☘امام صادق عليه السلام:
هر صنعتگرى براى جلب مشترى ناگزير از داشتن سه خصلت است:
1️⃣ در كارش مهارت داشته باشد،
2️⃣ در كارش امانتدار باشد،
3️⃣ و رضايت خاطر كسى را كه به او سفارش كار داده است، به دست آورد
كُلُّ ذِي صناعَةٍ مُضطَرٌّ إلى ثلاثِ خِلالٍ يَجتَلِبُ بِها المَكسَـبَ و هُو: أنْ يكونَ حاذِقا بِعَمَلِهِ، مُؤَدِّيا للأمانَةِ فيهِ، مُستَمِيلاً لِمَنِ استَعمَلَهُ
📚تحف العقول صفحه 322
🆔 @telaavat
🍃✼🕊✼🍃
#تفسیرنور
⏮سوره انعام آيه 21
(بسم الله الرحمن الرحیم)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أوْ كَذَّبَ بَِايَتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّلِمُونَ
ترجمه 🔻
⤵️و كیست ستمكارتر از آن كس كه به خداوند دروغ بندد، یا آیات الهى را تكذیب كند؟ همانا ستمگران رستگار نمى شوند.
┅═══🍃✼🕊✼🍃═══┅
نکته ها 🔻تفسیرنور☀️
⤵️در قرآن پانزده مرتبه تعبیر «مَن أظلَم» آمده كه در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و كتمان شهادت و حقّ است. این مى رساند كه ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترین ظلم به جامعه است.
┅═══🍃✼🕊✼🍃═══┅
پيام ها ⚡📬
1- هر چیز كه عزیزتر و مقدّستر باشد، خطر ظلم دربارهى آن بیشتر است. از این رو ظلم به خدا و افترا بر ذات مقدس الهى، بدترین ظلمهاست. «ومن أظلم»
2- ظلم به تفكر و فرهنگ انسانها، بدترین ستمهاست. شرك، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغین، بدعت، تفسیر به رأى، همه نمونهاى از این گونه ظلمهاست. «و مَن اظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا او كذّب بآیاته»
@telaavat
👆👆👆
✅داستان کوتاه
مردی صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده. شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد، برای همين، تمام روز او را زير نظر گرفت. متوجه شد كه همسايه اش در دزدی مهارت دارد، مثل يك دزد راه می رود، مثل دزدی كه می خواهد چيزی را پنهان كند، پچ پچ می كند. آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكايت كند. اما همين كه وارد خانه شد، تبرش را پيدا كرد. زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه می رود ، حرف می زند، و رفتار می كند....! " پائلو کوئیلو "
💥همیشه این نکته را به یاد داشته باشیم که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم...! لطفا دیدمان را به زندگی عوض کنیم... آن وقت خواهیم دید که زندگیمان عوض می شود...!
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 549
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به فاصله کمی از سنگر کمین ایستادم، از یک طرف میخواستم ببینم عراقیها دیگر چه برنامه ای دارند از طرف دیگر عصبانی بودم و میخواستم تلافی آن کار را سرشان دربیاورم اما فکر کردم اگر اقدامی کنیم بعد از برگشتن ما بچه های سنگر کمین تا چند روز اذیت خواهند شد. تصمیم گرفتم برگردم. برای برگشتن از کمین باید از کانال می آمدیم، کانال به تونلی میرسید که زیر خاکریز کنده شده بود. درست در همان قسمت عراق دو سه تا خمپاره 60 زد! آنقدر تمیز میزد که معلوم بود حسابی روی آن قسمت از کانال دید دارند. ترکش خمپاره ها مرا نگرفت. سریع به طرف سنگر حرکت کردم. تا خواستم وارد سنگر شوم یکی دیگر از خمپاره ها افتاد دم در سنگر و گرد و خاک سنگر را پُر کرد! حالا علی پاشایی بود که میگفت: «سید! خبر داری! این ماجرای تو پای ما رو هم میگیره! باباجون میخوای بری زودتر برو شرت از سَرِ ما دفع بشه!...»
گفتم: «نترس! اگه صبح نرم، پس فردا صد در صد میرم!»
