eitaa logo
تاریخ دیروز، امروز، فردا
184 دنبال‌کننده
183 عکس
47 ویدیو
0 فایل
تاریخ دیروز، روشنگر مسیر فردا توضیحی درباره هویت کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/2 فهرستی از گزیده مطالب کانال: https://eitaa.com/TarikhDEF/4 ارتباط با مدیر: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
امام جواد(ع) عالم و سیّاسی نوجوان اما زیرک 🔹یکی از سیاست هایی که دنبال میکرد، سیاست و بین شیعه و اهل سنت بود؛ همان سیاستی که امروز نیز توسط دشمنان اهل بیت(ع) دنبال میشود. جناب در کتاب احتجاج ج2ص446 در روایتی آورده اند: در مجلسی بین (ع) و (از علمای مشهور عصر) مناظره ای در گرفت که عده زیادی از علمای اهل سنت نیز در آن مجلس حاضر بودند. 🔸یحیی میگوید نظر شما درباره روایتی که میگوید: «جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: من از راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است یا نه؟» چیست؟ روشن است که یحیی میخواهد امام را وارد یک بازی دو سر باخت کند، اگر بگوید درست است که تایید ابوبکر است و اگر بگوید چنین نیست که عاملی برای تفرقه میشود. همین نحوه سوالات در ادامه نیز تکرار میشود اما حضرت با پاسخ هایی بسیار زیرکانه این سیاست آنها را به زیبایی خنثی میکنند. 🔹امام در پاسخی زیرکانه میفرمایند: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم و خدمات ایشان روشن است اما کسی که این خبر را نقل میکند باید به خبر دیگری که پیامبر در حجة الوداع بیان کردند نیز توجه داشته باشند که فرمودند: کسانی که بر من دروغ میبندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس هرگاه حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، اگر موافق شان بود اخذ کنید وگرنه رها کنید. 🔸حضرت در ادامه میفرمایند: این روایتی که درباره گفتید با کتاب خدا سازگار نیست چون خداوند در قرآن میفرمایند ما از آنچه در دل دارید خبر داریم لذا محال است که رضایت ابوبکر بر خدا پوشیده بوده باشد. 🔹یحیی مجدد میپرسد روایت شده که: مَثَل و روی زمین، مَثَل و در آسمان است. حضرت میفرمایند: محتوای این روایت نیز درست نیست چون جبرئیل و میکاییل همواره بندگی خدا را نموده و لحظه‌ ای به او عصیان نکرده‌ اند، در حالی که ابوبكر و عمر پیش از آن که اسلام بیاورند، سال‌ های طولانی مشرک بوده‌ اند. 🔸یحیی مجددا میگوید: در روایت داریم: بکر و دو سرور پیران اهل بهشتند. حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد چون در بهشت همه جوانند و پیری وجود ندارد که آنها بخواهند سرور آنها باشند. 🔹یحیی دوباره میپرسد: در روایت آمده که بن خطاب چراغ اهل بهشت است. حضرت فرمود: این نیز محال است چون در بهشت، فرشتگان مقرّب خدا، آدم، محمد(ص) و همه انبیاء و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور آنها روشن نمیشود، ولی با نور عمر روشن می گردد؟! 🔸یحیی ادامه میدهد که در روایت آمده اهل بهشت به زبان سخن می گویدند. حضرت فرمود: من منکر فضیلت عمر نیستم؛ ولی ، با آن که از افضل بود، بالای منبر گفت: من شیطانی دارم که مرا منحرف میکند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید. 🔹یحیی گفت: روایت شده که پیامبر فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نمیشدم، حتما مبعوث می شد. امام فرمود: کتاب خدا از این حدیث صادق تر است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ...». خداوند از انبیا برای اجرای صحیح رسالتشان پیمان گرفته و آنها لحظه‌ ای به خدا شرک نورزیده‌ اند، حال چگونه ممکن است برخلاف پیمان خود، شخصی را که بخشی از عمرش را در حال شرک به خدا گذرانده به پیامبری برگزیند؟ 