eitaa logo
تاریخ پهلوی
53هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
12 فایل
✍دانستن حق مردم است 📑حقایق دوران پهلوی به روایت اسناد ☎️ادمین : @abozar_zaman تبلیغات👇 http://eitaa.com/joinchat/2123169822Cc0f10b760f
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴تنها جنگی که در آن به پیروزی رسید. 🔹شما یادتون نمیاد ولی تنها جنگی که کبیر در اون به پیروزی رسید نبرد با بود،زمانی که اونها به افزایش مالیات اعتراض کردن و رضاخان دستور داد با هواپیما اونها رو بمباران هوایی کنن و با اقتدار همه رو کشت. روزنامه دیلی میل:22نوامبر1928(1آذر1307) 📚 منبع:رضا شاه در گذر تاریخ، فتح الله نوری اسفندیاری(رئیس مجلس در زمان رضاخان)، جلد2، صفحه590 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴جایگاه تعلیم و تربیت در رژیم پهلوی 🔹خانم نیکی آر. کدی استاد دانشگاه یوسی ال ای آمریکا در مورد توجه به بخش تعلیم و تربیت کشور مینویسد:در طول سلطنت تنها 4درصد از بودجه کل کشور صرف تعلیم و تربیت میگردید، و این عدم کفایت بودجه آموزشی در زمان حکومت فرزندش همچنان ادامه یافت. 📚 منبع:کتاب ریشه های انقلاب ایران/نوشته نیکی آر.کدی(استاد دانشگاه یوسی ال ای آمریکا) /ترجمه عبدالرحیم گواهی/صفحه 153 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴میراث رضاشاه 🔹در مورد عظمت حکومت همین بس که جناب آقای میلسپو مشاور رئیس جمهور و رئیس کل مالیه ایران میگوید: میراث رضاشاه حکومتی فاسد، محصول فساد و برای فساد است.بطور کلی او کشور را دوشید، دهقانان، ایلات و کارگران را از پای درآورد و از زمین داران مالیات و عوارضی سنگین دریافت کرد. 📚 منبع: کتاب تاریخ ایران مدرن/نوشته یرواند آبراهامیان(استاد دانشگاه نیویورک)/ترجمه محمد ابراهیم فتاحی/صفحه 169 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴رشوه خواری سیستماتیک در زمان رضاخان! 🔹مخبر السلطنه نخست وزیر رضاخان مینویسد: جم که از قاهره برگشت صحبت از رأفت پادشاه مصر و ملاطفت با عموم کرد، چیزی نگذشت که (به جهت تقلید از پادشاه مصر) پیرمردی را از رعایا در راه سعدآباد به اتومبیل خود دعوت کرد تا به مقصد برساند. 🔹در موقع پیاده شدن پیرمرد، رضاشاه صد تومان به او انعام داد، پیرمرد تضرع نمود که صد تومان را نمیخواهم، امر بفرمایید پسر مرا که کمک من است از خدمت نظام معاف بدارند، رضاشاه فرموده بودند:این صد تومان را ببر به آن فلان فلان شده ها(رشوه) بده، پسرت را معاف میکنند. با همه قدرت و مراقبت شاه، حال ادارات این بود. 📚 منبع:کتاب خاطرات و خطرات/نوشنه مهدی قلی خان هدایت(مخبرالسلطنه) نخست وزیر رضاشاه/ص415 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴 شاهی که گورش را گم کرد! 🔹محمد سام کرمانی وزیر اطلاعات و جهانگردی محمدرضا شاه میگوید: وقتی که سال ۱۳۲۰ مخلوع شد و داشتند از ایران بیرونش می کردند، آمد کرمان توی خانه یکی از کسانی که با ما ارتباط داشت(ابوالقاسم هرندی) و دو سه شب را آنجا ماند. ما آن زمان به عنوان یک ایرانی، یک عرق قوی ایرانی داشتیم. افتخار می کردیم که این مملکت مان و شاه مان است و شاهی این طوری داریم. 🔹پسرهای آن کسی که رضاشاه توی خانه شان بود، می آمدند پیش ما و با هم صحبت می کردیم. وقتی می نشستیم پای صحبت آن ها، دیدیم که به او گفته اند(خارجی ها به رضاخان گفته اند): گورت را گم کن، دست و بالت را جمع کن و برو. 🔹واقعا به عنوان یک جوان، بزرگ ترین ضربه به ما خورد. گفتیم: «خاک بر سر ما که توی مملکتی هستیم که شاه مان را که این قدر مقتدر می دانستیم و کسی جرات نمی کرد جلویش حرف بزند، روزی که خواستند مرخصش کنند، این طوری بود.» 