آن شب بعد از آن همه خمپاره ای که دشت کرده بودم، خوابیدم، چه خوابی! عراقیها مدام خط را کوبیدند و بچه های ما هم بیکار نبودند؛ آتش جواب آتش!
در آن سروصدا در چنان خواب عمیقی فرو رفته بودم که اصلاً نفهمیده بودم تا صبح دو تا خمپاره افتاده روی سنگر گروهان. سنگر گروهان نزدیک سنگر ما بود و گرد و خاکش سنگر ما را هم پر کرده بود. بچه ها میگفتند از شدت انفجار گونیها جابه جا شده اند.
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 550
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صبح بعد از اینکه نمازم را خواندم خواستم دوباره بخوابم. طبق معمول علی آقا نمی گذاشت بچه ها بعد از نماز صبح بخوابند. میگفت بعد از نماز بنشینید صبحانه بخورید. با هم حرف بزنید. به بچه ها سر بزنید. من هم سماجت میکردم.
ـ نه! من میخوابم! آخه تو خط چه کار میشه کرد؟ کجا میشه رفت؟
واقعیت این بود که آنجا یکی از بدترین خطهای پدافندی بود که بیرون سنگر نمیتوانستی راحت سر کنی.
آن روز تصمیم گرفتم قبل از ترک خط سری هم به «نوک» بزنم. نوک در خط لشکر دیگری بود اما در شلمچه معروف بود و من دوست داشتم آنجا را ببینم. با حبیب رحیمی و علیرضا سارخانی راه افتادیم به آن طرف. معروف بود که شدیدترین حجم درگیری و آتش آنجا بود. قسمتی که خط شکم داده و مثل یک نوک در دل خط عراقیها فرو رفته بود. به آن قسمت که رسیدیم، فهمیدیم چرا نوک آن همه معروف شده است. آنجا زمین صاف منطقه از شدت انفجارها به خاکی سیاه تبدیل شده بود که پر از تجهیزات، تانکها و مهمات درب و داغون بود! حتی به سلاحهایی که روی زمین پراکنده بودند، بارها ترکش خورده بود. جنازه هایی را هم میدیدیم که تکه پاره شده بودند. معلوم بود جنازه عراقیها هم در آن معرکه هست چون پولهای عراقی آنجا پراکنده بود. گویی در آن محدوده، زلزله ای مهیب همه چیز را به هم ریخته بود؛ بدنهای تکه تکه، اسلحه های شکسته و تیر و ترکش خورده، گلوله ها و پوکه های خالی... هم خوشحال بودیم که بچهها آن خط را با مقاومتی دلیرانه نگه داشته اند و هم از آنچه میدیدیم ناراحت میشدیم. با خودم فکر میکردم اگر شلمچه روزی به حرف بیاید، از شجاعت و شهادت مظلومانه بچه ها چه ها که نخواهد گفت...
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️امروز یکشنبه 19 آبانماه 1398
🌞 اذان صبح: 05:09
☀️ طلوع آفتاب:06:35
🌝 اذان ظهر: 11:48
🌑 غروب آفتاب: 17:01
🌖 اذان مغرب: 17:20
🌓 نیمه شب شرعی23:05
@telaavat
┅═══🍃✼🌺✼🍃═══┅
#تفسیرنور
⏮سوره انعام آيه 22
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَيْنَ شُرَكَآؤُكُمُ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ
ترجمه 🔻
⤵️و روزى كه آنان را یكسره محشور مى كنیم، سپس به كسانى كه شرك ورزیدند گوییم: كجایند شریكان شما كه بر ایشان گمان (خدایى) داشتید؟
┅═══🍃✼🌺✼🍃═══┅
نکته ها🔻تفسیرنور☀️
⤵️بازخواست ذلّتبار مشركین در قیامت، نشانهى محرومیّت آنان از رستگارى است، همان محرومیّتى كه در آیهى قبل به آن اشاره شده است.
☔️گرچه آیه، به شرك نظر دارد، ولى آنان هم كه رهبرى غیر اولیاى خدا را بپذیرند و با اولیاى معصوم الهى به مخالفت و جنگ برخیزند، به نوعى مشركند.
