eitaa logo
طب الرضا
846 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
طب الرضا
با سلام خدمت اعضا گرامی🌹 تقاضا مندیم که کانال خودتون رو به دوستانتون ،گروه و کانال هاتون معرفی کنید
👈با تشکر از اعضا کانال که در این امر ما رو یاری کردن...🌹🌹 👇 اگه هر کسی فقط ۱۰ نفر رو به کانال وصل کنه اعضا ما راحت به یه کا میرسه😍 ببینم چه میکنید.پیشاپیش خدا قوت😉 اجرکم عندلله...🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید عالیه👌👌👌 🍂دم این پسر جوان گرم که جرات کرد و در حضور رهبر چنین شعر درباره دوران اش خواند! اوایلش جا خورد و در انتها نتوانست جلوی خنده هایش را بگیرد ☺️و همراه با دیگر روحانیون زیر خنده زد!😁 تا حالا کسی در حضور رهبر چنین شعر طنزی نخوانده بود! واقعا مجلس از خنده ترکوند!😂😂 اگر هوس خندیدن دارید بسم الله... ⁉️همه را شکل یار میبینم پیرزن را نگار میبینم @ayatollah_haqshenas
🌿پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد🕍 مى رفت. در يک روز بارانى💧 ، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد ، خيس و گلى شد. 😔 به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد😔 برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است😀 سلام كرد و راهي مسجد شدند ، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟🤔 جوان گفت نه ، اى پير ، من شيطان👹 هستم . براى بار اول كه بازگشتى خدابه گفت تمام گناهان او را بخشيدم براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام اهل خانه او را بخشيدم. ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل را بخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به برسى! @ayatollah_haqshenas
هدایت شده از طب الرضا
🌷یک صبح دیگر را به یاد تو آغاز می کنم . مولای من ! جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌ خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌ خواهد @ayatollah_haqshenas .
طب الرضا
🌺به خدا و حضرت زهرا مي سپارمتان🌺 شهيد برونسي مي گفت: اولين دفعه كه مي خواستم به جبهه بروم براي خداحافظي به خانه آمدم و ديدم كه خانمم حالت غش به او دست داده و خيلي وضع ناجوري داشت. مي گفت: بالاي سرش ايستادم تا بالاخره به هوش آمد. مادر زنمان هم بود. مانده بوديم كه چه طوري با اين وضعيت روحي و جسمي كه دارد جريان رفتن جبهه را به او بگويم. از طرفي مجبور بودم. چون وقت داشت تند تند مي گذشت و بايد خودم سريع به كارهايم مي رساندم. بالاخره جريان را به خانمم گفتم. تا خانمم جريان را شنيد هم خودش و هم مادر خانم من گفت: ما را با این وضعيت به كي مي سپاري؟ در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم چه كسي ما را به دكتر مي برد. گفتم كه: به خدا مي سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست. قبل از اينكه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ايشان دست مي دهد و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده را به همين وضعيت با چند بچه رها كند و خودش را به كاروان برساند. مي گفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم با خانواده ام تماس گرفتم و ديدم كه خانواده خيلي خوشحال است. تعجب كردم پرسيدم جريان چيست؟ خانمم جريان را اينگونه تعريف مي كردند، مي گفتند: بعد از اين كه تو رفتي در همان حالي كه من بي هوش بودم، يك كبوتر سفيدي وارد خانه شد و چند دور كنار خانه زد و كنار من نشست. من حركت كردم و به هوش آمدم، ديدم كه اين كبوتر است و پرواز كرد و رفت روي ديوار حياط روبروي همان در اتاق نشست. بعد از مدتي دور حياط چرخي زد و داخل اتاق آمد و دوري زد و پرواز كرد و رفت و گفت: از آن لحظه به بعد تا همين الاني كه چند سال مي گذرد و من در جبهه ها هستم خوشبختانه اين مريضي سراغ خانمم نيامده است. 🌼🌹شهيد عبدالحسين برونسي🌹🌼 @ayatollah_haqshenas
