دو خوانش غزل ۲۶۰ حافظ.mp3
4.35M
غزل شمارهٔ ۲۶۰
ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
فرخنده باد طلعت نازت که در ازل
ببریدهاند بر قد سروت قبای ناز
آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
چون عود گو بر آتش سوزان بسوز و ساز
از طعنه رقیب نگردد عیار من
چون زر اگر برند مرا در دهان گاز
پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی
بی شمع عارض تو دلم را بود گداز
صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود دوش
بشکست عهد چون در میخانه دید باز
دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت
از شوق آن حریم ندارد سر حجاز
هر دم به خون دیده چه حاجت وضو که نیست
بی طاق ابروی تو نماز مرا جواز
چون باده باز بر سر خم رفت کف زنان
حافظ که دوش از لب ساغر شنید راز
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
Part05_من دیگر ما ج 10.mp3
11.07M
📗کتاب صوتی
#من_دیگر_ما جلد ۱۰
تربیت بچه های زلال و آزادی استقلال
قسمت 5⃣
Part05_صلح امام حسن.mp3
5.37M
موقعیت سیاسی در زمان بیعت
*بیعت مردم با امام حسن (ع) در روز ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری
*تخلف معاویه از بیعت با امام
*خطبه امام حسن (ع) پس از بیعت مردم
*سه دلیل پذیرش بیعت توسط امام حسن علیه السلام
Part06_صلح امام حسن.mp3
5.88M
موقعیت سیاسی کوفه در زمان بیعت
*تاریخچه و ویژگی های شهر کوفه
*وضعیت سیاسی کوفه
*شرایط امام حسن (ع) در کوفه
*دشمنان امام در کوفه
*ابزار اردوگاه شام در مقابله با سپاه امام
*توطئه ترور امام حسن علیه السلام
حکمت-5-بخش-2.mp3
1.37M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت5 2⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت5
🔴 قسمت دوم
🔹1.2 تقسیم بندی علم:
🔻حضرت گاهی علم را به علم فطری و علم اکتسابی تقسیم میکنند و گاهی به علم نافع و غیر نافع.
ببینیم این ها نسبت و رابطه شان به همدیگر چیست؟
🔸1.2.1 نافع بودن یا نبودن علم:
در حکمت ۳۳۸ میخوانیم: «دانش بر دو قسم است، دانش فطری ((که در نهاد انسان قرار داده شده است)) و دانش شنیدنی ((که از استاد و کتاب و چیزهای دیگر ما یاد می گیریم)) دانش شنیدنی هر گاه با دانش و فطری هماهنگ نباشد سودی نمی دهد ». بنابراین مسئله مهم این است که آیا علمی که ما می آموزیم نافع هست یا نافع نیست؟ در مورد علم نافع و علم غیر نافع حضرت دو ملاک و معیار معرفی فرمودند; یک اینکه آیا به آن علم عمل میشود یا نه؟ دوم اینکه آیا آن علم تبدیل میشود به ایمان قلبی یا نه ؟ درباره عمل به علم مطالب بسیار جالبی در نهج البلاغه است در حکمت ۹۲ میخوانیم: « پست ترین دانش آن است که تنها بر سر زبانها باشد و بالاترین دانش آن است که در اعضای بدن انسان آشکار می گردد». یا در حکمت ۳۶۶ می فرمایند: «دانش در کنار عمل است پس هر کس که بداند عمل میکند و علم ، عمل را فرا می خواند اگر عمل اجابت کرد علم میماند و گرنه کوچ میکند و میرود».