📚منبع:کتاب خاطرات اعلی حضرت آسوده! /محمد سام کرمانی(وزیر اطلاعات و جهانگردی محمدرضا شاه) / صفحه106 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴جاسوسی که برای گذاشته بود... رضاشاه هیچ گونه انتقادی را بر نمی تابید. هیچ کس حق نداشت از او کند. همه می بایست تنها از او تعریف می کردند! همه بایست ارادتمند او می بودند! اگر کسی از او انتقاد می کرد، ابتدا مدتی دورا دور تحت نظر بود. بعد برای مدتی بازداشت می شد. پس از آن به نقطه ای دور تبعید می گشت و سرانجام می کشتنش. سیدحسن تقی زاده از محدود کسانی بود که در این زمینه جان سالم به در برد: «وقتی که دوره ی آن نزدیک به اتمام رسید و اعلان جدید کردند- که بر حسب مرسوم سه ماه به آخر دوره مانده شروع به انتخابات جدید می کردند- مداخلات دربار از حد تجاوز کرد. در حقیقت رضا شاه تصمیم قطعی گرفته بود که یک نفر هم از اشخاصی که مطیع او نباشد انتخاب نشود. من در مجلس برخلاف این اقدامات حرف زدم و این باعث آن شد که دوباره اطراف منزل من را مفتش گذاشتند. طول هم کشید، قریب دو سه ماه . منزل ما در کوچه ی نوبهار در خیابان نادری بود. مفتش دایما مراقب بود. آخر هوا خیلی گرم شد رفتیم به قلهک. مفتش هم آمد. گفته بود خدا به فلان کس عمر بدهد که من هم از برکت ایشان آب سردی اینجا می خورم. دو سه ماه طول کشید و خسته شدم. به هر کجا حتی بقال سر کوچه هم که می رفتیم این مفتش می آمد. عاقبت کاغذی نوشتم، وقت خواستم بروم شاه را ببینم. وقت هم داد.»1 تقی زاده در ادامه این بخش از خاطراتش می نویسد که شاه را رراضی کرد که دست از سر او بردارد. او احتمالا جزء محدود کسانی است که توانست شاه را در این زمینه راضی کند. بگذریم از اینکه پس از این ارادت خود را نیز به شاه نشان داد. 📚سیدحسن تقی­زاده، زندگی طوفانی، تهران، انتشارات فردوس، 1379، ص 232 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴مرموزترین چهره ی دربار 🔹تاریخ ایران چهره های مرموز و ناشناخته متعددی دارد که در وقایع تاریخی نقش آفرینی کرده اند. اما برخی از چهره های مرموز از این آب و خاک نبوده اند. مثل . فردی که مشخص نیست چگونه توانست خود را به شخص شاه پیوند بزند و به او نزدیک شود؛ علیرغم آنکه هیچ علاقه ای به او نداشت. سوالات متعدد دیگری نیز هست که می تواند نقش ارنست پرون در تاریخ ایران در دهه 1320 را مسئله خیزتر نیز بکند: 🔹«در آن سالها در گنجایش فکری من نبود که به کنه قضیه ی ارنست پرون پی ببرم و فکر کنم که چرا او به چنین کاری، که به هیچوجه با شخصیت و سطح معلوماتش منطبق نیست، اشتغال دارد؟ چرا یک ادیب و شاعر (در سطح کرده های دانشگاهی اروپا) نظافت چی ساده ی مدرسه ی له روزه است؟! چرا مدت کوتاهی قبل از ورود ما به «له روزه» در آنجا استخدام شد؟ چرا فقط به نظافت راهرویی اش اشتغال داشت که اتاق ولیعهد در آن بود؟ چرا همه اوقات فراغت خود را در اتاق ولیعهد می گذرانید؟! در اینجا مسئله مدیر مدرسه هم مطرح است، که چرا اجازه می داد چنین فردی با چنین معلوماتی نظافت چی شود و چرا تسهیلات لازم را برای روابط گسترده ی او با محمد رضا، علیرغم مغایرت آن با مقررات مدرسه فراهم می سازد؟! امروزه مشخص است: مدیر مدرسه، که یک بلژیکی بود، همسر آمریکایی داشت و یک فرد سیاسی بود و آنچنان که از صحبت هایش به یاد دارم مشخص بود که با انگلیسی ها میانه ی خوبی دارد. روشن است که پرون قبل از ورود ما، با موافقت مدیر مدرسه و شاید با هدایت مستقیم خود او، توسط سرویس اطلاعاتی انگلیس، در مدرسه "کاشته" شده بود، تا بعدها به مرموزترین و موثرترین چهره ی پشت پرده ی دربار ایران تبدیل شود!» 