🔹سبک زندگی کرونایی
✍محمدصادق ناطقی
انسان از دیرباز با تهدیدهای بیشمار طبیعی و غیرطبیعی دستوپنجه نرم میکرده است. سیل، زلزله، طوفان، آتشسوزی، رانش زمین، ریزش کوه، بیماریهای مسری و غیرمسری، آفتهای کشاورزی، جنگ، تصادفات جادهای، برقگرفتگی، خطرهای گوناگون صنعت و تکنولوژیهای مدرن و مانند اینها در طول تاریخ، همواره تهدیدی برای حیات بشر بوده است.
حقیقت این است که این تهدیدها هرگز پایان نیافته؛ بلکه این بشر بوده که زندگی خود را با تهدیدهای گوناگون وفق داده است، تا جایی که برای مقابله با این مشکلات روشهای مختلفی را آزموده، و علاوهبر سازگاری با برخی از تهدیدها، دست به خلاقیت و نوآوری نیز زده است. میتوان گفت که پیشرفتهای چشمگیر در صنایعی همچون سدسازی، خودروسازی، داروسازی، و نیز رونق گرفتن صنایع دانشبنیان و کشاورزی مدرن و صنعتی مدیون همین تهدیدهاست. همچنین وضع قوانین و فرهنگسازی در زمینههای مختلف همچون زندگی در مناطق حادثهخیز، مقابله با بلایای طبیعی، بهداشت فردی و اجتماعی، راهنمایی و رانندگی، و نیز آموزشهای فراوان برای استفادۀ بهتر از تکنولوژی، کموبیش نتیجۀ همین خطرها و مشکلات بوده است.
شاید حوادث طبیعی و غیرطبیعی، زندگی بشر را با مشکلاتی روبهرو کرده باشد، اما هیچ تهدیدی نتوانسته زندگی در کرۀ زمین را متوقف کند؛ بلکه تنها تغییراتی را در سبک زندگی انسانها بهوجود آورده است؛ چنانکه هرگاه مشکل یا تهدیدی جدید روی داده، تفکر خلّاق و پویای انسان موجب شده است که او برای بقا و ادامۀ حیات در این کرۀ خاکی، خود را بهسرعت با وضعیت تازه هماهنگ کند و بر مشکلات بهوجودآمده چیره شود.
بیماریهای مسری، در طول تاریخ میلیونها نفر از انسانها را به کام مرگ کشانده؛ اما آدمی با نبوغ خود بر همۀ آنها فائق آمده و هر بار وضعیت را به نفع خود و در جهت ادامۀ حیاتش بهسرعت تغییر داده است. درست است که بشر هنوز نتوانسته بیماریهای فراگیر را ریشهکن کند، اما توانسته است با تکیه بر دانش و توانایی خود بر آنها غلبه کند، تا زندگی در جوامع گوناگون همچنان جریان داشته باشد.
طبق نظر کارشناسان، کرونا نیز مثل آنفلوآنزا، سل و طاعون یک بیماری واگیردار است که تهدیدی برای حیات بشر بهشمار میآید؛ اما نکته اینجاست که نباید اجازه داد زندگی انسانها را مختل کند.
همه میپرسیم: کرونا کی نابود میشود؟
واقعیت این است که یک بیماری فراگیر شاید هیچگاه نابود نشود، و این ما هستیم که باید با رعایت بهداشت فردی و اجتماعی یا تولید واکسن، راههای پیشگیری را بیاموزیم، یا با تولید دارو ـ که دانشمندان ایرانی توفیقاتی دراینزمینه داشتهاند ـ به درمان خود بپردازیم.
*ما نمیتوانیم مدعی شویم که مثلاً از شنبه همهچیز به روال عادی خود برخواهد گشت؛ اما بهنظر میرسد که باید تلاش کنیم تا "سبک زندگی کرونایی" را هرچه زودتر بیاموزیم و با این موجود ناشناخته و ترسناک زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم.*
همگان باید بپذیرند که این مهمان ناخوانده قرار نیست به این زودی برود، و ما نیز بیشازاین نمیتوانیم بهبهانۀ مبارزه با کرونا صنعت، آموزش، تولید، اقتصاد و امور جاری کشور را معطل نگه داریم.
اگر تا به امروز برای مقابله با شیوع کرونا، تعطیلاتی را به کشورمان تحمیل کردهایم و کوشیدهایم که با شعار "در خانه بمانیم"، جلوی پیشرفت این بیماری را بگیریم ـ که البته کاری درست و بجا بود ـ دیگر کافی است و زینپس ادامۀ این روند، اصلاً منطقی بهنظر نمیرسد. ایجاد اختلالات فراوان در کشور، بهویژه در کسب و کار مردم، ممکن است در آینده به بحرانی بهمراتب بدتر از کرونا منجر شود.
اگر تاکنون بر قرنطینه تأکید میکردیم و توان دستگاههای مختلف دولتی و غیردولتی صرف مقابله با شیوع این بیماری میشد، باید از اکنون آموزش و فرهنگسازی زندگی در کنار کرونا را در اولویت قرار دهیم. بیشک مقدمۀ این کار بازگشایی مراکز آموزشی، مذهبی و فرهنگی است که میتوانند کمکی شایان و نقشی مؤثر در آموزش و فرهنگسازی جامعه داشته باشند.
