eitaa logo
الاهیات اصلاح|[آسپین آف انگاشت]
13 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
💠رهیافتی پژوهشی درباره پروژه اصلاح اجتماعی در نسبت الهیات و فرهنگ (وابسته به نشریه انگاشت): @enegasht_ir 👤اندیشه ورزی های یک #دهه_هشتادی ارتباط با سردبیر: @Mojshik
مشاهده در ایتا
دانلود
📢خبر مباحث الهیات اصلاح از این پس در این کانال بارگذاری می شود: https://eitaa.com/theologyofreform_ir الاهیات اصلاح پروژه اخیر من در طول دو سال اخیر بود. اما حجم مطالب، روند بحث و خروجی آن من را بر آن داشت تا در مشورتی که با استاد قائمی نیا داشتم این طرح را در عنوانی مجزا از انگاشت پیش ببرم. مسلما از این پس کانال انگاشت به مسائل روز و اخبار کلی و دیگر موضوعات متمرکز خواهد شد. الاهیات اصلاح نیز عهده دار رهیافت های الهیاتی با فرهنگ و موضوعات مبنایی و دیگر اخبار مرتبط با آن-هر چند تحت چهارچوب انگاشت- خواهد بود. @enegasht_ir @theologyofreform_ir
🔹بالاخره بعد از مدتی طولانی این دو کتاب استاد علیرضا قائمی‌نیا به دستم رسید. 🔸کتاب الهیات سایبر ایشان در اسفند سال ۱۴۰۰ رونمایی شد. کتاب دین و مدل‌های فرهنگی نیز اثر اخیر ایشان در امتداد نگاه فرهنگی استاد در اثر پیشین ایشان انتشار یافت. 🔹پایه‌های اصلی این دو اثر برگرفته از تلفیق حوزه های فلسفی، دینی و علوم شناختی و شاخه‌های مرتبط میان این ها چون انسان شناسی، زبان شناسی و کلام است. 🔸هرچند هنوز نتوانستم این دو اثر را کامل بخوانم اما در اینجا قصد ندارم تا با فشردگویی محتوای این دو اثر را ذبح کنم. بنابراین تنها به این دو نکته موجز بسنده می‌کنم: ۱. استاد قائمی‌نیا در الهیات سایبر جامعه امروز را نه صنعتی بلکه اطلاعاتی فهم می‌کنند جامعه اطلاعاتی جامعه چند فرهنگی است و جریان‌های اطلاعاتی در بستر دیجیتال بینش اصیلی به انسان نمی‌دهند. همین مسئله باور دانش و حتی ایمان را به مخاطره می‌اندازد. ۲. ایشان در اثر جدید خود بر همان پایه به تحلیل فرهنگی جامعه می‌پردازند. استاد در تحلیل‌های خود از جامعه شناسی کلاسیک که جهان را صنعتی فهم می‌کند گذر کرده‌اند و به نوعی به بدیل آن یعنی مطالعات فرهنگی گرایش دارند. در همین پایه به نسبت دین و تحلیل مدل‌های فرهنگی می‌پردازند. @enegasht_ir @theologyofreform_ir
از آنجایی که بناست الهیات اصلاح را در قالبی منسجم بیان شود پس این چند روز اخیر؛ هم برای مرور دوستان قبلی و هم عمده عزیزانی که جدید الورود اند مقاله الهیات اصلاح را باز ارسال می کنیم. سپس به بیان ساده و کوتاه موضوعات مختلف این تئوری در صوت و متن می پردازیم.
