eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
606 ویدیو
41 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر ✅اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ عبدالله دستی به محاسن بلندش کشید و گفت: اگر حق با علی نبود، من و امثال من هرگز در کنار او به جنگ معاویه نمی رفتیم. اختلاف ما با علی بعد از واقعه ی حکمیت بود؛ علی نباید تن به حکمیت می داد، یا باید پس از آن توبه می کرد که نکرد. مرحب پرسید: فکر نمی کنید تعیین تکلیف از سوی شما برای خلیفه ی مسلمین کمی دور از عقل باشد؟ و آیا بهتر نبود برای حفظ وحدت بین پیروان علی، سکوت می کردید؟ تا معاویه قدرت نگیرد و این همه در بلاد اسلامی آشوب نکند؟ عبدالله پاسخ داد: نه! ما باید به تکلیف شرعی خود عمل می کردیم که کردیم. عبدالله پرسید: و حالا تکلیفی بر دوش خود احساس نمی کنید؟ در حالی که معاویه یکه تازی هایش را گسترش داده و شام و مصر را اط حدود حکومت علی خارج ساخته است؟ عبدالله احساس کرد اگر بحث او با مرحب ادامه یابد، ممکن است نیت پنهان او فاش شود، لذا پس از لحظه ای سکوت گفت: تکلیف ما به زمان و مصلحت هایمان بستگی دارد. فعلا قصد مبارزه با علی را نداریم. و من به کوفه آمده ام تا مدتی در این جا باشم و اقوام و دوستانم را زیارت کنم. بعد، از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت: وقت اذان مغرب نزدیک است. بهتر است برای رفتن به مسجد مهیا شویم. عبدالله در مسجدی کوچک نماز می خواند که در حاشیه ی شهر کوفه قرار داشت؛ یک مسجد محلی متلعق به قبیله ی بنی تمیم که امام جماعت آن پیرمردی یود که میانه خوبی با علی نداشت. تعداد اندکی به او اقتدا کردند که اغلب همسایگانی بودند که ترجیح می دادند به جای طی مسیر طولانی تا مسجد جامع، نمازشان را در این مسجد بخوانند. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ عبدالله بر خود مسلط شد و به نرمی می گفت: به قصد و نیت خیری به کوفه آمدم؛ به زودی خواهی فهمید نافع... سپس با پیمودن چند گام بلند به اندرون مسجد رفت و بدون اینکه سرش را بلند کند، به انتهای مسجد رفت و چهار زانو نشست و در حالی که غلاف شمشیرش را زیر عبایش پنهان کرده بود، سرش را روی سینه اش خم کرد و مشغول گفتن ذکر شد و تا زمانی که صدای هم همه ای شنید، سرش را بلند نکرد. وقتی به اطراف نگاه کرد، علی را در جمع نمازگزاران دید، سرش را دوباره به زیر انداخت تا نگاهش در نگاه على تلاقی نکند، تا نمازگزاران به نماز بایستند، تا آرامش و سکوت فضای مسجد را پر کند، تا صدای تکیبر علی برخیزد، تا على حمد و سوره را بخواند و به رکوع برود و آن وقت او از جا برخیزد و به طرف محراب یورش ببرد و با ضربت شمشیر زهرآلود، علی را به قتل برساند. علی در سجده بود که جز او، همه ی نمازگزاران صدای محکم پاهای عبدالله را شنیدند. کسی انگار می دوید؛ کسی که نعره ی بلندی کشید و پیش از آن که علی سرش را از سجده بردارد، او را در محراب نقش زمین کرد. آن هایی که سر از سجده برداشتند، دیدند که مردی با شمشیر خون آلود به طرف در خروجی مسجد می دود. فریاد نافع، اولین فریادی بود که برخاست: - بگیرید این حرام زاده را بگیرید؟ و چند نفری به طرف او يورش بردند و قبل از این که از در خارج شود، به چنگش آوردند. صدای تکبیر و واویلا از محراب بلند شده بود. از جایی که علی، غرق در خون هنوز زیر لب سبحان الله ربي الأعلى و به حمده می گفت. (ص) لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ خدا را خدا را! درباره ی همسایگان! حقوق آنان را رعایت کنید که وصیت پیامبر شماست که همواره همه را به خوش رفتاری با همسایگان سفارش می کرد؛ تا آن جا که گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد کرد. خدا را خدا! درباره ی قرآن! مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند. خدا را خدا! در باره ی نماز، چرا که نماز ستون دین شماست. خدا را خدا را! درباره ی خانه خدا! تا هستید آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی شود. خدا را خدا! درباره ی جهاد با اموال و جان ها و زبان های خویش در راه خدا! بر شما