eitaa logo
مسافر نـور
1.4هزار دنبال‌کننده
674 عکس
220 ویدیو
32 فایل
الله نور السماوات و الارض✨ والعَصر... قسم‌به‌حرکت به‌لحظه‌ی‌دیدنِ‌جمال‌ِنورنزدیک‌میشی آماده‌ای؟ جایی برای رسیدن به خود🌱 🗣 @mosafernur ما در روبیکا👇 https://rubika.ir/khodvirani برای لبخندِ امام زمان [عج] ❤
مشاهده در ایتا
دانلود
مسافر نـور
رمان فرار از جهنم... 🔥🔥👇
حواستون باشه کاملا واقعیه... ما رمان های غیر واقعی نمی زاریم
مسافر نـور
ــــــــــــــ لیستِ پاکـــی🌗_1401/12/15✨ـــــــــــــ 🥇من یاغی نیستم : چند ساعت 🥇عبدالمهدی : چ
اسمای زیباتون رو بفرستین... اگر نمی دونی جریان چیه، یه نگاه به لینک سنجاق شده بنداز😃
اینجا بارون می باره شدید... اشکِ شوق آسمون، از میلاد امام زمان... • مبارک همگی❤
ــــــــــــــ لیستِ پاکــیـ ـــــ1401/12/16✨ـــــــــــــ 🥇شوالیه:چند ساعت 🥇رفتن:چند ساعت 🥇جستجوگر حقیقت:1 روز 🥇سرباز وظیفه:1 روز 🥇رونالدو:1 روز 🥇مسافر تنهایی:1 روز 🥇گل نرگس:2 روز 🥇کلافه:3 روز 🥇ثابت قدم:3 روز 🥇هیچی:3 روز 🥇به سوی خدا : 4 روز 🥇آقای جدید:5 روز 🥇خسته:5 روز 🥇بانو2: 7روز 🥇سارا :6 روز 🥇مستعار:6 روز ـ 🥇خرس نارنجی: 7 روز 🥇دیوونه:9 روز 🥇کاکتوس:10 روز 🥇بنفشه: 11 روز 🥇گلدون پلاستیکی:12 روز 🥇مجنون حسین: 12 روز 🥇امیر خان:12 روز 🥇رز: 15 روز 🥇ماهِ آسمون:19 روز 🥇مهدیا:20 روز 🥇بانو:23 روز 🥇آسو:37 روز 🥇به امید خدا:58 روز 🥇عشق: 49 روز 🥇ایگرگ مجهول:65 روز 🥇شاید حر: 70 روز 🥇گمنام:389 روز جهت اسم و تعداد روز پاکی:https://harfeto.timefriend.net/16756633906620 نــــــــــــورانی شــــــــــو✨
سلام خوبین؟ عیدتون مبارک باشه.... • حاضری برای امام زمان امروز گناه نکنی؟ حاضری برای امامت توبه کنی؟ حاضری با تمام وجودت یه تصمیم محکم از ته قلبت بگیری؟ از کجا می دونی چقد عمر داری؟ از لحظه ی بعدت،از دقایق بعدت خبر داری؟ اگر هرکی فقط یه گناهشو به عشق صاحب الزمان کنار می زاشتا...دنیا گلستون می شد بیا از خودمون شروع کنیم... ما همه بچه های صاحب الزمانیم...درست نیست دلِ یه پدرو به درد بیاریم... آیا می دونستید هر گناه یه سیلی به پسر فاطمس؟😔😭
بچه ها قبلا گفتیم که برای پاکی با خودتون در میون بزارین... که دو روز پاک باشم... بعد که دو روز تموم شد، اگر بهت خوش گذشته بود، باز یه دو روز بهش اضافه کن.... کافیه ذهنتو گول بزنی... اکر یهو بهش بگی تا آخر ماه یا سال بعد، نمی تونه همچین چیزیو بپذیره!... کافیه تارگت هاتو دوروزه یا سه روزه بزاری🌿.... ولی تمدیدش کنیا نه اینکه بعد سه روز دوباره لغزش کنی❌
مسافر نـور
نماز: عامل دوری از گناه یکی از پیام های نماز چیه؟ • یکی از مهم ترین اهداف نماز، تغییر عادته... یه
