ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 551
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نزدیک ظهر برگشتیم. بچه ها میگفتند بعد از ناهار ماشین تدارکات می آید و من هم تصمیم گرفته بودم با آن برگردم. تازه ناهارمان را خورده بودیم که علی پاشایی گفت: «آقا سید! تو که امروز برمیگردی بیا لطف کن با هم یک دستشویی بسازیم.» دست به کار شدیم. به شوخی گفتم: «علی آقا! خبر داری تا شما اینجا منو زخمی نکنین نمیذارید برم عقب!»
او هم با لبخند میگفت: «بابا حالا کجات میخواد زخمی بشه!» کنایه از اینکه من سر تا پا زخمی ام و... با این حرفها علی رفت پنج شش تا گونی آورد و گفت: «تا شما اینا رو پر کنید من میرم از پیش علیرضا اینا گونی بیارم.» من بودم و یک بیسیمچی از بچه های مخابرات. یک بیل برداشتیم و مشغول شدیم. برای درست کردن دستشویی باید زمین را میکندیم تا فضولات به زمین برود. در منطقه تکه های آهن هم پیدا میشد و میتوانستیم چیزی شبیه به دستشویی درست کنیم. ما گرم کار بودیم و خبر نداشتیم که وقتی علی میخواهد از سه راهی بگذرد عراقیها او را می بینند. تازه یک گونی را برداشته بودم که عراق دو خمپاره 60 زد؛ یکی افتاد کنار بیسیمچی و دیگری افتاد درست پشت سر من و دو ترکش نصیب من شد! یکی در بازویم فرو رفت و دیگری پشت گوشم. خوشبختانه بیسیمچی سالم مانده بود. از سرم خون می آمد و اول اصلاً متوجه زخم دستم نبودم. از آن طرف علی آقا خودش را رساند و دید که به چه روزی افتادم.
ـ ها! سید! فقط پشت گوشت سالم مونده بود که اونم کامل شد!
ـ بعله... حالا که زخمی شدم میذارید برگردم...!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 552
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه ها چون میدیدند زخمم عمیق نیست شوخی هم میکردند. مرا پیش امدادگرها بردند و شروع کردند به بستن زخم. پیراهنم را درآوردند و دستم را بستند، سرم را هم طوری باندپیچی کردند انگار عمامه گذاشته ام. امدادگر میگفت: «پاشو بریم عقب!» میخواستم آن شب بمانم اما حدود عصر خونریزی سرم بیشتر شد، دستم زیاد مشکل ساز نبود و اگر حرکتش نمیدادم آزارم نمیداد هرچند ترکش آنجا مانده بود ـ هیچوقت هم درش نیاوردند ـ اما درد سرم رفته رفته بیشتر و خونریزی اش شدیدتر شد. رضایت دادم بچه ها مرا عقب ببرند.
در خط دوم به اورژانس رسیدیم. مایل نبودم از آنجا عقب تر بروم. فکرم پیش ورقه ها و نامه های بچه ها بود که قول داده بودم عقب میرسانم. فکر میکردم خونریزی که بند آمد برمیگردم. حتی خداحافظی هم نکرده بودم، اما از اورژانس مانع شدند و گفتند: «همین حالا باید بری عقب!» به این ترتیب، بعد از آن همه ماجرا نتوانستم به وعده ام عمل کنم و مجبور شدم در بیستم خرداد 1366 پشت آمبولانس منطقه را ترک کنم. منتقل شدم به بیمارستانی در اهواز که در کربلای 4 هم همانجا رفته بودم.
باز مرا به اتاق عمل بردند و از پشت گوشم ترکش را درآورده و زخم را دوختند. اما به ترکش بازویم دست نزده بودند. فقط آنجا را بخیه کرده و بسته بودند. هنوز زخم عمیق انگشتانم از عملیات کربلای 4 کامل خوب نشده بود و حرکت دستم طبیعی نبود. با این حال یکی دو روز بستری و بعد به تهران اعزام شدم. در فرودگاه تهران در ستاد تخلیه مجروحان منتظر ماندم تا با هواپیما به تبریز برگردم.