باد به پیوستن و وحدت با یکدیگر و بخشش از تقصیر های هم. مبادا از هم روی گردانید و پیوند دوستی را از بین ببرید. امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که بد های شما بر شما مسلط می گردند و آن گاه هرچه خدا را بخوانید، جواب نخواهد داد. ای یاران من! مبادا پس از من دست به کشتار مخالفان بزنید و بگویید علی کشته شده است. بدانید جز کشنده ی من، کس دیگری نباید قصاص شود. اگر از ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پای و دیگر اعضای بدنش را نبرید. که من از رسول خدا شنیدم که فرمود: بپرهیزید از بریدن اعضای بدن، هر چند سگ هار باشد. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ ایرینا آهی کشید و گفت: یا حضرت مریم! این بار نوبت ایرینا بود که دست و پایش بلرزد، بدنش سست شود و دستش را به میز تکیه دهد تا از پا نیفتد. کشیش گفت: البته به خیر گذشته است؛ آن ها قبل از این که چیزی به سرقت ببرند، دستگیر شده اند. ایرینا با صدایی که به سختی از گلویش بیرون می آمد پرسید: کی این اتفاق افتاده است؟ پرفسور از کجا با خبر شده؟ کشیش گفت: این چیزها مهم نیست؛ مهم این است که آن ها نتوانسته اند چیزی از خانه بیرون ببرند و توسط پلیس دستگیر شده اند. آن ها احتمالا به دنبال همین نسخه ی خطی قدیمی می گشتند. ایرینا باقی مانده ی آب لیوان را نوشید و گفت: ببین داری با خودت چه می کنی میخائیل... آن از سرقت کلیسا و کشته شدن آن مرد تاجیک، این از آمدنمان به بیروت و حالا هم سرقت از منزل! مگر این کتاب چقدر می ارزد که ما باید این همه در معرض خطر باشیم؟ کشیش گفت: هر چه بود تمام شد ایرینا. به خیر گذشت. با دستگیر شدن سارقان، دیگر خطری ما را تهدید نمی کند. حالا ما می توانیم برگردیم به مسکو. ایرینا پرسید: اگر آن ها همدستان دیگری داشته باشند چه؟ کشیش پاسخ داد: نه! آن ها فقط دو نفر بودند و حالا هم دستگیر شده اند و چون پیش از این مرتکب قتل شده اند، باید تا ابد در زندان باشند. پس نگران نباش، به زودی بر می گردیم به سر خانه و زندگی مان. ایرینا همان طور که به طرف آشپزخانه می رفت، گفت: خدا خودش به خیر گرداند. این آخرعمری چه دلشوره هایی باید داشته باشیم. کشیش نفس عمیقی کشید. ضربان قلبش آرام شده بود و از شدت سرگیجه و سوزش زیر پوست، کاسته می شد. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ کشیش گفت: از سن و سال من و تو گذشته که برای خوردن یک فنجان قهوه در بیرون از خانه قرار بگذاریم. اگر حوصله اش را داری بیا این جا که حیاط خانه ی پسرم جای با صفایی است، یا من می آیم به باغ با صفای تو که شاخ درخت هایش پر از کتاب است. جرج گفت: نه باغ من، نه حیاط مصفای خانه تو؛ می خواهم دعوتت کنم به ساحل دریا، کنار صخره های الروشه. گمان نکنم بدت بیاید که لبی با خاطرات گذشته مانتر کنیم پدر! صدای خنده ی جرج، لبخندی بر لبان کشیش نشاند. گفت: چه جمله ی زیبایی، الحق که شاعري جرج! قبول می کنم. قرارمان امروز عصر کنار صخره های الروشه. جرج گفت: ساعت 4 عصر منتظرت هستم. کشیش گفت: بسیار خوب. می بینمت جرج. نسیمی که از سوی دریا می ورزید، خنک بود. کشیش دکمه های قبایش را تا بالا بسته بود و کلاه پشمی اش را تا نیمه ی گوش هایش پایین کشیده بود. جرج اما کتی زرشکی پوشیده بود با پیراهنی سفید و کراواتی قهوه ای. رستورانی که آن ها روی ایوانش نشسته بودند، رو به دریا بود و صخره های الروشه سمت چپ آنها قرار دانست و موج های دریا خود را به صخره ها می کوبیدند و کف های سفید، متلاطم و ناآرام، به رقص در می آمدند. به تعبیر جرج: خون سفید جوشان آب در ستیز با صخره های عشاق ناکام. پیش از این که پیشخدمت دو فنجان قهوه را روی میز بگذارد، هر دو چشم به صخره ها دوخته بودند؛ صخره هایی که نماد بیروت بودند و برای ساکنان این شهر، خطراتی را تداعی می کردند. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