🔻 در حکمت ۱۰۷ نهج البلاغه کار به جایی میرسد که حضرت می فرمایند: «چه بسا انسان عالمی که جهلش او را کشته است». چرا در حالی که عالم است جاهل است؟! می فرمایند:« علمی که داشته همراهش بوده اما سودی نبرده». یعنی به آن علم عمل نکرده است. با این نگاه حضرت در حکمت ۲۷۴ به ما توصیه می فرمایند: «دانش خود را نادانی و یقین خود را شک قرار ندهید». یعنی با وجود اینکه علم دارید مثل نادانها عمل نکنید و به علم خود عمل کنید. و در حالی که یقین دارید اینقدر وسواس نداشته باشید و مثل انسان هایی که شک دارند متوقف و متحیر نشوید. در ادامه می فرمایند: «هر گاه دانستید به دنبال عمل باشید و چون یقین پیدا کردید اقدام کنید». در نظر حضرت علی علیه السلام عالم بی عمل پست ترین موجود است. مثلا در خطبه ۱۱۰ میخوانیم : «عالمی که به دانش خود عمل نکند مانند جاهل سرگردانی است که از نادانیش بیدار نمی شود بلکه حجت و برهان علیه عالم بی عمل نسبت به جاهل بزرگتر و حسرت و اندوه او پیوسته تر است و او است که نزد خدا از همه بیشتر سرزنش میشود». یا درباره کسانی که ادعای علم می کنند درحالی که واقعا عالم نیستند در خطبه ۸۷ آنها را حیوان های عالم نما معرفی می فرماید و میفرمایند: « بنده ی دیگری است که عالم نامیده میشود، اما عالم نیست، پس چهره چنین کسی چهره انسان ولی قلب او قلب حیوان است. نه راه رسیدن به هدایت را می شناسد تا به دنبال آن برود و نه راه رسیدن به گمراهی را میداند تا از آن روی برگرداند پس انسانی با این صفات مرده ای است در میان زندگان ».
🔻با این توصیفات حضرت به جابر بن عبدالله انصاری در حکمت ۳۷۲ اینگونه بیان می کنند که : «عالمی که به علمش عمل میکند یکی از چهار ستون برقراری دین و دنیا است. می فرمایند: « ای جابر دین و دنیا به چهار کس پایدار است عالمی که به علم خویش عمل میکند، نادانی که از آموختن ننگ ندارد، بخشنده ای که از بخشش به جا دریغ نکند و فقیری که آخرت خویش را به دنیا نفروشد. پس اگر عالم به علم خویش عمل نکند نادان هم از آموختن سرباز میزند ». چرا ؟ چون جاهل میگوید اگر این علم فایدهای داشت چرا خود اهل علم به آن عمل نمیکند .
🔻نکته دیگری که درباره عمل به علم به عنوان نافع شدن علم بیان فرمودند در نامه ۳۱ خطاب به امام مجتبی سلام الله علیها فرمودند: «بدان که در دانشی که نافع نیست، خیری هم نیست و آموختن دانشی که سزاوار نیست سودی هم ندارد ». پس معیار اول در نوع بودن علم این است که به آن علم عمل شود. علمی که به آن عمل شود نافع است و علمی که به آن عمل نکنید نافع نیست.
🔸1.2.2 دانش و ایمان:
آیا این علم از ذهن به قلب هم سرایت کرده است؟ به تعبیر دینی آیا این علم از مرحله دانش به ایمان تبدیل شده است یا نه؟ اگر به ایمان تبدیل شد آن موقع حتماً نافع است. حضرت در خطبه ۱۵۶ میفرمایند: « به وسیله ایمان علم آباد می شود».
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
حکمت-5-بخش-3.mp3
723.8K
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت5 3⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹 شرح #حکمت5
🔴 قسمت سوم
🔸1.2.3 فواید و آثار علم نافع:
🔻 امیرالمؤمنین در بحث قبلی علم را به دو دسته نافع و غیر نافع تقسیم کردند و در این بحث سوم آثار و فواید علم نافع را بیان میکنند:
🔸1. پاداش اخروی
🔸2. طاعت و بندگی
🔸3. ذکر خیر مردم بعد از مرگ از انسانی که به علمش عمل کرده و علم نافع داشته است
🔸4. علم نافع راه هرگونه عذر تراشی را میبندد.
🔸5. علم حقیقی و نافع باعث می شود عالم از مرگ ترس داشته باشد و همین ترس باعث میشود مراقبت بیشتری نسبت به دیگران از نفس خودش داشته باشد.
🔸 6. فقط انسان های صاحب علم حقیقی هستند که در فتنه های پیچیده میتوانند مسیر و جبهه حق را کشف و عَلَم دفاع از حق را درست بردارند.