نماز: عامل دوری از گناه یکی از پیام های نماز چیه؟ • یکی دیگه از مهم ترین پیام های نماز، ادبه. بچه ها.. نماز سراسر ادبه... وقتی شما سر قرار می ری، با یه لباس پاکیزه و شیک... اتو شده، سعی می کنی خیلی محترم و با شخصیت صحبت کنی... اگر آدم بزرگواری باشه برات، جلوش بی ادبی نمی کنی و تمام سعیت اینه، ادب حضور رو رعایت کنی... نماز هم همینه... تو به عبادت بزرگ ترین موجود جهان میری😍... با وضو باشی، لباس پاکیزه و مرتب بپوشی، موقع نماز سرت به سجاده باشه...(تمرین تمرکز و ترک چشم چرونی) ، اگر آدمی هستی که نگاهت یه جا واینمیسه، نماز بهترین تمرین برای نگه داشتن چشم ها به یه نقطس... بعدا عادت می کنی تو خیابون فقط به آسفالت نگاه کنی... وقتی یکیو دوست داری، دوست داری ساعت ها باهش صحبت کنی و گاها اون حرف بزنه و تو بشنوی... موقع نماز هم ادب اقتضا می کنه که شمرده شمرده اذکار رو ذکر کنی... در کل دراین قسمت پیام نماز همونطور که بازدارنده از گناهه، تمرین ادب هم هست... شرط عاشق شدن،ابتدا رعایت ادبه🌿 بعدا شاید بگیم چرا دیدار باید به این شکل باشه. ادامه داره... مسافر نور
Namaz01-48k.mp3
18.99M
نماز خوب چجوریه؟ • استاد پناهیان🌱 [قسمت اول] (یه دیقه گوش بدی،بیخیال نمیشی) چهارشنبه ها با 🌿 @tarkekhoderzaee
ایووووول فقط نیاز به گریه ی بیشتر شیطان داریم😂 بقیه کجان؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لجن واقعی رو ببین❌ متنفـــــــــــــــــــــــر باش❌ تحریک میشی؟یادآوری کن استاد رائفی پور @TARKEKHODERZAEE
هر روز همین حوالی با رمان واقعی فرار از جهنم همراه باشید🎗
دوم داستان دنباله‌ دار فرار از جهنم: یک روز شوم❗ صبح ها که از خواب بیدار می شدم ... مادرم تازه، مست و بدون تعادل برمی گشت خونه ... حالی که تمام وجودش بوی گندی می داد روی تخت یا کاناپه ولو می شد ... دوباره بعد از ظهر بلند می شد ...قهوه، یکم غذا، آرایش و .... من، هر روز صبحانه بچه ها رو می دادم ... در رو قفل می کردم که بیرون نرن و می رفتم مدرسه ... بعد از ظهرها هم کار می کردم تا کمک خرج زندگی باشم .... پول بخور و نمیری بود اما حالم از پول های مادرم بهم می خورد ... گذشته از این، اگر بهشون دست می زدم بدجور کتک می خوردم ... ولی باز هم به زحمت خرج اجاره خونه و قبض هامون و هزینه زندگی درمیومد .... همه چیز رو به خاطر بچه ها تحمل می کردم تا اینکه اون روز شوم رسید ... سر کلاس درس نشسته بودم ... مدیر اومد دم در کلاس و معلم مون رو صدا زد ... همین طور که با هم حرف می زدن زیر چشمی به من نگاه می کردن ... مکث می کردن ... و دوباره ... .. تمام وجودم یخ کرده بود ... ترس و دلهره عجیبی رو تا مغز استخوانم حس می کردم .... معلم مون دم در کلاس ایستاده بود ... نگاه عمیقی به من کرد ... استنلی لازمه چند لحظه باهات صحبت کنم ... از جا بلند شدم ...هر قدم که به سمتش می رفتم اضطرابم شدید تر می شد ... اما اون لحظات در برابر تجربه ای که در انتظارم بود؛ هیچ چیز نبود ... . 💡 @tarkekhoderzaee
