eitaa logo
طلاب الکریمه
12.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دویدم داخل اتاق .نفهمیدم آن ها چه گفتند،چه شنیدند و کی رفتند.حتی برای شام بیرون نیامدم. بعد ها از زبان خودت شنیدم که گفتی:((از مامانم پرسیدم:چطور بود؟گفت:والا خودش رو که خوب ندیدیم چون رو گرفته بود،اما خب مادرش رو دیدم. از قدیمم گفتن مادر رو ببین،دختر رو بگیر.)) ۲۹ فروردین بود که با پدر و مادرت آمدید.این ده پانزده روز کارم شده بود گریه.نمیتوانستم تصمیم بگیرم.بعضی چیزهایی که درباره ات شنیده بودم نگرانم میکرد:سربازی نرفته بودی،کار نداشتی،یک ماه هم از من کوچک تر بودی،اما مامانم گفت:((حالا بذار بیان،بعد تصمیم بگیر!)) آمدید با دسته گلی بزرگ و زیبا:رز قرمز و مریم سفید. از داخل کوچه صدا می آمد.پسرها دسته جمعی دم گرفته بودند:((از اون بالا میاد یه دسته حوری/همشون کاکل به سر،گوگوری مگوری.)) صورتم گر گرفته بود.آن ها داشتند برای معلمشان سنگ تمام میگذاشتند و من خیس عرق شده بودم.در آشپزخانه بودم. سینی را برداشتم و فنجان هارا پر از چای کردم و سجاد را صدا زدم:((داداش بیا ببر.)) سجاد به دست های لرزانم نگاه کرد:((آبجی خاطرت جمع،میشناسمش،پسر خوبیه!)) ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tollabolkarimeh🌷
«السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام🌿» سلام بر بهار مردمان و خرمی روزگاران. @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸چگونه در طول هفته از جهت معنوی شارژ باشیم؟🔸 یک جوری برنامه ریزی کنید که از جمعه‌ها بهره‌برداری شود. جمعه اگر از لحاظ عبادت، خوب اداره شود، بقیۀ هفته هم خوب اداره می‌شود! مثل این است که مثلاً شما در ابتدای روز، صبحانه خورده‌اید؛ این باعث می‌شود که دیگر تا ظهر ضعف نکنید! اگر در جمعه از لحاظ عبادت، کار خوب و حسابی و دهان گیری کردید، تا آخر هفته ضعف نمی‌کنید، تا آخر هفته شارژ هستید. اگر در جمعه، باطری خودتان را خوب تقویت کنید، تا عصر پنجشنبه کم نمی‌آورید. به عبادت و زیارت امامزاده‌ها بپردازید. به زیارت قبور بروید. بعد از نماز جمعه در عصر، دعای سمات بخوانید. @tollabolkarimeh
چون خيال تو درآيد به دلم رقص کنان چه خيالات دگر مست درآيد به ميان سخنم مست ودلم مست و خيالات تو مست همه بر همدگر افتاده و در هم نگران! @tollabolkarimeh
و لا تَمْكُرْ بِى فِى حِيلَتِكَ(دعای ابوحمزه ثمالی) پروردگارم! چه اوقاتی که به خیال خام خود، مکر کردم و حیله به‌کار بردم و تو با آن حذاقت و حدت نظری که در امور داری، مرا دیدی و از کنارم لطیف و آرام عبور کردی! و این خود بالاترین مکری بود که به‌کار بستی دربرابر من جاهل حیلت‌باز! آری، رهایم کردی تا با حیلت خویش بمانم و در گردابی که خود ساختم، گرفتار آیم. «و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین» اکنون این منم؛ بندهٔ نادانت که به خیال باطل خویش تو را دور زده و از دام عقابت جَسته‌ام؛ وه چه خیال باطلی! مولای من! با من چنین مکری به‌کار مبر و مرا در چنگال حیلت خودم گرفتار مکن! ادبم کن و مگذار تا در این دور باطل غرق گردم. به کرامتت با من روبرو شو و هر آن‌گونه خود صلاح می‌دانی، آگاهم ساز: با مهر و لطفت یا قهر و عتابت... @tollabolkarimeh
