eitaa logo
تبیان
90 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
56 فایل
تبیان وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ تبیین اصول مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام در آثار آیت الله مرتضی رضوی پایگاه نشر آثار آیت اللّه رضوی : http://binesheno.com این کانال، ارتباطی با سایت تبیان ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ پیشنهاد مطالعه 📜 عنوان مقاله: حدیثی از احادیث کیهان شناسی. آیا زمین بر شاخ گاو است؟ 🖋 نویسنده:حضرت آیت الله مرتضی رضوی ترجمۀ ظاهری: اَبان بن تغلب که از بزرگان اصحاب و از دانشمندان معروف میان شیعه و سنی بود، می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: زمین بر چه چیزی قرار دارد؟ فرمود: زمین بر یک ماهی قرار دارد. گفتم: آن ماهی بر چه چیزی قرار دارد؟ فرمود: بر آب. گفتم: پس آن آب بر چه چیزی قرار دارد؟ فرمود: بر صخره. گفتم: آن صخره بر چه چیزی قرار دارد؟ فرمود: بر شاخ گاو راهور (گاوی که راه می رود و با نرمی راه می رود). گفتم: آن گاو بر چه چیزی قرار دارد؟ فرمود: بر «ثریا» {شرح معنی این لفظ خواهد آمد}. گفتم: ثریا بر چه چیزی قرار دارد؟ فرمود: هیهات؛ در این نقطه علم علما به جائی نمی رسد. 📌 لینک مطلب: http://www.binesheno.com/Files/maghalat.php?idVeiw=2762&level=4&subid=2762 💻 www.binesheno.com 🆔 @binesheno
🔰ترجیع بند کابالیسم‼️ اصل متناقض محی الدین عربی یعنی «وحدت در عین کثرت - کثرت در عین وحدت» به شدت روح و جان جامعه را تسخیر می کند که ترجیع بند زبان ها شده. ترانۀ کابالیستی که صریح تر از آن، تناقضی در تاریخ اندیشه و فکر بشر نیامده است، تناقض ریاضی شبیه این که «هر عدد در عین زوج بودن فرد است - و هر عدد در عین فرد بودن زوج است». وقتی که هستی شناسی، خدا شناسی و جهان شناسی، بر این مبنای متناقض مبتنی شود، اصول اندیشه در امور اجتماعی نیز بر آن متفرّع می شود، و بدین ماهیت در می آید: «ظالم بودن در عین عادل بودن»، «امین بودن در عین خائن بودن»، «نماز شب خوان بودن در عین شرابخوار بودن»، «دزد بودن در عین خادم بودن»، «دروغگو بودن در عین راستگو بودن»، «صدیق بودن در عین ریاکار بودن»، «عوام فریب بودن در عین مردم را دوست داشتن»، «ولائی بودن در عین ضد ولایت بودن» و... و... صدها متناقض دیگر. اگر کسی این ملازمه را نفهمد و نداند که تفکیک میان «هستی شناسی» و امور انسانی و اجتماعی، محال است، اشکال از خودش است که متأسفانه کم نیستند افرادی که خود را دانشمند می دانند اما هیچ توجهی به این موضوع بس مهم و سرنوشت ساز ندارند. تاثیرات جامعه برانداز این اصل متناقض شوُم، به روشنی در جامعۀ ما مشهود است، سؤال های فراوانی هست از قبیل: چرا دیندارترین جامعه به جائی رسیده که در طلاق دومین آمار جهان را داشت؟ چرا در این جامعۀ شیعی خدا خواه، این همه اختلاس و فساد مالی؟ چرا جامعه ای به این فدا کاری، با تشنجات خطرناک روبه رو می شود؟ چرا استکبار می تواند جریان هائی را ایجاد کند؟ و ده ها پرسش اساسی دیگر. و بالاخره چرا ارزش های ارزشی ترین جامعه همیشه با چالش روبه رو است؟ چرا از نظر ابتلا به تناقض، اعجوبه ترین جامعۀ تاریخ شده ایم؟ نفوذ اصل متناقض مذکور و نحوۀ شیوع آن در خودآگاه ها و ناخودآگاه ها (که چگونه شروع می شود و از کدام افراد آغاز شده و سپس به جان جامعه نفوذ می کند به حدی که پسر یا دختر جوان که حتی الفاظ این ترجیع بند به گوشش نخورده، مطابق آن عمل می کند) بحثی است نیازمند مجال بس گسترده که در یک یا چند مقاله نمی گنجد. چرا کشور علوی بر مبنای اصل ضد علوی بیندیشد؟ چرا یک اصل ضد قرآنی و ضد اهل بیتی، هستی شناسی و جهانبینی ما را تبیین می کند؟ اصل متناقضی که با صرف نظر از هر دین و مکتب، یک اصل ضد عقلی است که نه تنها دین را در عرصۀ عمل خنثی می کند، بلکه عقل را هم پایمال می کند. نویسنده ای در «علل عقب ماندگی مسلمین» قلم فرسائی می کند، آسمان را به ریسمان می بافد، مطالب ژورنالیستی را ردیف می کند، توجه ندارد که غیر از تصوف به ویژه تصوف محی الدین، هیچ عامل بزرگی در سقوط مسلمانان وجود نداشته است. @tebyan314
🔰وحشت از ولایت😱‼️ برخی روشنفکران ما، به ویژه غربزدگان، از کلمۀ «ولایت»، رَمِش، بل وحشت دارند، و این حالتشان به نوعی در قشر جوان نیز تأثیر می گذارد. در کتاب «کابالا و پایان تاریخش» بیان کرده ام که هیچ کسی و هیچ بنی بشری خارج از ولایت نیست، همگان در زیر چتر ولایت قرار دارند؛ یا زیر چتر ولایت «اللّه»، و یا زیر چتر ولایت «ابلیس». آن عزیزی که با ولایت مخالف است توجه ندارد که در فضای ولایت دیگر زندگی می کند. پس ولایت چیز عجیب و غریبی نیست که تنها در این انقلاب عنوان شده باشد یا در آغاز اسلام. از آغاز پیدایش انسان این واقعیت گریزناپذیر، حضور و وجود دارد. شهید دیالمه در مجلس دوم، از روی مجلۀ «آفریقای جوان» که یازده سال پیش از پیروزی انقلاب ما چاپ شده بود، خواند که بنی صدر گفته بود من اولین رئیس جمهور ایرانم. بدیهی است او این پیشگوئی را از کاهنان گرفته بود. این اول گمراهی است و توابع بعدی آن، جنون بار تر است: کاهن به سراغ آقا می آید و می گوید: تو برندۀ انتخابات خواهی شد. آقا که پیروز می شود، به کاهن ایمان می آورد. آن گاه کاهن او را رها نمی کند؛ اولاً با پیشگوئی دروغین دیگر، فکر، تحلیل و استعداد او را بایکوت کرده و نسخۀ مورد نظر خود را می دهد که غیر از لطمه زدن به تشیع هدفی ندارد. از خود نمی پرسید که چرا فرد هوشمندی مانند بنی صدر آن همه حماقت کرد؟ او فریب راهنمائی های کاهنان را خورد. هر وقت دیدید شخصیتی، رئیسی، بزرگی که هوشمند و تحلیلگر قوی است اما رفتارهائی از او سر می زند که هرگز با عقل، هوش و توان تحلیلی او سازگار نیست، بدانید او دچار «تعبّد» شده است. یعنی عقل و استعداد خود را تعطیل کرده و با اشاره های کاهن، عمل می کند. این هم مصداق «مستعد بودن در عین مستعد نبودن» و «ولایتمدار بودن، در عین کهانت مدار بودن». مثَل عربی می گوید: اذا کان الغراب دلیل قوم سیهد یهم الی دارالبوار: وقتی که کلاغ راهنمای افرادی باشد، آنان را به سرمنزل نگون بختی رهنمون می شود. و لذا فقه ما می گوید کاهن کافر است، یعنی دشمن حق و دشمن تشیع و دشمن ایران اسلامی است. @tebyan314
