📸کبوتران #حرم مطهر حضرت معصومه(س)
📍عکاس: Francois Lochon,1979
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
📸مسیر #تشرف به حرم حضرت معصومه(س)
🗓از دورۀ صفوی تا قاجار
📚منبع: رسالۀ دکتری محمد رضاییندوشن
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀 شکنجهی روحی با تراشیدنِ #ریش
🎙محمود بازرگانی؛ همبند شهید آیتالله #حسین_غفاری:
🔸️مدتی بعد از دستگیری آیت الله غفاری، ساواک هر کاری می کرد نمیتوانست ایشان را به #اعتراف مجبور کند، تا اینکه تصمیم گرفتند محاسن ایشان را با #تیغ، آن هم با پوست خشک، بتراشند.
🔹️این موضوع بسیار بسیار برای ایشان گران تمام شد. شاید گفتن اینکه #محاسن فلانی را تراشیدند راحت باشد اما توجه داشته باشید آن زمان یک آخوند آن هم با جایگاه «#آیت الله» مهم ترین رکن جایگاه اجتماعی اش روحانی بودنش بود.
🔸️این تراشیدن محاسن یک ضربه مهلکی بود بر پیکره #شخصیتی ایشان. وقتی محاسن آیت الله غفاری را تراشیدند، او را به داخل #بند آوردند. از آن لحظه ای که ایشان به داخل بند آمد، دیگر نه حرفی زد و نه چیزی خورد. بعد از مدتی هم حالشان چنان بد شد که نگو. به همین دلیل دیگر #زندانیان شروع کردند به سروصدا و همین امر باعث شد که مرحوم #غفاری را به بیمارستان بردند.
🔹️بعد از اینکه ایشان را بردند، ما دیدیم شب گذشت و خبری نشد. هر چه میپرسیدیم جواب #سربالا می دادند تا اینکه فردایش متوجه شدیم ایشان از دنیا رفته اند و به #شهادت رسیده اند.
🗓هفتم دیماه، سالروز شهادت آیتالله غفاری
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🌀نون بازاری| نون خونَگی
✏️ سیدمحسن محسنی
🔸️دو اصطلاح بالا، "جفت کلمه/ ترکیب"، در گویش قمی محسوب میشوند. این جفت کلمات الزاما #متضاد کامل نیستند، اما از برابر نهادن یکی در برابر دیگری معنایشان بهتر فهمیده میشود.
🔹️این دو ترکیب در زبان پدر من هنوز زنده است و دائما به کار میبَرَد. مثلا میگوید:"بابا دوتا نون #بازاری بیگیر"
یا "چندتا نون #خونَگی بیگیر"
منظورش از "نون بازاری"، نان #سنگک و از "نون خونَگی" نون #تافتون (نان گرد خانگی) است.
🔸️همیشه از خودم میپرسیدم چرا به نان سنگک، نان بازاری میگوید و به نان تافتون نون خونَگی. تا این که داستان پختن نان در محله قدیممان را ( یعنی کوچه نو که قسمتی از #باغپنبه بزرگ بود) برایم تعریف کرد.
🔹️معلوم شد که تا اوایل دوره #پهلوی دوم و حتی اواسط آن، بیشتر مردم در خانه خودشان نان تافتون(گرد) میپختند و بیرون از خانهها نان تافتونی نبود و نان به صورت #دورهای و نوبتی در خانهها پخته میشد و گفت که مادر #مشتعلیهاجر ( یعنی همین هاجر خانم که مشتعلی به او منسوب است ) گاهی به جای کسانی که وقت پختن نداشتند، در برابر #عوضی نان میپخت.
🔸️ نان بیرون از خانه، همین نان سنگک معروف بود که در اصطلاح قدیمیها هنوز به نون #بازاری موسوم است و منظور از بازار در این اصطلاح هر معبر یا گذر عمومی است که مردم در آنجا تلاقی میکنند و نه صرفا #بازارهای سرپوشیده و سنتی فعلی. یعنی بیرون از خانه به جز نان #سنگک، نان دیگری نبوده است.
🔹️با این وصف منظور از دکاکین #خبازی در کتابچههای قاجاری قم، صرفا نانواییهای سنگکی است.
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
📸 حالوهوای حرم حضرت معصومه در روزهای اول انقلاب
🔹️در این عکس که به سال ۱۳۵۸ تعلق دارد، فضای مسجد در جلوی ورودی صحن #اتابکی از سمت خیابان ارم مشاهده میشود.
🔸️یک فضای مکث، برای نشستن، عبادت و تمرکز، که با #سکو از صحن جدا شده بود.
🔹️مسیر ورود به حرم همانطور که در تصویر پیداست از سمت راست و چپ این فضایِ #مکث بوده است.
