eitaa logo
خاکستر زرد''
365 دنبال‌کننده
848 عکس
66 ویدیو
0 فایل
توکل به نام و نامی حق' ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17086711257614 چنل زاپاس: @the_yellow_moon2 قتلگاه: https://eitaa.com/Slaughterhouse گپ: https://eitaa.com/joinchat/1578369907Caf0fdd0007
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکستر زرد''
نمیدونم چند روز از اینکه اسمش رو افسردگی گذاشتن میگذره احساس تنها بودن تمام سرم رو پر کرده؛ کلی کار
سرفه های الکی خشک* و شکستن سکوت* یحتملا از علاقم به روانشناسی و روانپزشکی میدونید! از اینکه ساعتها بشینم راجب یه اختلال بخونم ، راجبشون حرف بزنم و یا شاید بنویسم علائمشونو بشناسم و دنبال درمانشون توی تک تک کتابا و مقاله ها بگردم... چند وقتی بود که میدونستم با افسردگی دست و پنجه نرم میکنم ، علائم آشکارم و احوالاتم زیادی واضح بودن اما نمیخواستم تا قبول کنم و بعد چند روزی رو گذروندم که علائمم شدید تر شد به همراه اینکه دچار اضطراب بعد از سانحه شدم! شروع کردم با نوشتن تا این لحظات رو یادم نره و همینطور نحوه ی رد شدن از اون لحظه ها... تیکه های نوشته شده ی این پیام قرار بود تا یه جایی بین خاطرات خودم مخفی بمونن اما به این فکر کردم که هِی شاید یکی هم مثل من یکی از این خط ها رو درک کنه و نیاز داشته باشه تا شنیده بشه و حتی بفهمه داره با چه چیزی سر و کله میزنه! گذاشتم تا تمام جملات این نوشته که توی فواصل زمانی جدا از هم نوشته شده دست نخورده باقی بمونن ، در واقع اون خالصیِ حالِ بد که نمیتونه به خوبی منظورش رو برسونه و خیلی نکات ریز و درشت دیگه پشت صحنه ی این پیام... اگه دوران بدی رو میگذرونین لازم نیست که مخفی بشید ، دوری کنید از خودتون و نادیده اش بگیرین! مراقب حال قشنگتون باشید رفقا ارادتمند شما ؛ برهان
بَه عزیزان دایی! حال قشنگ همگی؟ روز دانش آموز رو به تک تک عضو های دانش آموزمون تبریک میگم!💛 پ.ن: بعضی ها هم مثل من آخرین باریه که امروز بهشون تبریک گفته میشه..
خواهر کوچولو داشتنم خیلی عجیبه یهو در اتاقو باز میکنه و نعره زنان میگه '' میخوام بخورمت'' ...
خاکستر زرد''
بهشت ، کدام سراب برای عبد گناهکار بود؟ جهنم ، آرزوی کدام عاشق؟ و تو ، حاصل کدام نجوای شیطان هنگام سق
نوای محزون دور تا دور سرش چرخید و باری دیگر تقلای یک زندگیِ محکوم به اسیری بود. غم، بانگ تو خالی اش را در دست گرفت ؛ نواخت ، نواخت و نواخت... فصلِ سیب های به بار نرسیده بود! فصلِ گناه با خاموشی باور ها! ⇦خاکستر زرد
مشکلات انقدر دنبالم میگردن تا به بهترین نحو ممکن ضربه بزنن!
من پاییز نداشتم... هر روزش یه قسمت از مجموعه ی ''شاید برای شما هم اتفاق بیفتد'' بود.
خاکستر زرد''
درود! بچها میدونم خیلی وقته خیلی از پی وی هاتونو چک نکردم ، جواب ناشناس هاتون رو ندادم و فعالیت نداش
حقیقتا اون رفیق و همکلاسی من بابت سرطان خون از دیروز وارد کما شده... ممنون میشم براش یه حمد شفا بخونین.
من مطمعنم این استخوونا برای یه نوجوان هم سن من نیست... یه جای کار میلنگه! پ.ن: حتی هنوز دستمم توی آتله اگه شوخی نیست پس اینا چیه!!!!
https://eitaa.com/hayatposhti/3278 این لحظه ها خیلی عجیب قشنگن
تقریبا من بابت مرگ اطرافیانم خیلی سخت باورم قبول کردنش برام به شدت وقت گیره و یه جاهایی فکر میکنم اطرافیانم باهام شوخی میکنن؛ قدرت تحلیل و تفکر مغزم ازم گرفته میشه. نمیدونم تجربش برای شما هم پیش اومده یا نه اما اون لحظه ای که غمش رو پذیرفتین خیلی دردآوره...
من وقتی'' خستم '' به شدت صحبت میکنم نمیخوابم بیشتر کار میکنم بیشتر میخندم و شوخی میکنم بیشتر از همیشه نشخوار فکری میکنم و بیشتر شروع به کار احمقانه کردن میکنم فقط چون خسته بودم.
https://eitaa.com/hayatposhti/3279 حقیقتا منم امیدوارم دوستتون مثل فامیلیش از ته دل خوشبخت و سلامت باشه! متاسفانه اطراف ما آدمای زیادی هستن که با مشکلات جسمی ، روانی و روحی زیادی سر و کله میزنن اما میزان توجه بهشون هر روز کمرنگ و کمرنگ تر میشه و بعد یه خاطره ما رو یاده اونا میندازه که یه وقتایی لبخندشون چقدر عمیق و واقعی بوده ، یه جاهایی حتی چقدر دوست خوبی بودن و یا یه عضو از خانواده و فامیل که نبودشون توی چشم میزنه. خلاصه رفقا ، مراقب ''خوشبخت'' های زندگیتون باشید!
ماشاءالله کارنامه قلمچی که نیست کارنامه ی اعمالمه که توسط فرشته ی شونه ی سمت چپم نوشته شده همونقدر نابود ، همونقدر وحشتناک🗿
آدمای حال خوب کن یکی از موهبت های الهی ان!
خاکستر زرد''
این حجم از کافئین رو توی بدنم دیگه نمیتونم تحمل کنم
این حجم از کافئین ، چایی و انرژی زا رو توی بدنم دیگه نمیتونم تحمل کنم.
هدایت شده از خاکستر زرد''
او هم پشت پنجره ایستاده بود، یک پنجره ی قدی اما شیشه ها شکسته بودن و ردِ هر تَرَک، آغشته به قطره های شکستِ خون ، دنیا نه تلفیقی از رنگین کمون و غنچه های رز بود نه مثل آثار کلود مونه بوی قهوه میداد. دنیا پر شده بود از قرمز و مشکی مثل یک پروانه که نمی تونست بال های خودش رو ببینه.. مثل یک شمع که برای مرگ هر پروانه می سوخت. بویِ مرگ می داد، بویِ تعفنِ شکستِ یک جوهر برای زندگی.. ⇦خاکستر زرد
آبرو فقط اونجا که آهنگو بلد نیستی ولی تو فازی و الکی لب میزنی... ولی یکی داره تو رو میبینه:
از اون ساعات در شبم که میخوام بدبختیای زندگی رو به بعد موکول کنم!
دیدین جدیدا یه اخلاق مزخرف رو یه اسم ترجیحاً خارجی میزارن و به خودشون میبالن که اون اخلاق رو دارن!...
آهنگای محلی منو به وجد میارن
من دیوارای خونه ی خودمون رو میخوام.