ضروری بهنظر میرسد که در کنار رعایت نکات گوناگون بهداشتی و تلاش برای تولید واکسن و داروی قطعی این بیماری، باید روند طبیعی ادارۀ کشور را نیز از سر بگیریم.
#کرونا
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian
🏡 کانال احیاء طب و تغذیه اسلامی
eitaa.com/joinchat/1231880192Cdbbc059498
🔰 گذار از علوم پزشکی مدرن
🔘 بخش ۱
✍️ احمد رهدار
🔸اسلام امروز در مواجهه تمدنی با غرب، در دو ساحت دست برتر دارد؛ یکی مسأله خانواده است، نه فقط به این علت که در چند قرن اخیر سیاستهای مربوط به خانواده در دنیای غرب غلط بوده، بلکه علاوه بر این، به این علت که محتوا و شکل مباحثی که اسلام در حوزه خانواده مطرح کرده، بسیار غنی و کارآمد است و دوم مسأله پزشکی است.
🔹عرصه پزشکی به دو علت، میتواند بستر مناسب همآوردی اسلام با دنیای غرب باشد.
1️⃣یکی به دلیل بنبستهای درونی پزشکی مدرن، که البته این بنبستها ضرورتاً از جنس بنبستهای علمی نیست،
بلکه اولاً به دلیل روزافزونی هزینههای آن است که هرچند شاید با خدماتش هم متناسب باشد ولی به هر حال، از منظر توده مردمی که باید هزینه درمان را پرداخت کنند، قابل توجیه نیست، همچنان که از منظر دولت که بخش قابل توجهی از هزینههای تولید در پزشکی را میپردازد، نیز توجیهپذیر نمیباشد.
ثانیاً به دلیل سبک درمان در پزشکی مدرن است که شبیه بحرانهایی مثل بحرانهای زیستمحیطی در مدرنیته ـ که هر راهحلی برای آن، غرب را از چاله به چاه میاندازد ـ میباشد؛ چرا که هر درمانی در این مکتب طبی، در نهایت منجر به آسیب به دیگر بخشهای بدن میشود. این مسأله را در گذشته، تنها خواص (اعم از پزشکان و …) میدانستند، اما اینک تبدیل به یک باور عمومی شده است.
2️⃣دوم به دلیل ظهور یک رقیب جدی و تا حدودی کارآمد به نام طب سنتی ـ اسلامی که برخلاف گذشته، خود را حداقل در حوزه بیماریهای خاص و حاد، با هزینههایی بسیار کمتر از هزینههای پزشکی مدرن در دسترس مردم قرار داده است.
🔘 بخش ۲
🔸در جهان امروز، ارزیابی پزشکی مدرن با یکی از دو دیدگاه ذیل صورت میگیرد:
1️⃣ دیدگاه نخست پزشکی را با رویکرد پدیدارشناسانه تحلیل کرده و آن را صرفاً از حیث نتایجی که مستقیماً بر خودش مبتنی است ارزیابی مینماید نه از حیث ربطهایی که به دیگر اجزای عالم کنونی دارد.
2️⃣دیدگاه دوم ـکه مورد پذیرش ما نیز میباشد ـ بر این باور است که علم پزشکی را باید در درون یک بسته به نام مدرنیته و خود مدرنیته را به صورت یک نظامواره تحلیل کرد. بر این اساس، پزشکی مدرن از فلسفه مدرن، از ریاضیات مدرن، از تکنولوژی مدرن، از اقتصاد مدرن و از سیاست مدرن جدا نخواهد بود و لذا با این درک که پزشکی مدرن درون یک اُرگانیسم عمل میکند، نقدهایی که به کلیت عالم مدرن وارد است، به اجزای آن نیز تسرّی پیدا میکند. به عبارت دیگر؛ هرچند بسیاری از اشکالاتی که متوجه پزشکی مدرن است، ارتباط مستقیمی به آن ندارد، اما نمیتوان آن را کاملاً از این نتایج دور انگاشت.
🔹از سوی دیگر، اگر به لحاظ روشی علم پزشکی را تحلیل کرد، باید آن را در حوزه انسانشناختی فلسفی نیز بررسی نمود؛ زیرا موضوع پزشکی، انسان است، هر تعریفی از انسان در انسانشناسی غربی، امتداد آن در حوزه بدن که مربوط به پزشکی هست نیز سرایت میکند. به عنوان مثال؛ اگر «ماکیاولی» انسان مفید را به انسانی که مثل روباه، جوهر مکرش فعال شده است تعریف میکند، اگر «توماس هابز» انسانها را گرگ یکدیگر تعریف میکند، اگر «لامارک» و «داروین» انسانها را در ادامه تطور میمون تلقی میکنند، اگر «نیچه» در جمعبندی خود از انسانی که میتواند روباه، گرگ و میمون باشد، آن را ابرحیوان تعریف میکند و…، نتیجه عملی همه این دیدگاهها، در روشهای درمانی انسان این میشود که انسان به جسم تقلیل یابد و جسم او نیز با جسم حیوان مشابهتانگاری شود. از همین روست که بسیاری از داروها و درمانهای اکتشافی پزشکی مدرن، بدون هیچ مانع جدی انسانشناسانه ابتدا روی سگ، گربه و دیگر حیوانات تست و در صورت پاسخ مثبت، به بدن انسان نیز تزریق میشود.
@philosophyofsocialscience
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian
🏡 کانال احیاء طب و تغذیه اسلامی
eitaa.com/joinchat/1231880192Cdbbc059498