🌱🌱 ربیع که می‌آید، وداع سخت می‌شود با غمنامهٔ مقدس؛ و غمی که ماه به ماه می‌بارد. فقط اشک می‌داند که محرم چیست؟ و صفر چیست؟ و دلی که بی‌تاب لالایی علی‌ست. وقتی صفر تمام می‌شود، نه پایی برای رفتن هست نه دلی برای کندن! ربیع که می‌آید، جادهٔ دلدادگی بشارت می‌دهد؛ به بیم به امید ! معصومه‌ رسولی‌مهر 🌱🌱
✍️ آیت‌الله اعرافی در واکنش به شهادت نمازگزاران قندوز افغانستان: فاجعه غم‌بار قندوز موجب خشم حوزه‌های علمیه شد. حاکمان افغانستان باید پاسخ‌گو و پی‌گیر باشند. ◼️ فاجعه غم‌بار و جانسوز شهادت و جراحت جمع کثیری از مردم شریف افغانستان در مسجد جامع شیعیان در ولایت قندوز مایه خشم حوزه‌های علمیه و مسلمانان و آزادگان ایران و جهان شد. ◼️ مصرانه از مسئولان آن کشور و مجامع بین‌المللی خواهان تحقیق پیرامون آن و شناسایی و مجازات عاملان و مسببان آن هستیم. ◼️ بی‌تردید در همهٔ ویرانی‌های این کشور و دیگر کشورهای اسلامی مستکبران عالم و گروه‌های افراطی سهیم‌اند و حاکمان افغانستان باید پاسخ‌گو و پی‌گیر باشند. ◼️ همهٔ این مصائب و چالش‌های این کشور نشان‌دهنده ضرورت شکل‌گیری دولت فراگیر و با مشارکت همه مردم و اقوام و مذاهب و جریانهای اصیل سیاسی و مبتنی بر آراء مردم و بازسازی جامع افغانستان براساس اسلام و عدالت و آزادی و پیشرفت است. @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا سحرخیز نیستیم؟ چرا از مناجات با خدا لذت نمی‌بریم؟ چرا مفاهیم قرآن به جانمان نمی‌نشیند؟ @tollabolkarimeh
مسابقه فرصتی برای نوشتن نمی دانم آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که استعداد نویسندگی دارید یا نه؟ اگر جوابتان منفی باشد شاید یکی از دلایلش این است که فرصتی برای کشف استعداد و عرضه آن پیدا نکرده‌اید. بد نیست بدانید که گاهی با نوشتن چند جمله کوتاه، ممکن است استعداد نوشتن را در خود کشف کنید و شاید در ادامه علاقه به نوشتن چون شعله‌های سرکش در وجود شما زبانه بکشد. ما در کانال طلاب الکریمه قصد داریم این فرصت را برای شما فراهم کنیم تا خودتان را محک بزنید و به کشف استعداد شما در نوشتن کمک کنیم. کافیست قلم بردارید و آن چه در ذهن دارید بر سپیدی کاغذ بیاورید. و نوشته هایتان را با هشتگ شناسه @sadattt13 ارسال کنید. به دو نوشته به انتخاب داوران، جایزه ای به رسم یادبود از طلاب الکریمه تعلق خواهد گرفت. شرایط شرکت در مسابقه: - هر نوشته باید حداکثر 40 کلمه باشد؛ - موضوع نوشته آزاد است؛ - آخرین مهلت ارسال آثار تا اول آبان ماه 1400 - هر نفر می‌تواند ۱۰ نوشته برای مسابقه ارسال کند. @tollabolkarimeh
