مسلمانان نزدیک به چهارده قرن در جنوب آسیا حضور داشتهاند و چهل درصد از جمعیت انبوه ساکن در این منطقۀ وسیع جهان از این دین پیروی میکنند. سهم مسلمانان در میراث فرهنگی شبه قاره چشمگیر است. این کتاب شرحی جامع از تاریخ اسلام در هند ارائه میدهد که دربرگیرندۀ جنبههای سیاسی، اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و اندیشهورزی مسلمانان است. نویسنده با استفاده از یک چارچوب کرونولوژیکال (وقایع نامهنگارانه/ ذکر وقایع به ترتیب تاریخی) از نخستین روزهای حضور اسلام تا به امروز (دهۀ نخست هزارۀ دوم) و رخدادهای مهم را بازگو میکند. تمرکز بحث بر نحوۀ تلاش مسلمانان برای دستیابی، حفظ و اعمال اقتدار سیاسی خود، بحران هویت و تزلزل اعتماد به نفس مسلمانان با ورود استعمار غرب به شبهقاره، و سرانجام ترکیب و درهمآمیزی هندوییزم و اسلام در حیات و زندگی روزمرۀ هندیان مسلمان است.
در متن این کتاب، واژۀ جنوب آسیا به سه کشور هند، پاکستان و بنگلادش اطلاق میشود. کشورهای دیگری در جنوب آسیا وجود دارند، اما این کتاب به طور خاص به تاریخ مسلمانان در این سه کشور میپردازد. واژۀ «شبه قارۀ هند» معنی سیاسی ندارد و فقط توصیف منطقۀ جغرافیایی خاصتری در جنوب آسیاست که سه کشور مذکور را دربر میگیرد. واژۀ هند در این کتاب به طور گستردهای به دو مفهوم به کار میرود؛ نخست به تمدن و فرهنگ فراگیر در ناحیهای با قدمتی چندهزارساله اشاره میکند که اقوام گوناگون شبه قاره از طریق دین، هنر، ادبیات یا آداب و رسوم هویتی هماهنگ یافتهاند. هند سیاسی ملتی نو است؛ اما هند فرهنگی تمدن منطقهای باستانی است. دوم با ظهور قدرت بریتانیا از اواسط سدۀ هجدهم، هند همچنین یک واژۀ مشخص و شناختهشده در متون تاریخی و سیاسی سراسر دنیا شد.
واژۀ «تمدن اسلامی» عموماً به پیشرفتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بهدستآمده توسط مسلمانان در روزهای اوج امپراتوری اسلامی تحت حکومت سلسلههای اموی و عباسی بین سدههای دوم تا چهارم / هشتم تا دهم اطلاق میشود. واژۀ «قدرت» در عنوان فرعی به حکومت سلاطین مسلمان و والیان آنها بر نواحی متعدد جنوب آسیا در سدهها بسیار اشاره دارد. اوج دورۀ نفوذ آنان از اواسط سدۀ دهم / شانزدهم تا اواخر سدۀ یازدهم / هفدهم است که طی آن چهار امپراتور بزرگ تیموری در عمل بر سراسر شبه قاره حکم راندند.
وجود نقشهها، تصاویر، جداول سلسلههای پادشاهی مسلمان هند در انتها و پیوستهایی در پایان هر فصل به انتقال بهتر محتوای اثر یاری رسانده است. نویسندۀ کتاب، بورجور آواری، پژوهشگر افتخاری در دانشگاه متروپولیتن منچستر است. او روایت خود را به خوبی و روانی و به نحو دلپذیری بیان میکند. وی که از پارسیان هند است، در 1938 در هند زاده شده است. فضای پرشور سیاسی در میان جامعۀ مهاجر هندیان را به هنگام اعلام استقلال هند تجربه کرده و به یاد دارد. او با مطالعۀ روشمند وقایع تاریخی و تدریس تاریخ به مدت 26 سال در انگلستان و سپس مناسبات دوستانهای که با فرهیختگان مسلماغن مقیم انگلستان برقرار کرده، بر این پیشداوریها غلبه کرده و کوشیده است در این کتاب بیطرفانه و با درک محدودیتها و آرزوهای جناحهای مختلف هند و قلههای فکری گوناگون در درون جامعۀ مسلمانان شبه قاره گزارش و تحلیلی بیطرفانه و دقیق از موضوع مطالعه خود ارائه دهد.
