز از دست می¬دهد و عشق و ارادت به تنهایی نمی¬تواند راهنمای او باشد . تاریخ نمونه¬های فراوانی دارد از کسانی که در جایگاه امتحان، دچار شک و شبهه شدند و از امام زمانشان پیروی نکردند. نمونه بارز آن در جریان کربلا؛ سلیمان بن صرد خزاعی است.
اگر شناخت و معرفت کامل باشد، در این صورت عشق و محبت به همراه می¬آورد و به دنبال آن شاهد اطاعت پذیری و تسلیم محض بودن هستیم. کسی که امام خود را درست شناخته باشد به وعده¬های او ایمان و اعتقاد دارد و امام را معیار شناخت حق قرار می¬دهد و دنباله¬رو امام است و با دشمن امام دشمنی می¬کند و همه اینها با هم می¬شود خصلت¬های ویژه یاران امام حسین علیه السلام. #تاریخ
#مقاله
#نقد http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60