خیلی خوشحال شدم دانشگاه شیراز دندانپزشکی قبول شده بود .
همه دوستاش بهش تبریک میگفتند.
بالاخره شاگرد ممتاز مدرسه ،بچه فعال پایگاه بسیج،
نتیجه زحمات شبانه روزی اش راگرفته بود. بهش گفتم آقای دکتر چطوره؟
گفت بابا میخوام برم سپاه.
گفتم چرا پسرم رشته خوبی قبول شدی.
با لبخندی گفت هم محیطش خیلی خوبه هم لحظه لحظه اش عبادته
▫️اشک توی چشمهام حلقه زد و خدا رو شکر کردم به خاطر پسری که ایمان
واعتقاد و پاسداری در راه خدا برایش مهمتر از هر چیز دیگری بود.
▫️ امتحان داد برای دانشکده افسری،برایش 14000تا صلوات نذر کردم خیلی
خوشحال بودم که میرود سپاه.
آمد گفت مادر قبول نشدم شاید قسمت نبوده...
▫️جمعه عصر رفتیم مزار شهدا
فردایش خبر دادند قبول شدی اشتباه شده
▫️...مثل همیشه حاجتش را از شهدا گرفته بود...
رفیقشان که بـاشــی،آنـــقدر دوســـتــت مــیدارنـــد کـه کـــم مـی آوری...
#پاسدارشهیدمحمدغفاری
#یگان_ویژه_صابرین
شادی امام و ارواح طیبه شهدا #صلوات🌷
🌷 @taShadat 🌷
🍃🌸🍃🌸🍃
🔹گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم.
چشمم به #رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، #آقا_مهدی است.
🔸آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت....
🔹ادامه دادم، آقا مهدی شما #شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا.#جارو رو بدین من، آخه چرا شما؟؟؟؟
🔸خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون اقامهدی رو کشیدم.
زن رفتگرمحله، مریض شده بود..
بهش #مرخصی نمیدادن میگفتن اگه توبری نفرجایگزین نداریم.
🔹رفته بود پیش شهردار و اقامهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش...
اشک تو چشام جمع شد هرچی اصرار کردم اقامهدی جارو رو به من، نداد.
🔸خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه.
رفتگر آن روز ما، #شهید_مهدی_باکری #شهردار_ارومیه بود...
#شهید_مهدی_باکری🌷
#سردار_شهید
🌷 @taShadat 🌷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍁داستان واقعی و جذاب 🍁
💗ترمز بریده 💗
قسمت چهارم
وقتی رسیدم به حوزه سوم، چند ساعت معطل شدم اما اونجا هم پذیرشم نکردن ... .
با خودم گفتم: آخه این چه غلطی بود😖 که کردی ... سرت رو پایین انداختی بدون آشنا و راه بلد اومدی کشور غریب؟ ... تا همین جا هم زنده موندنت معجزه است😞
گرسنگی، خستگی، ترس، وحشت، غربت، تنهایی، سرگردانی توی کشور دشمن، اون هم برای یه نوجوون ۱۶ ساله🙍♂
برگشتم حرم ... یکم آب خوردم💧 و به صورتم آب زدم ... حالم که جا اومد، خسته و کوفته، زیر سایه یکی از صحن ها به دیوار تکیه دادم 🕌و به خدا گفتم: خدایا! خودت دیدی که من به خاطر تو این همه راه اومدم ... اومدم با دشمنانت مبارزه کنم ... همه عمر در ناز و نعمت و مرفه زندگی کردم ... تمام اون راحتی و آسایش رو رها کردم و فقط به خاطر تو، تن به این سختی و آوارگی دادم ... اما ضعیف و ناتوان و غریبم ... نه جایی دارم نه پولی ... وسط کشور دشمنان تو گیر کردم و هیچ پناهی ندارم ... اگر از بودن من و مبارزه با دشمنانت راضی هستی کمکم کن ... و الا منو برگردون عربستان و از محاصره این همه شیعه نجات بده
خسته و گرسنه، با دل سوخته خوابم برد ... که ناگهان یه خادم زد روی شونه ام ... پسرجان! پاشو اینجا جای خواب نیست ...
با اون گرسنگی و بدنی که از شدت خستگی درد می کرد، با وحشت از خواب پریدم😱
از حال خودم خارج شدم و سرش داد زدم😤 مگر زمین اینجا مال توئه که براش قانون گذاشتی؟ اینجا زمین خداست و منم بنده خدا ...