☔️در زیارت جامعهى كبیره مى خوانیم: «و مَن حاربكم مشرك» [و در حدیث آمده است: «الرّاد علینا كالرّاد على اللّه و هو على حدّ الشرك باللّه» كسى كه كلام و راه ما را رد كند، همچون كسى است كه كلام خدا را نپذیرد و چنین شخصى به منزلهى مشرك است.
┅═══🍃✼🌺✼🍃═══┅
پيام ها ⚡️📬
1-⚖ دادگاه قیامت، علنى است. «نحشرهم جمیعاً ثم نقول»
2-⚖ قبل از هر عقیده و عشق و پرستشى، آمادهى پاسخگویى در روز قیامت باشیم. «و یوم نحشرهم... أین شركاؤكم»
3-⚖ قیامت روز ظهور حقّ بودن توحید، حتّى براى مشركان است. «أین شركاؤكم»
4-⚖ شرك، خیالى بیش نیست. «تزعمون»
┅═══🍃✼🌺✼🍃═══┅
⏮سوره انعام آيه 23, 24
آيه 🔻
⤵️ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ وَاللَّهِ ربِّنَا مَا كُنَّا
مُشْرِكِينَ
⤵️اُنظُرْ كَيْفَ كَذَبُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ
ترجمه 🔻
⤵️پس (از آن همه فریفتگى به بتان، در پیشگاه خداوند) عذرى نیابند جز آنكه (از بتان بیزارى جسته و) بگویند: سوگند به خدا! پروردگارمان، ما هرگز مشرك نبوده ایم.
⤵بنگر كه چگونه علیه خود دروغ گفتند و (تمام بتها و شریكان كه همواره مى ساختند از نزد آنان محو شد و) آنچه به دروغ و افترا به خدا نسبت مى دادند از دستشان رفت.
┅═══🍃✼🌺✼🍃═══┅
نکته ها 🔻تفسیرنور☀️
⤵️امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «فتنه» در «لم تكن فتنتهم»، معذرتخواهى مشركان مى باشد.
«ضلّ الشىء» به معناى ضایع شدن، هلاكت و نابودى چیزى است.
🌐دروغگویان به مقتضاى خصلتى كه در دنیا كسب كرده اند، در قیامت نیز دروغ مى گویند. «واللّه ما كنّا مشركین»، چنانكه در جاى دیگر مى خوانیم: «یوم یبعثهم اللَّه جمیعاً فیَحلفون له كما یَحلفون لكم و یحسبون انّهم على شىء الا انّهم هم الكاذبون»
💦حضرت على علیه السلام در ذیل آیه در حدیثى مى فرماید: بعد از این دروغ، بر لبشان مهر زده مى شود و سایر اعضاى آنان حقّ را بازگو مى كنند.
🌐امام صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت خداوند آن چنان عفو وبخشش مى كند كه به ذهن هیچ كس حتّى خطور نمى كند، تا آن اندازه كه مشركان نیز مى گویند: ما مشرك نبودیم، (تا مشمول عفو الهى شوند).
┅═══🍃✼🌺✼🍃═══┅
پيام ها ⚡️📬
1- قیامت، آن چنان حتمى است كه گویا هم اكنون نیز حاضر است. «اُنظر» و نفرمود: «ستنظر». (پیامبرصلى الله علیه وآله در دنیا نیز مى تواند باچشم ملكوتى، شاهد صحنه هاى قیامت باشد.)
2- تكیه گاههاى غیر الهى نابود خواهد شد. «ضلّ عنهم»
3- در دادگاه الهى، نه دروغ انسان كارساز است، نه سوگند او. «ضلّ عنهم ما كانوا یفترون»
4- آن همه اصرار بر تكیه گاههاى غیر الهى، خیالى بیش نیست. «و ضلّ عنهم ما كانوا یفترون»
@telaavat
👆👆👆
الحشر%20وقريش%20باكستان19622_Segment200_10_39.mp3
2.31M
✳️ تلاوت کوتاه و بسیار زیبا و حزین
سوره قریش ؛
با صدای استاد عبدالباسط عبدالصمد
🌟 اجرا در کشور آفریقای جنوبی/
سال 1966میلادی
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
@telaavat 👈👈
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 551
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نزدیک ظهر برگشتیم. بچه ها میگفتند بعد از ناهار ماشین تدارکات می آید و من هم تصمیم گرفته بودم با آن برگردم. تازه ناهارمان را خورده بودیم که علی پاشایی گفت: «آقا سید! تو که امروز برمیگردی بیا لطف کن با هم یک دستشویی بسازیم.» دست به کار شدیم. به شوخی گفتم: «علی آقا! خبر داری تا شما اینجا منو زخمی نکنین نمیذارید برم عقب!»
