eitaa logo
حامد منتظری مقدم- تشیع پژوهی
501 دنبال‌کننده
172 عکس
176 ویدیو
87 فایل
هدف از ایجاد این کانال، نشر و همفکری دربارۀ یافته ها و نکته های تشیع پژوهی است. مشتاق دریافت دیدگاه های شما: حامد منتظری مقدم (دانشیار گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی) @H_Montazeri
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ و پيامدهاي آن (1): ❇️ در قرون اخير با شکل گيري علوم انساني در غرب، دانش تاريخ هم شکل و نماي تازه‌اي پيدا کردو در جايگاه يکي از علوم انساني قرار گرفت. در اين شکل و نماي تازه بر تاريخ تحليلي و تخصص گرايي در تاريخ، تأکيد، و شاخه‌ها و گرايش‌هاي نويني ايجاد شد. قرون هيجده و نوزده ميلادي دوران تاريخي‌گري به شمار آمده که مشخصه آن، «افراط در تخصص گرايي تاريخي» است. ❇️ ويژگي آشکار اين تخصص گرايي افراطي اين بود که دور تاريخ ديواري قطور و بلند کشيده و گفته ميشد که فقط اهالي تاريخ ميتوانند در موضوعات و مسائل تاريخي اظهار نظر کنند. ❇️ متأسفانه اين رويکرد اکنون در ميان برخي تاريخيّون حوزوي مشاهده ميشود تا آنجا که بنده خود گاهي حتي دیده ام برخي از اين افراد وقتي اشکال و سؤالي را درباره ديدگاه و يا نوشته‌اي تاريخي مي شنوند، بدون توجه به اصل اشکال و سؤال، مي پرسند: «آيا اشکال کننده يا سؤال کننده تخصص تاريخي دارد يا خير؟»، همين که بفهمند تخصص ندارد، ميگويند: «ما وظيفه پاسخ نداريم»! (ادامه دارد، ان شاء الله) 🌿https://eitaa.com/Tashayo
✍️ و پيامدهاي آن (2): ✴️ اظهار نظر علمي در مسائل تاريخي قطعا نيازمند «تخصص» است؛ اما «تاريخي گري»، اصطلاحي ناظر به «افراط در تخصص‌گرايي تاريخي»‌ است. ✴️ برخي از مهم‌ترين جلوه‌هاي اين تخصص‌گرايي افراطي عبارت است از: 🔹يک) سخت‌گيري افراطي در اعتبارسنجي منابع و مستندات؛ 🔹دو) تمرکز بر جزئيات حوادث بدون توجه به چهارچوب‌ آن (بررسي Micro بدون توجه به Macro)؛ 🔹سه) مرزبندي‌ سخت‌گيرانه ميان تاريخ و ديگر علوم و بي‌توجهي به دستاوردهاي ديگر علوم؛ 🔹چهار) محدودکردن شناخت از «پديده‌»هاي گذشته به «شناخت پديدارشناسانه تاريخي». ✴️ دردمندانه بايد گفت که تاريخي‌گري خود محصول ارتقاي جايگاه تاريخ در ميان علوم انساني، و در همان حال آسيبي بسيار جدي براي آن جايگاه بوده است. (ادامه دارد، ان شاء الله) 🔰https://eitaa.com/Tashayo
✍️ و پيامدهاي آن (3): ❇️ گفته شد: قرون هيجده و نوزده ميلادي دوران تاريخي‌گري (افراط در تخصص گرايي تاريخي) بود و یکی از مهمترین جلوه ها و شاخصهای آن، مرزبندي‌ سخت‌گيرانه ميان تاريخ و ديگر علوم بود. ادامه این سخن: ❇️ از اوايل قرن بيستم مرزهای دانش تاریخ شکسته و به تعامل با رشته های مختلف توجه شد. این توجه در مکتبی موسوم به «آنال» (1929م/ فرانسه) شکل گرفت. این نام برگرفته از نام «سالنامهٔ تاریخ اقتصادی ـ اجتماعی» است. مکتب آنال به‌طور جدی بر همکاری میان مورخان و دانشمندان علوم اجتماعی و نوشتن تاریخ جامع با بازسازی همه واقعیات اجتماعی تأکید می‌کند. ❇️ مکتب آنال البته خود دچار مشکلاتی است؛ از جمله: تکیه بر روش پوزیتویستی و محدودسازی مطالعات به موارد قابل مشاهده و تجربه، نیز بی توجهی به تاریخ سیاسی؛ ❇️ در این حال، رویکرد آنال به بهره گیری از دستاوردهای دیگر علوم انسانی (زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی و...) پیشرفتی بزرگ به شمار می آمد. این رویکرد، اولاً در توجه دادن محققان تاریخ به موضوعات خُرد و ملموس در زندگی بشر بسیار مؤثر بود؛ ثانیاً در «تحلیلِ» حوادث تاریخی، با بهره گیری از دستاوردهای سایر علوم انسانی، دانش تاریخ را بسیار سودمند و با نشاط و از انزوای خودساخته بیرون می ساخت. (ادامه دارد، ان شاء الله) 🔰https://eitaa.com/Tashayo
