#اربعین
من اگر اینجا رسیدم میهمان زینبم
تا ابد مدیون لطف بیکران زینبنم
واجب التعظیم باشد دختر شیر خدا
مثل خیل انبیا از خادمان زینبم
ناله صوت الحزین او به گوش من رسید
با حسین جان گفتن خود همزبان زینبم
راه را با اشک چشمم آب و جارو میکنم
دست بر سینه غلام آستان زینبم
روز محشر در کنار حاج قاسم ها بگو
خاک پایش نه غلام دوستان زینبم
ذوالفقار خطبه هایش بوی حیدر میدهد
واله و سرگشته از فن بیان زینبم
در طواف محمل خود هیجده خورشید داشت
در چهل منزل به فکر آسمان زینبم
راه را واکن ابوفاضل که زینب آمده
روضه خوان شوکت و قد کمان زینبم
حضرت پرده نشین برگشته از بزم شراب
این چهل منزل فقط در فکر جان زینبم
درمیان دختران جای رقیه خالی است
در عزای روضه خوانِ کاروان زینبم
#قاسم_نعمتی
#اربعین
مثنوی اربعین(دشتی)
کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد
کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد
کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین
شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین
شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب
شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب
هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده
پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده
گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است
روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است
زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد
این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد
بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد
بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد
سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست
چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست
چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند
هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!!
هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده
بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده
بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان
گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان
نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست
روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست
بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد
در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد
بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد
تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد
هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد
شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد
حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد
مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد
برسیاهی های چادر جای پا افتاده است
از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است
درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است
نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است
چادری که روی آن روح الامین حساس بود
با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود
بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد
کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد
باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد
با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد
#قاسم_نعمتی
979.3K
#پیاده_روی_اربعین
#یاحسین_مظلوم
نجف تا کربلا پای پیاده
یکی تنها یکی با خانواده
نوای عاشقان زیبا وساده
حسین جانم حسین جانم حسین جان
عرب،ترک وعجم باهم برادر
تمام مردم دنیا سراسر
بود شاه و گدا با هم برابر
چه غوغای شده در بین جاده
حسین جانم حسین جانم حسین جان
یکی موکب زند بر میزبانی
یکی داردهوای نوحه خوانی
یکی درمانده و دردش نهانی
رعیت بوده او یا شاه زاده
حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین ابن علی را اربعین است
همه مخلوق عالم دل غمین است
شواهددیدنه این سرزمین است
محبت را خدا دلها نهاده
حسین جانم حسین جانم حسین جان
تمام شیعیان پاینده باشد
سعیدی گویا جا مانده باشد
همه اشعار من ارزنده باشد
سراید شعر خوب و فوق العاده
حسین جانم حسین جانم حسین جان
حسین جان زائرانت سر سلامت
قیام این جهان باشد به نامت
به هر جا عاشقانت شد غلامت
(#سعیدی✍✍)
🌸 #مناجات_با_امام_زمان_علیه_السلام
روضه روز #اربعین
🔹از فراق تو نمردیم و مسیحا نشدیم
چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم
جای تو دست به دامان طبیبان بودیم
حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم
بی تو یک عمر پی هر کس و ناکس رفتیم
گم شدیم آخر از این غفلت و پیدا نشدیم
نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون
وقتی از هجر تو آوارهی صحرا نشدیم
درد این است که ما محض رضای دل تو
بیخیال خوشی فانی دنیا نشدیم
خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز
لحظهای مشتری یوسف زهرا نشدیم
پیش ما آمدی اما همه غفلت کردیم
لحظهای پای قدم رنجهی تو پا نشدیم
همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز
زائر مرقد شش گوشهی آقا نشدیم
کاش میشد که تو ما رابه زیارت ببری
اربعینی به حرمبوسی حضرت ببری
************
▪️بر مشامم مي رسد هر لحظه بوي كربلا
مي رود با هر نفس اين دل به سوي كربلا
تا بگيرم در بغل قبر حسين بن علي
آمدم من كو به كو در جستوجوي كربلا
گر كه من آلوده ام امّا شدم مهمان تو
تا بگيرم آبرو از آبروي كربلا
تشنه ي آب فراتم اي اجل مهلت بده
تا بنوشم جرعه جرعه از سبوي كربلا
در بيابان طلب چون لاله هاي داغدار
دل سراپا شعله شد در آرزوي كربلا
حرف ديگر خوش نباشد در ميان عاشقان
جز حسين بن علي ، جز گفت و گوي كربلا
در مسير كربلا از جان و سر خواهم گذشت
گر ببندد راه را بر من عدوي كربلا
تا كه بنشيند غبار زائرانش بر رخم
مي زند خيمه دل من رو به روي كربلا
هر نفس بايد كه برخيزد شرار شعله اش
هر كه دارد همچو ياسر هاي و هوي كربلا
✍️محمودتاری.
▪️عطیّه : همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب(ع) حركت كردیم تا رسیدیم کربلا
وقتی جابر به قبر، نزدیک شد و [به من] گفت: دست مرا بر قبر بگذار.
چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش بر روى قبر افتاد.
كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: «اى حسین!»
آنگاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟!
سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگهایت را بر میان شانهها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت جدایى انداختند؟!
▪️آورده غریبی غم دل بهر غریبی
افتاده حبیبی به روی قبر حبیبی
بیمار فراقی شده مهمان طبیبی
نه تاب و توانی، نه قراری، نه شکیبی
می گفت: حبیبی که غمت کرده کبابم
من دوستم آخر، بدهای دوست جوابم
ای نام تو روشنگر دل جان کلامم
ای یافته سبقت ز سلامم به سلامم
ای دادرس و رهبر و مولا و امامم
هم عاشق و هم دوست و هم پیر غلامم
با یاد تو در این سفر از شهر مدینه
تا کرب و بلا کوفته ام بر سر و سینه
گردون ز غمت در همه جا ولوله انداخت
تا شام ز سر تا بدنت فاصله انداخت
بر گردن تنها پسرت سلسله انداخت
بر پای یتیم تو گل آبله انداخت
دور از تو ولی مرغ دلم همسفرت بود
گه پیش بدن گاه به دنبال سرت بود
ای نور دل فاطمه آخر تو نبودی؟
کز دوش پیمبر به رخم دیده گشودی
هم خنده زدی هم دلم از دست ربودی
بر گردن من بازوی خود حلقه نمودی
یاد آر از آن خاطره ای نور دو دیده
با من سخنی گوی ز رگ های بریده
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی زیبای نوجوان یزدی
از غم تو کمرم خم شده 😭
یا زینب سلام الله علیها
https://eitaa.com/pqfmoalem
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناجات با امام زمان علیه السلام
روضه حضرت رقیه علیها سلام