eitaa logo
تاریخ پهلوی
49.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
15 فایل
✍دانستن حق مردم است 📑حقایق دوران پهلوی به روایت اسناد ☎️ادمین : @abozar_zaman تبلیغات👇 http://eitaa.com/joinchat/2123169822Cc0f10b760f
مشاهده در ایتا
دانلود
مسخره است خود شاه هم تریاک بکشد! شنبه 6 اردیبهشت 1349 «بازدید از بوشهر. چای شاه سرد بود و حسابی عصبانی شد. امروز بعدازظهر به شیراز برگشتیم ـ شاه هنوز اوقاتش تلخ بود... یکی از همراهان مسن ما در این سفر، تریاکی است و امشب یک بست به شاه تعارف کرد و گفت که حالش را بهتر می‌کند.1 من به شدت مخالفت کردم، گفتم هر چند دلم نمی‌خواهد عیش شاه را منقض کنم، ولی مسخره است شاه مملکتی که قاچاقچیان مواد مخدر را به اعدام محکوم می‌کند، خودش تریاک بکشد.»2 شرح عکس شاه،‌ فرح، (فرد وسط تصویر)، و دیگران در یک میهمانی شماره آرشیو: 1-2732-288م 1. امیرهوشنگ دولو قاجار، یکی از همین ملتزمین رکاب بود که به پااندازی و جور کردن بساط منقل و وافور شاه شهره بود و یک بار هم از همین بابت از طرف پلیس سوئیس تحت تعقیب و پیگرد قرار گرفت و موجبات رسوایی بدی را برای دولت ایران به‌وجود آورد. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 233. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
شاه لرزید، علم به وُدکا پناه برد ‍ افتضاح عجیب نیروی دریایی ارتش شاه که باعث لرزش پهلوی و پناه گرفتن اسدالله علم به مشروب شد! یکشنبه،‌ 14 آبان 1351 «شب هوا طوفانی شد. صبح از مؤسسات گوناگون بازدید به عمل آوردیم و به موقع برای رژه در ساعت 10 رسیدیم. به دلیل هوای بد، برای ما امکان نداشت که از کشتی سلطنتی که در لنگر انداخته بود مانور را تماشا کنیم،‌ در عوض از یک برج مراقبت دریایی بالا رفتیم. در میان میهمانان نوه امپراطور اتیوپی هم حضور داشت که فرمانده نیروی دریایی کشور خودش است. 29 کشتی و یک ناوگان کامل قایق‌های اژدرافکن رژه رفتند و به هنگام عبور از جلوی جایگاه ما توپ‌هایی به علامت احترام شلیک کردند. در پشت آنها تعدادی هلیکوپتر و 16 هاورکرافت رد شدند. در همان لحظه شاه درخواست کرد که چند تا از کشتی‌های مجهز به موشک،‌ به هدفی که دیروز هلیکوپترها با آن دقت هدف‌گیری کرده بودند،‌ تیراندازی کنند. دو تا از کشتی‌ها برای این منظور انتخاب شدند. اولی به کلی هدف را ندید، و دومی حتی نتوانست را از سکوی پرتاب شلیک کند. افتضاح غریبی بود،‌ و بیشتر به خاطر حضور میهمان اتیوپی ناراحت کننده‌تر بود. از شدت عصبانیت دچار چنان سردردی شدم که لاجرم به بیش از یک لیوان ودکا متوسل شدم. شاه از خشم می‌لرزید،‌ ولی آرامش ظاهری‌اش را حفظ کرده بود. ناهار،‌ در حال و هوایی پر تنش و عصبی صرف شد. آهسته به وزیر دارایی که در کنارم نشسته بود اشاره کردم،‌ اگر هدف‌گیری‌ها بر طبق برنامه پیش رفته بود،‌ حالا چه مدح و ستایشی درباره نیروی دریایی می‌شنیدیم،‌ و چه صحبت‌هایی در مورد تسلط بر خلیج فارس و تمام اقیانوس هند گفته می‌شد.» منبع: ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج1، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص395. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴شاه لرزید، علم به وُدکا پناه برد ‍ 🔹 افتضاح عجیب نیروی دریایی ارتش شاه که باعث لرزش پهلوی و پناه گرفتن اسدالله علم به مشروب شد! یکشنبه،‌ 14 آبان 1351 🔹«شب هوا طوفانی شد. صبح از مؤسسات گوناگون بازدید به عمل آوردیم و به موقع برای رژه در ساعت 10 رسیدیم. به دلیل هوای بد، برای ما امکان نداشت که از کشتی سلطنتی که در لنگر انداخته بود مانور را تماشا کنیم،‌ در عوض از یک برج مراقبت دریایی بالا رفتیم. در میان میهمانان نوه امپراطور اتیوپی هم حضور داشت که فرمانده نیروی دریایی کشور خودش است. 29 کشتی و یک ناوگان کامل قایق‌های اژدرافکن رژه رفتند و به هنگام عبور از جلوی جایگاه ما توپ‌هایی به علامت احترام شلیک کردند. در پشت آنها تعدادی هلیکوپتر و 16 هاورکرافت رد شدند. در همان لحظه شاه درخواست کرد که چند تا از کشتی‌های مجهز به موشک،‌ به هدفی که دیروز هلیکوپترها با آن دقت هدف‌گیری کرده بودند،‌ تیراندازی کنند. دو تا از کشتی‌ها برای این منظور انتخاب شدند. اولی به کلی هدف را ندید، و دومی حتی نتوانست را از سکوی پرتاب شلیک کند. افتضاح غریبی بود،‌ و بیشتر به خاطر حضور میهمان اتیوپی ناراحت کننده‌تر بود. از شدت عصبانیت دچار چنان سردردی شدم که لاجرم به بیش از یک لیوان ودکا متوسل شدم. شاه از خشم می‌لرزید،‌ ولی آرامش ظاهری‌اش را حفظ کرده بود. ناهار،‌ در حال و هوایی پر تنش و عصبی صرف شد. آهسته به وزیر دارایی که در کنارم نشسته بود اشاره کردم،‌ اگر هدف‌گیری‌ها بر طبق برنامه پیش رفته بود،‌ حالا چه مدح و ستایشی درباره نیروی دریایی می‌شنیدیم،‌ و چه صحبت‌هایی در مورد تسلط بر خلیج فارس و تمام اقیانوس هند گفته می‌شد.» 📚منبع: ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج1، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص395. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
شاه لرزید، علم به وُدکا پناه برد ‍ افتضاح عجیب نیروی دریایی ارتش شاه که باعث لرزش پهلوی و پناه گرفتن اسدالله علم به مشروب شد! یکشنبه،‌ 14 آبان 1351 «شب هوا طوفانی شد. صبح از مؤسسات گوناگون بازدید به عمل آوردیم و به موقع برای رژه در ساعت 10 رسیدیم. به دلیل هوای بد، برای ما امکان نداشت که از کشتی سلطنتی که در لنگر انداخته بود مانور را تماشا کنیم،‌ در عوض از یک برج مراقبت دریایی بالا رفتیم. در میان میهمانان نوه امپراطور اتیوپی هم حضور داشت که فرمانده نیروی دریایی کشور خودش است. 29 کشتی و یک ناوگان کامل قایق‌های اژدرافکن رژه رفتند و به هنگام عبور از جلوی جایگاه ما توپ‌هایی به علامت احترام شلیک کردند. در پشت آنها تعدادی هلیکوپتر و 16 هاورکرافت رد شدند. در همان لحظه شاه درخواست کرد که چند تا از کشتی‌های مجهز به موشک،‌ به هدفی که دیروز