مقاله📃 مقدمه سال پیش مقاله ای در عنوان شیعه الهیات رهایی بخش اسلام نگاشته شد. تتبع افزون بر این امر ما را به این نظر رسانید که عنوان رهایی بخش رهیافتی التقاتی به موضوع است. اساس رهایی بخشی مأخوذ از الهیات مسیحی تحت نجات الهی بواسطه تجسد مسیح علیه السلام است. با این وجود باید نام گذاری و تعیین پارادایم هر نوع الهیات اجتماعی از اسلام بر خواسته از شبکه مفهومی وحی و سنت باشد. از این رو به تمسک از روایات؛ با اندکی دگرگونی در نظریه پیشین نام الهیات اصلاح را برگزیدیم. حال نوشتار پیش رو تفصیل این نظام الهیاتی را دستور کار خود دارد. (۱) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
الاهیات اصلاح|[آسپین آف انگاشت]
مقاله📃 مقدمه سال پیش مقاله ای در عنوان شیعه الهیات رهایی بخش اسلام نگاشته شد. تتبع افزون بر این ام
نگارش این بخش از مقاله در ۱۶ آبان ۱۴۰۱ شروع شد یعنی سال پیش. مقاله الهیات رهایی بخش اسلام نیز در ۷ آبان ۱۴۰۰ نگاشته شد. از این رو امسال حدودا دومین سالگرد پروژه الهیات اصلاح می باشد!
🔸در مرحله اول پژوهش باید عنوان مقاله نقد شود. نام مقاله در تفاوت با کتاب حاوی یک نقطه زنی است. یعنی مقاله موضوعی را تخصصی، موردی و جزئی بررسی می کند. کتاب از این رو جامعیت بیشتری دارد. از طرفی نیز کتاب برای توضیح نظریه ای اثبات شده است و مقاله برای اثبات آن. 🔹حال ما به نقد عنوان مقاله می پردازیم. اول کار عناوینی را برای تقابل با عنوان اصلی می آوریم: 🔸مبانی نظری روش بازتنظیم فرهنگی حوزه عمومی در الاهیات اصلاح این عنوان هم دارای حشو در عنوان با قید مبانی نظری است. البته می توانیم ایراد را با حصر معنایی عنوان رد کنیم. ولی در آن صورت عنوان مقاله ریشه های تاریخی بحث را از مقاله خارج می کند. 🔹اثبات نظریه الهیات اصلاح این امر اگرچه اشکال تاریخی را شامل نمی شود اما بحث در امتداد های اجتماعی را از مقاله می زداید. 🔸نتیجه: دو نتیجه را از این بحث می توان مطرح کرد. اول اینکه اصلا بحث الهیات اصلاح از دایره یک مقاله خارج است. دیگر نیز مقاله در عنوان و محتوا قابلیت گسترش در یک کتاب را دارد که این دومی بهتر است. @theologyofreform_ir
مقاله📃 هویت الهیات اصلاح نظرهای مختلف در باره الهیات و علوم اجتماعی بیشتر به سمت هویت و اثر گزاری های سیاسی_ اجتماعی آن اتفاق دارند. از همین رو عمدتاً توقع می رود که الهیات اصلاح نظامی کلامی برای چهارچوب بندی امر سیاسی باشد. اما ادامه مطلب چالشی برای این ترجیح شناختی خواهد بود. الهیات اجتماعی عنوانی کلی برای مصادیق مختلف دستگاه ها، دیدگاه ها، مواضع و وجوه متفرقه هر تولید محتوای نرم افزاری در این زمینه است. آنچه که منادی وحدت اجتماعی اهالی یک ملت تحت بینش معنوی یگانه دارد. بدین دید اگر پروژه فکری اندیشمندانی چون دکتر شریعتی، علامه مطهری، آیت الله دکتر بهشتی و دیگر بزرگان را در میانه انقلاب سیاسی ۱۳۵۷ الهیات سیاسی بدانیم؛ الهیات اصلاح در دوران پسا انقلاب قرن ۲۱، سامانه کلامی ناظر بر فرهنگ عنوان می شود. تفاوت اصلی در دو گونه الهیات سیاسی و اصلاح ریشه در نیاز های عصر هر یک دارد. مسلما ارکان فرهنگ، سیاست، اقتصاد و غیره اجتماع از هم جداشدنی نیست اما؛ مسئله نحوه بروز تقدم یک رکن بر دیگری است. ما با آوردن مثالی از وضعیت گذار تاریخی ایران چرایی این دو دستگاه را حل می کنیم. در