کتاب در دو پیشگفتار و یازده فصل تدوین شده است. دورۀ تسلط اعراب (600 تا 1000 میلادی)، قدرت ترک و فرهنگ ایرانی در عصر انتقال، سلطنت دهلی در اوج، مراکز جدید قدرت و فرهنگ اسلامی، استیلای تیموریان: اکبر و جانشینان او، عصر فروپاشی شاهنشاهی تیموری، مسلمانان در دورۀ کمپانی شرقی، نخستین نشانههای مدرنیتۀ اسلامی در حکومت راج، اتحاد یا جدایی؟ معمای مسلمانان در پایان حکومت راجگ و سخن آخر ـ چالشهای تازه در شبه قارهای ازهمگسیخته (1947 ـ 2011) عناوین یازده گانه فصول کتاب را تشکیل می دهد.
نویسنده کتاب برجور آواری و مترجم آن افسانه منفرد است. نشر اختران آن را منتشر کرده است.
بررسی مولفههای تمدنساز در تاریخ اسلام از منظر محمد عابد جابری
نویسنده : نظری، داریوش ؛ شاهرخی، سید علاءالدین ؛ گراوند، مجتبی ؛ نادری، ثمانه ؛
مجله : علم و تمدن در اسلام » زمستان 1400 - شماره 10
پس از ضعف تمدن اسلامی و در مقابل شروع فرآیند رشد و توسعه در کشورهای غربی، متفکران اسلامی به موضوع تمدن، چیستی و عوامل تاثیرگذار در آن بیشتر از همیشه توجه کرده و در قیاس با تمدن غربی رویکردهای جدیدی نسبت به تحولات جوامع اسلامی و شاخص های تمدن ساز آن مطرح کرده اند. محمد عابد جابری از اندیشمندان و متفکران معاصر است که تحت تاثیر روند تحولات جوامع غربی به تحلیل و بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ اسلام پرداخته است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، به این سوال اصلی پرداخته است که مولفه های تمدن ساز از دیدگاه جابری کدام است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که جابری در بررسی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی به نقش کلیدی سه عنصر، غنیمت و قبیله عنایت دارد و درصدد است با رویکردی انتقادی به تحلیل تحولات سیاسی معاصر جهان اسلام بپردازد. از دیدگاه جابری راهکار پیشرفت جوامع اسلامی در گرو فهم مقتضیات زمانه، سازگاری با مفاهیم دنیای مدرنیته مانند دموکراسی، نوگرایی و عقل سیاسی است.
لینک کامل مقاله: https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1851080
تمدن اسلامی یکی از طلایی ترین تجربههای بشری است. اما قبول بیچونوچرای یک تمدن نوین اسلامی در دوران مدرن آسان نیست. آیا امروز هم امکان دارد که بر پایۀ همان آموزه ها و آن تجربۀ طلایی، تمدنی نوین بسازیم که در آن نه از تعالی مضامین اسلام کاسته شود، نه از درک و پاسخ به پیچیدگیهای این زمانه ناتوان بمانَد؟ این اثر در پی پاسخ به این امکان و چگونگی است.
کتاب «در آستـانه تمدن؛ ظرفیت های تمدنی اسلام برای احیای تمدن اسلامی در دوران معاصر» دارای هفت فصل است که عناوین آن عبارتند از:
فصل اول: پیشنیازهای تمدنسازی،فصل دوم: ویژگیهای دوران معاصر،فصل سوم: ظرفیتهای بنیادین اسلام برای تمدنسازی اسلامی،فصل چهارم: ظرفیتهای فکری ـ معرفتی اسلام برای تمدنسازی،فصل پنجم: ظرفیتهای فرهنگی ـ تربیتی اسلام برای تمدنسازی،فصل ششم: ظرفیتهای سیاسی ـ اجتماعی اسلام برای تمدنسازی،فصل هفتم: چگونگی بهکارگیری ظرفیتها در تمدنسازی اسلامی.
کتاب «در آستـانه تمدن؛ ظرفیت های تمدنی اسلام برای احیای تمدن اسلامی در دوران معاصر» نوشته محمد بهمنی و با نظارت علمی ابوذر مظاهری توسط مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا و با مشارکت موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) توسط انتشارات آفتاب و توسعه (ناشر اختصاصی مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا) منتشر شده است.