هلیکوپترها با آن دقت هدف‌گیری کرده بودند،‌ تیراندازی کنند. دو تا از کشتی‌ها برای این منظور انتخاب شدند. اولی به کلی هدف را ندید، و دومی حتی نتوانست را از سکوی پرتاب شلیک کند. افتضاح غریبی بود،‌ و بیشتر به خاطر حضور میهمان اتیوپی ناراحت کننده‌تر بود. از شدت عصبانیت دچار چنان سردردی شدم که لاجرم به بیش از یک لیوان ودکا متوسل شدم. شاه از خشم می‌لرزید،‌ ولی آرامش ظاهری‌اش را حفظ کرده بود. ناهار،‌ در حال و هوایی پر تنش و عصبی صرف شد. آهسته به وزیر دارایی که در کنارم نشسته بود اشاره کردم،‌ اگر هدف‌گیری‌ها بر طبق برنامه پیش رفته بود،‌ حالا چه مدح و ستایشی درباره نیروی دریایی می‌شنیدیم،‌ و چه صحبت‌هایی در مورد تسلط بر خلیج فارس و تمام اقیانوس هند گفته می‌شد.» منبع: ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج1، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، ص395. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
نخست وزیر دست راست شاه نشسته بود و تمام مدت که ما صحبت می‌کردیم چشم از ما بر نمی‌داشت و تمام تلاشش را به کار برد تا با عرضه کردن روزنامه‌های صبح، توجه شاه را به خود جلب کند. پس از نگاهی سرسری به روزنامه‌ها ناگهان شاه فریادی از خشم کشید که سخنرانی دیروزش را به غلط نقل قول کرده‌اند. خواست بداند که خبرنگار چرا چنین خطایی کرده و نخست وزیر جز اینکه در جایش جابه جا بشود کار دیگری نمی‌توانست بکند و پشت سر هم قول می‌داد که در مورد آن تحقیق کند؛ که البته فراموش کرده بود دیروز هیچ خبرنگاری حق ورود به آنجا را نداشته و روزنامه‌ها برای این خبر کلاً به گزارشی که از وزارت اطلاعات داده شده بود متکی بوده‌اند. نمی‌دانم که شاه به این نکته واقف بود یا نه، ولی از اشاره به آن خودداری کردم. شاه در تمام مدت ناهار اخم کرد در حالی که نخست وزیر بی‌قرار نشسته بود و احتمالاً به جد و آباء خودش برای چنین خبطی فحش می‌داد... سه شنبه ، ۱۶ آبان ۱۳۵۱ جلد یک، صفحه ۴۰۰. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
سر شام رفتم، مطلب مهمی نبود. صحبت از بچگی‌های شاهنشاه بود. شکایت داشتند که مرحوم دکتر مؤدب‌الدوله نفیسی پیشکار ما در سوئیس اجازه نمی‌داد که به برویم یا شنا کنیم. ممکن است این عمل در من complex (عقده) ایجاد کرده باشد در صورتی که شاه واقعاً ندارد. فقط گاهی احساس می‌کنم، ممکن است از تملق راضی بشوند. آن هم از بس ما ایرانی‌ها واقعاً عادت به تملق گفتن داریم، خواه ناخواه طرف هم بالاخره خوشش می‌آید و باور می‌کند. ۲۴فروردین ۱۳۵۳ ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
