خاکستر زرد''
به مناسبت همین روز قشنگ میخوام براتون جوک بگم در کنار هم بخندیم خب: یه روز یه مرده میره بانک ضامن ند
دوستان کارمون با موفقیت انجام شد
نظر های رضایت بخشی از جمله کف و خون بالا آوردن از خنده داشتیم و مؤمنان را شاد کردیم!!!
جدیداً انقدر توی تفکراتم غرق میشم
که امروز وارد آشپزخونه شدم و رفتم
تا برقش رو روشن کنم ؛ خودمو در حالی پیدا کردم که شیر آب رو باز کردم و با خودم میگفتم چرا برق روشن نمیشه و چندبار شیر آب رو باز بسته کردم تا مطمعن شم لامپ نسوخته و وقتی فهمیدم دارم چه غلطی میکنم همونجا به یاد مرحوم تسلا افتادم بابت ایده ای که برای حموم الکتریسیته داده بود و داشتم اورستد رو دست مینداختم که فاراده شروع کرد به خوندنِ'' یا بریم به خونتون یا بیا به خونه ی ما''
خداروشکر نیلز (بور) با آرایش جدیدش غافلگیرمون کرد .
خاکستر زرد''
گفتی که بارم را ببندم و من از پاییز سفر کردم. زمستان گداخته های عشقمان را خاموش کرد و از میان زخم ها
به کویر باورت، اشک هدیه می کنم
به سیاهی موهایت، ستاره های دلم را
به تمنای دلم کمی عشق می دهی؟
در گوشِ قاصدک از آرزوهایت گفتی،
پر پر شدند و در زمان به دنبال ترک ها می گشتند؛
اما این درخت ها بودند که گولِ آرزوهای من را خوردند و باطله شدند!
فصل ها را گم کرده ام.
پاییز انقدر سرخ نبود،
زمستان انقدر بی رحم و تابستان انقدر سرد نبود،
بهار بدون تو اصلاً نمی آمد...
در جاده ی سراب من را تنها گذاشته ای؟
خانه ی خاطرات را با سنگ میزنی؟
⇦خاکستر زرد
#روایت
خاکستر زرد''
خانواده من در بی دلیل ترین حالت ممکن:
پ.ن: البته چون من دارم درس میخونم🗿
https://eitaa.com/Chocolate2005/14220
الان با این پیام برخورد کردم
و باید بگم یه اکیپی هستیم توی کلاس که در طول زنگ های مدرسه هر ساعتش رو داریم والیبال بازی میکنیم ( در حدی که حتی مصدوم هم میدیم و حتی استادها و معلم و معاون ها رو هم وارد بازی میکنیم) و هیچ کس باور نمیکنه که ما تجربی هستیم..
تا اینکه دیگه امروز مدرسه و معلم های ورزش ازمون تقدیر کردن و تقدیر نامه دادن بهمون🗿🤌
خاکستر زرد''
کدامِ شما بعضی وقتها دیوانه نشده؟ کدام شما دور و بر یک خانه به هوای دیدن یک آدمِ خاص با ماشین دور ن
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی
به گوش ارغوان آهسته گفتم:
بهارت خوش که فکر دیگرانی
فریدون مشیری