جلسه دفاع رساله دکتری رشته تاریخ تمدن اسلامی در گروه تاریخ تمدن اسلامی مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن با عنوان « تبیین ونقد تمدنی شیخ محمد عبده» نوشته «علی اکبرعلیزاده» 5 شنبه 10/6/1401 در اتاق جلسات مجتمع تاریخ برگزار گردید. دکتر علی بیات راهنما و دکترسید علیرضاعالمی مشاور این رساله بودند. داوری این رساله را هم دکتر سید رضا مهدی نژاد، دکتر علی الهی و دکتر سیدضیاالدین میرمحمدی انجام دادند.
این رساله با طرح این موضوع و سوال اساسی که «مشخصات و ویژگیهای خوانش تمدنی محمد عبده چیست و چه نقدهای بر آن وارد است؟» به روش توصیفی- تحلیلی متنی به بررسی و نقد نظریه، آراء و راهکارهای تمدنی وی پرداخته است. در نهایت به این نتیجه دست یافته است اینکه آراء و راهکارهای تمدنی عبده فاقد معیارهای علمی دقیق، فاقد انسجام، نظم منطقی، عدم واقع نگری و خصوصا رویکرد سلفی است و در نتیجه ناکارآمد در حل برون رفت جهان اسلام از عقب ماندگی تمدنی بوده است.
رساله در 4 فصل تدوین شده است. کلیات و مفاهیم اساسی، زمینه ها و عوامل مؤثر بر خوانش تمدنی عبده، ماهیت خوانش تمدنی عبده و ارزیابی و نقد خوانش تمدنی عبده عناوین فصل های چهارگانه این رساله را تشکیل داده اند.
رساله با درجه عالی و نمره 25/18 پذیرفته شد.
# گروه تاریخ تمدن اسلامی و تاریخ معاصر جهان اسلام
🔹در ١٩٩٥ حمد بن خلیفه پدرش را در کودتایی آرام خلع کرد و جایگزین او شد. گویی حمد خود در دوران جوانی تحت تربیت اساتیدی اخوانی بوده است. او پس از بهقدرت رسیدن دست به اقداماتی گسترده و پرریسک برای توسعۀ قدرت قطر زد که یکی از آنها همکاری با اخوان بود. تقریبا از همین زمان رشد چشمگیر درآمدهای نفتی و گازی قطر آغاز شد، بهطوریکه تولید ناخالص آن از حدود ۸ میلیارد دلار در این مقطع تا نزدیک ۲۰۰ میلیارد دلار در مقطع کنونی اوج گرفته است. لذا طبیعی بود که آل ثانی جای آل سعود و امارات را در تأمین مالی اخوان پر کند.
🔹در سال ۱۹۹۶ همزمان با اوج گرفتن درگیری اسلامگرایان با نظم حاکم منطقه، شبکۀ الجزیره با حمایت امیر قطر تأسیس شد. الجزیره از همان ابتدا کاملاً سمتوسوی اخوانی گرفت. قرضاوی، که گفته میشود جزو حلقۀ افراد نزدیک به امیر حمد است و روابط نزدیکی نیز با وضاح خنفر مدیر شبکه و عضو سابق اخوان المسلمین اردن دارد، کمی بعد ستاره برنامۀ الشریعة و الحیاة شد؛ برنامهای که ۴۰ تا ۶۰ میلیون مخاطب برای آن، در مقطع یادشده تخمین زده شده و مهمترین منبر برای بسط نسخۀ وسطی مد نظر قرضاوی در جهان اسلام است. این نحوه از برنامههای مذهبی ماهوارهای، باز هم ابتکار عملی بود که قرضاوی در آن سبقت میگرفت و بعدها علمای سلفی و دیگران نیز به این روش روی آوردند، اما هیچگاه موفقیت چشمگیر الشریعة و الحیاة را کسب نکردند.
🔹نشانههای دیگر رویکرد اخوانی الجزیره در حمایتش از طالبان و تبدیل شدنش به کانال اصلی ارتباطی منتقدان اسلامگرای حکام عرب و سلطه غرب، از جمله القاعده و حماس و حتی حزبالله قابل مشاهده است. مسیری بیرقیب و جذاب که در بستر فضای طوفانی نیمۀ دوم دهۀ نود، منتهی به واقعۀ ۱۱ سپتامبر، الجزیره را تبدیل به پربینندهترین کانال خبری عربی و بهترین بستر برای ترویج نگرش شاگردان قرضاوی کرده است.