✨ ✨✨ ✨☘✨ ✨☘☘✨ ✨☘☘☘✨ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ به نظر من او برای حفظ قدرت و حکومتش، تلاش زیادی نکرد. از اصول و باورهای دینی اش فاصله نگرفت تا مثل هر حاکم دیگری، بخواهد مدت بیشتری حکومت کند. حتی بعد از مرگ پیامبر اسلام، از حق حکومت که به او تعلق داشت، گذشت و با آن هایی که حکومتش را غصب کرده بودند، از در مماشات برآمد و به آن ها در شیوه حکومت داری یاری رساند. سئوال من این است: اگر حکومت برای بقا و گسترش و حفظ دین لازم بود، چرا على حكومتش را عین دین و دیانتش حفظ نکرد؟ او انگار حکومت را به هر قیمتی نمی خواست و داشتن حکومت را جزء اصول دینش نمی دانست. جرج گفت: سؤال بسیار خوبی پرسیدی. من در کتاب خودم نیز نوشته ام که حکومت از نظر علی بن ابیطالب حقی نبود که خداوند آن را به یکی از افراد بشر ببخشد و تا روزی که او بخواهد همچنان در آن مقام باقی بماند. همان طور که خلاف آن را بعدها در دوران سلطنت بنی امیه و بنی عباس دیدیم و چنان که در قرون وسطی در اروپا نیز چنین بوده؛ حاکمان ظالم حکومت را به هر قیمتی حق خود می دانند. حقی که خدا و دین به آن ها داده است و کسی نمی تواند آن را ساقط کند. در حالی که علی می گوید: اگر تو را به ولایت انتخاب کردند و همه در آن اتفاق نمودند، به کار آنان رسیدگی کن و اگر اختلاف کردند، آنان را به حال خود واگذار. على باز در همین زمینه در خطبه ی بیعت می گوید: ای مردم! من فردی از شما هستم؛ سود و زیان شما، سود و زیان من هم است و حق را هیچ چیزی نمی تواند از بین ببرد. ای مردم! به خدا سوگند من شما را به طاعتی ترغیب نمی کنم مگر آن که نخست خودم به آن عمل کنم و از هیچ زشتی و گناهی شما را نهی نمی کنم مگر آن که پیش از شما، خودم از آن دوری می نمایم. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
✨ ✨✨ ✨☘✨ ✨☘☘✨ ✨☘☘☘✨ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ پس توجه به افکار و نظرات توده ی مردم، ضرورتی است که حاکم در امر حکومتش از آن بهره مند می شود. من در طول تاریخ و در عصر حاضر، هیچ حاکمی را ندیدم که مبنای حکومتش را مثل علی به خواست مردم قرار داده باشد. به عقیده ی من، علی پایه گذار جمهوریت واقعی بود. علی می گوید: دلهای مردم گنجینه های حاکم است؛ هر گونه عدل یا ظلمی را که در آن ها بگذارد، همان را باز خواهد یافت. به همین دلیل بود که علی رغبتی به حکومت داری نداشت و وقتی هم به حکومت رسید، تنها حاکمی بود که از مردمش می خواهد و به آن ها هشدار می دهد که از هیأت حاکمه ی خود حساب پس بگیرند و به کارهای آن ها نظارت کنند. او حاکمان را خدمت گزاران مردم می داند و خطاب به مردم می گوید: آیا به خشم نمی آیید و انتقام نمی گیرید که ابلهان به شما حکومت کنند؟ پس همگی به ذلت و خواری خواهید افتاد و به نابودی محکوم خواهید شد. کشیش همان طور که فنجان قهوه در دستش بود پرسید: اگر داشتن حکومت دینی به معنای بقای دین نیست، پس چرا حاکمان دینی پس از علی، اصرار به استقرار حکومت دین داشتند و حکومت را لازمه ی دین می دانستند؟ مثل بنی امیه و بنی عباس که مدعی بودند نابودی حکومتشان مساوی نابودی دین است. جرج پاسخ داد: کافی است افکار آن ها را در برابر افکار و سخنان على قرار بدهی؛ خواهی دید که بنی امیه و بنی عباس دروغ می گویند. آن ها حکومت را برای دنیای خودشان می خواستند و به دین تمسک می جستند. دین بهانه ای بود تا حکومت کنند. دین را در خدمت قدرت و می خواستند، نه حکومت را در خدمت دین. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃💠🍃 🍃💠💠🍃 🍃💠💠💠🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ اما على هزار و چهارصد سال پیش، از آنان پیشی گرفته و با آن که در دورانی زندگی می کرد که بربریت و برده داری و کوته فکری و تنگ نظری حتی در پیشرفته ترین کشورهای آن عصر بیداد می کرد، می گوید: به خدا سوگند، داد ستمدیدگان را از ستمکاران بستانم و دماغ ظالم را با این که او را خوش نیاید، به خاک بمالم. یا آن جا که می گوید: هیچ بینوایی گرسنه نماند مگر جمعیت ثروتمندی از حق او بهره مند شدند. و یا هیچ نعمت فراوانی را ندیدم، مگر آن که در کنارش حق ضایع شده باشد. جرج سرش را در تأیید سخنان کشیش تکان داد و گفت: پدر ایوانف! اگر ما تا فردا صبح هم بنشینیم و همین طور از فضایل علی بگوییم، باز سخنانمان پایانی