✍️ و پيامدهاي آن (4): ✴️ گفته شد: برخی از مهم‌ترين جلوه‌ها و آسيب‌هاي تاريخي‌گري، عبارت است از: «سخت‌گيري در اعتبارسنجي منابع و مستندات» و «مرزبندي‌ سخت‌گيرانه ميان تاريخ و ديگر علوم و بي‌توجهي به دستاوردهاي ديگر علوم»؛ 💥توضيح اين سخن: ✴️ اعتبارسنجي منابع و مستندات در همان حال که در هر تحقيق تاريخي يک امر بسيار ضروري و از جذاب‌ترين بخش‌هاي تحقيق تاريخي است؛ اما همه فرايند تحقيق تاريخي نيست. مهم‌تر اين که بر خلاف تصور مبتلايان به تاريخي‌گري، اعتبارسنجي منابع و مستندات، نقش درجه يک در ارتقاء‌ جايگاه دانش تاريخ در علوم انساني ندارد؛ و گاهي افراط در آن موجب سردرگمي مخاطبان و نيز غفلت خود تاريخ‌‌ورزان از عامل مهم‌تري به نام «تحليل»‌ (تبيين) و بسنده‌کردن به تحليل‌هاي بسيار عام و ساده و غيرعلمي در مطالعات تاريخي است. به ديگر بيان، آنچه که در ارتقاء دانش تاريخ ميان علوم انساني، بسيار با‌اهميت‌تر است، ارائة «تحليل» (تبيين‌)‌هاي دقيق و درست و «روزآمد» و برگرفته از دستاوردهاي ديگر حوزه‌هاي علوم انساني است. 💥در اين باره متن زير👇خواندني است: «روابط علی و معلولی می‌تواند فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... باشد و تا زمانی که در مسیر تبیین قرار نگیریم، کار ما علم نیست و برای این تبیین چاره‌ای نداریم جز اینکه به روش‌های گوناگون متوسل شویم. مباحث متدولوژی تاریخ، از یک‌سو شبیه بحث‌هایی است که در حوزه‌های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد و به آن پرداخته می‌شود و از سوی دیگر، شباهت زیادی به متدهای پلیس علمی و کارآگاه‌ها دارد؛ به دلیل اینکه در پی تبیین و کشف روابط بین پدیده‌هاست. اگر گفته شود در دورهٔ صفوی، تشیع، مذهب رسمی ایران بود، این صرفاً اعلام کردن است؛ اما اگر بیان شود چرا این‌گونه بود، نوعی تبیین ارائه شده است. بسیاری از کسانی که حتی امروز به عنوان مورخ فعالیت می‌کنند، از مورخان کلاسیک هستند که فقط براساس منابع و گزارش‌هایی که وجود دارد، می‌گویند شاه اسماعیل صفوی مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام کرد. ...در دنیا مطالعهٔ علم تاریخ اهمیت دارد و در بسیاری از دانشگاه‌های دنیا، تاریخ دارای دانشکده است. همهٔ رشته‌ها به تاریخ نیازمندند. هر دانشجوی علوم سیاسی ده‌ها واحد تاریخ می‌گذراند. وی چطور می‌تواند بینش سیاسی داشته باشد؛ درحالی‌که درس تاریخ نگذرانده باشد؛ اما کدام تاریخ؟ آیا منظور از تاریخ، دانستن یک‌سری رخدادهاست؛ مثل اینکه در فلان سال سلطان‌محمود بر تخت سلطنت نشست و در فلان سال آلب ارسلان چه حوادثی پدید آورد و ... اگر کسی واقعاً بخواهد علوم سیاسی بخواند، این اطلاعات به چه کار او مي‌آید و چه مشکلی را از او حل می‌کند؟ تاریخ زمانی می‌تواند مشکلی را در حوزهٔ علوم سیاسی [مثلاً] برطرف کند که محقق... روابط علّی و معلولی را بیابد. آن موقع است که تاریخ به عنوان یک ابزار، به او قدرت پیش‌بینی می‌دهد و او را به تحلیل رخدادهای امروز وامی‌دارد که اصطلاحاً به این تاریخ، تاریخ تحلیلی می‌گوییم؛ برای نمونه، یک محقق، مکانیزم عمل ملت ایران را تحلیل کرده و مکانیزم ملت روسیه را نیز بیان می‌کند و پیش‌بینی می‌کند که اگر امروز هم در این شرایط قرار بگیریم، چه حوادثی رخ خواهد داد» (پاکتچي، روش‌شناسي تاريخ، ص38-39). (ادامه دارد، ان شاء الله) 🔰https://eitaa.com/Tashayo