🔹قرضاوی در ۱۹۹۷ مجلس الاوروبی للافتاء و البحوث را تأسیس کرد و خود به شکل انتخابی به ریاست آن منصوب شد. بدینترتیب حدود چهل سال بعد از نشر کتابش الحلال و الحرام علاوهبر مفتی قطر و اخوان، عنوان مفتی مسلمانان ساکن غرب را نیز از آن خود کرد. همچنین با تأسیس سایت شخصیاش در این سال، باز هم در ایجاد سبکی جدید در ارتباط با مخاطب، بر همسلکانش پیشدستی کرد.
🔹در ۲۰۰۴ اتحاد جهانی علمای مسلمان را تأسیس نمود و باز خود به ریاست آن رسید. این مقطع اوج فعالیتهای تقریبی او محسوب میشود. رویکردی که بیشترین بروز خود را در جنگ ۲۰۰۶ #حزبالله با اسرائیل نشان داد، و قرضاوی در قامت مهمترین صدای حامی حزبالله در جهان اهلسنت ظاهر شد.
🔹سال ۲۰۰۶ سطح تأثیرگذاری قرضاوی و همراهانش به اوج میرسد. قلعوقمع دو مدعی تحول در جهان عرب، یعنی القاعده در افغانستان و صدام در عراق، توسط ایالات متحده رخوتی نسبی را در فضای #اسلامگرایان اصلاحطلب ایجاد کرده بود. در چنین شرایطی حماس، شاخه اخوان در فلسطین و یکی از نزدیکترین مجموعههای آن به قرضاوی، موفق شد در سرزمینهای اشغالی پیروز انتخابات پارلمانی شود و قدرت را دست کم در نوار غزه بهدست گیرد. همزمان جنگ ۳۳ روزه و حمایت جدی اخوان از حزبالله و منتهی شدن آن به پیروزی، هیجان عمیقی در فضای اسلامگرایان ایجاد کرد. در این دوره میدانداری قطر و قرضاوی در جهان عرب و افکار عمومی آن کاملاً مشهود است. چهار سال زمان زیادی برای ثمر دادن این دوره در قالب انقلابهای عربی نبود. انقلابهایی که اخوان را از موضع اپوزیسیون به سطح حاکمیت سیاسی رساند. این بار باز هم این نزدیکترین یاران قرضاوی بودند که بهقدرت میرسیدند. مرسی و غنوشی هر دو جزو اخوانیهایی هستند که سالها در غرب بودهاند و بر این اساس نزدیکترین روابطشان با شاخۀ غربی اخوان و قرضاوی است.
🔹در ۲۰۱۳ نسخۀ اخوانی حاکمیت متزلزل شد. عملگرایی منجر شد به میزان مسامحهای که اخوان در التزام به اصولش، همچون مبارزه با اسرائیل و ایستادن در برابر تمدن غرب و وحدت اسلامی به خرج داد، در مورد منافع گروهیاش سختگیری کند. رویهای که مصریها یک سال بیشتر تحملش نکردند. با سقوط پایگاه مصر زنگ خطر در تونس و حتی قطر نیز به صدا درآمد. اخوان قطعاً به پایان نرسیده اما مدتی باید در محاق سیاستهای خود را بازبینی کند.
@dolatedin
به بهانه درگذشت شیخ یوسف القرضاوی
🔹یوسف القرضاوی که پدر معنوی #اخوان المسلمین به شمار میرفت، متولد سال ۱۹۲۶ در یکی از روستاهای حومه محله الکبری در استان غربی مصر بود.
🔹وی یکی از تئوریسینهای اصلی جریان موسوم به الوسطیة و تربیتشده مدرسهٔ حسن البنا و اخوان المسلمین بود که به دلیل کتابهایش و برنامههای دینی تلویزیونی و موضعگیری علیه برخی از حکام عرب و سران کشورهای غربی بسیار مشهور شد.
🔹موسس اتحادیه جهانی علمای مسلمان از خیزش مردم در تونس، مصر ،یمن، لیبی و ... حمایت کرده بود و در قطر به سر میبرد.
🔹دهۀ شصت شاهد آغاز رشد سریع درآمدهای نفتی و گازی #قطر بود. اساسا قطر پس از این رشد درآمدی چشمگیر بود که از یک امارت بدوی تبدیل به دولتی مدرن شد. حتی در همین دهه قطر وزارت اقتصاد و سایر نهادهای دولتیاش را تشکیل داد، و این امر مصادف بود با ورود مهمانان ناخواندۀ اخوانی.