🔰خدا و مکان قسمت سوم🔰 توضیح مطلب شماره ۲ 👈👈 سوال: در مبحث «اثبات وجود خدا» گفته شد که جهان محدود است و آن سوی این جهان بس بزرگ (باز هم بس بزرگ، هر قدر می توانید بگویید: بس بزرگ) عدم نبوده و وجود است و آن وجود بی نهایت، خدا است. آیا در این صورت -العیاذ بالله- جهان در درون خدا قرار نمی گیرد؟ و خدا مکان و ظرف جهان نمی شود؟ ✅ پاسخ: گفته شد که مکان در رابطه میان دو چیز مادی و دارای بُعد قابل تحقق است. یعنی هر دو تای آنها باید دارای بُعد و محکوم به بُعد باشند. و در موضوع بحث ما یک طرف که جهان است دارای بُعد است. ولی طرف دیگر که خداوند است از بُعد منزه است. ✔️ و در بیان دیگر: میان ظرف و مظروف «سنخیت» لازم است. و میان خالق و مخلوق همسنخی وجود ندارد. 👂👂 خداوند همه جا هست هم در درون جهان و هم در خارج از آن -البته باز هم به دلیل ضیق خناق از لفظ «در» استفاده می شود- نه جایی از او خالی است و نه جایی که جا نیست. امیرالمومنین -علیه السلام- می فرماید: و من قال فیم، فقد ضمّنه: کسی که بگوید خدا در چیست؟ پس او خدا را مضمون و محدود کرده است. و من حدّه فقد عدّه: و هر کس که خدا را محدود بداند، او را قابل عدد کرده است. (نهج البلاغه، خطبه اول) 👈👈 و قبلا بحث شد که متعدد بودن، و اساساً قابل عدد و شمارش بودن، از لوازم تغییر است. و خود تغییر مخلوق خداوند است. @Tebyan314
🔰خدا و مکان قسمت چهارم 🔰 توضیح مطلب شماره ۳ 📚 و (امیر المومنین -علیه السلام- باز)می‌فرماید: و من قال علی ما فقد اخلی منه: و هر کس بگوید خداوند بر روی چه چیزی است؟ جاهای دیگر را از او خالی کرده است. 🔷 تزاحم مکانی: گفته شد خداوند در همه جا هست. یعنی با هر ذرّه ای، و در دل هر صخره ای، در ته اقیانوس و در هر جایی که بتوان در عقل آورد خداوند واحد حضور دارد. زیرا میان خداوند و سایر اشیا تزاحم مکانی وجود ندارد. چیزهای دیگر با هم تزاحم مکانی دارند. مثلا این لیوان یا باید پر از آب باشد، یا پر از شیر و یا پر از هوا، و امکان ندارد که هم پر از شیر باشد و هم پر از هوا. و همینطور است همه اشیاء نسبت به همه مکان ها و ظرف ها. 👈👈 پرسشگری از امام صادق -علیه السلام- پرسید: اَیْنَ هُوَ: او کجاست؟ فرمود: هو اَینَ الْاَیْن: او کجا را کجا کرده است. یعنی حقیقت مکان را او پدید آورده است -احتجاج طبرسی، باب احتجاجات امام صادق علیه السلام- در اینجا وقتی مطلب کامل می‌شود و قلب آرامش می‌یابد که دوباره مسأله «در ذات خدا اندیشه نکنید» را به یاد بیاوریم. @Tebyan314
💡 تازه‌های کتاب 🔸 بزودی... 📓 عنوان کتاب: انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه جلد ششم 🖋 نویسنده: حضرت آیت الله مرتضی رضوی 📌 لینک مطلب بزودی... 💻 www.binesheno.com 🆔 @binesheno @tebyan314
⭕️ پیشنهاد مطالعه 📓 عنوان کتاب: جامعه شناسی انقلاب مخملی در ایران 🖋 نویسنده:حضرت آیت الله مرتضی رضوی ... باز تکرار می کنم: من کاری ندارم که ماجراهائی که به محور انتخابات 22 خرداد به وجود آمد اقداماتی از نوع انقلاب مخملی بوده یا نه، و هیچ داوری در این باره نمی کنم، برای این که صداقتم را در این سخن روشن کنم عرض می کنم: بحث من اگر در واقع و در نظر خواننده ارزش دارد یا ندارد، در نظر خودم خیلی ارزشمند تر از آن است که آن را به محور یک حادثه خاص محدود کنم خواه آن حادثه بزرگ باشد یا کوچک، مهم باشد یا غیر مهم. و هرگز افق بحث را در حدی پائین نمی آورم که از عرصه جامعه شناسی به عرصه سیاسی آن هم سیاست روز، تنزل کند. «تحزّب درون مکتبی» را باطل می دانم و به همین دلیل عضو هیچ حزبی و یا گروه سیاسی ای نیستم. یک فرد سفت و سخت مکتبی هستم و به همین جهت همه گروه ها و حزب ها از همکاری من کاملاً مأیوس شده اند. 📌 لینک مطلب: http://www.binesheno.com/Files/books.php?idVeiw=1885&level=4&subid=1885 💻 www.binesheno.com 🆔 @binesheno
🔰ولایت فقیه، رکن انقلاب🔰 رکن رکين اين انقلاب، مرجعيت و ولايت فقيه (فقيه غير معصوم) است، آنان که او (آقای مدرسی طباطبایی در کتاب خودش به نام «مکتب در فرآیند تکامل») از آنان با لفظ «دشمنان» تعبير کرده، دشمناني هستند که از همين مرجعيت و ولايت فقيه که رشحه اي از ولايت ائمّه است ميترسند. چنان که فوکوياما در سخنراني هاي تلآويو و واشنگتن، به اين ترس اعتراف کرده است و قدرت تشيع را در دو چيز دانسته است: کربلا و حسين (ع) و مرجعيت و ولايت فقيه. و اين سخن او امروز در شبکه اينترنت در پيش نظر همۀ جهانيان است. شيعه به مرجعيت و فقيه ارج مينهد. زيرا او را منصوب به نصب عام از طرف امام که ولي الله و حجّة اللّه و معصوم و داراي علم غيب است، ميداند. اگر عصمت و علم غيب که همان ولايت است را از شيعه بگيرند، شيعه هم مي شود مانند همان مسلماناني که زير چکمه امريکا له ميشوند و بوش روي خونهايشان رقص عربي ميکند. @tebyan314
هدایت شده از تحریریه تبیان
🌺🌸💐 سالروز حماسه عظیم ۹ دی را گرامی میداریم. 🌺🌸💐 به امید بیداری و بصیرت ملت ایران و امت اسلامی در همه روزها. @tebyan314
جامعه شناسی انقلاب مخملی در ایران.pdf
412.4K
جامعه شناسی انقلاب مخملی در ایران در این کتاب می خوانید: ● انقلاب طبیعی ● حقیقت گرائی و واقعیت گرائی ● واقعیت گرائی در مقابل حقیقت گرائی ● ویژگی های انقلاب اصیل طبیعی ● انقلاب مصنوعی ● ویژگی های انقلاب مصنوعی ● انقلاب مخملی و جامعه ایران ● رفاهمندی در عرصۀ روح فردی و اجتماعی ایران ● زمینه و عنصر مساعد دوم برای انقلاب مخملی ● رشد غریزه گرائی در میان جوانان ● جریان خزندۀ تشیع وصایتی ● غرب نقش «ولایت» را بهتر می شناسد ● ظهور عینی تفکر خزندۀ وصایتی در ایران ● تصوف @tebyan314