سوم داستان دنباله‌ دار فرار از جهنم: خداحافظ بچه ها نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم ... . قفل در شل شده بود ... چند بار به مادرم گفته بودم اما اون هیچ وقت اهمیت نمی داد ... . . بچه ها در رو باز کرده بودن و از خونه اومده بودن بیرون ... نمی دونم کجا می خواستن برن ... توی راه یه ماشین با سرعت اونها رو زیر گرفته بود ... ناتالی درجا کشته شده بود ... زمان زیادی طول کشیده بود تا کسی با اورژانس تماس بگیره ... آدلر هم دیر به بیمارستان رسیده بود ... . بچه هایی که بدون سرپرست مونده بودن ... هیچ کس مسئولیت اونها رو قبول نکرده بود ... . . زمانی که من رسیدم، قلب آدلر هم تازه از کار ایستاده بود ... داشتن دستگاه ها رو ازش جدا می کردن ... . نمی تونستم چیزی رو که می دیدم باور کنم ... شوکه و مبهوت فقط از پشت شیشه به آدلر نگاه می کردم ... حس می کردم من قاتل اونهام ... باید خودم در رو درست می کردم ... نباید تنهاشون می گذاشتم ... نباید ... . . مغزم هنگ کرده بود ... می خواستم برم داخل اتاق اما دکترها مانعم شدن ... داد می زدم و اونها رو هل می دادم ... سعی می کردم خودم رو از دست شون بیرون بکشم ... تمام بدنم می لرزید ... شقیقه هام می سوخت و بدنم مثل مرده ها یخ کرده بود ... التماس می کردم ولم کنن اما فایده ای نداشت ... . . خدمات اجتماعی تازه رسیده بود ... توی گزارش پزشک ها به مامورین خدمات اجتماعی شنیدم که آدلر بیش از 45 دقیقه کنار خیابون افتاده بوده ... غرق خون ... تنها ... . 💡 https://eitaa.com/tarkekhoderzaee/546 قسمت اول رمان👆 @tarkekhoderzaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ــــــــــــــ لیستِ پاکــیـ____ 1401/12/17✨ــــــــــ 🥇مبارز:چند ساعت 🥇سپیده : 1 روز 🥇سرباز وظیفه:1 روز 🥇درآرزوی رخ مهدی:1 روز 🥇مهر آسا :1 روز 🥇عبدالمهدی:1 روز 🥇رفتن:1 روز 🥇خسته:1 روز 🥇سرباز امام مهدی عج:2 روز 🥇جستجوگر حقیقت:2 روز 🥇مسافر تنهایی:2 روز 🥇ماه پشت ابر : 3 روز 🥇گل نرگس : 3 روز 🥇یامهدی : 3 روز 🥇کلافه:4 روز 🥇ثابت قدم:4 روز 🥇هیچی:4 روز 🥇ــA: 4روز 🥇درحال نجات:4 روز 🥇متحول:4روز 🥇به سوی خدا : 5 روز 🥇سارا : 7 روز 🥇خرس نارنجی: 8 روز 🥇دیوونه:10 روز 🥇کاکتوس:11 روز 🥇خانوم دکتر:12 روز 🥇بنفشه: 12 روز 🥇گلدون پلاستیکی:13 روز 🥇امیرخان:13 روز 🥇مجنون حسین: 13 روز 🥇رز: 16 روز 🥇خادم المهدی:16 روز 🥇عارفه : 17 روز 🥇سایه روشن:17 روز 🥇ماهِ آسمون:20 روز 🥇مجاهدِ گمنام : 20 روز 🥇گلادیاتور جنگ:20 روز 🥇مهدیا:21 روز 🥇بانو:24 روز 🥇مجاهد : 26 روز 🥇آسو:38 روز 🥇عشق: 50 روز 🥇ایگرگ مجهول:66 روز 🥇شاید حر: 71 روز 🥇گمنام:390 روز 🥇برای پدرم مهدی:508 روز جهت اسم و تعداد روز پاکی:https://harfeto.timefriend.net/16756633906620 نــــــــــــورانی شــــــــــو✨