مسخره است خود شاه هم تریاک بکشد! شنبه 6 اردیبهشت 1349 «بازدید از بوشهر. چای شاه سرد بود و حسابی عصبانی شد. امروز بعدازظهر به شیراز برگشتیم ـ شاه هنوز اوقاتش تلخ بود... یکی از همراهان مسن ما در این سفر، تریاکی است و امشب یک بست به شاه تعارف کرد و گفت که حالش را بهتر می‌کند.1 من به شدت مخالفت کردم، گفتم هر چند دلم نمی‌خواهد عیش شاه را منقض کنم، ولی مسخره است شاه مملکتی که قاچاقچیان مواد مخدر را به اعدام محکوم می‌کند، خودش تریاک بکشد.»2 شاه،‌ فرح، (فرد وسط تصویر)، و دیگران در یک میهمانی شماره آرشیو: 1-2732-288م 1. امیرهوشنگ دولو قاجار، یکی از همین ملتزمین رکاب بود که به پااندازی و جور کردن بساط منقل و وافور شاه شهره بود و یک بار هم از همین بابت از طرف پلیس سوئیس تحت تعقیب و پیگرد قرار گرفت و موجبات رسوایی بدی را برای دولت ایران به‌وجود آورد. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 233. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
مسخره است خود شاه هم تریاک بکشد! شنبه 6 اردیبهشت 1349 «بازدید از بوشهر. چای شاه سرد بود و حسابی عصبانی شد. امروز بعدازظهر به شیراز برگشتیم ـ شاه هنوز اوقاتش تلخ بود... یکی از همراهان مسن ما در این سفر، تریاکی است و امشب یک بست به شاه تعارف کرد و گفت که حالش را بهتر می‌کند.1 من به شدت مخالفت کردم، گفتم هر چند دلم نمی‌خواهد عیش شاه را منقض کنم، ولی مسخره است شاه مملکتی که قاچاقچیان مواد مخدر را به اعدام محکوم می‌کند، خودش تریاک بکشد.»2 شاه،‌ فرح، (فرد وسط تصویر)، و دیگران در یک میهمانی شماره آرشیو: 1-2732-288م 1. امیرهوشنگ دولو قاجار، یکی از همین ملتزمین رکاب بود که به پااندازی و جور کردن بساط منقل و وافور شاه شهره بود و یک بار هم از همین بابت از طرف پلیس سوئیس تحت تعقیب و پیگرد قرار گرفت و موجبات رسوایی بدی را برای دولت ایران به‌وجود آورد. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 233. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
اردیبهشت_1305 تاجگذاری کرد و دودمان پهلوی از همین سال سلطنت خود را بر مُلک ایران آغاز نمود، تا سال 1357 به مدت 52 سال مقدرات ملت ایران در دست این خاندان بود، در این شرایط و در حالی که کشورهای مختلف در فکر تسخیر فضا بودند و به کرات دیگر مسافرت می شد در ایران مردم گرفتار درد بی سوادی بودند! شاید گفته شود که پهلوی می خواست بی سوادی را ریشه کن کند ولی نمی گذاشتند! کافی است به خبری که ، منتشر ساخت توجه کنیم، در این خبر به نقل از نخست وزیر وقت آمده بود : تعداد بی سوادها وحشتناک است. به بخشی از گزارش روزنامه اطلاعات مورخه 18 آذر 1341 دقت کنید ؛ نخست وزیر سپس به مسافرت شاهنشاه به استان آذربایجان اشاره کرد و افزود: خیال می کنم این سفر يك سفر تاریخی بود زیرا در این مسافرت تمام تشریفات درباری کنار گذاشته شده بود و شاهنشاه در این سفر در تمام نقاط بدون هیچ مانع و حائلی به میان مردم رفتند. در همین سفر بود که شاهنشاه متوجه شدند که واقعا نسبت با سواد ها به بی سوادها در مملکت ما به صورت وحشتناکی در آمده است البته مقامات وزارت فرهنگ نیز متوجه این حقیقت بوده اند بنده خودم در کرمانشاه هنگامی که در يك مجلسی شرکت کرده بودم گفتم که باید برای درد بی سوادی در مملکت درمانی تهیه کرد اما درمان را نمی دانستم... نکاتی که از این گزارش استنباط می شود ؛ 1- پهلوی تا سفر سال 1341 خود به خطه آذربایجان نمی دانست که مردم ایران دچار بیسوادی هستند و حکومت در این زمینه وظایفی بر عهده دارد. 2- در عین حال که شاه نمی دانست ولی مقامات وزارت فرهنگ می دانستند که مردم بیسواد هستند! 