🔸باز یحیی گفت: روایت شده که پیامبر فرمود: هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آن که گمان بردم که به خاندان (پدر عمر) نازل شده است، یعنی نبوّت از من به آنها منتقل شده است. حضرت فرمود: برای پیامبران جایز نیست حتّی لحظه‌ای در رسالت خود دچار تردید شوند. چگونه ممکن است که نبوّت از برگزیده خدا به کسی که مدّتها شرک ورزیده است منتقل شود؟ 🔹یحیی مجددا گفت: روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: اگر عذاب نازل می شد، کسی جز از آن نجات نمی یافت. حضرت فرمود: این نیز محال است چون خداوند به پیامبر اسلام فرموده تا زمانی که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمی کند و نیز تا زمانی که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند. لذا برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده: یکی وجود پیامبر و دیگری استغفار مردم. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
❇️ علی(ع) و فضائل غیر قابل انکارش 🔹 در (ج42،ص116) به نقل از حارث بن مالک چنین میگوید: وارد شده و نزد رفته و از او پرسیدم درباره علی فضیلتی شنیده ای؟ سعد به وجود پنج ویژگی برای علی(ع) شهادت میدهد و میگوید اگر من یکی از آنها را داشتم، برایم از اینکه در دنیا عمر (ع) را داشته باشم، دوست داشتنی تر بود و بعد شروع به شمردن آن فضیلت ها میکند: 1️⃣ اول آنکه پیامبر خدا را به همراه به سوی مشرکان قریش فرستاد و او یک روز و شب در راه بود تا اینکه به علی(ع) فرمود دنبال ابوبکر برو و سوره را از او بگیر و خودت ابلاغ کن و ابوبکر را نزد من برگردان. وقتی ابوبکر برگشت از پیامبر پرسید ماجرا چیست؟ آیا چیزی درباره من نازل شده؟ حضرت فرموید خیر اما برای ابلاغ مطلبی، یا باید خودم ابلاغ کنم یا کسی که از من باشد[و تو از من نیستی اما علی از من است]. 2️⃣ دوم آنکه با در مسجد مینشستیم تا اینکه یک روز گفته شد از این به بعد غیر از و همه باید از مسجد خارج شوند و ما نعلین کشان از مسجد خارج شدیم. صبح [عموی حضرت] به پیامبر فرمود چرا عموها و یارانت را بیرون کردی و این جوان را در مسجد ساکن کردی؟ حضرت فرمود من شما را بیرون نکردم بلکه این فرمان خداست. 3️⃣ سوم آنکه پیامبر، و را به فرستاد اما کار پیش نرفت تا اینکه فرمود فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند. روز بعد با اینکه علی چشم درد داشت، با آب دهانش به چشمان او زد و چشم او خوب شد و پرچم را به دست او داد و او پیروز شد. 4️⃣ چهارم آنکه در روز ، پیامبر همه را نگه داشت و دستان علی را بالا برد به طوری که سفیدی زیر بغلش پیدا شد و سه بار گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه» 5️⃣ پنجم آنکه پیامبر سوار بر شترش به قصد جنگ از شهر خارج شد و علی را به همراه خود نبرد. این را دلیل بر ناشایستگی علی و عدم رضایت و توجه پیامبر به او دانستند اما پیامبر همه مردم را جمع کرد و فرمود: یا علی! نسبت تو به من همانند نسبت به است، جز آنکه بعد از من دیگر پیامبری نداریم. 📌 پ.ن: افراد کثیری از صحابه و غیر صحابه ولایت و امامت حضرت امیر(ع) را نپذیرفتند اما شاید به جرئت بتوان گفت با این حال، همه یا عمده آنها منکر فضائل علی(ع) نبودند، چه اینکه در نقل های متعددی این گزارش ها به دست ما رسیده است که می توان درباره آن کتاب ها نوشت. سعدبن ابی وقاص یکی از آن افراد است، کسی که از صحابه پیامبر بود، فرماندهی سپاه اسلام در را به عهده داشت اما در زمان خلافت حضرت در ابتدا با ایشان بیعت نکرد و وقتی هم که بیعت کرد در جنگ های حضرت حاضر نشد و با او همراهی نکرد. پسر او، نیز فرماندهی سپاه