حضرت دلبر تولدت مبارک...
در خانهی خورشید ماهی جلوه گر شد
از مقدمش شبهای دلتنگی سحر شد
در طایفه زیباییش ضرب المثل بود
الحق که در حسن و ادب هم تاج سر شد
در مکتب ام البنین شاگرد اول
در مکتب حیدر یلی صاحب نظر شد
آب آوری لایق که مشق عشق میکرد
در رزم هم نام آوری خیرالاثر شد
وقت شهادت فاطمه او را پسر خواند
اخر به عنوان برادر مفتخر شد
#مهتاب_بهشتی
#غزل_آیینی
جانم فدای آقام ابوالفضل
اگر چه رنگ لب من همیشه میگون است
خبر ز دیده نداری که غرق در خون است
حکایت منِ بی تو، به عاشقی ماند
که روی لیلیِ خود را، ندیده مجنونست
شبیه نالهی باد است سوزِ ساز دلم
صدای تارِ دل من، چقدر موزون است
اگرچه رنج زیادیست، لطف کن ای دوست
خبر بگیر و ببین بی تو حال من چون است
قسم به حضرت ساقی، قسم به جان خودت
که چشم، بارش خود را به عشق مدیون است
#مهتاب_بهشتی
#غزل_عاشقانه
هدایت شده از ترانهی ماه و مهتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بغض من یک مثنوی، غم در غزل جاری شده
بی تو تمام روزها بدجور تکراری شده
ای بودنت مثل نفس لازم برای بودنم
این درد دوری باز هم، اسباب بیماری شده
در من کسی هر ثانیه، مشق توسل میکند
هر هفته کار عاشقت، حزن و عزاداری شده
باید خدا کاری کند تا طی شود این روزها
دنیای بی تو جان دل، دنیای غدّاری شده
خون در رگ آدینه ها، یخ کرده بی خورشید تو
با مختصات غیبتت یخچال معماری شده
دارد دعای دیدنت آخر جهانی میشود
از لطف تو مولای من ایام بیداری شده
#مهتاب_بهشتی
#غزل_انتظار