🔻با علم نافع انسان می تواند به پاداش اخروی برسد و در دنیا می تواند با این علم و معرفت خدا را درست بندگی کند و بعد از مرگ هم ذکر خیرش باقی است. در حکمت ۱۴۷ این سه فایده این گونه بیان شده است : «ای کمیل آشنایی با علم ، روشی است که انسان به آن جزا داده میشود. به وسیله دانش انسان در دوران حیاتش طاعت و بندگی خدا را به دست میآورد و پس از مرگش ذکر خیری به جا می گذارد».
🔻 درباره اینکه دانش راه عذر را بر دیگران می بندد و بر کسی که علم را می تواند بیاموزد و نمی رود آموزش ببیند در حکمت ۲۵۴ میخوانیم: « علم عذر بهانه آوران و آنهایی که از مسؤولیت شانه خالی می کنند را قطع می کند» ، درباره اینکه علم عاملی می شود برای ترس از مرگ در دانشمندان ، در خطبه ۱۵۶ میخوانیم: « با دانش است که از مرگ ترسیده می شود» و اینکه علم در بحث فتنه ها می تواند انسان را حفظ کند و بلکه بالاتر، انسان بتواند پرچم دفاع از حق را در فتنه بلند کند در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه است که فرمود: «پرچم دفاع از حق را بر دوش نکشد مگر کسی که از بینش و شکیبایی و علم و آگاهی به جایگاههای حق برخوردار باشد». این ها ارزش ها یا آثار و فواید علم نافع است.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت هشتاد و سوم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻6. کشته سازی جبهه فتنه در حکومت اسلامی: در احتجاج آمده است که مروان بن حکم در جنگ جمل با اینکه در سپاه دشمن بود، اما به هر دو لشکر، تیراندازی می کرد و می گفت تیر به هر کدام برخورد کند پیروزی است؛ زیرا تهمت آن به هر دو طرف برمی گردد.
🔻نکته قابل تأمل اینجاست که مروان اموی در لشکر عایشه، قصد داشت با کشته سازی، علی بن ابیطالب و سپاه او را متهم سازد؛ منابع تاریخی تصریح می کنند که قاتل طلحه در جنگ جمل، مروان است.
🔻با اینکه طلحه و مروان، هر دو در یک سپاه قرار دارند، اما مروان که نفوذی بنی امیه است، برای اینکه قتل صحابه پیامبر را به گردن رهبر جامعه اسلامی و حکومت او بیندازد، اقدام به قتل نیروی خودی می کند. نظیر این ماجرا، در جریان فتنه های انقلاب اسلامی نیز اتفاق افتاد.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت هشتاد و چهارم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻در برخی منابع تاریخی آمده است عایشه در هنگام عزیمت به سوی بصره به مروان گفت: آیا تو می خواهی برخی از افراد را بر بعضی دیگر تحریک کنی؟ این نکته بیانگر این است که مروان از سوی بنی امیه، قصد داشت با تفرقه اندازی میان سپاه طلحه و زبیر، آن ها را درگیر کند تا نتوانند در مقابل معاویه، به عنوان یک رقیب مطرح شوند.
🔻به عبارت دیگر، مروان، مأموریت داشت تا رقبای معاویه، اعم از طلحه، زبیر و امیرالمومنین را به نحوی با یکدیگر درگیر کند و سپس یک یک آن ها را از میان بردارد. البته در مورد طلحه، مروان به این موفقیت رسید. پیش از این دیدیم که طبق برخی نقل ها، مروان از سوی معاویه مأمور شد تا عایشه را به قتل برساند.