نخواهد داشت. حالا اگر موافقی، در ساحل دریا قدمی بزنیم و بحث خود را ادامه بدهیم. کشیش از جا برخاست و گفت: موافقم جرج. برویم. * * * خرید هایی که ایرینا انجام داده بود و سوغاتی هایی که یولا بسته بندی کرده بود و کتاب هایی که کشیش خریده بود، توی چمدان و ساک دستی آن ها جا نمی شد. سرگئی به سفارش یولا، چمدانی مشکی رنگ خریده بود و دو ساعتی قبل از حرکتشان به طرف فرودگاه، آمده بود تايولا سوقاتی ها را توی آن بریزد، اما قبل از این که یولا بخواهد چمدان را پر کند، کشش بقچه ی کتاب قدیمی اش را داخل آن گذاشت و گفت: این چمدان محکم تر و امن تر از ساک دستی و چمدان خودمان است. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃💠🍃 🍃💠💠🍃 🍃💠💠💠🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ آنوشا روی زانوهای کشیش نشست و سرش را به سینه ی او چسباند. کشیش موهای او را نوازش کرد، گونه اش بوسید و گفت: تابستان منتظر شما هستم که بیاید به مسکو. می خواهم با آنوشا در میدان سرخ مسکو عکس بیندازم. آنوشا به سرگئی نگاه کرد و گفت: ما تابستان به مسکو می رویم پدر؟ سرگئی گفت: بله دخترم، چرا نرویم؟! اما حالا باید بابابزرگ و مامان بزرگ را برسانیم به فرودگاه تا تابستان که نوبت ما هم برسد. *** فرودگاه مسکو، در آن وقت شب، آنقدر شلوغ بود که هر کسی سعی می کرد ساک و چمدان هایش را بردارد و با عجله از سالن فرودگاه بزند بیرون کشیش و ایرینا، هر دو خسته و خواب آلود ساک و چمدان هایشان را برداشتند و راه افتادند به طرف در خروجی که پرفسور در آنجا انتظارشان را می کشید. او به محض دیدن کشیش جلو آمد، همدیگر را در آغوش گرفتند و کشیش، شرم زده از او عذرخواهی کرد که مجبور شده است این وقت شب به فرودگاه بیاید. بین راه توی ماشین لادای سفیدرنگ پرفسور، ایرینا میخواست که ماجرای سارقان به منزلش را از زبان پرفسور بشنود و او همه ی ماجرا را شرح داد و در نهایت گفت: اول باید به اداره ی پلیس برویم. لازم است مأموری با ما بیاید تا مهر و موم در خانه را باز کند. وقتی در را مهر و موم کردند، من آنجا بودم. خوشبختانه چیزی از لوازم منزل به هم نریخته بود، جز اتاق کار کشیش. ایرینا به محض ورود به خانه، همه جا سرک کشید. خدا را شکر کرد که چیزی از وسایل منزل به سرقت نرفته است. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
به قسمت قبلے☝️ 🍃 🍃🍃 🍃💠🍃 🍃💠💠🍃 🍃💠💠💠🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ کشیش نگاهش به ایرینا بود و حواسش جای دیگری سیر می کرد. ایرینا هر چه نگاهش کرد، حرفی از او نشنید. در حالی که به طرف اتاق خواب می رفت گفت: تا صبح همان جا بنشین! به درک که چمدان گم شد. بعد در اتاق را محکم پشت سرش بست. کشیش چون شبحی ساکت و بی حرکت، کنار چمدان نشسته بود، با قامتی خمیده و سری فرو افتاده و چشم هایی فرو بسته. خواب بود یا بیدار؟ مرده بود یا زنده؟ وقتی صدایی شنید، به خود آمد. انگار کسی او را به نام می خواند پدر ایوانف! وقتی برای بار دوم صدا را شنید، به سختی سرش را بلند کرد. چشم هایش را گشود. مردی جوان با ردایی سفید و محاسنی بلند، مقابلش ایستاده بود. مرد، چشم هایی درشت و مردمکی سیاه داشت. کشیش لحظاتی خیره نگاهش کرد. غریبه نمی نمود، انگار او را بارها دیده بود. جوان بقچه ای را که توی دست هایش بود، بالا آورد. کشیش که چشمش به بقچه خورد، مثل برق گرفته ها از جا بلند شد. با دیدن بقچه ی کتاب قدیمی اش در دست جوان، گویی همه ی خستگی سفر و غم و اندوه گم شدن چمدان از او رخت بست. فکر کرد این جوان کتابش را برایش آورده است، اما چرا بدون چمدان؟ خواست همین سؤال را از او بپرسد، حرفی بزند و حداقل تشکری کند که چنین کتاب با ارزشی را به او بازگردانده است. اما هر چه کرد صدایی از حلقومش بیرون نیامد. لبهایش انگار به هم دوخته شده بود و زبانش چون تخته سنگی در دهانش سنگینی می کرد. صدای جوان، نرم و سبک به گوش رسید. انگار این صدا از راه بسیار دوری می آمد: - پدر ایوانف تو امانت ما را به خوبی پاس داشتی. آن طفل امروز در روح تو رشد یافته و وجودت را در بر گرفته است. چراغی در وجودت فروزان گشته، که روشناییش چراغ راه و گرمایش ذخیره آخرتت خواهد شد. بدان پدر ایوانف که ما به یاد مؤمنان خود هستیم و آن ها را فراموش نمی کنیم؛ به ویژه تو را که قبای کشیشی را با عبای علی بن ابیطالب آمیختی و روح عریانت را کسوتی پوشاندی که جز رستگاران چنین کسوتی بر تن ندارند. ما امانت خود را برداشتیم تا ببینیم بعد از تو چه کسی مستعد پذیرش آن است. حال بیا و پیامبر خود عیسی مسیح را بدرقه کن! کشیش گنگ و گیج بود، نمی دانست خواب است یا بیدار. به سختی قدمی جلو برداشت. جوان به جای این که به طرف در خروجی برود، به سوی دیواری رفت که تابلویی قدیمی عیسی مسیح روی آن نصب شده بود. کشیش دیگر نای حرکت نداشت، ایستاد و به جوان نگاه کرد که کم کم تبدیل به نور شد، به هاله ای سفید که به طرف رفت و در آن محو گردید. کشیش با صدای ایرینا به خود آمد و چشم هایش را باز کرد: - خدا مرگم را بدهد! از دیشب تا حالا این جا خوابیده ای؟ بلند شو که باید برویم فرودگاه. شاید بشود چمدانمان را پیدا کنیم. بلند شو دست و صورتت را بشوی تا من صبحانه ات را آماده کنم. کشیش به عکس عیسی مسیح روی دیوار نگاه کرد و گفت: لازم نیست برویم فرودگاه. کارهای مهمتری هست که باید انجام بدهم. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🅾مقایسه قدرت خرید در ایران و کشورهای همسایه🅾 💠چند روز پیش آقای  در واکنش به گرانی بهای گوشت گفته بود: «بروید در کشور‌های همسایه و ببینید که گوشت در آنجا چند دلار است».💠 1⃣ : در عراق، یک کیلو گوشت گوسفندی بدون استخوان (که بیشتر به صورت چرخ‌کرده است و اگر کسی چرخ نکرده بخواهد، عموما گوشت با استخوان می‌خرد)، بسته به کیفیت گوشت (بره یا گوسفند پیر)، جای قصابی (در محله‌های قدیمی و فروشگاه‌های نه چندان تمیز، یا در فروشگاه‌های بهداشتی و تمیز) بین ۱۲ تا ۱۵ هزار دینار در نوسان است. هرچند بیشتر مردم ترجیح‌شان با همان گوشت‌های ۱۵ هزار دیناری است. اما نکته اینجاست که متوسط دستمزد ماهانه یک کارگر ساده در عراق، ۷۵۰ هزار دینار است که می‌شود پنجاه کیلو گوشت بی‌استخوان گوسفند. 2⃣ : گوشت گوسفند بی‌استخوان در افغانستان، کیلویی ۳۰۰ افغانی (واحد پول افغانستان) است که به نرخ امروز صرافی‌ها (هر افغانی ۱۷۲ تومان) می‌شود ۵۱.۷۲۰ تومان. بهای دستمزد یک کارگر ساده در افغانستان خیلی متفاوت است. اما یک کارمند به‌طور میانگین اگر در ادارات دولتی باشد، ماهانه ۱۴ هزار افغانی دستمزد می گیرد. اما در نهاد‌های غیردولتی ماهانه میانگین دستمزدشان ۳۰ هزار افغانی است؛ بنابراین یک کارمند دولتی می‌تواند ماهانه نزدیک ۴۷ کیلو گوشت گوسفند بی‌استخوان بخرد و اگر کارمند نهاد‌ها و شرکت‌های خصوصی باشد، ماهانه یکصد کیلوگرم. 3⃣ : اگرچه میانگین دستمزد ماهانه یک کارگر در این کشور پایبن است (تقریبا صد دلار)، اما بسیاری از خدمات و کالا‌ها هم در این کشور رایگان یا ارزان است. برای نمونه گاز شهری رایگان بوده و گوشت گوسفندی بی‌استخوان هم هر کیلو ۶۵ سنت است. به سخن دیگر با یک دلار می‌توان یک کیلو و نیم گوشت گوسفندی بی‌استخوان خرید و با دستمزد یک ماه یک کارگر می‌تواند صد و پنجاه کیلو گوشت بخرد. 4⃣ : اگرچه همسایه ایران نیست، اما فاصله چندانی هم با ما ندارد و برای رسیدن به آن می‌توان از ترکمنستان یا افغانستان گذشت. بهای یک کیلو گوشت بی‌استخوان گوسفندی در این کشور، ۴۰ هزار سامانی (یا آنگونه که خودشان تلفظ می‌کنند، سُم) است که می‌شود ۴.۸ دلار. میانگین دستمزد یک کارمند در این کشور، ماهانه ۱.۵۵۰.۰۰۰ سامانی است که می‌شود ۱۸۶ دلار. یعنی یک کارمند می‌تواند ماهانه ۳۸ کیلو گوشت بی‌استخوان گوسفند بخرد. 5⃣ : مغولستان گزینه جالبی است برای توصیف بازار گوشت. مردم این کشور بیشترشان دامدار بوده و گله‌های گوسفند، شتر، گاو، اسب و خوک را برای گوشت و فراورده‌های لبنی پرورش می‌دهند. بهای یک کیلو گوشت گوسفند در این کشور، کمتر از سه دلار است و البته برای همگان، در دسترس. نکته جالب اینکه مغول‌ها خیلی مشتاقند به ایران گوشت یا دام زنده بفروشند. در یک کارگاه آموزشی در پایتخت این کشور، وقتی معاون امور دام‌شان فهمید من ایرانی‌ام، تلاش