♻️ و پيامدهاي آن (5): ناظر به: مباحث 🔹در خطابه ها، ذکر مصیبتها، نوحه سرایی ها، تعزیه ها و ديگر امور مرتبط به سوگواری اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بعضاً دو آسیب جدی دیده می شود: یک) توصيف‌ها و ذکر ماجراهای بدون سند معتبر؛ دو) تحلیل های نادرست درباره اهداف امام (ع). 🔹سؤالی مهم: مرجع علمی برای رفع این دو آسیب جدی چیست و کیست؟ 🔹پاسخ و چالشی مهم تر: قطعا دانش تاریخ و اهالی تاریخ مطمئن ترین مرجع برای زدودن این آسیبها و کاستن از آثار نامطلوب آنند؛ اما اهل تاریخ گاه خود دچار یک آسیب درونی اند که نمیتوانند در این باره نقش خود را به درستی ایفا کنند. آن آسیب درونی همان تاریخیگری و «سختگیری شدید در اعتبارسنجی منابع و مستندات» است (پیشتر در این باره توضیح داده شد). به بیان ساده، ذاکران و نوحه سرايان امام حسین(ع) می بینند اگر بخواهند بر پایۀ سختگیری های برخی از اهالی تاریخ، مصيبت و نوحه بخوانند، باید از خیر مصیبت خوانی و نوحه سرایی بگذرند! سخن، بسیار روشن است. در مواجهه با اسناد و منابع، در دو سویه: یک) «تفریط» (تسامحِ) ذاکران و مصیبت خوانان دو) «افراط» (سخت گیریِ) برخی از تاریخدانان، هیچ گاه تعامل سازنده ای رخ نخواهد داد و هر گروه با دوري از ديگري، با آسیبهای کهنه خود گذرانِ روزگار خواهد کرد. اینجاست که ميانه روي در اعتبارسنجی اسناد، تنها یک نظر و گرایش نیست؛ بلکه یک «ضرورت» و الزام، برای کارآمدسازی و استفاده بهینه از ظرفیت دانش تاریخ در عرصه های فرهنگی و مذهبی است. در همین ایام دیدم که کسی از اهالی تاریخ در موضوعی مرتبط با ذکر مصائب امام حسین(ع)، دربارۀ منبعی از قرن چهارم، می گفت: «اولین بار...». بسیار تعجب کردم؛ سابقاً اگر سخنی در منابع قرون دهم به بعد می آمد، چنین گفته میشد. نمیدانم این اندازه سختگیری آیا جایی برای تأثیرگذاری و تعامل میگذارد...! ✍️حامد منتظري مقدم 🔸(ادامه دارد، ان شاء الله) 🔰https://eitaa.com/Tashayo
♻️ و پيامدهاي آن (6): دربارۀ: «... ها...»؟! 🔹 حدوداً یک سال و اندی پیش همین جا نوشتاری را زیر عنوان: «از ذائقه عزاداري هايمان مراقبت کنيم...» به اشتراک گذاشتم. در آن نوشتار، سخن از این بود که در های محرم حسینی، يک نکتۀ مهم، تغيير ذائقه و علاقۀ عزاداران به سوی شنيدن مصيبت‌های «ناشنيده» و های «مکشوف» است. دیگر بسیار کم اتفاق می افتد که با شنیدن یک عبارت کوتاه و حزن‌ انگيز مقتل –گرچه تکراری- اشک‌ها جاری شود؛ حتما باید جزئيات دريدن ها و بريدن ها را (از زبان قال و حال و...) در قالبی «نو» بشنویم که حال پیدا کنیم! 🔹در آن نوشتار، سخن از این بود که در زمانه¬ای که يک شبهۀ بي‌نهايت خطرناک اين است: «حادثة عاشورا است»؛ متأسفانه اضافه کردن هر سالۀ روضه ها و ذکر مصيبت ها و زبان حال ها، عملاً خوراک همين شبهۀ به شدت خطرناک است. 🔸اکنون در ادامۀ هشدارهای «» سخن در این است: این دیوار قطوری که ما اهالی تاریخ (به ویژه حوزوی) به دور خود کشیده ایم، با دغدغه های سراسر علمی و خاص خودمان؛ متأسفانه راهی دراز داریم تا تأثیر بر اهالی وعظ و منبر و مجالس عزای حسینی...؛ تا چه رسد تا تأثیر بر ذائقۀ عزاداران!!! 🔸در ایام محرم امسال، توفیق شد در یک برنامه زنده از رسانه ملی، بسیار مختصر انجام وظیفه ای شد. در حاشیۀ آن برنامه، یکی از عوامل برنامه سؤال کرد: «آیا ماجرای حضرت دختر امام حسین(ع) سند دارد»؟ فی الجمله پاسخش را دادم و به تفاوت موجود میان سند ماجرا و آنچه که اکنون در محافل شهرت یافته اشاره کردم. اما برایم مایۀ شگفتی بود که تردیدافکنی های ما اهالی تاریخ تا کجاها پیش رفته است؟ اما آیا ما اهالی تاریخ به «حالِ» دختران کم سنّ و معصومی فکر کرده ایم که «رقیه» نام دارند یا در دبستان و مدرسه هایی با همین نام تحصیل می کنند؟! به راستی با این دغدغه های علمی خودمان چه چالشی را به روح و روان ایشان می افکنیم؟!... ✍️حامد منتظري مقدم 🔰https://eitaa.com/Tashayo