یهو به خودم اومدم که سر یه خادم شیعه، توی یه کشور شیعه، توی حرم امام شیعه، داد زدم.
توی اون حال، اصلا حواسم نبود توی کشور خودم نیستم. یادم رفته بود اینجا دیگه برادرهای بزرگ ترم، نماینده مجلس و مشاور وزیر نیستند. اینجا دیگه خواهرم، استاد دانشگاه نیست ... اینجا، فقط منم و من ...
وحشتم چند برابر شد اما سریع خودم رو کنترل کردم و خواستم فرار کنم که یه روحانی شیعه حدود ۵۰ ساله دستم رو گرفت ... دیگه پام شل شد و افتادم ... مرگ جلوی چشمم بالا و پایین می رفت ...
روحانیه با ناراحتی 😑رو به خادم گفت: چه کردی با جوون مردم؟ ... و اون مات و مبهوت که به خدا، من فقط صداش کردم ...
آخر، زیر بغلم رو گرفتن و بردن داخل ساختمان های حرم ... هر چه جلوتر می رفتیم، بدنم سردتر و بی حس تر می شد 😵...
من رو برد داخل و گفت برام آب قند بیارن ... جرات نمی کردم دست به آب قند بزنم🚰... منتظر بودم کم کم سوال و جواب رو شروع کنن و کار بالا بگیره ... .
با خودم گفتم حتما از اون بی سیم به دسته تا حالا دنبالت بودن ... بدتر از همه لحظه ای بود که چشم چرخوندم دیدم هر کس دور منه، یا روحانی شیعه است، یا بی سیم دستشه😱
چشم هام رو بستم 😔و گفتم: آروم باش ... دیگه بین تو و دیدار پیامبر، فاصله ای نیست ...
خدایا! برای شهادت آماده ام ...
🍁ادامه دارد...🖋
🌷 @taShadat 🌷
مداحی آنلاین - بنازم که تو از همه دل میبری - محمدرضا طاهری.mp3
5.91M
🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری (ع)
💐بنازم که تو از همه دل میبری
💐چه دلداری و عجب دلبری
🎤 #محمدرضاطاهری
👏 #مولودی
🌷 @taShadat 🌷
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
⚘﷽⚘
#یک_قرار_معنوی
#ساعت_۸_به_وقت_امام_هشتم🕗
تاخراسان راهی نیست...✋
دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام...
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری....
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
🏴 @taShadat 🏴
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۴ آذر ۱۳۹۸
میلادی: Thursday - 05 December 2019
قمری: الخميس، 8 ربيع ثاني 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹ولادت امام حسن عسکری
شهادت حضرت صدیقه طاهره (علیها السلان) بنا به روایتی
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️5 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز)
▪️27 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️35 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
🌷 @taShadat 🌷
امام حسن عسکری(علیهالسلام) میفرمایند:
«إِنَّكُمْ فِي آجَالٍ مَنْقُوصَةٍ وَ أَيَّامٍ مَعْدُودَةٍ وَ الْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً مَنْ يَزْرَعْ خَيْراً يَحْصُدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّاً يَحْصُدْ نَدَامَةً»
بىشکّ شما را عمرى كوتاه و روزهایى محدود است. و مرگ ، ناگاه و بی خبر میرسد ، هركس بذر خوبى و خير بيفشاند ، خوشى و سعادت درو كند و هركس بذر بدى و شرّ افشاند ، ندامت و پشيمانى درو كند .
📚 تحفالعقول، النص، صفحۀ ۴۸۹
🌷 @taShadat 🌷
°•|🌿🌹
#شهید_سعید_کریمی
#ولادت : ۱۳۴۶/۹/۱۳
#محل_تولد : تهران
#شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۳
#محل_شهادت : عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #فرازی_از_وصیتنامه
◽️حسین گونه باشید پیرو حسین و یاران او باشید و یاران حسین را مدد کنید.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌷 @taShadat 🌷
@shahed_sticker۶۰۰.attheme
108.1K
• #شهید_عباس_بابایی ۲
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🌷 @taShadat 🌷
دوباره سَرَم در هوای شماست
تمامِ دلم سر سرای شماست...
به سوی خدا رفتم و دیدهام
فقط ردِ پا ردِ پای شماست...
♻️محور لشگر امامحسین(؏) ، عصر عملیات کربلای ۴
#روزتان_شهدایی
🌷 @tashadat 🌷
شهیدعباس بابایی
سالروزولادت۱۴آذرماه
🌸سالروزمیلادت مبارک🌸
شادی روحش پنج صلوات
🌷 @tashadat 🌷