زیادی کرد متقاعدم کند تا واسطه میان آن‌ها و مسئولین ایرانی شوم برای صدور گوشت یا دام زنده (ایران سفارتخانه در مغولستان ندارد و سطح روابط دیپلماتیک‌مان بسیار پایین است). وقتی به ایران آمدم، با چند مسئول دولتی و حتی سرمایه‌گذار خصوصی نامه‌نگاری کردم و شرایط خوب مغولستان در این زمینه را توضیح دادم. اما هیچ‌یک پاسخم را ندادند. به نظرم در این شرایط بد نیست مسئولان یا سرمایه‌داران خصوصی، به توانمندی‌های مغولستان در این زمینه بیشتر توجه کنند. 6⃣ : بهای گوشت بی‌استخوان گوسفند در ایران، تقریبا ۷ دلار است و دستمزد یک کارگر ایرانی (با همسر و دو فرزند) یک و نیم میلیون تومان یا ۱۱۵ دلار؛ بنابراین با یک ماه دستمزدش می‌تواند ۱۶.۵ کیلو گوشت گوسفند بدون استخوان بخرد که پایین‌تر از همه کشور‌های همسایه و نزدیکی است که بررسی کردیم. ✅کلام آخر: البته که با هم‌سنجی و مقایسه بهای یک کالای (حتی اساسی) نمی‌توان درباره میزان رفاه مردم یک کشور نتیجه‌گیری کرد. اما می‌توان به ادعا‌های نادرست برخی مسئولین پاسخ داد؛ مسئولینی که هنگام اشاره به سطح رفاه، ایران را با کشور‌های توسعه‌نیافته مقایسه می‌کنند و هنگام اشاره به بهای کالاها، با کشور‌های پیشرفته. هرچند همانگونه که نشان دادیم، همین آمار‌ها و ادعا‌ها هم گاهی نادرست است. 🔻 @chaharrah_majazi 🔺
♻️ ⚠️ آمریکا برای ایران به سبڪ ⚠️ 💥 از کسی پوشیده نیست که مجاهدین خلق یک گروه تروریستی است که دستش به خون جوانان زیادی آلوده است ، تاریخ نویسان ، تاریخ کشتار وحشتناک شان را بسیار نوشته اند . اما سیاست ایالات متحده آمریکا که تبحر فراوانی در تغییر مفاهیم و ساختن ارزش هایی توخالی اما با ظاهری موجه دارد ، این بار در کنار مجاهدین خلق (تروریست) نشسته و با تروریستی خواندن رژیم ایران ، از مجاهدین برای طرح راه حل دوم برای مقابله با آن مشاوره میگیرد! روز پنج شنبه۲۰/۴/۹۸ ، کنفرانس سالانه مجاهدین خلق در آلبانی محل استقرار مجاهدین با حضور مشاور ارشد ترامپ برگزار شد ، تا با کمک یکدیگر الترناتیو برای مقابله با ایران طراحی کنند ، در این کنفرانس و رودی جولیانی با یکدیگر دیدار میکنند 🔰به چند جمله از گفته های آنان توجه کنید : مریم رجوی: تحریم خامنه‌ای و دفاتر او باید به و به‌عنوان نقطه پایان بازی موهوم اعتدال و میانه‌روی در رژیم ولایت‌فقیه تعمیم پیدا کند. وزارت اطلاعات آخوندها باید مانند سپاه پاسداران در لیست تروریستی وزارت‌خارجه آمریکا و اتحادیه اروپا وارد شود. رژیم و پاسداران آن باید از عراق، سوریه، یمن، لبنان و افغانستان بیرون انداخته شوند رودی جولیای: اکنون باید روی این متمرکز بشویم که اروپا نیز همان کار را انجام دهد... باید تحریم‌ها را افزایش بدهیم و اروپایی‌ها را با خود همراه کنیم. باید کاری کنیم که مردم آمریکا بدانند آلترناتیوی برای این رژیم وجود دارد. ما باید مردم آمریکا را با مجاهدین آشنا کنیم». ❇️حاشیه و نکات مهمی که باید بدانیم: 🔘دیروز با شانتاژهای تبلیغاتی سعی داشت از ابزار اعدام های سال ۶۰ و تخریب رقیب به نفع خود نتایج انتخابات را تغییر دهد ، لیکنـ امروز منافقین (همان اعدامی های سال ۶۰ )پاسخ دایه مهربان تر از مادر خود را دادند 🔘آمریکا دارای چالشهای داخلی است ،یکی از آنها عدم اقناع مردم نسبت به ستیز دولت ایالات متحده با ایران است و این دولت قصد دارد این چالش را با روش های مجاهدین ( خلق ایرانی) حل کند ! 🔖 @chaharrah_majazi 🔖
⚡حجه الاسلام سید حمید #روحانی : سریال #گاندو برجامی هارا به هذیان واداشته است ! #تاریخ_نگار_انقلاب 🔋 @chaharrah_majazi 🔋
- کانال ها و تحلیل گرهای مختلف بعد از سخنرانی روحانی در نشستن خیلی با استدلال دارن رو با روحانی مقایسه میکنند! +پ.ن.پ : میگم آخه بنی صدر که اونجوری حرف میزد تو جمع مردم، که ۱۳هزارو ۵۰۰ عضو داشت حمایتش می کردند ، که هموناهم نداره ...😁 ⏩ eitaa.com/chaharrah_majazi