👆👆راوی.حاج حسین یکتا: 🌺خیلی ها تو نماز جمعه میگفتند : جنگ ، جنگ تا پیروزی ، اینا حزب الله هایی ها بودند و خیلی ها اومدن تا جبهه اینا انقلابی بودند ولی تو این نبرد چون جهاد اکبر نه حزب الله هایی ازشون کار بر میاد ، نه انقلابی هایی که اومدند ، فقط " انقطاعی ها" ازشون کار بر میاد، اونایی که شب عملیات همه کپ کردند این بلند شد آرپی چی رو زد، شب عملیات عبدالحسین برونسی رفت سجده گریه کرد، بی بی حضرت زهرا (س) تو عالم مکاشفه دید و به شهید عبدالحسین برونسی گفت 20 تا به راست 10 تا به چپ ... حالا تو باید امروز معبر رو پیدا کنی....👆👆 @ayatollah_haqshenas
khakhaye-narm-kooshk_46563.pdf
2.07M
خاک های نرم کوشک از پرتیراژترین رمان های فارسی اثر سعید عاکف زندگی شهید برونسی @ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معلم مدرسه عشق شهیدی که بعد از 27سال بابازگشت پیکرش هدایتگری می کند @ayatollah_haqshenas
اوستا عبدالحسینِ بنّای درس‌نخوانده، در میدان جنگ در بین رزمندگان وقتی می‌ایستاد و حرف میزد -آن کسانی که پای صحبت او بوده‌اند و شنیده‌اند، [میدانند]- مثل یک حکیم، مثل یک دانای خردمند حرف میزد و قانع میکرد طرف مقابلش را؛ جنگ، انسان‌ساز است. این دفاع مقدّس با این خصوصیّاتی که من گفتم، یک چنین انسانهایی تربیت میکند. بیانات در توصیف @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
اوستا عبدالحسینِ بنّای درس‌نخوانده، در میدان جنگ در بین رزمندگان وقتی می‌ایستاد و حرف میزد -آن کسانی
برخوردار از معرفت درونی ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود... بعضی از دوستان ما که ... با این جوان بی‌سواد صحبت کرده بودند، می‌گفتند آن‌چنان برای این‌ها صحبت می‌کرده که دلهای همه‌ی این‌ها را در مشت می‌گرفته؛ به خاطر همین که گفتم، یک معرفت درونی را، یک ادراک را، یک احساس صادقانه را و یک فهم از عالم وجود را منعکس می‌کرده؛ بعد هم بعد از شجاعتهای بسیار و حضور در میدانهای دشوار، به شهادت می‌رسد. ۱۳۸۵/۰۳/۲۳ امام خامنه ای @ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه ویژه شهید برونسی باحضرت زهرا سلام الله علیها توسل واعتقاد به حضرت زهرا سلام الله علیها را از شهید بیاموزیم @ayatollah_haqshenas
امروز23اسفند سالگرد شهادت دلداده حضرت زهرا سلام الله علیها عبدالحسین برونسی است. @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 داماد طلبه 》 🖇با شنیدن این جمله چشماش👀 پرید ... می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود ... 🌙اون شب وقتی به حال اومدم ... تمام شب خوابم نبرد ... هم درد، هم فکرهای مختلف ... روی همه چیز فکر کردم ... یأس و خلأ بزرگی رو درونم حس می کردم ... برای اولین بار کم آورده بودم ... اشک، قطره قطره از چشمهام 😢😢می‌اومد و کنترلی برای نگهداشتنشون نداشتم ... 🔹بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم ... به چهره نجیب علی نمی‌خورد اهل زدن باشه ... از طرفی این جمله‌اش درست بود ... من هیچ وقت بدون فکری و تصمیم‌های احساسی نمی‌گرفتم ... حداقل تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود ... و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود ...😊 با خودم گفتم، زندگی با یه طلبه هر چقدر هم سخت و وحشتناک باشه از این زندگی بهتره ... 👌🍃 اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ‌‌❓ ... چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راهکار رو پیدا کردم ... یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال‌پرسی به همه دوست‌ها، همسایه‌ها و اقوام زنگ☎️ زدم ... و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می‌خواستم و در نهایت ... وای یعنی شما جدی خبر نداشتید❓ ... ما اون شب شیرینی خوردیم💞 ... بله، داماد طلبه است ... خیلی پسر خوبیه ... کمتر از دو ساعت بعد، سر و کله پدرم پیدا شد ... وقتی مادرم برگشت، من بی‌هوش روی زمین افتاده بودم ... اما خیلی زود خطبه عقد من و علی خونده شد 💞💞... البته در اولین زمانی که کبودی‌های صورت و بدنم خوب شد... فکر کنم نزدیک دو ماه بعد ...✨ ✍ ادامه دارد ... @ayatollah_haqshenas
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 دل تنگ دیدنت شده ام حضرت بهار... باز آی، بی تو سخت شده دور روزگار.... السلام علی ربیع الانام... •|الســلام علیـڪ یا بقیـة الله|• @ayatollah_haqshenas
خاطرات شهدا 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 بوی امام زمان(عج) ... 🌷خاطرم هست که هفتهای برای عرض ارادت به شهدا ، همراه احمد آقا به بهشت زهرا رفته بودیم. 🌟در لابهلای صحبتهای احمد آقا به سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمیشناختیم. همانجا نشستیم. 🌻 فاتحه‌ای خواندیم. امّا احمد آقا گویی مزار برادرش را یافته حال عجیبی پیدا کرد! 🍁در مسیر برگشت آهسته سؤال کردم: احمد آقا آن شهید را میشناختی؟ پاسخ داد: نه! 🍀پرسیدم: پس برای چه سر مزار او آمدیم؟ امّا جوابی نداد. 🌺فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد! اصرار کردم. وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: اینجا بوی امام زمان(عج) را میداد. 🌱 مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند. ❤ منبع:کتاب عارفانه @ayatollah_haqshenas
شهادت حاج «عباس كریمی» فرمانده لشكر 27 محمدرسولاللَّه (ص) در جریان جنگ تحمیلی (1363 ش) تاكتيك عباس در واحد اطلاعات و عمليات، ملاقات با سران گروهك‌ها بود و بيشتر وقتش صرف رفت‌وآمد ميان آن‌ها مي‌شد. غالباً هم تنها مي‌رفت و بدون اسلحه! مثلاً يك گردن كلفتي به اسم «علي مريوان» دار و دسته مسلح سي _ چهل‌نفری راه انداخته بود. عباس تصميم گرفت كه «علي مريوان» را وادار به تسليم كند. اراده كرد و رفت پیششان. اميدوار نبوديم زنده برگردد. هرچه مي‌گفتيم بابا! این‌ها كه آدم نيستند، مي‌روي، سرت را برايمان مي‌فرستند، عين خيالش نبود. مدتي با آن‌ها رفت‌وآمد مي‌كرد. در آخر علي مريوان و دار و دسته‌اش داوطلبانه تسليم شدند. @ayatollah_haqshenas
امروز 24اسفند سالگرد شهادت سردار عباس کریمی است. @ayatollah_haqshenas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قهرمان سازی در #هالیوود 🎞سینمــا رسانهٔ فرهنگ ساز! @ayatollah_haqshenas
سردارعباس کریمی درکنار سردار خوبی ها شهید همت همسر شهيد عباس كريمي مي‌گويد: تواضع و فروتني عباس باور نكردني بود. هميشه عادت داشت، وقتي من وارد اتاق مي شدم، بلند مي‌شد و به قامت مي‌ايستاد. يك روز وقتي وارد شدم روي زانوانش ايستاد. ترسيدم، گفتم: عباس چيزي شده، پاهايت چطورند؟ خنديد و گفت: «نه شما بد عادت شده ايد؟ من هميشه جلوي تو بلند مي‌شوم. امروز خسته ام. به زانو ايستادم». @ayatollah_haqshenas
Monajat_emam_zaman_Mirzamohamadi_(5).mp3
2.76M
❤️مناجات با امام زمان❤️ بانوای گرم حجت الاسلام میرزامحمدی جمعتون امام زمانی🍂 @ayatollah_haqshenas
راوی:حاج حسین یکتا عشق به امام زمان 🌺جوونا سعی کنید توی جوونی عاشق بشید.. توی جوونی ❤️عاشق امام زمان شد اومد جمکران شهادتشو خواست ظهر عاشورا شهادتو بهش دادن... شده یه بار بخاطر امام زمان بری جمکران؟؟ و هیچی ازش نخوای بگی فقط دلم برای تو تنگ شده؟؟ فرمانده ی گردانی به خودم گفت خواب امام زمانو دیدم .آقا بهم گفت لیست گردانو بهم بده آلیست رو بهشون دادم ایشون با خودکار قرمز زیر بعضی اسم ها رو خط کشید حاج حسین؟هر اسمی رو که اون شب توی خواب امام زمان زیرشون خط کشیدن شهید شدن... بچه ها الان امام زمان داره برای ظهور یارگیری میکنن...🍂 @ayatollah_haqshenas
یعقوب_استغفار.mp3
5.71M
🔅روایتگری مناجات با امام زمان(عج) 🔸ماجرای یعقوب لیث صفاری، سردسته راهزن‌های شهر 👌👌پیشنهاد دانلود ...ازدستش ندید. #امام_زمان #روایتگری @ayatollah_haqshenas
دلم قرار نمی گیرد از بی تو سپند وار ازکف داده ام عنان بی تو ... گزارش غم دل را مگر ڪنم چو امین جدا زخلق به محراب جمڪران بی تو 🌹مقام معظم رهبری (حفظه الله) @ayatollah_haqshenas