برم یک نفس تازه کنم تا بقیه دوستان به ما ملحق میشن من برمی گردم...
فقط چک کنین کسی جانمونه
دوست دارم همه باشن 😊
.
به به چ دخترای خوب و سحر خیزی😍
من برم اسپند و بخور چشم برا شما دود بدم👀😊
طب کوثر (مخصوص بانوان)
.
بریم ببینیم عمو حسین و ماه بانو خانم با غیبتی که این مدت داشتن در چه حالی هستن
خیلی وقته از ایشون و خانم شون اطلاعی نداریم 😊
.
⚜ به نام خدای بهار ⚜
#ماجراهای_باغ_عمو_حسین
#به_قلم_ساداتکاظمی
#فصل_رویش 🌱
خدا را صد هزار مرتبه شکر، حسابی جان گرفتم. ای خدا قربونت بشم ❤️ بروم، این سفرِ مشهد بدجور به دلمان نشست! 🕌✨ خدا خیرِ دنیا و آخرت به این بچهها بدهد؛ برای تولد حضرت زهرا (س) من و ماهبانو را با آن بلیطهای رفت و برگشت حسابی غافلگیر کردند. انشاءالله که عاقبتبخیر شوند. 🤲💖
صبح رو کردم به ماهبانو و گفتم: «خانمجان، دستت طلا، آن لباسهای ورزشی من را بیار تا شما صبحانه را ردیف کنی، من یک نرمشی به این استخوانها بدهم!» 🏃♂️ راستش چند روزی بود از پیادهروی دور مانده بودم و حس میکردم بدنم حسابی بسته شده؛ آخه من عادت دارم هر روز ۴ کیلومتر پیادهروی کنم. 👟
یک «یاعلی» مردانه گفتم و شروع کردم... جاتان خالی، چنان نرمشی کردم که تمام بدنم خیس عرق شد. 💦 تازه زنده شدم! اما چه بگویم که جسمم اینجاست و دلم هنوز گوشهی صحنِ آقای مهربانیها جا مانده... دلتنگی دستِ آدم نیست، باید صبوری کرد. 💔🕊️
بعد از یک صبحانه مفصل، کمی از آن چیپسهای سیب و بِهی که ماهبانویِ باسلیقه درست کرده بود، ریختم توی جیبم. 🍎 شیشه سکنجبینِ خانگی را هم برداشتم و راهی باغ شدم. 🍯🍃
اصلاً بهار است و فصلِ کار! فصلِ رویش و تکاپو... بعد از یک ماه دوری، باغ بدجور چشمانتظارم بود و من هم تشنهی بوی خاک و شکوفهها. کارهای باغ در این اوجِ بهار اصلاً شوخیبردار نیست؛ درختها جوانه زدهاند و زمین پر از شورِ زندگی شده. 🌱 باید آستین بالا بزنم و به این سبزهها و درختها برسم. 🪵🧤
تا شروع به کار کردم، انگار تمام خستگیها از تنم پرید. باغ بوی بهشت میده و من امروز، میان این همه جوانه، میخوام از جان گرفتنِ دوبارهی ریشهها برایتان بگم ... 🌸✨
با من و ماجراهای این باغِ بهاری همراه باشید.
#فصل_جدید #عطر_رضوی #بهار_در_باغ
https://eitaa.com/tebkowsar
.