⛔️آقای اگر نمی تواند ادامه عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب، در یادداشت کوتاهی در کانال تلگرامی خود درباره‌ی اتفاقات اخیر نوشت: به نظر بنده در تاریخ ۴۰ سال انقلاب هیچگاه دولت در چنین وضع بغرنجی قرار نداشته است. تنش در روابط خارجی، مشکلات شدید اقتصادی و فقدان بودجه، تنش و بروز شکاف با جامعه و مردم، و بی اعتمادی کامل و گسترش فساد و از همه بدتر تنش درون ساختار قدرت به نحوی که بدترین حملات علیه دولت نه از تیرانا که از داخل کشور و نهادهای قدرتمند انجام می‌شود و البته اقای روحانی هم در همین مجموعه ایفای نقش می‌کند. معلوم نیست هنگامی که می‌خواهند بنزین را سه برابر کنند که به حمایت همه جانبه نیاز است سخنرانی یزد را باید چگونه تفسیر کرد؟ در هر حال ادامه‌ی این وضع جز زیان برای کشور نتیجه‌ای ندارد. تنش هم خطرناک است. اگر اقای روحانی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد یا گمان دارد اجازه نمی‌دهند که در سطح حکومت به تفاهم نسبی برسد، بهتر است ادامه ندهد و بدون تنش کناره‌گیری کند. این وضع به نفع هیچ‌کس نیست. @chaharrah_majazi ⏮⏮
هدایت شده از منتظری که بود؟
💥وقتی سنگ پا هم کم می آورد.... نقدی به بیانیه ۷۷ نفر از درباره اخیر 🔻🔻🔻 ✳️ روز یکشنبه ۲۶ آبان ۹۸ در بحبوحه اغتشاشات اشرار و اوباش در برخی از نقاط کشور که با سو استفاده از اعتراضات و مطالبات به حق مردم و با هدایت عوامل خارج نشین، امنیت و آرامش کشور را هدف قرار داده بودند، جمعی از اصلاح طلبان در بیانیه ای گستاخانه بجای پذیرش مسئولیت خود در به وجود آمدن این وضعیت برای کشور و با ادعای دفاع از حق اعتراض مردم، با پررویی هرچه تمام تر، به نیروهای حافظ امنیت کشور حمله کرده و خواستار محاکمه آنان شدند. ✳️ نکته جالب توجه آن است که این افراد علی رغم آنکه از گروه های مختلفی همچون: ، و و... هستند ولی به طور قاطع از حامیان، طرفداران و همفکران به حساب می آیند و نقش بسزایی در روی کار آمدن این دولت دارند. ✳️ از جمله این افراد فرزند و نیز همسرش است، با توجه به در دست داشتن مسئولیت پس از مرگ وی، در انتخابات سال 92 و 96 با استفاده از این جایگاه از حامیان جدی و صریح بود و بیانیه های صادره از طرف دفتر آقای منتظری در حمایت از خود گواهی روشن بر این ماجرا می باشد. ✳️ ظاهرا و دیگر دوستان اصلاح طلبش فراموش کرده اند که با چه ادبیات و وعده هایی مردم را متقاعد به رای دادن به دولت فعلی کردند و در این راه از دروغ و سیاه نمایی چیزی فرو گذار نکردند، پس نمی توانند امروزه خود را جدای از بدانند و باید نسبت به کارنامه این دولت که حامی آن بودند و اکنون چنین اوضاع بحرانی را برای به بار آورده است، پاسخگو باشند نه اینکه با فرار رو به جلو از پاسخگویی شانه خالی کنند. ✳️ این موضوع وقتی مضحک تر می شود که در بین امضا کنندگان نام نیز به چشم می آید، فردی که در حال حاضر از مسئولان دولت و دستیار نیز می باشد و با امضای این بیانیه بطور رسمی خلاف موضع در اغتشاشگر و مزدور نامیدن بانیان این اتفاقات، موضع گرفته است. 📌کانالِ منتظری که بود؟ @WhowasMontazeri
نامه بسیج طلاب 3 حوزه علمیه/ آقای ! درباره مقصران ماجرای هم خواهان تشکیل دادگاه ویژه شوید بسیج طلاب 3 حوزه علمیه ، و از روحانی خواسته‌اند تا همانطور که برای حادثه سقوط هواپیما خواستار تشکیل دادگاه ویژه شده، برای مقصران ماجرای سهمیه‌بندی بنزین که باعث کشتن عده‌ای شد نیز تقاضای تشکیل دادگاه ویژه دهد. @chaharrsh_majazi 🔸🔹
آذری در حالی توهین را مذموم میشمارد که هیچ گاه در مورد توهین های سریالی حسن نسبت به منتقدانش هیچ سخنی نگفته است .. https://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
از استانداردسازی برای خوزستانی‌ها تا استاندارد‌سازی برای همه، تنها یک فاصله بود که آنرا به ملت شریف ایران هبه کرد https://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