مسافر نـور
ــــــــــــــ لیستِ پاکــیـ____ 1401/12/17✨ــــــــــ 🥇مبارز:چند ساعت 🥇سپیده : 1 روز 🥇سرباز
خب خب... ماشاالله... زیاد شدین. سلام ویژه به یه روزه ها ✌ انشاالله پایبند باشین... میگما، به خاطر حضرت مهدی نیست این اتفاق؟ پاکی شرایطی داره، توفیقش نصیب هرکسی نمیشه، در واقع شرایطی که تو پاک باشی اقتضای یه زمان خاصیو می طلبه... بعضیا اسماشون رو از حضرت مهدی قرض گرفتن... چقدم عالی بعضیا اسمای بی انگیزه ای انتخاب می کنن🤨رفیق، اسمتم قوی انتخاب کن💪 چه سفر خوبی در پیش داریم... راه قشنگه با وجود شما... همه ی همسفرا به هم متصل هستند، اگر یه نفر از مسیر جا بمونه یا وسط راه پیاده شه،، این سفر به همه کیف نمی ده...سفر باید دست جمعی و دوستانه باشه، همه با هم 🌱 دست یکی از دوستان گلمون درد نکنه، چند روزیه زحمت لیستو به عهده داره(ادمین نیستن😂🥴) واقعا دمشون گرم.
پروو باش ولی نه اینکه هر روز بیای بگی چند ساعت... من که نمی زارم تو لیست. هر روز که نمیشه... اینی که میگه (چند ساعت) مثلا چند روزه ترک کرده خیلیم ناراحته ولی می خواد بزنه رو دست شیطون، میاد اعلام پاکی می کنه... کسایی که بیش از دوبار بگن چند ساعت قبول نیستـ.. ـ. یعنی یه تنبیهی برای خودته! مگه میشه هر روز لغزش داشته باشی! چقد تلاش کردی؟ چقد حفره هاتو پوشش دادی؟ آیا از اشتباهی که می کنی درس میگیری و اونو می نویسی تو دفترت؟ نوت برداری کن، هر جا خطا رفتی برو بنویس، همونطور که موقعیت های خوبتم باید بنویسی... اگر اشتباهی کردی، که حتی به خ. ا هم منجر نشد این دفترت کمک می کنه که چرا اشتباهو کردی... اگر واقعا می خوای دوست من ترک کنی، با نوشتن می تونی پی ببری... ذهن تو توانایی درک چند مسعله رو باهم نداره... چیدمان ذهنیتو با نوشتن مرتب کن🌱 وقتی می نویسی هر روز هم باید نوشتت رو مرور کنی🎗
مسافر نـور
ــــــــــــــ لیستِ پاکــیـ____ 1401/12/17✨ــــــــــ 🥇مبارز:چند ساعت 🥇سپیده : 1 روز 🥇سرباز
سلام صبح بخیر • بچه ها آفرین واقعا خیلیا اضافه شدن باز... فکر کنم رکورد تعداد لیستو زدیم... شد ۴۶ نفر👏👏👏 دیدی اول صبح حاضری بزنی بهتره؟؟؟ • آماده ای باز جز لیست باشی؟ آماده ای برای چیزی که لایقشی بجنگی؟ آماده ای یا نه؟ خوشحالی و ناراحتی درونیه، خوشحالی رو از دیگران نخواه... شادی باید درونی باشه، تا وقتی برخلاف فطرتت عمل کنی، شادی طولانی مدت حاصل نمیشه...