⁉️تشیع ولایتی و تشیع وصایتی‼️ یک دانشگاهی محقق یا یک دانشمند محقق حوزوی ما از شنیدن دو عنوان «تشیع ولایتی» و «تشیع وصایتی» ، به اصطلاح یکّه می خورد و نیم گامی به عقب رفته و می گوید: این دیگر چه اصطلاحی است، شیعه علوی و شیعه صفوی شنیده بودیم اما این از کجا آمد؟-؟! درست است: وقتی که هیچ کاری در شیعه شناسی نکرده ایم واقعیت عظیم دو جریان تاریخی شیعه از نظرمان پنهان می ماند، دانشجوی نابغه ما با ذهن خالی وارد دانشگاه امریکائی سوربون که در خاک فرانسه است، می شود، بر می گردد با کوله باری از شیعه شناسی در ذهن، که شیعه را از آغاز وصایتی می داند، پیدایش شیعه ولایتی را نه در زمان علی(علیه السلام) و نیز نه در نیمه قرن سوم که غربیان القاء می کنند، بل در زمان صفویان می داند؛ وصایتیان را شیعه علوی و ولایتیان را شیعه صفوی می نامد. در وصیتنامه اش به «ظهور آخرالزمان» معتقد می شود نه به «ظهور حجة بن الحسن العسکری». آنان که به مرحوم شریعتی سنّی گفتند، خودشان تشیع و دو جریان آن را نمی شناختند. او هرگز سنّی نبود عاشق علی(ع) و امام حسین(ع) و به اصطلاح محو در کمال فاطمه(ع) و زینب(ع) بود. او یک شیعه وصایتی بود. @tebyan314
اصول کابالا (١) اصل اول:‌ هوخمه (= حكمت): تسمية اهريمني ترين فكر با هوخمه و حكمت. سخن در «عنوان» و «اصطلاح» است نه در به كارگيري لفظ حكمت در كاربرد لغوي. محي الدين در آغاز فصوص مدعي است كه نام كتاب و حكمت بودن محتواي آن را نيز پيامبر اسلام(ص) در آن رؤيا، تعيين كرده است. او در اين مأموريت خود به جاي «مثلث نهمانيدس» نام پيامبر(ص) را آورده است. از آن به بعد صوفيان در ممالك اسلامي اين عنوان نان و آب دار را براي تصوف هاي گوناگون خود برگزيدند. ⬅️ نفوذ اين اصل در ميان صوفيان مدعي تشيع: در ميان شيعيان تا قرن هشتم هيچ صوفي اي موفق نگشته بود؛ اگر يك فرد شيعي به تصوف مي گرائيد منكوب و مطرود مي گشت. در قرن مذكور سيد حيدر آملي با تمسك به تأييد علمي،‌ زهدي و تقوائي كه از فخرالمحققين فرزند علامه حلّي دريافت كرده بود، توانست به عنوان يك شيعة صوفي، موفق شود، شرايط زمان به ويژه در درون ايران با او مساعد بود. سيد حيدر با اين گرايش در صدد بود كه اسماعيليان پراكنده در البرز مركزي را جمع كرده و قدرتي به دست آورد. او با اين كه يك شرح نسبتاً انتقادي بر فصوص نوشت اما در واقع آن را به عنوان حكمت و يك متن از متون تصوف ممالك اسلامي پذيرفت. در نتيجه، سيد حيدر، هم حضور تصوف در ميان شيعه را بنا نهاد و هم عنوان حكمت را به ميان شيعيان نفوذ داد. ملاصدرا هم محتواي فصوص و هم عنوان حكمت را با تحميل تصوف محي الدين بر ارسطوئيات و تحميل اين معجون يوناني- كاباليستي بر قرآن و حديث، عنوان راه و مسلك خود را «حكمت متعاليه» ناميد. او با تحكّمات ضد عقلي، ضد لغت و ضد كاربرد الفاظ، بر خلاف همة قوانين و قواعد علمي و ادبي، الفاظ حكمت در قرآن و حديث را بر بينش خود تفسير و بلکه تحريف كرد. @tebyan314