دشمن در کربلا را به عهده داشت. اما همین شخصیت نمی تواند منکر فضائل حضرت بشود، چون روز و شب این فضائل را به چشمان خود دیده است، فضائلی که یکی دو تا هم نیستند و بعضی از آنها به تواتر نقل میشده لذا اساسا قابل انکار نبوده اند. یکی از دلایلی که باعث شد این چنین افرادی در عین قبول فضائل حضرت اما امامت و ولایتش را قبول نکنند، آنها بود که در روایات نیز به آن اشاره شده. اگر همین گزارش سعد را به دقت بخوانید، حس حسادت از سر و روی آن می بارد. در نقل دیگری آمده وارد مدینه شد و به سعد گفت چرا ما را در حقمان در برابر باطل یاری نمیکنی اما سعد پاسخ داد از پیامبر شنیدم که می فرمود: «على با حق است و حق با على است، هر جا كه باشد.» معاویه در پاسخ میگوید: هیچگاه نزد من مانند امروز شایسته ملامت نبودی. سعد میگوید چرا؟ معاویه پاسخ میدهد: چون اگر من این سخن را از پیامبر شنیده بودم تا زمان مرگم همواره میشدم. البته معاویه هم حق را درباره علی(ع) می دانست اما چه بسا حسادت او نسبت به حضرت از حسادت سعد بیشتر هم بود. 🆔https://eitaa.com/TarikhDEF
🔳 مهمترین وظیفه و تکلیف اجتماعی مردم ▫️ ▫️8 خرداد 58 🌱 همه و موظفند كه كنند بر اين امور. نظارت كنند اگر من يك پايم را كنار گذاشتم، كج گذاشتم، كه بگويند پايت را كج گذاشتى، خودت را حفظ كن. مسأله، مسئله مهم است. 🌱 همه ملت موظفند به اينكه نظارت داشته باشند در همه كارهايى كه الآن مربوط به است. اگر ديدند كه يك خداى نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل مى ‏كند، بايد اعتراض كند؛ عرض بكنم كه بايد اعتراض كند؛ و بايد اعتراض كنند. اعتراض كنند تا اين كج را راست كنند. 🌱 اگر ديدند يك بر خلاف موازين اسلام، خداى نخواسته، مى ‏خواهد عمل بكند، همه موظفند كه جلويش را بگيرند... اساس، اساس است. اساسى است كه الآن اسلام به دست ما افتاده، داريم چه مى‏ كنيم؟ 🌱 بنابراين، آنى كه به نظر بنده مهم است اين است... اش عبارت از اين است كه همه ما، همه قشرها، همه، اينها همه بايد اين جهت را توجه داشته باشند و همه آنها مراعات اين مسئله‏ «»، همه بايد مراعات اين مسائل را بكنند... 🌱 كنند، ، ... اگر خداى نخواسته يك كسى پيدا شد كه يك كار كرد، كنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض كنند كه آقا چرا اين كار را مى ‏كنى. 🌱 در صدر اسلام هست كه وقتى كه گفت... اگر من يك كارى كردم شماها چه بكنيد. يك عربى شمشيرش را كشيد گفت ما با اين، با اين شمشير راستش مى ‏كنيم. بايد اين طور باشد. بايد مسلمان اين طور باشد كه اگر -هر كه مى‏ خواهد باشد، و عرض بكنم هر كه مى ‏خواهد باشد- اگر ديد پايش را كنار گذاشت، شمشيرش را بكشد كه پايت را راست بگذار. 🌱 اگر ما بخواهيم اسلام را حفظ كنيم و اين طورى كه بخواهيم يك در عالم نشان بدهيم، ايران را بگوييم يك نمونه است، يك هست، با رفتن شاه درست نمى ‏شود... اگر بنا شد كه ظالم ها رفتند و ما يك دسته ديگر جايشان نشستيم، همان كارها را به اندازه‏اى كه قدرت داريم بكنيم، ما هم همان هستيم... 🌱 و در رأس آنها اين است كه و كسانى كه امورند در همه جاها، ، ، همه قواى انتظامي ه‏اى كه حالا همه مى‏ گويند ما هستيم و از بيرون آمديم و به اسلام گرايش پيدا كرديم، 🌱 فايده ندارد؛ بايد داشته باشد. بايد شهربانى حالا وضعش با آن وقت تغيير بكند؛ نه لفظش تغيير بكند و وضعش همان باشد. 📚صحیفه امام، ج8، ص1 به بعد 💠 حضرت امام خلاصه مطلب را در دو تکلیف مهم اجتماعی برای همه اقشار بیان میکنند: 1️⃣ و نهی از منکر یعنی ، البته در تمام اموری که مربوط به اسلام است 2️⃣ در هر جایی مسئولیت داریم، تلاشمان باشد ، نه صرفا در حد لفظ 🆔 https://eitaa.com/TarikhDEF