🔹#قرضاوی در سال ٦١ در پی فشارهای شدید ناصر همراه با برخی چهرههای اخوانی همچون احمد العسال و شیخ عبدالمعز عبدالستار راهی قطر شد. شیخ شلتوت او را برای تدریس در یکی از مدارس دینی متوسطه در قطر فرستاد که آن مدرسه خود به یکی از مراکز تولید جوانان اخوانگرا در دوحه مبدل گردید. گفتنی است بهعکس فضای مغرب عربی که عمدتا متأثر از جریانهای چپ شده بود، حاکمان شبهجزیره و خلیج فارس، مذهبی بوده و حضور عالمان معتبر الازهری با گرایشهای #سلفی را در منطقۀ خود مغتنم میشمردند. از این رو اخوانیهای فراری به این نقاط، بهسرعت در سیستم آموزشی و نهادهای مذهبی جذب میشدند. بههمینجهت بود که پیش از قرضاوی، زمانی که عبدالبدیع الصقر، از نخستین مهاجران اخوانی، وارد قطر شد تشکیل وزارت معارف نیز به او سپرده شد.
🔹جامعۀ کوچک قطر بهسرعت توسط دعات اخوانی همچون قرضاوی که با چراغ خاموش در حال نفوذ در بدنۀ جامعۀ مذهبی قطر بودند، اثر پذیرفت و رویکرد دینی وسطی ایشان تبدیل به رویکرد غالب گشت. با اینکه در اخوانیزه شدن قطر هفت نفر بهعنوان عاملین اصلی معرفی میشوند، نقش محوری قرضاوی در این مرحله مورد اتفاق است؛ برخی موفقیت #اخوان در قطر را به سبب معرفی ویرایشی از اخوان میدانند که در عقیده و عبادات سلفی، اما در تفکر اخوانی هستند و همچنین درون منطقۀ خلیج فارس راهبرد دعوت را جایگزین تشکیلاتسازی کردهاند. ویرایشی که باب طبع حکام خلیج فارس بود و ایدئولوگ اصلی آن قرضاوی به شمار میآید؛ به حدی که اخوانیهای خلیج فارس از اطلاق نام اخوان المسلمین بر خود ابا دارند و نام «وسطیین» یا «شاگردان قرضاوی» را برای خود ترجیح میدهند.
🔹قرضاوی در ١٩٩٠ اسلام آنلاین را با حمایت خاندان سلطنتی قطر تأسیس کرد. شاید بتوان ادعا کرد که این سایت اولین پایگاهی است که در شبکه وب برای نشر معارف اسلامی ایجاد شده است و سابقه و کیفیت آن باعث موفقیت چشمگیر آن در فضای مجازی شد رویکرد نگاه به غرب میتواند علت سبقت قرضاوی در استفاده از ابزارهای مدرن برای ارتباط با مخاطب خود تحلیل شود؛ اما استفاده از این ابزارها در منطقۀ اسلامی نیز مخاطبان زیادی از نسل جوان برای او گرد آورده، و بقیه جریانات دینی را نیز مجبور به پیروی از این روش برای عقب نماندن از قافله کرده است.
🔹دهۀ نود شاهد موج سوم مهاجرت اخوانیها به قطر، بهویژه از سعودی، بهعلت درگیر شدن طرفین در موضوع کویت بود. آنگاه که آل سعود دریافت پیوند تفکر اخوانی با #سلفیت تندرو داخلی معجونی خطرناک به نام القاعده را ایجاد میکند، شروع به اخراج چهرههای اخوانی فعال و صاحب منصبی نمود که بسیاری از آنان در قطر مأمن خوبی برای خود یافتند.
قابل توجه قبول شدگان آزمون خرداد ماه
منابع مصاحبه رشتههای تاریخ معاصر جهان اسلام و تاریخ تمدن اسلامی:
👇👇👇👇👇👇
۱. مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ تمدن اسلامی
کتاب کلیات تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی، محمد رضا کاشفی
۲. مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ معاصر جهان اسلام
کتاب جنبش های اسلامی معاصر، دکتر سید احمد موثقی.
۳. مقطع دکتری رشته تاریخ معاصر جهان اسلام
الف: خاورمیانه معاصر، دکتر مهران کامروا، ترجمه محمد باقر قالیباف
ب: سیر تحول جنبشهای اسلامی، دکتر حمید احمدی
طلاب محترم نسبت به مطالعه منابع مصاحبه اهتمام بورزند.
در ضمن مصاحبه روز سهشنبه تاریخ ۱۲ تیر ماه برگزار میگردد.
ساعت دقیق حضور متعاقباً به صورت تلفنی و پیامکی اطلاع رسانی خواهد شد.