دهه چهل و پنجاه گروه های مذهبی با سلطنت پهلوی درگیری مستقیم داشتند. به طور خلاصه آنچه که آنها برای پیروزی بر رژیم حاکم و رقبای سوسیال_کمونیست نیاز داشتند دانش مبارزه بود. دانش مذکور نوع خاصی از مجموعه احکام راهنمای عقل برای کنش سیاسی در متن درگیری بود. انقلابیون ایرانی نظام شناختی خاصی را می خواستند تا بتوانند با حل چالش نژاد و دین جامعه را به وحدتی ارگانیک برای آلترناتیو بومی سلطنت کنند. تلاش فکری و عملی امام خمینی، شاگردان و همرزمان ایشان در متن مبارزه با امپریالیسم؛ تحقق همین چهارچوب تعیین کننده برای صیانت از تکلیف (انقلاب اسلامی) بود. اما با بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جامعه ایرانی که به سطوح بالایی در شاخص های توسعه رسیده و اکنون وارد مرحله حاکمرانی عصر جریان اطلاعات شده؛ با مسائل جدید و کم سابقه بین المللی در اتمسفر ملت مواجه است. جهش سطح زندگی در ایران پیامد های سخت باوری بر اندیشه ایرانی و اجنبی گذاشته. نرخ بالای سواد عمومی از ابتدایی به لیسانس، ظهور توان لبه دانش در علوم بنیادی و صنایع نظامی، رساندن اقتصاد از شرایط تک محصولی فئودالی به پسا صنعتی، کلان سازی داده محور بنگاه های مالی مانند: بانک های خصوصی، شرکت های دانش بنیان، دیجیتال مارکت ها و قطب سازی در درمان، دارو و علوم پزشکی و خدمات حمل و نقل و غیره همه نشان از اتفاقی خارج از تصور در سبک زندگی ایران داشت. کشوری دهقانی که به تازگی از دست فئودال هایش رها شده؛ در جنگ های اروپایی پای خود را به فروش سلاح باز کرده و با قدرت پیروز جنگ جهانی قبلی درگیری مستقیم دارد. همین امر تلاش کشور های شمال را برای شکست قدرت نو ظهور جنوبی پس از جنگ سرد شدت بخشید. تقدم کمپانی های غربی در انقلاب صنعتی اول تا سوم به مرحله چهارم رسید. کشور ما نیز در جهش سخت افزاری ناگزیر از ورود به حوزه سایبر بود. اما ورود تکنیکی به این عرصه جدید ما را همزمان در سه انقلاب صنعتی و ارتباطاتی و اطلاعاتی قرار داد. این بستر عجیب حیرتی برای افکار عمومی داشت که خود را عقب افتاده و تحقیر شده می دانستند. از طرفی نسلی هم پدید آمد که چون در فضای توسعه زود هنگام رشد کرد، باور به کارآمدی خلاقانه، پتانسیل ساخت و میل به جهانی بودن داشت. درست همین جا نقطه گسست های فرهنگی میان نسل های قبل، همزمان و بعد از انقلاب است. چیزی که در سال ۱۴۰۱ خود را در صورتی از ناآرامی های فرهنگی نشان داد در ۹۸ ،۸۸ و هیچ یک از دوره های قبل اتفاق نیفتاده بود. اینبار یک حادثه فرهنگی جامعه، اقتصاد و حکومت را به خشونت میدانی کشید. همچنین ماجرای اخیر موجبات نظر ورزی جدی را برای چالش فرهنگ ایران اسلامی فراهم آورد. چیزی که راه برون رفت را به کمک سلف ۵۷ در فهم اسلام و مقتضیات زمان می بیند یعنی الهیاتی اسلامی برای فرهنگ. (۲) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