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️امروز دوشنبه 20 آبانماه 1398
🌞 اذان صبح: 05:09
☀️ طلوع آفتاب:06:36
🌝 اذان ظهر: 11:48
🌑 غروب آفتاب: 17:01
🌖 اذان مغرب: 17:20
🌓 نیمه شب شرعی23:05
@telaavat
┅═══🍃✼🍏✼🍃═══┅
#تفسیرنور
⏮سوره انعام آيه 25
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَ فِى ءَاذَانِهِمْ وَقْراً وَإِنْ يَرَوْاْ كُلَّ ءَايَةٍ لَّا يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآءُوكَ يُجَدِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلَّآ أَسَطِيرُ الْأَوَّلِينَ
ترجمه 🔻
⤵️بعضى از آنها كسانى هستند كه (به ظاهر) به سخن تو گوش مى دهند، ولى ما بر دلهایشان پردههایى قرار دادهایم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان (نسبت به شنیدن حقّ) سنگینى قرار دادیم و آنان به قدرى لجوجند كه اگر هر آیه و معجزهاى را ببینند،
🌿باز هم به آن ایمان نمى آورند تا آنجا كه چون نزد تو آیند با تو جدال مى كنند و كسانى كه كافر شدند مى گویند: این نیست جز افسانه هاى پیشینیان.
┅═══🍃✼🍏✼🍃═══┅
نکته ها 🔻تفسیرنور☀️
⤵️در شأن نزول این آیه آمده است كه ابوسفیان، ولید بن مغیره، عتبه، شیبه و نضربن حارث، در كنار كعبه به تلاوت قرآن پیامبر گوش مى دادند، به نضر گفتند: چه مى خواند؟
💗گفت: به خداى كعبه نمى فهمم چه مىخواند، ولى چیزى جز افسانه ها و داستانهاى پیشینیان نیست، من مشابه این داستانها را براى شما گفته ام. سپس این آیه نازل شد.
🌿«أكنّة» جمع «كنّ» یا «كنان» به معناى پرده است. «وقر» به معناى سنگینى و «أساطیر» جمع «اسطوره» به معناى مطالب پى در پى و خیالى است كه شنیدن آن جاذبه دارد.
💗پرده افكنى بر دل وسنگینى گوش، به خاطر روحیّهى لجاجت مشركان است. قرآن مى فرماید: «فلما زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم»
🌿از اینكه در آیهى قبل، سخن از مشركین بود ولى در این آیه درباره همان گروه تعبیر به «الّذین كفروا» نموده است معلوم مى شود مشركین همان كفّارند.
┅═══🍃✼🍏✼🍃═══┅
پيام ها ⚡️📬
1- پیامبران و رهبران الهى باید از روحیات كفّار و مخالفین و ترفندهاى آنان آگاه باشند. «و منهم مَن یستمع»
2- از همهى كفّار مأیوس نباشید، بعضى از آنان لجوجند. «و منهم»
3- شنیدن صوت قرآن، آنگاه ارزش دارد كه در دل اثر كند. «أكنة ان یفقهوه»
4- كفّار بر انكار خود اصرار دارند و پرده افكنى خداوند بر دل كفار، به خاطر همین عناد و اصرار خود آنان است. «ان یَروا كلّ آیة لایؤمنوا»
5 - لجاجت، درد بى درمان است و مثل آینهى موج دار، بهترین صورتها را هم زشت نشان مى دهد. «ان یروا كل آیة لایؤمنوا»
6- اگر كسى به قصد جدال و با سوء ظن و روح منفى و موضعگیرى قبلى، حتّى با پیامبر هم ملاقات كند، بهرهاى نخواهد برد. «جاءك یجادلونك...»
7- كفّار هیچ راه صحیح و منطقى براى مقابله با پیامبر اسلام نداشتند. (پناه به جدال و تهمت نشانه عجز آنان از منطق است) «یجادلونك...»
8 - قرآن، براى كافران و مشركان نیز جذّاب است. «یقول الذین كفروا ان هذا الاّ اساطیر الاوّلین» («اساطیر»، به معناى سخن زیباست.
@telaavat
👆👆👆
🌸کلام امیر
✨فَاصْدِفُواعَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ، وَاقْبَلُوا النَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا اِلَيْکُمْ، وَاعْقِلوهَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ
💠نصیحت آن کس را که خیر خواه شماست گوش کنید و به جان و دل بپذیرید.
📚نهج البلاغه.خطبه ۱۲۱
@telaavat 👈👈
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 553
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در تبریز طبق معمول حاضر نشدم به بیمارستان بروم. کمی سرگیجه و حالت ضعف داشتم، اما از بیمارستان بیزار بودم و اهل خانه هم یاد گرفته بودند در این موارد چه کنند. کلاهی روی سرم گذاشتم که پانسمان سرم را میپوشاند و به طرف خانه راهی شدم. حدود ظهر به خانه رسیدم. همسرم بعد از حال و احوالپرسی تا دید کلاهم را برنمیدارم مشکوک شد و پرسید: «چرا کلاهتو برنمیداری؟!»
ـ همینطوری!
هوا آنقدر سرد نبود که من بخواهم کلاه بگذارم. خانم پیگیر شد و گفتم: « زخمی شدم!»
ـ زخمی؟! تو که رفتن و برگشتنت پانزده روز هم نشد؟!
بنده خدا تعجب کرده بود. حق هم داشت ولی در جنگ این اتفاقها بعید نبود. آن روز تا غروب خانه پر و خالی میشد. خانواده و اقوام برای عیادتم می آمدند. البته اغلب آنها به هوای مجروحیت قبلی ام قصد عیادت کرده بودند. می آمدند و تا میفهمیدند دوباره زخمی شده ام قیافه شان تغییر میکرد. بعضیها که دلنازکتر بودند از آمدنشان پشیمان میشدند. معمولاً همه کنجکاو بودند بدانند در این چند روز کجا بودم و چه شده؟!
شب که شد دلم بدجوری گرفت. زنگ زدم به مسجد که بچه ها بیایند مرا ببرند پایگاه. بچه ها جمع بودند و دیدند دوباره زخمی برگشته ام. از خط پرسیدند. با هم شوخی میکردیم. آنها به حال من میخندیدند و من به حال آنها! وقتی از حاجی میلانی سراغ گرفتند فهمیدم که از مجروح شدن او خبر ندارند.
ـ باباجان! حاجی میلانی و سید اسماعیل سه روز قبل از من زخمی شدند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 554
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه ها از روز بعد شروع کردند به جست و جوی او و بالاخره او را در بیمارستانی در تهران پیدا کردند.
به هر حال آن چند روز که در شهر بودیم اغلب وقتمان در مسجد می گذشت. خانواده هم از روی عادت یا اجبار این وضع را قبول کرده بودند.
آن روزها در پایگاه، موقعیت شلمچه و خط عراق را روی نقشه می کشیدم و عملیاتهای آن منطقه را توضیح میدادم. بچه هایی که منطقه را ندیده بودند از آنچه میشنیدند تعجب میکردند. ما به دلیل دسترسی نداشتن به اطلاعات ماهواره ای نمیتوانستیم موقعیت کلی منطقه را نشان بدهیم. برنامه های تلویزیونی هم ضعیف بودند و هیچوقت فیلمبرداری جامعی انجام نمیشد تا کار بچه ها را خوب نشان بدهد. خلاصه کسانی که در شهر بودند درک درستی از جبهه نداشتند و با این گفتوگوها شرایط را کمی بهتر میفهمیدند.
چند روز بعد گردان حبیب هم از خط شلمچه عقب کشید اما قبل از آن، خبر شهادت دو نفر از دوستان قدیمی داغم را سنگینتر کرد؛ بیست و هفتم خرداد، علی پاشایی در خط شلمچه در حالی که برای وضو رفته بود با اصابت ترکش به شهادت رسیده بود. آن روزها قرار بود او برای اعزام به حج به شهر برگردد، بقیه بچه هایی که اسمشان برای حج درآمده بود، برگشته بودند اما او امروز و فردا میکرد و... بالاخره در همان خط به خدای خانه رسید. سه روز بعد از او حبیب رحیمی هم در شلمچه به شرف شهادت رسید و به برادرش مجید پیوست.
با دل خون از خدا میخواستم برای تحمل درد فراق عزیزانم دل دریایی عطایم کند و مرا به یارانم برساند...
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️امروز سهشنبه 21 آبانماه 1398
🌞 اذان صبح: 05:10
☀️ طلوع آفتاب:06:37
🌝 اذان ظهر: 11:48
🌑 غروب آفتاب: 17:00
🌖 اذان مغرب: 17:19
🌓 نیمه شب شرعی23:05
@telaavat
┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅
#تفسیرنور
⏮سوره انعام آيه 26
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنَْوْنَ عَنْهُ وَ إِن يُهْلِكُونَ إلاَّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ
ترجمه 🔻
⤵️و آنان، مردم را از آن (پیامبر و قرآن) باز مى دارند و خود نیز از آن دور و محروم مى شوند، (ولى بدانند كه) جز خودشان را هلاك نمى سازند، و(لى) نمى فهمند.
┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅
نکته ها 🔻تفسیرنور☀️
⤵️«یَنئَون» از ریشهى «نأى»، به معناى دور كردن است.
برخى از اهل سنت، در تفسیر خود این آیه را درباره ابوطالب دانسته و گفته اند كه وى مردم را از آزار پیامبر نهى مى كرد ولى خودش ایمان نمى آورد و از مسلمان شدن دورى مى جست و برخى آیات دیگر را هم در این باره مى دانند (مثل توبه 113، قصص 56)،
🍁ولى به نظر پیروان مكتب اهلبیت، ابوطالب از بهترین مسلمانان است و دلایل ایمان ابوطالب پدر عزیز حضرت على علیه السلام بسیار است كه به بعضى از آنها اشاره مى كنم:
1- جملاتى كه شخص پیامبراكرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام درباره ایمان او فرموده اند، بهترین دلیل بر ایمان اوست.
2-🎍 حمایتهاى بى دریغ وى از پیامبر در شرائط بسیار سخت.
3- اقرارهاى ابوطالب كه در اشعار خود نسبت به پیامبر و رابطه خود با خدا دارد.
4- سفارشهاى او به همسر و فرزند و برادرش حمزه كه از اسلام و نماز و پیامبر حمایت كنند.
5 - حزن و اندوه فراوانى كه براى پیامبرصلى الله علیه وآله به خاطر فوت ابوطالب پیدا شد.
6 ابوبكر و عباس گواهى دادند كه ابوطالب هنگام مرگ، كلمات «لااله الاّاللّه و محمّد رسول اللّه» مى گفت.
7- رسول خدا صلى الله علیه وآله بالاى منبر براى ابوطالب دعا كرد و جنازهى او را تشییع نمود و به حضرت على علیه السلام دستور كفن كردن او را داد.
تنها بر او نماز گذاشته نشد زیرا تا آن روز نماز میّت واجب نشده بود، چنانكه بر خدیجه هم نماز گزارده نشد.
8 - حضرت على علیه السلام در نامهاى به معاویه نوشتند كه بسیار فرق است میان پدر من ابوطالب با پدر تو ابوسفیان.
9-رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: من در قیامت، شفیع پدر و مادر و عمویم ابوطالب هستم.
10-در حدیث مى خوانیم كه خداوند به رسول خود وحى كرد كه آتش بر پدر و مادر و كفیل تو حرام است.
11- در مسلمان بودن فاطمه بنت اسدعلیها السلام كه از زنان خوش سابقه و مهاجر است، شكّى نیست و اگر ابوطالب مسلمان نبود، هرگز رسول خداصلى الله علیه وآله اجازه نمىداد كه شوهر این زن، مردى بى ایمان باشد.
┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅
پيام ها ⚡️📬
1- كفّار و مشركان، همواره در تلاش براى كارشكنى و بازداشتن مردم از گوشدادن به قرآن بودند. «و هم ینهون عنه...»
2- دورى از پذیرفتن حق، سبب به هلاكت انداختن خود انسان مى شود. «و ما یهلكون الاّ انفسهم»
3- شعور واقعى، یافتن راه حقّ است و گم كردن راه حقّ و رهبر حقّ، از سوى هر كه باشد، بى شعورى است. «و ما یشعرون»
@telaavat 👈👈
1_35152542.mp3
18.69M
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
یتیم مکه آقای جهان شد💫🌸
محمد سید پیغمبران شد ☺️💕
ای حسن خلقت بی بدیل...
ای از تو عالم در عجب...
🎧حامد زمانی
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
@telaavat
💝راه رسم زندگی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در کلام امیر المومنین علیه السلام
🌸➼┅═🌸═┅┅───┄🌸کلام امیر
✨فَتَأَسَّ بِنَبِيِّکَ الاَْطْيَبِ الاَْطْهَرِ ـ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ـ فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى، وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى. وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ، وَالْمُقْتَصُّ لاَِثَرِهِ
🔶(تو اى مسلمان)، به پيامبر پاک و پاکيزه ات ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ تأسّى جوى; زيرا در او سرمشقى است براى آن کس که مى خواهد تأسّى جويد و نسبتى است عالى براى کسى که بخواهد به او منسوب شود، محبوب ترين بندگان نزد خدا کسى است که به پيامبرش تأسّى کند و به دنبال او گام بردارد»
📘نهج البلاغه.خطبه ۱۶۰
🌸➼┅═🌸═┅┅───┄🌸
@telaavat
👈امشب از ساعت ۲بامداد تا اذان صبح هرکس حاجتی داره دعا کنه چون امشب بعداز۱۱۰۰سال ماه به دورخانه ی کعبه
می چرخد ...
🔷دعای معراج
یا سَیّدُ یا سَندُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمن یارحمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکَبِّرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکبِّرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا وَفیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا مُعْطی یا آخِرُ یا اَحْسَنَ الْخالِقینَ یا خَیْرَالرّازِقینَ یا خَیْرَ الْغافِرینَ یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ یا خَیْرَ النّاصِرینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا نُورَ السَّمواتِ وَ الْأرْضِ یا هادِیَ الْمُضِلّینَ یا دَلیلَ الْمُتَحَیّرینَ یا خالِقَ کُلَّ شَیءٍ یا فاطِرَ السَّمواتِ والْأرْضِ یا هادِیَ الْمُضِلینَ یا مُفَتَّحَ الْأبْوابِ یا مُسَبِّبَ الْأسْبابِ یا رَفیعَ الدَّرَجاتِ یا وَلِیَّ الْحَسَناتِ یا غافِرَ الْخَطیئاتِ یا مُحیِیَ الْأمْواتِ یا ضاعِفَ الْحَسَناتِ یا دافِعَ الْبَلِیّات، اَللّهُمَّ اَحْفَظْ صاحِبِ هذَالدُّعاءِ مِنَ الطّاعُونِ وَالزَّلْزَلَهِ وَ الْفُجْاَهِ وَالْوَباءِ وَ مِنْ شَرَّ السُّلْطانِ الْجابِرِ وَ شَرَّ الْعَیْنِ السُّوءِ وَ مِنْ شَرَّالْجَنَّ وَالْإنْسِ بِحَقَّ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ بِحَقَّ حمعسق وَ بِحَقَّ مُحَمَّدِ الْمُصْطَفی وَ بِحَقَّ عَلِیَّ الْمُرْتِضی وَالْأئمَّهِ الْهُدی وَ بِحَقَّ اللُّوحِ وَالْقَلَمِ وَالْکُرْسِیَّ وَ الْعَرْشِ وَ بِحَقَّ فَسَیَکْفیکَهُمُ اللهُ وَ هُو السَّمیعُ الْعَلیمُ اللّهُمَّ اَحْفَظْ صاحِبِ هذَالدُّعاءِ مِنْ شَرَّ کُلَّ ذی شَرًّ وَ مِنْ شَرٌ طارِقٍ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ مِنْ شَرَّ والِدٍ وَ ما وَلَدَ وَ مِنْ شَرَّ ما یَلِجُ فِیالأرْضِ وَ ما یَخْرِجُ مِنْها وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم اَللّهُمَّ احْفِظْ صاحِبِ هَذَاالدُّعا مِنْ شَرَّ الْأعْداءِ وَ مِنْ شَرَّ جَمیعَ الْمِحْنَهِ وَ الدّاءِ وَ مِنْ شَرَّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرَّ حاسِدٍ اِذا حَسَدَ یا رَبَّ بِعِزَّ عِزَّتِکَ وَ الْقَهْرِ بِلُطْفِکَ وَ الرَّحْمَهِ رَحْمَتَکَ یا واهِبَ الْعَطایا یا دافِعَ الْبَلایا یا غافِرَ الْخطایا یا سَتّارَ الْعُیُوبِ یا نُورَ الْغُیُوبِ یا نُورَ الْقُلُوبِ یا حَبیبَ الْقُلُوبِ یا قاضِیَ الْحاجاتِ یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَالْأخِرَهِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ بِحَقَّ اَلا اِلا اللهِ تُصیرُا الأمُورِ اَللّهُمَّ اَسْتَوْدِعُکَ نَفْسی وَ رُوحی وَ مالی وَ اَوْلادِی وَ جَمیعَ ما اَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الدّینِ وَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ اِنَّهُ لا یُضیعُ صانیکَ یَصُونَکَ وَ مَحْفُوظَکَ وَ مَامُولَکَ وَ لا یُجیرُنی اَحَدٌ مِنْکَ وَ لَنْ اَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً اَللّهُمَّ رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ وَ عَذابَ الْقَبرِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجْمَعینَ الطّاهِرینَ وَ الأئِمَّهِ الْمَعْصُومینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً کَثیراً.
اللهمَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين
🌸حضرت محمد(ص) فرمودند:
هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود...
ان شاءالله
فقط امشب 🌙
#التماس_دعا
#شب_معراج
@telaavat
👆👆👆