📃 به بهانه ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۹ و سخنرانی بنی صدر در دانشگاه تهران 🔴سابقه ی گرایش سران فتنه و اصلاحات با رسانه های ضد ایرانی غربی از جمله سید محمد خاتمی که از رفرم های جمهوریت و انقلاب سخن می گوید وهمچنین تمایل و ذوق زدگی اخیر احمدی نژاد در مصاحبه با رادیو فردا و... نقش رادیو اروپای آزاد در دهه ۶۰ را تداعی میکند! طنز روزنامه جمهوری اسفندماه ۶۰ از زبان رادیو اروپای ازاد : "رادیوهای مترقی بسیار آزاد : این صدا صدای آمریکاست واشنگتن پایتخت ماست شوروی باور ماست صدام نوکر ماست حسین اردنی پیشخدمت ماست اینم بگیم طرفدار پولداراست از همه بهتر همسنگر منافقاست در ضمن یاور مستکبراست یادمون نره مرکز غلط کردنهاست گزارش می دهیم خبرها بی محتواست رسیده از آقایان مزدور است پامون همیشه در هواست دخالت نظامیمون برای همه بی ویزاست تجاوزمون در تمام دنیاست ایران دشمن ماست اینک پایان خبرهاست شب بخیرمون با بی دیناست." ✌️ ترور رسانه ✌️ https://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
از طریق حمل‌ونقل کشور، سالانه سه برابر یارانه‌ی پرداختی، میتوانیم درآمد ترانزیتی داشته‌باشیم. تنها یک‌مورد آن، اتصال روسیه و هند ازطریق حمل و نقل ریلی توسط ایران است که باعث می‌شود. 💠رتبه‌ی ایران در مشارکت برای بازسازی سوریه، چهاردهم است.درحالیکه سهم بعنوان دشمن استراتژیک سوریه بسیار بیشتر از ایران است. فقر در دولت بشدت احساس می‌شود! 💠روسیه سالانه بیش‌از یازده میلیارد دلار صیفی‌جات وارد می‌کند و سهم ایران تنها صدوبیست میلیون دلار است. و این میان بخش قابل‌توجهی از محصولات کشاورزی ما مانند گوجه و سیب‌زمینی و پیاز در طول سال، معدوم می‌شوند! فقر در دولت بشدت احساس می‌شود @Terrorofmedia
مسعود پزشکیان امروز در جلسه‌ای با رییس جمهور بودم و او اجازه نمیداد برخی از وزیران حرف بزنند./ اقتصاد آنلاین پ.ن: آزادی بیان به رنگ @terrorofmedia
ترور رسانه
پاسخ «همتی» به کنایه‌های جهانگیری ▪️برکناری‌ام بدون فرآیند قانونی صورت گرفت رئیس سابق بانک مرکزی:
◼️چندصدایی و عدم هماهنگی بین اعضای دولت روحانی بشدت احساس می‌شد.بعنوان مثال، صحبتهای دوگانه و متفاوت رییس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد درباره‌ی بورس، صحبتهای متناقض نوبخت و همتی راجع به دلایل چاپ پول توسط بانک مرکزی، عدم هماهنگی و اختلاف بین وزیرکشاورزی و وزیر صمت درباره تامین نهادهای دامی و... تا کنایه های دیروز و امروز همتی و جهانگیری نسبت به یکدیگر،گواه این حقیقت است که نتوانست حتی در میان اعضای کابینه‌ی خود و ایجادنماید که ضربات آنرا در زندگی مردم شاهدیم. @Terrorofmedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، سازنده‌ی ساختمان آبادان، از سوی وزارت صمت دولت در سال ۹۷ به عنوان چهره ماندگار شناخته‌شد😐 ➕تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! @Terrorofmedia
↙️رویه در تحلیل و پردازش انتخابات های ایران مبتنی بر اسناد 🔴تجارب نزدیک روابط آمریکا و ایران ،تلنگری برای قسمت 3⃣ ۱۰دی۱۳۵۸ « نامزد برای این سمت نامزد شده اند، اما مشخص نیست که چه تعداد از آنها واقعاً قصد ادامه دارند. تهران گفته است که انتخابات در 25 ژانویه برگزار می شود و در صورتی که هیچ نامزدی اکثریت را کسب نکند، دور دوم برگزار می شود. بر اساس قانون اساسی جدید، آیت الله خمینی قدرت نامزدها را دارد. از جمله افرادی که تاکنون برای ریاست جمهوری نامزد شده اند عبارتند از: _فرمانده نیروی دریایی دریادار مدنی _قطب زاده وزیر کشور _وزیر اقتصاد بنی صدر _طباطبایی معاون سابق نخست‌وزیر _نخست وزیر سابق بازرگان (رادیو بغداد گزارش می دهد که نام نویسی خود را پس گرفته است) _ داریوش فروهر، عضو شورای انقلاب و رهبر قدیمی حزب پان ایران _ پروفسور جلال الدین فارسی، استاد نسبتا ناشناس دانشگاه، نامزد حزب جمهوری اسلامی خمینی گزارش شده است. اگر درست باشد، برنده احتمالی است. او مدتهاست که روابط بسیار نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین داشته و مدتی را در لبنان گذرانده است. حزب اعلام کرده است که نامزد خود را معرفی نخواهد کرد، اما از نامزد خمینی حمایت خواهد کرد. خمینی گفته است که رئیس جمهور نباید باشد. آیت الله که انتظار زیادی برای کاندیداتوری داشت، گفته است که تا زمانی که خمینی درخواست نکند، نامزد نخواهد شد.» 📌ارزیابی انتخابات فعلی توسط صدها برابر وسیع تر این مدل اطلاعات است. 🗳🗳 @terrorofmedia