📚منبع: حسین ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، به کوشش: ، تهران، نشر اطلاعات، 1393، ص 46 – 47 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴بزرگ ترین نقص اخلاقی 🔹آتاتورک و رضاشاه از بسیاری جهات با یکدیگر شبیه بودند. هر دو به دنبال آن بودند تا در کشور خود نوسازی انجام داده و از این رو به جنگ سنت ها رفتند. اگرچه شدت و حدت این نوسازی ها در زمینه های مختلف در ایران و ترکیه متفاوت بود. با همه این احوال آنقدر که نخبگان ترکیه در آن عصر از آتاتورک به خوبی یاد می کردند، نخبگان ایرانی از رضاشاه به نیکی یاد نمی کردند. اما دلیل این امر چه بود؟ 🔹«شاه در عین حال که دیکتاتوری به تمام معنی مقتدر بود، بزرگ ترین نقص اخلاقی اش سوءظن مفرط بود و خیال می کنم این سوء ظن در مخیله اش بعد از رسیدن به سلطنت و مکنت سرشار بیشتر شده بود. مثل اینکه هنوز باور نمی کرد به سلطنت ایران رسیده است و به هیچ کس خوش بین نبود و از هر جا صدایی در می آمد، به هر کس سوءظن می برد و احتیاطا با تمام قوا در خاموش کردن صدا و از بین بردن شخص مورد سوء ظن اقدام می کرد، و شاید این بزرگ ترین بدبختی برای ملت ایران بود. اطرافیان شاه به هیچ وجه قدرت انتقاد و خرده گیری نداشتند و هر کس از ترس جان و مال خود اصل تملق و فروتنی را در روابط درباری برای خود اتخاذ کرده بود و خودش را حتی المقدور حفظ می نمود. بنابراین بسیاری از حقایق امور به عرض شاه نمی رسید و اشتباه کاریهای عجیب گاهی موجب اضمحلال و فنای اشخاص و خانواده ها می شد.» 📚منبع: محمد ارجمند، شش سال در دربار پهلوی، به کوشش: عبدالرضا مهدوی، تهران، نشر پیکان، 1385،ص 118 – 119 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴این ره که تو می روی به گورستان است! 🔹کینه از آنقدر بود که به تدریج به این نتیجه رسید او را باید حذف کند؛ بنابراین ابتدا کاری کرد که او نتواند نمایند مجلس شود؛ این کار دشوار نبود و با تقلب در انتخابات ممکن شد. پس از آن او را همچون بسیاری از مخالفین دیگر بازداشت و روانه زندان کردند و در نهایت نیز او را به قتل رساندند. اما پیش از همه اینها و در زمانه¬ ای که رضا پهلوی تازه شاه شده بود این دو در چند نوبت به گفتگو با هم پرداختند و مدرس طی آن به انتقادات شدید از رضاشاه پرداختند: «بیان گوشه ای از گفت و گوهای مدرس و رضا شاه به نقل از همسر تیمور تاش تایید کننده ی این موضع مدرس است. همسر تیمور تاش می گوید: در آن ایام که رضاخان بیش از چند ماهی نبود به سلطنت رسیده بود یک شب... به منزل ما آمد و در اتاق با صحبت می کردند که مدرس ...وارد شد...شنیدم که مدرس به رضا خان می گفت: تو سرباز خوبی هستی و می توانی از مرزها محافظت کنی ولی به درد سلطنت نمی خوری. در این دیدار مدرس به رضاخان پیشنهاد کرد که من خیر و صلاح تو را می خواهم دست از این کارها بردار و کار مردم را به خوشان واگذار کن. جلسه دوم به فاصله ی ده شب دیگر تشکیل شد. وقتی از اتاق بیرون آمدند شنیدم.... رضاخان به مدرس می گفت: در ایران دو مرد وجود دارند حیف که نمی توانند با هم کار کنند و مدرس گفت: ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی. این ره که تو می روی به ترکستان است/ گورستان است.... و هر دو با گلایه از یک دیگر جدا شدند.» 📚منبع: حمیدرضا ملک محمدی، مدرس و سیاستگذاری عمومی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 171 ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