او هم با لبخند میگفت: «بابا حالا کجات میخواد زخمی بشه!» کنایه از اینکه من سر تا پا زخمی ام و... با این حرفها علی رفت پنج شش تا گونی آورد و گفت: «تا شما اینا رو پر کنید من میرم از پیش علیرضا اینا گونی بیارم.» من بودم و یک بیسیمچی از بچه های مخابرات. یک بیل برداشتیم و مشغول شدیم. برای درست کردن دستشویی باید زمین را میکندیم تا فضولات به زمین برود. در منطقه تکه های آهن هم پیدا میشد و میتوانستیم چیزی شبیه به دستشویی درست کنیم. ما گرم کار بودیم و خبر نداشتیم که وقتی علی میخواهد از سه راهی بگذرد عراقیها او را می بینند. تازه یک گونی را برداشته بودم که عراق دو خمپاره 60 زد؛ یکی افتاد کنار بیسیمچی و دیگری افتاد درست پشت سر من و دو ترکش نصیب من شد! یکی در بازویم فرو رفت و دیگری پشت گوشم. خوشبختانه بیسیمچی سالم مانده بود. از سرم خون می آمد و اول اصلاً متوجه زخم دستم نبودم. از آن طرف علی آقا خودش را رساند و دید که به چه روزی افتادم.
ـ ها! سید! فقط پشت گوشت سالم مونده بود که اونم کامل شد!
ـ بعله... حالا که زخمی شدم میذارید برگردم...!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 552
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه ها چون میدیدند زخمم عمیق نیست شوخی هم میکردند. مرا پیش امدادگرها بردند و شروع کردند به بستن زخم. پیراهنم را درآوردند و دستم را بستند، سرم را هم طوری باندپیچی کردند انگار عمامه گذاشته ام. امدادگر میگفت: «پاشو بریم عقب!» میخواستم آن شب بمانم اما حدود عصر خونریزی سرم بیشتر شد، دستم زیاد مشکل ساز نبود و اگر حرکتش نمیدادم آزارم نمیداد هرچند ترکش آنجا مانده بود ـ هیچوقت هم درش نیاوردند ـ اما درد سرم رفته رفته بیشتر و خونریزی اش شدیدتر شد. رضایت دادم بچه ها مرا عقب ببرند.
در خط دوم به اورژانس رسیدیم. مایل نبودم از آنجا عقب تر بروم. فکرم پیش ورقه ها و نامه های بچه ها بود که قول داده بودم عقب میرسانم. فکر میکردم خونریزی که بند آمد برمیگردم. حتی خداحافظی هم نکرده بودم، اما از اورژانس مانع شدند و گفتند: «همین حالا باید بری عقب!» به این ترتیب، بعد از آن همه ماجرا نتوانستم به وعده ام عمل کنم و مجبور شدم در بیستم خرداد 1366 پشت آمبولانس منطقه را ترک کنم. منتقل شدم به بیمارستانی در اهواز که در کربلای 4 هم همانجا رفته بودم.
باز مرا به اتاق عمل بردند و از پشت گوشم ترکش را درآورده و زخم را دوختند. اما به ترکش بازویم دست نزده بودند. فقط آنجا را بخیه کرده و بسته بودند. هنوز زخم عمیق انگشتانم از عملیات کربلای 4 کامل خوب نشده بود و حرکت دستم طبیعی نبود. با این حال یکی دو روز بستری و بعد به تهران اعزام شدم. در فرودگاه تهران در ستاد تخلیه مجروحان منتظر ماندم تا با هواپیما به تبریز برگردم.
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️امروز دوشنبه 20 آبانماه 1398
🌞 اذان صبح: 05:09
☀️ طلوع آفتاب:06:36
🌝 اذان ظهر: 11:48
🌑 غروب آفتاب: 17:01
🌖 اذان مغرب: 17:20
🌓 نیمه شب شرعی23:05
@telaavat
┅═══🍃✼🍏✼🍃═══┅
#تفسیرنور
⏮سوره انعام آيه 25
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَ فِى ءَاذَانِهِمْ وَقْراً وَإِنْ يَرَوْاْ كُلَّ ءَايَةٍ لَّا يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآءُوكَ يُجَدِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلَّآ أَسَطِيرُ الْأَوَّلِينَ
ترجمه 🔻
⤵️بعضى از آنها كسانى هستند كه (به ظاهر) به سخن تو گوش مى دهند، ولى ما بر دلهایشان پردههایى قرار دادهایم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان (نسبت به شنیدن حقّ) سنگینى قرار دادیم و آنان به قدرى لجوجند كه اگر هر آیه و معجزهاى را ببینند،
🌿باز هم به آن ایمان نمى آورند تا آنجا كه چون نزد تو آیند با تو جدال مى كنند و كسانى كه كافر شدند مى گویند: این نیست جز افسانه هاى پیشینیان.
┅═══🍃✼🍏✼🍃═══┅
نکته ها 🔻تفسیرنور☀️
⤵️در شأن نزول این آیه آمده است كه ابوسفیان، ولید بن مغیره، عتبه، شیبه و نضربن حارث، در كنار كعبه به تلاوت قرآن پیامبر گوش مى دادند، به نضر گفتند: چه مى خواند؟
💗گفت: به خداى كعبه نمى فهمم چه مىخواند، ولى چیزى جز افسانه ها و داستانهاى پیشینیان نیست، من مشابه این داستانها را براى شما گفته ام. سپس این آیه نازل شد.
🌿«أكنّة» جمع «كنّ» یا «كنان» به معناى پرده است. «وقر» به معناى سنگینى و «أساطیر» جمع «اسطوره» به معناى مطالب پى در پى و خیالى است كه شنیدن آن جاذبه دارد.
💗پرده افكنى بر دل وسنگینى گوش، به خاطر روحیّهى لجاجت مشركان است. قرآن مى فرماید: «فلما زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم»
🌿از اینكه در آیهى قبل، سخن از مشركین بود ولى در این آیه درباره همان گروه تعبیر به «الّذین كفروا» نموده است معلوم مى شود مشركین همان كفّارند.
┅═══🍃✼🍏✼🍃═══┅
پيام ها ⚡️📬
1- پیامبران و رهبران الهى باید از روحیات كفّار و مخالفین و ترفندهاى آنان آگاه باشند. «و منهم مَن یستمع»
2- از همهى كفّار مأیوس نباشید، بعضى از آنان لجوجند. «و منهم»
3- شنیدن صوت قرآن، آنگاه ارزش دارد كه در دل اثر كند. «أكنة ان یفقهوه»
4- كفّار بر انكار خود اصرار دارند و پرده افكنى خداوند بر دل كفار، به خاطر همین عناد و اصرار خود آنان است. «ان یَروا كلّ آیة لایؤمنوا»
5 - لجاجت، درد بى درمان است و مثل آینهى موج دار، بهترین صورتها را هم زشت نشان مى دهد. «ان یروا كل آیة لایؤمنوا»
6- اگر كسى به قصد جدال و با سوء ظن و روح منفى و موضعگیرى قبلى، حتّى با پیامبر هم ملاقات كند، بهرهاى نخواهد برد. «جاءك یجادلونك...»
7- كفّار هیچ راه صحیح و منطقى براى مقابله با پیامبر اسلام نداشتند. (پناه به جدال و تهمت نشانه عجز آنان از منطق است) «یجادلونك...»
8 - قرآن، براى كافران و مشركان نیز جذّاب است. «یقول الذین كفروا ان هذا الاّ اساطیر الاوّلین» («اساطیر»، به معناى سخن زیباست.
@telaavat
👆👆👆