مقاله 📃 اصطلاح اصلاح در جهان مسیحی پیوند مفهوم اصلاح و الهیات ناظر بر تحولات مذهبی قرون ۱۴ تا هفده و نقطه عطف این تحولات یعنی نهضت اصلاح دین بود. آنچه مارتین لوتر، کالون و دیگر منادیان اصلاحات کلیسایی طرفدار آن بودند کنشی فرقه ای بود که دست آخر وحدت کلیسا را بواسطه شروع پروتستانتیسم و جنگ های مذهبی از میان برد. ولی در اینجا واژه اصلاح نه کنشی سیاسی_ فرهنگی که چهارچوب نظری برای عمل می باشد. با این حساب الهیات اصلاح با ایجاد این چهارچوب نقطه ایدئال رفتار سیاسی و فرهنگی را مشخص می کند. اصلاح در کلام اجتماعی امری درون زا است. دیالکتیک باور، عناصر فرهنگی و نظام سیاسی حاکم؛ با تعیین روابط دانش و قدرت هویت ایران به عنوان وضع موجود را با تولید انضمامی پارادایم الهیات، به بهینه سازی اجتماعی و ساخت نرم آن یعنی فرهنگ می انجامد. فرا تر از این امر محصول این نظر ورزی با قابلیت صدور به جهان اسلام، مدعای جهان شمولی نیز دارد. (۳) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
مقاله📃 ادامه.... پایه اخذ مفهوم اصلاح، حدیث معروف امام حسین علیه السلام است که وی در آن به علت قیام خود، روش و مبنای حاکم بر روش قیامشان می پردازد: انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع) همانا من قیام کردم به جهت اصلاح امت جدم، اراده کرده ام به امر به معروف و نهی از منکر و سیره ام سیره جدم رسول خدا و علی ابن ابی طالب هست (بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹). اصلاح در این پارادایم، نجات خود و حوزه عمومی در بازگشت به ارزش های اسلامی بواسطه بازدارندگی هر گونه فرد و ساختار منکر است. بازدارندگی که حوزه رفتاری مشخصی را پی می گیرد که معروف (ارزش، هنجار، سنت و... ) نامیده می شود. با این توضیح معروف، فرهنگ یا همان اصول زندگی اجتماع بوده که از باور ها و مبانی بنیادین آن جامعه قوام می گیرد. در برابر آن هر رفتار یا پدیده اجتماعی بی سابقه که آن را تهدید کند منکر (ضد فرهنگ، ها هنجاری) گفته می شود. منکر در واقع بحران اجتماعی است که سطوح مختلف نهاد های مدنی چون سیاست و دولت، بازار، خانواده را در بر می گیرد. وقتی بحران اجتماعی پاسخ در خور خود را نیابد با ایجاد گسست در لایه های فرهنگی، جهان اجتماعی سابق را سرنگون و جهان اجتماعی جدیدی را بنیان می نهد. جامعه توحیدی که دستخوش دگرگونی از بحران اجتماعی گردد، با حاکمیت فرد و ساختار منکر در اصطلاح دچار فساد می شود. سوی دیگر حدیث درونگرایی در ماهیت اصلاح است. موقعیت تاریخی روایت اصلاح گری امام را درون جامعه اسلامی و با سیره مشخصی از امتداد علوی پیامبر اکرم می داند. اینجا اجتهاد هر صحابی با اجتهاد علی علیه السلام تراز می شود. جریان اجتهادی که به گفته شهید صدر اجتهاد موافق نص در رویارویی با اجتهاد مقابل نص شناخته می گردد. (۴) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقاله 📃 ادامه.... هسته برخورد کلام و جامعه نخستین سویه های کلام اجتماعی به هیچ وجه از ابلاغ نبوی جدا نیست. نظام اجتماعی مکه متأثر از تلاقی شریعت ابراهیمی با چند خدایی های بابلی، لیدی و تمدن های سابق بود. خدای مکه الله قادر متعال ابراهیم و اسماعیل بود. شرافت مکه نیز از محل خانه خدا و حج ابراهیمی می آمد. اما مکه به تاثیر از همان شرک های سابق فرشتگان خداوند را تا مقام ربّ النوع و دخیل در تکوین بالا می برد. با ها نماد خدا در قبیله و فرشتگان او در اداره امور عالم بودند. از این نظر آن ها خود را موحد می دانستند ولی شراکت در ربوبیت، موجب تحریف آیین حنیف خلیل الله علیه السلام می شد. وضعیت قانونی قریش پیشینه‌ای ابراهیمی و ساختاری عرفی داشت. مدیریت حج، بازرگانی، مدیریت و حل اختلافات قبایل مکه، امنیت عمومی و روابط خارجی عموما یا از رسوم بجا مانده از دوران حضرت