📍عکاس: François LOCHON, 1979
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
📸سردر کاروانسرای منظریه
🔸️این کاروانسرا مانند #علیآباد کامل نیست ولی بعضی از عیوبی که در کاروانسرای علی آباد دیده میشد در اینجا از آن احتراز شده است. محور اصلی کاروانسرا در میان نمای #سردر اصلی قرار گرفته است و در برابر آن میدان گاهی است و در دو طرف نمای سردر ورودی دو جناح ساختمان وجود دارد.
🔹️سردر این کاروانسرا به دروازههای قدیم #تهران شباهت دارد که در زمان قاجاریه ساخته شده بود و اکنون آن را #خراب کردهاند و اثری از آن نیست. در برابر کاروانسرا نیز یک #چاپارخانه و یک مسافرخانه ساختهاند.
🔸️در داخل کاروانسرا اطاقهای متعدد دیده میشود ولی اصطبلها کوچکاند. #معمار این کاروانسرا که بدون شک آشنایی و ارتباطی با معمار کاروانسرای علیآباد داشته است، کوشش کرده است در اینجا از سبک #طمطراقی استفاده نماید.
📚منبع: کاروانسراهای ایران و ساختمانهای کوچک میان راهها، ماکسیم سیرو.
📍عکاس: عبدالله قاجار
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
📸سردر کاروانسرای منظریه 🔸️این کاروانسرا مانند #علیآباد کامل نیست ولی بعضی از عیوبی که در کاروانسرا
📸 تغییر نام کاروانسرای منظریه
🔹️امروز باید از قم حرکت کنیم و منزل #منظريه است. منظریه کاروانسرایی است محکم و وسیع و دلنشین و تقریباً شصت #حجره در آن ساختهاند و سردر کاروانسرا از بیرون #کاشی کردهاند.
🔸️دکان علافی [علوفهفروشی] و بقالی و اصطبلی و #مهمانخانه که برای تغییر و تبدیل اسب کالسکهها ساختهاند و باغچهای جلو کاروانسرا است و در باغچه #صنوبر و سفیدار و بید بسیار و میوهجات کم بودند و نام باغبان شهباز و ماهی چهار تومان از امینالسلطان [علیاصغرخان اتابک صدراعظم ناصرالدینشاه] مواجب دارد. و منظریه را در هشتصد تومان حاج محمدعلیخان اجاره کردهاند.
🔹️اسم منظریه سابقاً «#شاشگرد» بوده #امینالسلطان تغییر داده و منظریه کردهاند و یک #قناتی از قدیم داشته و امینالسلطان آن را تعمیر نموده است.
📚منبع: سفرنامۀ سدیدالسلطنه
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
📸 مرد نابینای کشکولبهدستِ میدان آستانه قم 🗓 دهه هشتاد شمسی ❓️آیا کسی از سرنوشت این مرد اطلاع دار
🎙پیام مخاطبان:
🔹️این بنده خدا آقای #علی_چشمه_ای ساکن کوچه روبروی نمایندگی سایپا در خیابان #شاه_ابراهیم همسایه ما بود.
🔸️قبل از #کشکول، یک جعبه آیینه داشت انگشتر و تسبیح میفروخت.
🔹️پسری رشید و با کمالات دارد که #مهندس عمران است. نمیدانم در قید حیات هست یا نه. چند سالی است اطلاعی ازش ندارم.
#مرشد_علی_چشمهای
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
🎙پیام مخاطبان: 🔹️این بنده خدا آقای #علی_چشمه_ای ساکن کوچه روبروی نمایندگی سایپا در خیابان #شاه_ابرا
🎙پیام مخاطبان:
🔹️اقا من چند سال است از قم هجرت کردم ولی ایشون تو محله ما زندگی میکرد؛ #جوبشور.
🔸️#مرشد_علی بهش میگفتن. صاحب نفس بود؛ من خیلی دوستش داشتم.
میخواند:
علی اقا علی سرور
علی عالم به هر عالم
علی دارم چه غم دارم
🔹️سال ۶۹ از محل رفت و #بی_اطلاع شدیم ازش.
#مرشد_علی_چشمهای
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
📸 یک قاب زیبا از درب #حرم حضرت معصومه (س)
🗓احتمالا دهه هشتاد
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
🎙پیام مخاطبان: 🔹️اقا من چند سال است از قم هجرت کردم ولی ایشون تو محله ما زندگی میکرد؛ #جوبشور. 🔸️#م
🎙پیام مخاطبان:
🔹️این بنده خدا یک مدتی صبحها شیر فروشی میکرد در همان میدان آستانه. من حدود سالهای ۱۳۶۵ صبحها با دوچرخه از خاکفرج میرفتم حرم برای نماز صبح.
🔸️ ایشان را می دیدم که دیگی بر چراغ گذاشته و شیر داغ میفروخت. یک نوبت گفت صلواتی است.
بعد از آن او را با عبا و کشکول و تبرزین دم حرم میدیدم.
#مرشد_علی_چشمهای
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom