#بر_ما_چنین_گذشت
باید چگونه به شب رساند
روزی را
که هم روز آمدنت باشد
و هم روز نیامدنت
#نیمه_شعبان
@telkalayyam
#حتی_بیشتر
هدایت شده از تلک الایام
#یا_من_یعطی_من_لم_یسئله_و_من_لم_یعرفه…
از امشب
یک نفر پشت در خانه هایمان نان و خرما می گذارد…
یک نفر که نمی شناسیمش…
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#...
للأخ السّدید و الولیّ الرّشید الشیخ المفید.... أما بعد...
ما هم اگر مفید بودیم
برایمان نامه می نوشتی...
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
هدایت شده از تلک الایام
#نذر_مادری_که_هنوز_پسرش_برنگشته_…
دارم آش هم می زنم
به مادرم می گویم
بیا یک کم بچش
ببین حمد و قل هوالله اش به اندازه ست؟
ببین صلواتی چیزی کم ندارد؟
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
گاهی پشت ویترین بعضی کتاب فروشی ها می ایستم
و با خودم فکر می کنم
بشر برای این که قرآن و مفاتیح نخواند
باید چقدر کتاب بخواند؟
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#…
فرموده بود ما اهل بیت ،بزرگ و کوچکمان با هم فرقی ندارد
عرض می کنم ما اهل دنیا نیز همین طور...
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#أیها_الصادق_یابن_رسول_الله
ابوبصیر می گوید همسایه ای داشتم که مرید سلطان بود و برای خودش مال و منالی به هم زده بود.
مجلس عیش و نوش راه می انداخت و زن های آوازخوان را دور خودش جمع می کرد و شراب می خورد.
از دست او در اذیت بودم.
بارها به خودش شکایت کردم اما فایده ای نداشت.
یک بار که خیلی پافشاری کردم به من گفت؛ فلانی! من آدم بیچاره ای هستم . به گناه مبتلا شده ام اما تو مثل من آلوده نیستی
حال مرا به رفیقت –امام صادق علیه السلام- بگو؛ بلکه خدا مرا هم نجات داد.
حرفش روی من اثر گذاشت.دلم برایش سوخت.
یک بار که در مدینه خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم حال و روز همسایه ام را تعریف کردم.
امام علیه السلام فرمود وقتی برگشتی کوفه همسایه ات پیش تو می آید. از قول من به او بگو "جعفربن محمد" برایت پیغام داده که تو کارهایت را کنار بگذار من هم از طرف خدا بهشت را برایت ضمانت می کنم.
به کوفه که برگشتم او باعده ای دیگر به دیدنم آمدند.
او را پیش خودم نگه داشتم تا همه رفتند.
گفتم فلانی! پیش امام صادق علیه السلام یاد تو کردم ؛ آقا فرمود وقتی به کوفه برگشتی همسایه ات پیش تو می آید از طرف من به او بگو که جعفر بن محمد می گوید تو کارهایت را کنار بگذار من هم از طرف خدا بهشت را برایت ضمانت می کنم.
این جمله را که گفتم گریه کرد.
گفت تو را به خدا این ها را امام صادق به توگفت؟
قسم خوردم که این حرف ها را امام خودش فرموده.
گفت تو کار خودت را کردی باقی اش با من و رفت.
چند روزی گذشت تا این که همسایه ام یک نفر را فرستاد سراغ من .
وقتی به خانه اش رسیدم دیدم پشت در خانه نشسته و لباس ندارد.
گفت: ابوبصیر! به خدا دیگر هیچ چیز توی خانه برایم باقی نمانده . همه ی اموالم را به صاحبانش برگرداندم. حالا حال و روزم این است که می بینی.
ابوبصیر می گوید پیش رفقا رفتم و برایش لباس تهیه کردم .
چند روز دیگر دوباره یک نفر را فرستاد و گفت مریضم.
به عیادتش رفتم و یک سره برای مداوایش در رفت و آمد بودم تا این که به حالت احتضار درآمد.
کنارش نشسته بودم. گاهی از هوش می رفت و دوباره به هوش می آمد.
آخرین بار که به هوش آمد گفت ابوبصیر! رفیقت به وعده اش وفا کرد
و جان داد...
ابوبصیر می گوید بعد از موسم حج، خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم
اجازه خواستم که وارد شوم.
هنوز هیچ حرفی نزده بودم.
یک پایم بیرون در بود و یک پایم داخل اتاق که حضرت فرمود:
ابوبصیر! ما به وعده ی مان با رفیقت وفا کردیم...
.............
اصول کافی/کتاب الحجة/باب مولد أبی عبدالله جعفربن محمد علیهماالسلام/حدیث پنجم
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#و_الباب_المبتلی_به_الناس…
کریم
به کسی می گویند
که با لبخند، در را به روی تو باز کند
بی آنکه
از صدای در
خاطره ی خوشی داشته باشد...
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#یا_من_یعطی_من_لم_یسئله_و_من_لم_یعرفه…
از امشب
یک نفر پشت در خانه هایمان نان و خرما می گذارد…
یک نفر که نمی شناسیمش…
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#فما_احلی_اسمائکم…
در نامت حلاوتی است
و در تکرار نامت
حلاوتی دیگر...
حسین
حسین
حسین
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#یا_من_یعطی_من_لم_یسئله_و_من_لم_یعرفه…
از امشب
یک نفر پشت در خانه هایمان نان و خرما می گذارد…
یک نفر که نمی شناسیمش…
#حتی_بیشتر
@telkalayyam