اگر ادامه بدی به یه آدم عصبی و خشمگین تبدیل میشی... دوست نداشتن خودت بزرگترین حفره ی زندگیت میشه ... • پس بجنگ برای چیزی که لایقش هستی✌ ناامیدی اینجا معنا نداره... ترس معنا نداره... دپ بودن معنا نداره... هر چی هست تو وجود خودته... خداوند توابه و عاشق کسیه که توبه پذیر!...یالا اگر شروع نکردی همین الان قوی بیا اسم بده... هیچ وقت دیر نیست، اگر ۱۰ سال هم مشکلت هست، باز خدا توبه پذیره🙂❤... • هر گناهی کردی،هر اشتباهی کردی بازم نمازتو بخون، روزتو بگیر، مسجدتو برو، زیارت برو.... یکی از کارای شیطان اینه میگه تو دیگه آدم نیستی، نمی خواد اینجور جاها بری... شیطان غلط کرده! یه روایت می فرستم خودت قضاوت کن، که اهل بیت چه نظری دارن در این باره🌿
یکی از اصحاب امام رضا (ع) به ایشان عرض می کند که من رفته بودم منزل یکی از سرداران مامون، دیدم ماه رمضانی دارد، ناهار می خورد،گفتم: تو مگر روزه نیستی؟ گفت: نه من چه روزه بگیرم چه روزه نگیرم، من آنقدر گناه کرده ام که روزه گرفتن من بدرد نمی خورد،من یک روز به دست مامون ۶۰ نفر از شیعیان رو از زن و بچه و پیر همه را سر بریدم،و همه را در چاه ریختم... دیگر چنین آدمی چطور می تواند سعادتمند و آدم شود؟برای همین دیگر فرق ندارد روزه بگیرم یا نگیرم، نماز بخوانم یا نخوانم من که جهنمی هستم! امام رضا فرمودند:به او بگو که گناه نا امیدی تو از گناه از گناه آن شصت نفر بسیار بزرگ تر است • خب نظرت چیه؟
مسافر نـور
یکی از اصحاب امام رضا (ع) به ایشان عرض می کند که من رفته بودم منزل یکی از سرداران مامون، دیدم ماه رم
دقیقا همینه دیگه! یعنی خدای به این بزرگی رو با بخشندگی خودت مقایسه می کنی؟ گناه ناامیدی از خود گناه بیشتره🌱
چهارم داستان دنباله‌ دار فرار از جهنم: خشونت از نوع درجه 🔥🔥 تمام وجودم آتش گرفته بود ... برگشتم خونه ... دیدم مادرم، تازه گیج و خمار داشت از جاش بلند می شد ... اصلا نفهمیده بود بچه هاش از خونه رفتن بیرون ... اصلا نفهمیده بود بچه های کوچیکش غرق خون، توی تنهایی جون دادن و مردن ... . . زجر تمام این سال ها اومد سراغم ... پریدم سرش ... با مشت و لگد می زدمش ... بهش فحش می دادم و می زدمش ... وقتی خدمات اجتماعی رسید، هر دومون زخمی و خونی بودیم ... . . بچه ها رو دفن کردن ... اجازه ندادن اونها رو برای آخرین بار ببینم ... توی مصاحبه خدمات اجتماعی، روان شناس ازم مدام سوال می کرد ... دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم ... تظاهر می کرد که من و دیلمون، برادر دیگه ام، براش مهم هستیم اما هیچ حسی توی رفتارش نبود ... . . فقط به یه سوالش جواب دادم ... الان که به زدن مادرت فکر می کنی چه حس و فکری بهت دست میده؟ ... فکر می کنی کار درستی کردی؟ ... . درست؟ ... باورم نمی شد همچین سوالی از من می کرد ... محکم توی چشم هاش زل زدم و گفتم ... فقط به یه چیز فکر می کنم ... دفعه بعد اگر خواستم با یه هیکل بزرگ تر درگیر بشم؛ هرگز دست خالی نرم جلو ... . . من و دیلمون رو از هم جدا کردن و هر کدوم رو به یه پرورشگاه فرستادن و من دیگه هرگز پیداش نکردم ... . بعد از تحویل به پرورشگاه، اولین لحظه ای که من و مسئول پرورشگاه با هم تنها شدیم ... یقه ام رو گرفت و منو محکم گذاشت کنار دیوار ... با حالت خاصی توی چشم هام نگاه کرد و گفت ... توی پرونده ات نوشتن خشونت از نوع درجه B.... توی پرورشگاه من پات رو کج بزاری یا خلاف خواسته من کاری انجام بدی ؛ جهنمی رو تجربه می کنی که تا حالا تجربه نکرده باشی ... . . من یه بار توی جهنم زندگی کرده بودم ... قصد نداشتم برای دومین بار تجربه اش کنم ... این قانون جدید زندگی من بود ... به خودت اعتماد کن و خودباوری داشته باش چون چیزی به اسم عدالت و انسانیت وجود نداره ... اینجا یه جنگل بزرگه ... برای زنده موندن باید قوی ترین درنده باشی ... . . از پرورشگاه فرار کردم ... من ... یه نوجوان 13ساله ... تنها ... وسط جنگلی از دزدها، قاتل ها، قاچاقچی ها و فاحشه ها ... . دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه🌱 💯 @TARKEKHODERZAEE
پنجم داستان دنباله دار فرار از جهنم: زندگی در خیابان🔥🔥 شب رفتم خونه ... یه سری از وسایلم رو برداشتم و زدم بیرون .. شب ها زیر پل یا گوشه خیابون می خوابیدم ... دیگه نمی تونستم سر کار پاره وقتم برم ... می ترسیدم فرارم رو از پرورشگاه به پلیس گزارش کرده باشن ... . . اوایل ترس و وحشت زیادی داشتم ... شب ها با هر تکانی از خواب می پریدم ... توی سطل های آشغال دنبال غذا و چیزهای دیگه می گشتم ... تا اینکه دیگه خسته شدم ... زندگی خیلی بهم سخت می گذشت ... . . با چند تا بچه خیابون خواب دیگه مثل خودم آشنا شدم و رفتیم دزدی ... اوایل چیز دندون گیری نصیب مون نمی شد ... ترس و استرس وحشتناکی داشت ... دفعات اول، تمام بدنم به رعشه می افتاد و تکرر ادرار می گرفتم ... کم کم حرفه ای شدیم ... با نقشه دزدی می کردیم ... یه باند تشکیل دادیم و دست به دزدی های بزرگ تر و حساب شده تر می زدیم ... تا اینکه یه روز کین پیشنهاد خرید اسلحه داد و کار توی بالای شهر رو داد ... . . من از دزدی مسلحانه خوشم نمی اومد ... کارهای بزرگ پای پلیس رو وسط می کشید ... توی محله های ما به ندرت پلیس می دیدی ... اگر سراغ قاچاقچی ها هم نمی رفتی امنیتش بیشتر بود ... اما اونجا با اولین صدایی پلیس می ریخت سرت و اصلا مهم نبود چند سالته ... . . بین بچه ها دو دستگی شد ... یه عده طرف منو گرفتن ولی بیشتری رفتن سمت کین ... حرف حالی شون نبود ... در هر صورت از هم جدا شدیم ... قرار شد هر کس راه خودش رو بره ... 💯 قسمت اول رو کلیک کن @TARKEKHODERZAEE