ابراهیم بود و یا به صورت توافقی میان مردم قرار داد می شد. شورایی از بزرگان قبایل بر اساس این اصول اعراب درباره مسائل مهم چاره اندیشی می کردند و یا قانون تصویب می کردند. در زمان پیامبر دار الندوه تمرکز گرا شده ترین شکل حکومت شورایی دولت_ شهر مکه بود. در این سال‌ها تلاش هایی برای ارتقای سطح مدنی مکه توسط اشخاص مختلف شده بود. از زمان قصی بن کلاب ریاست شورای مکه بدست مستعربه افتاد. قصی جد اعلای پیامبر بود. این نفوذ تا زمان عبدالمطلب ادامه داشت. عبدالمطلب آخرین تلاش اصلاح مدنی در مکه پیش از پیامبر را انجام داد. او اصول ابراهیمی چون حد زنا، سرقت، سقایت حج و غیره را به شکل قوانینی درآورد که تا زمان پیامبر مقبول اهل مکه و شخص نبی بود. بعد از عبدالمطلب مکه دچار خلأ جانشینی شخص کاریزماتیک شد. رهبر بعدی یعنی ابوطالب اگر چه عضو محترم و قدرتمندی در میان روسای قبایل بود اما توان پدر را در فرونشاندن قبایل نداشت. مسئله بنی هاشم که از زمان عبدالمطلب شروع شد نفوذ آرام بنی عبد الشمس و امویان بود. بنی امیه در زمان عبدالمطلب کار زیادی از پیش نبرد اما در بازرگانی بسیار پیش رفت. اما بعد از عبدالمطلب عملاً روز به روز قدرت به این خانواده انتقال می یافت. دیگر عمو های پیامبر چون عباس، اباالحکم و ابولهب نیز اگر چه از بنی هاشم بودند ولی با تمرد از ابوطالب، با چند پاره کردن بنی هاشم به صف بنی امیه گرویدند. ابوسفیان نیز توانسته بود در بنی امیه و اهالی مکه چهره خوبی از خود بسازد. چهره ای که بعد از جنگ بدر با حذف رقبای هاشمی و اموی به ریاست مطلق مکه شناخته شد. نهضت پیامبر در چهل عام الفیل وجهه ای اعتقادی_ سیاسی در چند محور کلان داشت. نخست پیامبر با اصلاح آموزه توحید به شکل سلف ابراهیمی اش نظام اعتقادی مکه را به چالش کشید. با سست شدن آموزه های مکه یعنی الهیاتی که قدرت سیاسی مکه را پشتیبانی می کرد؛ مشروعیت شورای بزرگان شهر نیز متزلزل می شد. پیامبر نذورات به بت ها، برده داری و نژاد پرستی غلیظ قریش را باطل و حاکمیت الله را جایگزین آن می دانست. پیامبر عقاید پدران و قبیله گروی را نیز بی اساس می پنداشت و در عوض عاملیت فرد در ساز و کار ایمان را فارق از هر وابستگی ژنتیکی مهم می شمرد. دیگر آنکه وضعیت جنسی مکه که بعد از دوره اقتدار عبدالمطلب بی ضابطه تر از ادوار گذشته شده بود را نیز مغبوض خدا شمرد. پیامبر سازگار زنانه در جامعه را مستقل از مرد تعریف می کرد. ایشان قائل به مدیریت روابط در امر جنسی بود. امر جنسی باید در چند مرحله شخص فرد را آرام و ارضای روحی می کرد، روابط میان فردی زن و مرد را به انس و نزدیکی می رساند و در جامعه نیز نیروی انسانی را تولید می کرد. از این نظر خانواده در اسلام مبتنی بر قراردادی حقوقی شکل گرفته و به عنوان نهاد تعریف می شد. در تمامی این موارد توحید، اصل و آموزه اساسی دین جدید و فرم نوین عربستان بود. (۵) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
لست إمام عينى، لكنكِ كُل ما إرى : در برابر چشمانم نیستی، اما تمام آنچه میبینم تویی:) @theologyofreform_ir
