eitaa logo
طب الرضا
870 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃آیت الله جوادی آملی حفظه الله: اگر اين نماز را خوانديم و تا غروب آلوده نشديم، نه بيراهه رفتيم و نه راه کسی را بستيم، زبان ما، چشم ما، گوش ما پاک بود، خدا را شاکر باشيم که اين قبول شد. @ayatollah_haqshenas
1_14508365.mp3
5.76M
🔸سفارش مرحوم آیت الله سیدعلی قاضی به : يا أحمد وعزّتي وجلالي ما من عبد ضمن لي بأربع خصال إلاّ أدخلته الجنّة: يطوي لسانه فلا يفتحه إلاّ فيما يعنيه؛ 📚ارشاد القلوب ج۱ص۳۷۴ 🎤 مرحوم آیت الله شیخ جواد کربلایی @ayatollah_haqshenas
🔰 ابراهیم همیشه قبل از مسابقات دو رڪعت میخواند ازش پرسیدم چه نــمازی مـیخوانی؟ گفت: دو رڪعت نماز می‌خوانم و از خدا میخوام یه وقت تو مسابقه حــال کسی را نگــیرم. @ayatollah_haqshenas
🔸امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف: 💠 ما أرغم أَنف‌الشّيطان بشىء أفضل من‌الصلوة فصلّها و أرغم أَنف‌الشّيطان 💠 هيچ‌چيز بهتر از نماز، بينى شيطان را به خاك نمى‌مالد پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال.   📚من‌لایحضره‌الفقیه، ج1/ @ayatollah_haqshenas
🌹🌹 سیره شهدا در 🌙 ✨سحرهای ماه مبارک رمضان، از بهترین لحظات زندگی مشترک من و هادی بود، من هنوز هم شوخی‌ها و خنده‌های سحرهای مشترکمان را به خاطر دارم؛ هادی هر روز یک جزء قرائت می‌کرد و انس او با در ماه مبارک رمضان بسیار رشک برانگیز بود، توصیه هادی به فرزندانمان این بود که را اول وقت بخوانند، آن وقتی که بچه ‌هایمان کوچک بودند، دست آن‌ها را می‌گرفت و برای نماز به مسجد می‌برد؛ برای اقامه نماز صبح هم همه اعضای خانواده را به آرامی و نرمی بیدار می‌کرد... ✍به روایت همسر شهید 🌷 @ayatollah_haqshenas
محمدحسین ، مسئول تأمین لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب 🌼 سفره را می انداختم و صدای شان می زدم محمد ، حسن ، حسین. 🌼 یکی یکی می‌آمدند و می نشستند غیر از محمد. بچه ام تا نمازش را نمی خواند لب به غذا نمی‌زد. 🌼 سر به سرش می‌گذاشتند می‌گفتند: «ما اول می خوریم بعد خدا را شکر می کنیم ولی محمد اول شکر می کنه بعد می خوره!!» 📚 ستارگان حرم کریمه ، ج ۲۰ ، خاطره ۳ از مادر شهید. @ayatollah_haqshenas
1_403156300.mp3
10.17M
🔸حکایتی زیبا از مرحوم آیت‌الله حق‌شناس رحمه الله🌸🌸 🎤 حجت الاسلام امینی خواه 🍃🍃 @ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 عارف شهید احمدعلی نیری چگونه بود؟ 🕊🌹 یکی از شاگردان خاص مرحوم بود؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد، تازه فهمیدند که چه از دست رفته است! مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: "در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟" 🌸💐 @ayatollah_haqshenas
🌺نماز 🌹🕊شهید عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی🇺🇸 ☘خود عباس ماجرای فارغ‌التحصیلی از 🏫دانشکده ✈️خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است:«دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در 🗂پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم.از سؤال‌های ژنرال برمی‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به 🇮🇷ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ⏰ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم.🤔 انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و 📰روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟😱 بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد.نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم.✨ گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم 🤲و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.😊 ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. 😊از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش 🖋خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.☺️ @ayatollah_haqshenas
🌹شهیدی که در راه آماج تیرها وشمشیرها⚔شد ☘بعد از مغرب شب عاشورا ❤️حضرت سیدالشهدا علیه السلام طی سخنانی از اصحاب تشکر کرد و بیعت را از آنان برداشته و فرمود: «می توانید میدان را ترک کنید، چرا که اینان فقط با من کار دارند». هر یک از اصحاب و  جواب‌های شورانگیزی به امام علیه السلام دادند، از جمله سعید بن عبدالله حنفی عرض کرد: «نه به خدا قسم ای پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، ما هرگز وانمی گذاریم تو را، تا خدای تعالی بداند که ما از تو و پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم محافظت کردیم. و اگر بدانم که کشته می شوم سپس زنده شده و سوزانده می شوم و پس از آن متلاشی شده و در هوا پراکنده می شوم، تا هفتاد مرتبه، از تو جدا نمی شوم تا مرگ خود را در نزد تو ببینم. پس چگونه جنگ نکنم در حالی که این یک کشته شدن است، پس از آن به کرامتی که برای آن هرگز پایانی نیست می رسم». سعید در ظهر روز از جمله افرادی بود که جان خود را سپر امام علیه السلام کرده تا آن حضرت با نیمی از اصحاب، نماز ظهر (خوف) اقامه کرده و نیم دیگر به دفع دشمن پرداخته تا نوبت نمازشان برسد. سعید روز عاشورا در پیش روی آن حضرت ایستاده و خود را هدف تیرها نموده بود و هر کجا که آن حضرت حرکت می کرد در پیش روی آن حضرت بود تا این که روی زمین افتاد درهمین حال که بر زمین افتاده بود و در حال شهادت بود، چشم‌هایش را باز کرد و به صورت امام علیه السلام تماشا کرده و به آن حضرت عرض کرد: «اوفیت یا ابن رسول الله؟؛ ای پسر رسول خدا، به عهدم وفا کردم؟». امام علیه السلام فرمود: «نعم انت امامی فی الجنة؛ آری وفا کردی و تو پیشاپیش من در بهشت هستی». 📚جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، جلد 1، صفحه 503 @ayatollah_haqshenas
🔴توجه به حق مردم در سخت ترین شرایط🌷🌷 نزدیک ظهر بود. از شناسایی بر می گشتیم. از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم. آن قدر خسته بودیم که نمی توانستیم پا از پا برداریم ؛ کاسه زانوهامان خیلی درد می کرد. حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نماز خواندن. صبر کردم تا نمازش تمام شد. گفتم « زمین این طرف چمنیه، بیا این جا نماز بخوان. » گفت « اون جا زمین کسیه، شاید راضی نباشه. »🌹🕊 یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 23 🌻🌻نماز🌻🌻 🥀 رسول اكرم صلى الله عليه و آله : لا تَزالُ اُمَّتى بِخَيرٍ ما تَحابّوا وَ اَقامُوا الصَّلاةَ و َآتَوُا الزَكاةَ و َقَروا الضَّيفَ... ؛ امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند، زكات بدهند و ميهمان را گرامى بدارند... امالى (طوسى) ص 647، ح 1340 🌺🌺شهید مهدی زین الدین: هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد سیدالشهدا(ع) یاد می کنند…. @ayatollah_haqshenas