3- در این سال یعنی 1341 ، 36 سال از آغاز حکومت در ایران می گذشت و نتیجه این حکومت بیسوادی اکثریت مردم ایران بوده است، به عنوان نمونه اگر سال 1357 را فرض بگیریم که انقلاب اسلامی پیروز شد مقامی در سال 1393 به این بپردازد که برای اکثریت بی سواد مردم ایران چه باید کرد؟! و یا میزان بی سوادهای کشور در این سال مشخص شود! از نکات فوق اگر بگذریم به گزارش یک نشریه فرانسوی می رسیم که وقت به آن در سخنرانی آذر 1341 خود استناد کرده بود « در ایام اخیر که برای بیان همین مطلب در جلسه عمومی یونسکو شر کت داشتم يك روزنامه فرانسوی مبحثی در باره وضع دنیای امروز و سواد نوشته بود که در هر سه دقیقه یک نشریه تازه در رشته های علمی در دنیا منتشر می شود در چنین دنیایی نصف مردم از خواندن و نوشتن محروم هستند اسم مملکت خودمان را هم در این مقاله جزو مملکت هایی دیدم که عده بی سواد ها در آن بیشتر از باسواد ها است.» حکومتی که بعد از 36 سال از به قدرت رسیدن به فکر آن بیفتد که برای اکثریت بی سواد کشور کاری کند شایسه چه لقبی می تواند باشد؟! ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔵بعضی شغل هایم را به یاد نمی آورم! در رژيم پهلوي دوم، توزيع مسئوليتها و مشاغل نيز مانند ساير جلوه‌هاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي، بود. در حالي كه بسياري از تحصيلكردگان و نخبگان كشور، سالها در جستجوي كار بودند، متملقين حكومتي و از جمله درباريان در آن واحد تعداد زيادي شغل در اختيار داشتند به طوري كه از عهده انجام همه كارها و مسئوليتهاي خود برنمي‌آمدند. يكي از اين افراد كه تصريح كرده به دليل تعدد مسئوليتهايش به همه كارها نمي‌رسد اميراسدالله علم وزير دربار شاه بود. وي پس از اشاره به شغل‌هايش گفت اين مسئوليتها، از جمله كارهايي است كه حافظه‌اش براي بيان آنها ياري داده است. به عبارت ديگر احتمالاً وي صاحب شغل‌هاي ديگري نيز هست كه «حافظه‌»اش وي را ياري نداده است! در خاطرات اميراسدالله علم ذيل جمعه 10/9/1351 چنين مي‌خوانيم: ... بعضي ملاقات‌ها و كارهاي عقب‌افتاده داشتم، انجام دادم. من در اين جا زياد راجع به كارهاي عقب افتاده صحبت مي‌كنم. ممكن است خواننده بپرسد، چرا هميشه كار عقب افتاده دارم، بايد بگويم آن قدر كار و مشغله و مسئوليت دارم كه 24 ساعت هم برايم كم است. علاوه بر شرفيابي‌هاي هر روز صبح، كه بايد آمادگي آن را داشته باشم و به اين جهت همه روزه آخر شب در منزل كار مي‌كنم، و علاوه بر تشريفات مهماني‌هاي مستمر، من به طور رسمي، تا آنجا كه حافظه‌ام حكايت مي‌كند، اين كارها را دارم: 1. مسئول مستقيم آستان قدس رضوي؛ 