﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️️️امروز پنج شنبه 31مرداد ماه 1398
🌞 اذان صبح: 04:53
☀️ طلوع آفتاب: 06:26
🌝 اذان ظهر: 13:08
🌑 غروب آفتاب: 19:49
🌖 اذان مغرب: 20:07
🌓 نیمه شب شرعی00:22
@telaavat
#تفسیرنور
⏮سوره بقره آيه 45
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَو ةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَشِعِينَ
🔷ترجمه
⤵️واز صبر ونماز یارى جویید واین كار جز براى خاشعان، گران وسنگین است.
┅════🌦✼🕋✼🌦════┅
🔷نکته ها
🌴هر چند این آیه به دنبال خطابهایى كه به یهود شده آمده است، ولى مخاطب آن همه ى مردم هستند.
🌴در روایات مى خوانیم كه حضرت على علیه السلام هرگاه مسئله ى مهمى برایشان رخ مى داد به نماز مى ایستادند واین آیه را تلاوت مى كردند.
🌴در روایتى از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نقل شده، كه صبر بر سه نوع است:
1-✨ صبر در برابر مصیبت.
2- ✨صبر در برابر معصیت.
3- ✨صبر در برابر عبادت.
🌴 بنابراین آنچه در روایات آمده كه مراد از صبر در این آیه روزه است، اشاره به یكى از مصادیق صبر دارد. نماز براى رسول اللّه صلى الله علیه وآله و امثال او نور چشم است ولكن براى بعضى ها كه خشوع ندارند، چون بار سنگین است. خشوع، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضاى بدن است.
🌴نمازِ با توجّه، انسان را به یاد قدرت بى نهایت خدا مى اندازد و غیر او را هر چه باشد كوچك جلوه مى دهد. مِهر او را در دل زیاد مى كند، روحیّه ى توكّل را تقویت مى كند وانسان را از وابستگى هاى مادّى مى رهاند.
🌴همه ى این آثار، انسان را در برابر مشكلات مقاوم مى سازد. صبر و مقاومت، كلید تمام عبادات است. فرشتگان به اهل بهشت سلام مى كنند، امّا نه به خاطر نماز و حج و زكات، بلكه به خاطر مقاومت و پایدارى آنها؛ «سلام علیكم بما صبرتم»
🌴چون اگر مقاومت نباشد، نماز وجهاد وحج وزكات نیز وجود نخواهد داشت. حتّى شرط رسیدن به مقام هدایت و رهبرى الهى، صبر است؛ «جعلنا منهم ائمّةً یهدون بأمرنا لمّا صبروا»
🌴خاطره شاعرى به نام نجاشى، كه یكى از دوستداران حضرت على علیه السلام بود، در ماه رمضان شراب خورد. به دستور امام، هشتاد ضربه تازیانه به او زدند وبیست ضربه نیز به خاطر ارتكاب گناه در ماه رمضان اضافه زدند.
🌴 او ناراحت شد و به معاویه پیوست و علیه حضرت شعر گفت! اطرافیانِ نجاشى كه قبیلهاى مهم در كوفه بودند از على علیه السلام گلایه كردند كه چرا یاران خود را نگه نمى دارد؟!
🌴 طارق بن عبداللّه رئیس آنها با ناراحتى به امام گفت: شما چرا بین دوست و بیگانه تفاوت قائل نمى شوید؟ شخصى همانند نجاشى نباید شلاّق بخورد، ما این گونه رفتار را تحمّل نمى كنیم. امام در جواب او این آیه را تلاوت فرمود: «و انّها لكبیرة الاّ على الخاشعین» طارق نیز به معاویه پیوست.
🌴بنابراین گرچه آیه درباره نماز است، ولى در موارد مشابه مى توان از آیات قرآن استمداد كرد.
┅════🌦✼🕋✼🌦════┅
🔷پيام ها 📩
1-📿 صبر ونماز، دو اهرم نیرومند در برابر مشكلات است. «استعینوا بالصبر و...»
2-📿 هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى بیشتر كنیم، امدادهاى او را بیشتر دریافت كرده و بر مشكلات پیروز خواهیم شد. «استعینوا بالصبر و الصلوة»
3-📿 استعانت از خداوند در آیه ى «ایّاك نستعین» منافاتى با استعانت از آنچه به دستور اوست، ندارد. «استعینوا بالصبر»
4-📿سنگین بودن نماز، نشانه ى تكبّر در برابر خداست. «لكبیرة الاّ على الخاشعین»
@telaavat👈👈
#داستان_کوتاه
🔹کشاورزي يک مزرعه بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزي که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
🔹هنگام برداشت محصول بود شبي از شبها روباهي وارد گندمزار شد و بخش کوچکي از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمي ضررزد.
🔻پيرمردکينه روباه را به دل گرفت بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
🔻مقداري پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.
🐕روباه شعله وردر مزرعه به اينطرف وآن طرف ميدويد وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
🌹🌹وقتي کينه به دل گرفته ودر پي انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است
ببخشيم وبگذريم ...
👇👇👇
@telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 393
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعیت این بود که دیگر حال و حوصله ای برایم نمانده بود. فقط میخواستم زمان بگذرد و ببینم چه پیش می آید. از طرف دیگر زخم پایم خونریزی میکرد و حتی حوصله بستن آن را هم نداشتم. توی چاله آوار شدم. او هم سه چهار قدم رفت و دوباره برگشت. این دفعه با ناراحتی میگفت: «آخه من کجا برم وقتی تو اینجا موندی؟»
ـ پس همین جا بشین. صبح که شد معلوم میشه خاکریز ما کجاست و خاکریز عراقیها کجا. اون وقت راه میافتیم.
ـ بابا شب مییان میگیرنمون!
ـ نترس! اسیر نمیشیم.
این را گفتم، بعد یادم افتاد هیچ سلاحی با خودم ندارم. بلند شدم اسلحه ای از همان نزدیکی پیدا کردم و دوباره آمدم توی چاله نشستم. درد و خستگی از وجودم می بارید، به خاکها تکیه داده بودم و چشمم به آسمان بود. ستاره ها هنوز هم داشتند می درخشیدند. به روزهای رفته فکر میکردم. روزهایی که تازه داشتم با امیر دوست میشدم. خاطراتمان، خنده ها و گریه هامان، حرفهایمان، همه یک به یک از مقابل چشمانم عبور میکردند. از وقتی دوست شده بودیم در شهر و جبهه، هر جا کاری داشتیم با هم بودیم، حتی در بیمارستان، چه نجیب و دلسوز بود امیر! چه ساده و سریع رفت. میگفت تاب شهادت مرا ندارد. من چی؟ من تاب شهادت او را دارم. چه شبیست این شب خدایا!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 394
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همانطور که به سوسوی ستاره ها زل زده بودم و با اشک و درد خدا خدا میکردم، سرم پایین افتاد. نگاهم از آسمان به زمین رسید و ناگهان روی تیر برقی که درست رو به روی من بود، متوقف ماند. یادم آمد وقت حرکت از همین تیر برق علامت گذاشته بودم. گویا خدا راضی به آن همه گم گشتگی نبود. از چاله بیرون آمدم و به دوستم گفتم: «پاشو! راه رو پیدا کردم.» گفت: «آقا سید! مثل دفعه قبل میشه ها! بمونیم تا صبح بشه.»
ـ نه! نشانه ای رو که گذاشته بودم میبینم. بلند شو بیا.
این بار نوبت او بود که ساز مخالف بزند.
ـ من نمی آم سید.
حرفی نزدم. لنگ لنگان راه افتادم و متوجه شدم او هم دارد پشت سرم می آید. آمدیم و دقایقی بعد به خاکریز رسیدیم. همان خاکریزی که اول شب از آنجا حرکت کرده بودیم. خلوت آنجا نگرانم کرد با خودم گفتم: «نکنه نیروهامون از این منطقه عقب نشینی کرده باشن!» صدای دوستم هم بلند شده بود: «آقا سید! دیدی اینجا هم مال عراقیهاست! الانه که از جلو پیداشون بشه.»
ـ نه! مطمئنم اینجا خاکریز خودمونه. دیشب از همینجا حرکت کردیم اما بذار ببینم اینا کجا رفتن؟
جلوتر رفتیم و از خاکریز دوم که گذشتیم صدای بیسیم را شنیدم. گوش خواباندم و این بار صدای سید اژدر را شناختم، طولی نکشید که پیش بچه های خودی رسیدیم. سید اژدر دید که زخمی هستم اما ظاهراً متوجه شدت ناراحتی ام نشد.
..ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️️امروز جمعه 1شهریور ماه 1398
🌞 اذان صبح: 04:57
☀️ طلوع آفتاب: 06:28
🌝 اذان ظهر: 13:07
🌑 غروب آفتاب: 19:46
🌖 اذان مغرب: 20:03
🌓 نیمه شب شرعی00:22
@telaavat
☘امام سجّاد عليه السلام:
و امّا حقّ فرزندت اين است كه بدانى او از توست و با خوب و بدش در دنيا، منتسب به توست و بى گمان، تو درباره آنچه بر عهده ات است: خوب تربيت كردن او و او را به سوى خداوند عزّوجلّ راهنمايى كردن و به فرمان بردارى از او(خداوند) يارى كردن، مسئولى. پس در كار او، همانند كسى عمل كن كه مى داند براى نيكى كردن به او پاداش مى گيرد و بر بدى كردن به او مجازات مى شود
📚الخصال صفحه 568
🆔 @telaavat
#تفسیرنور
⏮سوره بقره آيه 46
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُّلَقُواْ رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ
🔷ترجمه
⤵️(خاشعان) كسانى هستند كه به (قیامت و) ملاقات (با حساب) پروردگارشان و بازگشت به او ایمان دارند.
┅════🌦✼🎑✼🌦════┅
🔷نکته ها
↩️«لقاء» به معنى دیدن نیست، بلكه به معنى حضور است. چنانكه اگر شخصى نابینا به حضور كسى برود، مى گوید با او ملاقات كردم، گرچه او را ندیده است.
✏️ صاحب مجمع البیان نیز مى گوید: مراد از لقاى پروردگارش، ملاقات با پاداش و كیفر خداست.
♻️شاید مراد از ملاقات پروردگار، همان حالت عرفانى باشد كه خاشعان در نماز پیدا مى كنند، زیرا نماز حضور در برابر خداست.
✏️اگر «ظنّ» و گمان در برابر علم باشد، مورد انتقاد است؛ «مالهم به من علم ان یتّبعون الاّ الظنّ»
♻️ امّا اگر مراد از گمان، اطمینان باشد ارزش است، گرچه یقین قوى نباشد. چنانكه خداوند نیز از رزمندگان شجاع و مخلص، به صاحبان گمان تعبیر نموده است: «قال الذّین یظنّون انّهم ملاقوا اللّه كم من فئة قلیلة غلبت فئةً كثیرةً»
┅════🌦✼🎑✼🌦════┅
🔷پيام ها ⚡️📨
1- ⭐️گمان به وجود قیامت هم، براى كنترل رفتارها كافى است. «یظنّونانّهم ملاقوا...»
2- ❄️خاشع، در نماز احساس ملاقات با خداوند را دارد. «الخاشعین الّذین یظنّون انّهم ملاقوا ربّهم»
@telaavat 👈👈