هفته‌ی بعد، باز می‌رویم دیدن بابابزرگ. یک خانم مهربان سینی غذا را می‌گذارد جلوی او. بابابزرگ با نوک چنگالش کوفته قلقلی‌ها را توی بشقاب قل می‌دهد و سیب زمینی‌ها را له می‌کند. با غذا بازی می‌کند؛ اما لب به آن نمی‌زند. کوچولو که بودم، هر وقت غذایم را نمی‌خوردم، بابابزرگ یک قصه‌ی مخصوص برایم تعریف می‌کرد. امتحان می‌کنم. شاید فایده داشته باشد.... به او می‌گویم: « این منم، منسا معروف‌ترین شکارچی آفریقا! من بهترین و لطیف‌ترین و خوشمزه‌ترین آهوهای دنیا را شکار می‌کنم. این یکی را هم مخصوص شما شکار کرده‌ام! واقعا، جدّی جدّی! اگر بدانید که با چه سختی و زحمتی، پای پیاده، سرتاسر بیشه زارهای آفریقا را گشته‌ام و با هزاران شیر جنگیده‌ام تا توانسته‌ام این آهو را شکار کنم! آن وقت شما حاضر نیستید حتی آن را بچشید؟» بابابزرگ اول یک ابرویش را می‌برد بالا. میدانم که تعجب کرده است. بعد نوک چنگالش را توی یکی از کوفته قلقلی‌ها فرو می‌کند و آن را می‌گذارد توی دهانش. بعد هم ذره ذره، همه‌ی غذایش را می‌خورد. تمام هفته‌ی بعد، به بابابزرگ فکر می‌کنم. می‌خواهم یک داستان عالی برایش بسازم. داستانی که خوش‌حالش کند و دوباره لبخند بزند. 📚واقعاً، جدّی جدّی نویسنده: امیلی ریوارد مترجم: پرناز نیری گروه سنی: نوخوان(۷+) @tollabolkarimeh 🌷
🔻 دبیرکل جنبش الامه لبنان: وهابیت دشمن شیعه و اهل تسنن است ◻️ صوفیه واقعی عاشق اهل بیت(ع) است ◻️ شیخ عبدالله جبری گفت: پدیده شریعت اسلامی از طریق آرای متعدد می‌تواند در عرصه‌ها و ساحت‌های مختلف جامعه اسلامی حتی در سطح بین‌المللی، توسعه پیدا کند. مسلک وهابی‌ها خشکاندن ریشه‌های معنویت در بین مسلمین است. @tollabolkarimeh
🔻جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: ◼️ بانیان جنایات افغانستان باید به اشد مجازات برسند / جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن محکوم کردن شهادت نمازگزاران و مجروحیت جمع کثیری از مردم شریف افغانستان، این مصیبت دردناک را به عموم مردم مقاوم و مظلوم افغانستان به‌ویژه علمای مجاهد و شریف تسلیت گفت. @tollabolkarimeh
بزودی برمی‌گردم بنی صدر بعد از فرار از ایران در بدو ورود به فرانسه و طی مصاحبه مطبوعاتی در فرودگاه اورلی پاریس در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران که گفت شما برای چه از ایران فرار کردید!؟ پاسخ داد: من به زودی برمی‌گردم چون نود درصد ملت ایران طرفدار من هستند! خبرنگار نیز در پاسخ گفت: یعنی پرزیدنت از ترس ده درصد از کشور گریختند!!!؟ توهم «پاندمی» شایع نزد اپوزیسیون ایران است که تا زیر خاک ایشان را دنبال می کند! @tollabolkarimeh
از داخل اتاق صدای مادرم آمد:((سمیه خانم تشریف بیارین.)) آمدم داخل اتاق .پدرم با پدرت گرم صحبت بود .سلام کردم و نشستم بی آنکه نگاهت کنم .حرف ها را نمیشنیدم.فقط یک لحظه نگاهم به تو افتاد.کت و شلوار مشکی با پیراهن سفید پوشیده بودی. نمیدانم بعد از چه مدت بزرگترها گفتند بروید در اتاقی دیگر و باهم صحبت کنید.بلند که شدم ،پاهایم سنگین شده بود و روی زمین کشیده میشد.به اتاقم رفتم و کنج دیوار نشستم. طوری صورتم را رو به دیوار چرخانده بودم که نتوانی نگاهت را به صورتم بدوزی .آن روز نمیدانستم که توهم اهل نگاه به صورت نامحرم نیستی.تو گوشه ای نشسته و ساکت بودی و فقط گوشه ای از کت و شلوار سیاه و پیراهن سفیدت را میدیدم.طوری چادر را دور خودم پیچیده بودم که احساس میکردم شاخه و برگ داده و شکوفه های صورتی تمام تنم را پوشانده اند.احساس خفگی میکردم.صدایت را شنیدم:((گفته بودین حوزه درس میخونین؟)) _بله! _چطوره،راضی هستین؟ _حوزه جدید بهتر از حوزه قدیمه.اونا ادبیات نمیخونن و عربی محض میخونن،ولی ما ادبیات میخونیم و این سطح حوزه رو بالا میبره. ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tollabolkarimeh
