به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم
اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد
به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق
که در هوای رخت چون به مهر پیوستم
بیار باده که عمریست تا من از سر امن
به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم
اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو
سخن به خاک میفکن چرا که من مستم
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
که خدمتی به سزا برنیامد از دستم
بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت
که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم
#شعر
#حافظ
معنیش:
1. بجز اینکه دین و دانش از دستم رفت بگو عشق تو برایم چه فایده ای داشت؟
2. اگر چه غم نبودت حاصل زندگانی من را به باد داد ولی به خاک پای تو قسم که پیمان خود را نشکستم و هنوز عاشقتم.
3. اگرچه مانند گرد و غباری بی ارزش هستم. اما ببین به وسیله عشق در آرزوی رسیدن به تو چگونه به خورشید رسیدم.
4. شراب را به دست من بده که برای مدت هاست با آرامش یک گوشه برای خوشگذرانی ننشسته ام.
5. اگر از مردمی هستی که می خواهی مرا نصیحت کنی حرفت را بر زمین نینداز زیرا من مستم و چیزی نمی فهمم.
6. چگونه از خجالت سرم را در مقابل معشوقم بالا بیاورم
زیرا آنگونه که سزاوارش بود نتوانستم خدمتگذارش باشم.
7. جان حافظ در غم یار مهربانش سوخت اما او حتی نگفت حالا که او در غم عشق ما می سوزد مرهمی برایش بفرستم...
#شعر
غزل بعدیش(۳۱۶) هم خیلی زیباست ولی دیگه بنویسم الان زیاد میشه خودتون برید بخونید.
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سرمکش تا نکشد سر به فلک فریادم.
خیلی شعر زیباییه فردا مینویسم اونم اگه خوشتون اومد.
بیت اخرش:
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که در بند تو ام آزادم
این شعر گویا نسخه سعدی هم داره که اول سعدی سروده و بعد حافظ به پیروی از او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باور کن تو را دوست دارم؛
-محمد ابراهیم جعفری
#دکلمه
حرف نزدن، دلهره ای بود
و حرف زدن و درست فهمیده نشدن،
دلهره ای دیگر ...!
-ژان کریستف، رومن رولان
#کتاب