2. مسئول مستقيم بازرسي دانشگاه‌ها از طرف شاهنشاه – كه يك كار بسيار بزرگ و پيچيده است؛ 3. رئيس هيأت امناي دانشگاه پهلوي؛ 4. رئيس هيأت امناي دانشگاه آريامهر؛ 5. رئيس هيأت امناي مدرسه عالي پارس؛ 6. رابط مخصوص شاهنشاه با سفراي خارجي – مطالبي كه با وزير خارجه نمي‌فرمايند؛ 7. رئيس هيأت امناي دانشگاه مشهد؛ 8. عضو لازم‌الحضور هيأت امناي دانشگاه تهران؛ 9. عضو لازم‌الحضور [هيأت امناي] دانشگاه تبريز؛ 10. رئيس انجمن سلطنتي بهبود نژاد اسب – كه خود هم به آن علاقه زياد دارم. رئيس عالي والاحضرت همايوني هستند؛ 11. رئيس انجمن سلطنتي خانه‌هاي فرهنگ روستايي. رئيس عالي والاحضرت همايوني هستند؛ 12. رئيس كميته پيش‌آهنگي؛ 13. رئيس كانون كار؛ 14. نايب رئيس سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي – رئيس والاحضرت اشرف؛ 15. نايب رئيس انجمن شير و خورشيد سرخ – رئيس والاحضرت شمس؛ 16. رئيس انجمن حمايت مادران و نوزادان؛ 17. نايب رئيس كانون پرورش فكري كودكان – رياست عاليه، علياحضرت شهبانو؛ 18. مسئول مستقيم لژيون خدمتگزاران بشر. 19. مسئول مستقيم عمران كيش. 20. رئيس هيأت امناي بنياد پهلوي. 21. [نايب] رئيس [هيأت امناي] بنياد فرهنگ ايران – مؤسسه‌اي كه متون اصلي كتاب‌هاي مهم فارسي را تفحص، چاپ و منتشر مي‌كند... 22. علاوه بر اين، امور شخصي و مالي شاهنشاه را اداره مي‌كنم. 23. خود اداره وزارت دربار دردسر بزرگي است به خصوص با گرفتاري‌هايي كه شاهنشاه با علياحضرت ملكه پهلوي و خواهرها و برادرها و به طور كلي با اقوام و خويشاوندان دارند. 📚منبع:يادداشتهاي علم/انتشارات مازيار و معين/ ج 2/ص 398-396 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔵بعضی شغل هایم را به یاد نمی آورم! در رژيم پهلوي دوم، توزيع مسئوليتها و مشاغل نيز مانند ساير جلوه‌هاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي، بود. در حالي كه بسياري از تحصيلكردگان و نخبگان كشور، سالها در جستجوي كار بودند، متملقين حكومتي و از جمله درباريان در آن واحد تعداد زيادي شغل در اختيار داشتند به طوري كه از عهده انجام همه كارها و مسئوليتهاي خود برنمي‌آمدند. يكي از اين افراد كه تصريح كرده به دليل تعدد مسئوليتهايش به همه كارها نمي‌رسد اميراسدالله علم وزير دربار شاه بود. وي پس از اشاره به شغل‌هايش گفت اين مسئوليتها، از جمله كارهايي است كه حافظه‌اش براي بيان آنها ياري داده است. به عبارت ديگر احتمالاً وي صاحب شغل‌هاي ديگري نيز هست كه «حافظه‌»اش وي را ياري نداده است! در خاطرات اميراسدالله علم ذيل جمعه 10/9/1351 چنين مي‌خوانيم: ... بعضي ملاقات‌ها و كارهاي عقب‌افتاده داشتم، انجام دادم. من در اين جا زياد راجع به كارهاي عقب افتاده صحبت مي‌كنم. ممكن است خواننده بپرسد، چرا هميشه كار عقب افتاده دارم، بايد بگويم آن قدر كار و مشغله و مسئوليت دارم كه 24 ساعت هم برايم كم است. علاوه بر شرفيابي‌هاي هر روز صبح، كه بايد آمادگي آن را داشته باشم و به