مقاله 📃 ادامه.... بحث دیگر در اصول اعتقادی_ حقوقی شبه جزیره نحوه تعیین حاکم بود. از توضیحات پیشین برمی آید که مکه حکومتی شبه دموکراتیک_ الیگارشیک داشت. پیامبر از همین رو نظریه حکومت خود را مطرح کرد. وی جانشینی پس از خود را در قریش و خانواده اش قرار داد از مردم خواست که بدان پای بند باشند. تقوای فردی، علم، شجاعت و عدالت از شروطی بود که می بایست برای بیعت با حاکم لحاظ می شد و در آن دو ره یک مصداق بیشتر نداشت. اما پس از پیامبر با برتری سقیفه در این اصل اسلام اختلاف پیش آمد و موجبات تفرقه در مسلمین شد. از دل این جریان تا دوره معاویه چند گروه پدید آمدند. نخست گروهی که شیخین و عثمان را قبول داشتند و پس از صلح حسن بن علی و معاویه حکومت تا صد سال با آن ها بود که به عثمانی معروف شدند. گروه بعدی شیخین و علی را قبول داشتند که به علوی معروف شدند. گروه بعدی شیخین و عثمان را رد می کردند و تنها علی را مستحق ولایت می دانستند. این گروه که در دهه های بعد جمعیت بسیاری از گروه قبلی را به خود ملحق کرد شیعه نام داشت. در این بین گروهی هم بودند که همه را قبول داشتند و بی طرف ماندند. گروهی نیز تحت نام خوارج از علوی ها منشعب شده و هم توسط امام علیه‌السلام و هم معاویه سرکوب شدند. مباحث کلامی در آن دوره عمدتاً توحید و ولایت بود. اینکه چه کسی بر حق است و کدام خلیفه از عدالت خارج شده. این مناقشات در اواخر معاویه و تمام دوره یزید تا عبدالملک موجب قیام ها و حرکت های خونینی در جهان اسلام شد اما این همه ماجرا نبود. در سال ۶۱ هجری قمری با شهادت حسین بن علی علیه السلام، مناقشات حول مفهوم ولایت روزگار خونینی را برای مسلمین ساخت که کمترین آنها واقعه حره بود. (۶) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال تخصصی تجربیات پژوهشی اساتید و صاحب نظران
شروع نشست چهل و دوم از سلسله نشست‌های تجربیات پژوهشی استادان و صاحب نظران با ارائه جناب آقای دکتر میرخلیلی تا دقایقی دیگر https://vroom.ut.ac.ir/farabi1
مقاله📃 ادامه.... ظهور عباسیان عباس عموی پیامبر که از اعدام جنگ بدر رهایی یافته بود بعد از پیامبر میان شیخین ارج و مقام داشت. عبدالله بن عباس توسط عمر در ۱۶ سالگی به مشاوری وی گماشته شد. رفتار بنی امیه با عباس و تیره او از سایر بنی هاشم بهتر بود. عبیدالله دیگر عباسی معروف توسط معاویه دل از حسن بن علی علیه السلام کنده و کاتالیزور انتقال قدرت از هاشمیان به امویان می شود. ما در دوران بنی امیه علی الخصوص در دوره امامت زین العابدین علیه السلام تا اوایل امام صادق علیه السلام خبر چندانی از این تیره نداریم. در مناقشات پس از هشام بن عبدالملک و البته حکومت مروان حمار است که آن ها به شدت فعال می شوند. تحریک سادات حسنی بر خلاف دستور امام صادق و حذف عناصر حسنی چون محمد بن عبدالله، همه توسط همین خانواده طرح ریزی شد و پرچم حکومت آن ها را برافراشت. (۷) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
مقاله📃 ادامه.... شیعه طلوع عباسیان همگام با طرح مباحثی از سوی پیروان جعفر بن محمد و شیعیان بود. در این دوره باور اقلیتی که شیخین و عثمان را رد کرده و به استناد غدیر حق ولایت و زکات مدینه و خلافت پسا نبوی را حق علی بن ابی طالب می دانستند به عموم شیعه تسریع پیدا کرد. گروه های طرفدار اهل بیت از عامه نیز گاه علوی خوانده می شدند که در سده های میانی به بعد شکاف آن ها از شیعه و دیگر فرق مشخص شد. دیگر عامه نیز در اثر تبلیغات عالمان اموی خود را سنی خواندند که تا امروز تداوم دارد. عباسیان با تحریک عامه و استناد به شیخین با ثروت و تبلیغات زیاد مدعیات