🔴رضاشاه و خیال فرار در شهریور 1320؛ سه مرتبه‌ای که رضاخان فرار را بر قرار ترجیح داد 🔹دکتر در مورد اشغال ایران و ترس رضاشاه از متفقین گفته است: «در آغاز جنگ جهانی دوم دولت ایران اعلام بی‌طرفی کرد و رضاشاه و حکومت ایران میل داشت که بی‌طرف بماند، ولی متأسفانه روز 3 شهریور بدون اطلاع و یک‌مرتبه ساعت 4 صبح قشون روس و ارتش انگلستان وارد ایران شدند. در آن موقع رضاشاه، که در اوج قدرت بود ...، یک‌مرتبه از خود ضعف و ناتوانی نشان داد؛ به‌طوری که سه‌مرتبه خیال داشت از تهران فرار بکند تا بالاخره 25 شهریور فروغی به او پیشنهاد کرد استعفا بدهد». 📷:قلمی که با آن استعفای خود را نوشت ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
اردیبهشت_1305 تاجگذاری کرد و دودمان پهلوی از همین سال سلطنت خود را بر مُلک ایران آغاز نمود، تا سال 1357 به مدت 52 سال مقدرات ملت ایران در دست این خاندان بود، در این شرایط و در حالی که کشورهای مختلف در فکر تسخیر فضا بودند و به کرات دیگر مسافرت می شد در ایران مردم گرفتار درد بی سوادی بودند! شاید گفته شود که پهلوی می خواست بی سوادی را ریشه کن کند ولی نمی گذاشتند! کافی است به خبری که ، منتشر ساخت توجه کنیم، در این خبر به نقل از نخست وزیر وقت آمده بود : تعداد بی سوادها وحشتناک است. به بخشی از گزارش روزنامه اطلاعات مورخه 18 آذر 1341 دقت کنید ؛ نخست وزیر سپس به مسافرت شاهنشاه به استان آذربایجان اشاره کرد و افزود: خیال می کنم این سفر يك سفر تاریخی بود زیرا در این مسافرت تمام تشریفات درباری کنار گذاشته شده بود و شاهنشاه در این سفر در تمام نقاط بدون هیچ مانع و حائلی به میان مردم رفتند. در همین سفر بود که شاهنشاه متوجه شدند که واقعا نسبت با سواد ها به بی سوادها در مملکت ما به صورت وحشتناکی در آمده است البته مقامات وزارت فرهنگ نیز متوجه این حقیقت بوده اند بنده خودم در کرمانشاه هنگامی که در يك مجلسی شرکت کرده بودم گفتم که باید برای درد بی سوادی در مملکت درمانی تهیه کرد اما درمان را نمی دانستم... نکاتی که از این گزارش استنباط می شود ؛ 1- پهلوی تا سفر سال 1341 خود به خطه آذربایجان نمی دانست که مردم ایران دچار بیسوادی هستند و حکومت در این زمینه وظایفی بر عهده دارد. 2- در عین حال که شاه نمی دانست ولی مقامات وزارت فرهنگ می دانستند که مردم بیسواد هستند! 3- در این سال یعنی 1341 ، 36 سال از آغاز حکومت در ایران می گذشت و نتیجه این حکومت بیسوادی اکثریت مردم ایران بوده است، به عنوان نمونه اگر سال 1357 را فرض بگیریم که انقلاب اسلامی پیروز شد مقامی در سال 1393 به این بپردازد که برای اکثریت بی سواد مردم ایران چه باید کرد؟! و یا میزان بی سوادهای کشور در این سال مشخص شود! از نکات فوق اگر بگذریم به گزارش یک نشریه فرانسوی می رسیم که وقت به آن در سخنرانی آذر 1341 خود استناد کرده بود « در ایام اخیر که برای بیان همین مطلب در جلسه عمومی یونسکو شر کت داشتم يك روزنامه فرانسوی مبحثی در باره وضع دنیای امروز و سواد نوشته بود که در هر سه دقیقه یک نشریه تازه در رشته های علمی در دنیا منتشر می شود در چنین دنیایی نصف مردم از خواندن و نوشتن محروم هستند اسم مملکت خودمان را هم در این مقاله جزو مملکت هایی دیدم که عده بی سواد ها در آن بیشتر از باسواد ها است.» حکومتی که بعد از 36 سال از به قدرت رسیدن به فکر آن بیفتد که برای اکثریت بی سواد کشور کاری کند شایسه چه لقبی می تواند باشد؟! ✅کانال تاریخ پهلوی👇 https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c