🔻این نیز یکی از مسائلی است که نشان می دهد مروان، نفوذی معاویه بوده و هرکجا که منفعتشان به خطر می افتاد، حاضر بودند حتی نیروهای خودی را از صحنه حذف کنند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
بسم رب العشق
#قسمت شصت و چهار-
😍علمدار عشق 😍#
ساعت ۷ صبح بود از خواب پاشدم مرتضی نبود
چادر و روسریمو سر کردم رفت تو پذیرایی
- سلام مادرجون
مادر: سلام عروس گلم
صبحت بخیر
- ممنون
مادر مرتضی کجاست ؟
مادر: رفته دعای ندبه دخترم
گفت بیدارشدی بری پیش
حاج آقا احدی حتما
- آره دارم میرم همون جا
مادر: بیا سوئیچ گذاشته بدم بهت
ماشین روشن کردم تا گرم بشه
شماره استاد احدی گرفتم
استاد: الو بفرمایید
- سلام استاد
استاد: سلام دخترم خوبی؟
پدر خوبن؟
آقامرتضی خوبن؟
- همه خوبن سلام میرسونن
خدمتون
استاد شرمنده مزاحمتون شدم
استاد : مراحمی
کاری داشتی؟
،- بله استاد یه خواب دیدم
میخاستم بیام پیشتون
استاد : بیا چهار انبیا
من جلسم یه نیم ساعت طول میکشه
باید منتظر بمونی
- اشکال نداره
میرسم خدمتون
استاد: یاعلی
جلسه استاد تموم شد
- سلام استاد
استاد: سلام دخترم
چی شده
انگار خیلی ملتهبی
،-استاد یه خواب دیدم
شروع کردم به تعریف
وقتی حرفم تموم شد
استاد گفت
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس، شهدا را چیدند
دورشدنت برای اینکه گفتی بین منو سوریه باید یه دونه انتخاب کنی
آقاهم به احتمال زیاد آقاسیدالشهدا بوده
با حال آشفته ای رفتم سمت خونه مرتضی اینا
تمام راه گریه میکردم
خدایا
چرا معرفتم انقدر نصبت به اهل بیت پایین بود
خود مرتضی در باز کرد
+ نرگس از پس گریه کردی
چشمات قرمز شده
استاد احدی چی گفتن
- مرتضی😭😭😭
+ جانم
- برو برو
من راضیم
برو مدافع عمه جانم شو
فقط باید قبلش منو ببری
حرم خانم حضرت معصومه
+ به روی چشم
نوکرتم نرگس
فرداشب عروسی زهراست
علی شوهرش ۲۰ روز بعداز عروسیشون اعزام میشه سوریه
عروسیشون به خیر خوشی تموم شد
تو ماشین نشسته بودیم به سمت قم در حرکتیم
رسیدیم قم
وارد صحن شدیم
من رفتم قسمت خواهران زیارت
- یا حضرت معصومه
خانم جان
صبر و قراربود
که دوری همسرمو
تمام زندگیم تحمل کنم
خانم جان شما را به جان برادرتون
امام رضا قسم میدم
مراقب مرتضی من باشید
😭😭😭😭😭😭
نویسنده بانو.....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#علمدار_عشق
🌴📚🌼📚🌴
بسم رب العشق
#قسمت شصت و پنج
😍علمدار عشق 😍#
هیچکس نپرسید چطوری آروم شد
نمیخاستم کسی بدونه
ماجرای رضایت دادن من شد یه راز بین منو مرتضی
تو کاروانی که اعزام بودن
علی آقاو سید هادی و مرتضی باهم میرن
خیلی از بچه های پایگاهشون میرفتن
برای همین مرتضی و علی آقا خاستن همین جا تو خونه خداحافظی کنیم
مرتضی ازهمه خداحافظی کرد
اومد سمتم دستم گرفت
گفت : بااجازتون میخام نرگس سادات سربندمو ببندد برای همین بریم تو اتاق
تو اتاق مرتضی بودیم
اومد سمتم گفت : ساداتم بشین به حرفهام گوش بده
- 😭😭😭بگو عزیزم
+ نرگس اینطوری رضایت دادی ؟
- رضایت دادم
اما حق دارم گریه کنم
مرتضی داره تمام زندگیم
میره به جنگ حرمله
شاید شهید بشه
+ عزیزم من فدات بشم
نرگس ببین دوست دارم
وقتی رفتم مثل یه شیرزن رفتار کنی
دوست ندارم گریه کنی
نرگس
اگه من شهید شدم
جوانی
دوباره ازدواج کن
- نگوووووو
نگووووو
مرتضی
😭😭😭😭😭😭
+ زشته جیغ نزن
- اگه میخای گریه نکنم
جیغ نزنم
حرف ازشهادت نزن
+چشم
اما نرگس ببین بقول خودت
جنگه
بذار حرفهام بگم
- 😭😭😭😭😭😭
نویسنده بانو....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#علمدار_عشق
🌴📚🌼📚🌴