توده پسند تری از کارنامه سیاه امویان و اجتهاد نص محور شیعه داشتند. ایشان سرانجام با شعار الرضا من آل محمد با چند نبرد نچندان سخت دمشق را ساقط کردند. موید آن که خطبه سفاح در کوفه، با حمله به پیشفرض های شیعیان خود را الگوی مناسبات راستین خلافت نبوی معرفی کرد. حضرت جعفر صادق علیه السلام نتوانست قیام خود را محقق سازد. نام پختگی شیعه در مواجهه با بنی عباس و تبلیغات زود هنگام بیعت تحرکات ایشان را در مضیغه قرار داد. امام با دعوت از شیعه به سکوت و عدم همراهی در جنگ ها سعی به حفظ سرمایه انسانی گروه های موافق کردند. اگرچه بد نیست که دوره امام را به اموی و عباسی تقسیم و در این باره خطوط اعتزال و اشعری گری را هم بررسی کنیم. اما چون هدف تنقیح الهیات شیعه در بافت مدرن است نمی توان به تفصیل در کلام قرون نخستین غور کرد و این کار را به تحلیل مکمل در مقاله ای دیگر وا می گذاریم. به طور خلاصه شیعه در مقابل زنادقه، زرتشتیان و نصارا توحید و نبوت محمد مصطفی را بیان کرد. نگارش رساله توحید مفضل از ابا عبدالله جعفر بن محمد مربوط به مواجهه مفضل با ابن ابی العوجاء است. همچنین در مقابل مرتاضان و مکاتب هندی و یهود معاد را اثبات نمود. رساله اهلیلجیه در برابر شبهاتی چون تناسخ به مفصل روایت شد. در فرق کلامی نیز در کنار معتزله عدل الهی را مطرح کرد که این دو گروه به عدلیه معروف شدند. شیعه بر خلاف عموم مسلمین نیز تئوری امامت اهل بیت را بیان کرد که این باور محرک تحرکات اجتماعی، منازعات سیاسی و انزوای مذهبی ایشان در جهان اسلام شد. (۸) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقاله📃 ادامه.... مفهوم ولایت تلقی خاص از شیعه از ولایت وجه تفکیک این حزب از تمام فرق اسلامی است. اگر دین را مناسک مدنی مشروع به اراده الهی بدانیم؛ شیعه ضمانت اجرایی و صیانت مادی از تحریف دین را تحت ولایت امام گرد می آورد. باور به ولایت در نسبت با تمامی مناسک نیز اصالت دارد. آنجا که امام باقر علیه السلام می فرماید: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ. در حدیث مشابهی نیز ادامه می دهند: ...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ! بر این اساس اشاره دو حدیث به موضع شیعه کلید فهم تحولات قرون نخستین توسط معصومین را ولایت می داند. ولایت در لغت اولی بودن در چیزی نسبت به دیگری است. در فقه و کلام این اولویت در امر دین بر دیگران است. این مصادر جامعیت در دنیا و آخرت از بیان احکام، قضاوت و اجرای حدود، تعلیم سنت، قرآن و حفظ آن ها و مناسک عبادی چون حج و صلاة جمعه و جهاد و حکومت و دیگر موارد است. در این میان ولایت در ساختاری طولی اراده خدا، رسول و اولی الامر را همگام می داند. آیات اولی الامر و التزام عملی به خلافت رسول الله علیه وآله السّلام شبهه جعل مقابل ولایت را از بین می برد. همینطور آنچه در تاریخ به جای مانده مناقشات مفهومی و عملی در تأویل ولایت است که جنگ هفتاد و دو ملت را در جهان اسلام راه انداخت. عامه ملاک امامت را قاهریت دانستند و تعطیلی اجتهاد ایشان را در این رأی متصلب کرد. در مقابل شیعه با دو شاخص علم و عصمت انحصار نسب پیامبر را در ولایت عرضه داشت. این کثرت رویه دیالکتیکی میان تأویل و نص قرآن در ولایت برساخت که در ادامه با محوریت دیدگاه شیعه تفصیل می شود. (۹) @enegasht_ir @theologyofreform_ir