اين جهت همه روزه آخر شب در منزل كار مي‌كنم، و علاوه بر تشريفات مهماني‌هاي مستمر، من به طور رسمي، تا آنجا كه حافظه‌ام حكايت مي‌كند، اين كارها را دارم: 1. مسئول مستقيم آستان قدس رضوي؛ 2. مسئول مستقيم بازرسي دانشگاه‌ها از طرف شاهنشاه – كه يك كار بسيار بزرگ و پيچيده است؛ 3. رئيس هيأت امناي دانشگاه پهلوي؛ 4. رئيس هيأت امناي دانشگاه آريامهر؛ 5. رئيس هيأت امناي مدرسه عالي پارس؛ 6. رابط مخصوص شاهنشاه با سفراي خارجي – مطالبي كه با وزير خارجه نمي‌فرمايند؛ 7. رئيس هيأت امناي دانشگاه مشهد؛ 8. عضو لازم‌الحضور هيأت امناي دانشگاه تهران؛ 9. عضو لازم‌الحضور [هيأت امناي] دانشگاه تبريز؛ 10. رئيس انجمن سلطنتي بهبود نژاد اسب – كه خود هم به آن علاقه زياد دارم. رئيس عالي والاحضرت همايوني هستند؛ 11. رئيس انجمن سلطنتي خانه‌هاي فرهنگ روستايي. رئيس عالي والاحضرت همايوني هستند؛ 12. رئيس كميته پيش‌آهنگي؛ 13. رئيس كانون كار؛ 14. نايب رئيس سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي – رئيس والاحضرت اشرف؛ 15. نايب رئيس انجمن شير و خورشيد سرخ – رئيس والاحضرت شمس؛ 16. رئيس انجمن حمايت مادران و نوزادان؛ 17. نايب رئيس كانون پرورش فكري كودكان – رياست عاليه، علياحضرت شهبانو؛ 18. مسئول مستقيم لژيون خدمتگزاران بشر. 19. مسئول مستقيم عمران كيش. 20. رئيس هيأت امناي بنياد پهلوي. 21. [نايب] رئيس [هيأت امناي] بنياد فرهنگ ايران – مؤسسه‌اي كه متون اصلي كتاب‌هاي مهم فارسي را تفحص، چاپ و منتشر مي‌كند... 22. علاوه بر اين، امور شخصي و مالي شاهنشاه را اداره مي‌كنم. 23. خود اداره وزارت دربار دردسر بزرگي است به خصوص با گرفتاري‌هايي كه شاهنشاه با علياحضرت ملكه پهلوي و خواهرها و برادرها و به طور كلي با اقوام و خويشاوندان دارند. 📚منبع:يادداشتهاي علم/انتشارات مازيار و معين/ ج 2/ص 398-396 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
مسخره است خود شاه هم تریاک بکشد! شنبه 6 اردیبهشت 1349 «بازدید از بوشهر. چای شاه سرد بود و حسابی عصبانی شد. امروز بعدازظهر به شیراز برگشتیم ـ شاه هنوز اوقاتش تلخ بود... یکی از همراهان مسن ما در این سفر، تریاکی است و امشب یک بست به شاه تعارف کرد و گفت که حالش را بهتر می‌کند.1 من به شدت مخالفت کردم، گفتم هر چند دلم نمی‌خواهد عیش شاه را منقض کنم، ولی مسخره است شاه مملکتی که قاچاقچیان مواد مخدر را به اعدام محکوم می‌کند، خودش تریاک بکشد.»2 شاه،‌ فرح، (فرد وسط تصویر)، و دیگران در یک میهمانی شماره آرشیو: 1-2732-288م 1. امیرهوشنگ دولو قاجار، یکی از همین ملتزمین رکاب بود که به پااندازی و جور کردن بساط منقل و وافور شاه شهره بود و یک بار هم از همین بابت از طرف پلیس سوئیس تحت تعقیب و پیگرد قرار گرفت و موجبات رسوایی بدی را برای دولت ایران به‌وجود آورد. 2. ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو،‌ بهار 1371، ص 233. ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c