ایشان آقای رئیس جمهور هستند. این عکس را بگذارید کنار اراذل و اوباشی که بر کشور حاکم شده و با کمک استاندارهای گردن‌کلفتِ خود ، چهار نفر را گزینشی در یک سالن در یک استان جمع میکردند و اراجیف به خوردِ جمع میدادند و اسمش را میگذاشتند دیدار با مردم!! ✍آقای تحلیل‌گر @tollabolkarimeh
♦️رحیم آقا در را پیرزن قدخمیده که از زیر روسری‌اش موهای نارنجی حنایی معلوم بود، باز کرد. باد زد و بوی چوب سوخته و نان پخته غلیظ‌تر شد. سریع در ذهن‌مان یک دور همه‌ی کارگاه‌هایی که قرار بود در آن روستا برگزار کنیم را مرور کردیم، هیچ کدامش به درد پیرزن نمی‌خورد. گفتیم :《اومدیم عید دیدنی خونه‌تون.》 چهره‌ی پرچروکش باز شد، از چارچوب در کنار رفت و به ترکی چند جمله گفت. "مجید، کریم، رحیم" از بین آن همه کلمه فقط این چندتا برای ما آشنا بود. به نرگس نگاه کردم و گفتم: 《تو میفهمی چی میگه؟》 ابروهایش را بالا انداخت که 《نه》 او بدون توجه به ما پشت هم جملات ترکی قطار می‌کرد. طوری که لب‌هایم خیلی تکان نخورد گفتم:《 به نظرم داره راجع به پسرهاش حرف میزنه، نه؟》 نرگس هم گفت که همین فکر را می‌کند. دیگه تا این سه کلیدواژه‌ی "رحیم، مجید، کریم" را می‌شنیدیم با گردن کج، چشم‌هایمان را ریز می‌کردیم و لبخند می‌زدیم:《 آخی... عزیزم... خدا حفظشون کنه... ان شاءالله سایه‌ی شما همیشه بالاسرشون باشه و...》 در همین مکالمات صدای در آمد. زینب از دوستان خودمان که ترکی بلد بود وارد حیاط شد. از همان اول احوال پرسی زد روی کانال ترکی و پیرزن که انگار در غربت، همشهری‌اش را دیده شروع کرد همان‌ها را با حرارت برایش تعریف کردن. اما هرچه او می‌گفت زینب دست روی سینه می‌گذاشت و می‌گفت:《چشم چشم》!! ما هم گنگ فقط نگاه‌شان می‌کردیم. عیددیدنی تمام شد و آمدیم بیرون. خاک کوچه به کفش و چادر و دمپای شلوارمان هم گرفته بود. لطافت هوای فروردین روی پوستمان کشیده‌ میشد. زینب با نیش باز گفت :《شما دو تا که زبانش رو بلد نبودید چی میگفتید به این بنده خدا؟ دوساعت هم نشستید!!》 من گفتم:《اتفاقا خوب شد اومدیم. چقدر دلش از بچه‌هاش پر بود. هی اسم پسرهاش رحیم آقا و مجید آقا و کریم آقا رو میاورد.》 چشم‌هایش گرد شد، به زور سعی کرد خنده‌اش را جمع کند، پرسید:《خب شما چی جواب میدادید؟》 -《عزیزم.. آخی... خدا سایه‌تون رو بالا سرشون حفظ کنه...》 بمب خنده در زینب ترکید《پیرزن از همه جا بی خبر فکر کرده شما از طرف دولت اومدید!! داشته راجع به وضعیت راه‌های ارتباطی روستاهای اطراف حرف میزده. کریم‌آباد و مجیدآباد و رحیم‌آباد اسم اون روستاهاست!》 خاطره‌ی سرکار خانم: فاطمه رمضان زاده @tollabolkarimeh
🔸 تأثیر خصوصیّات روحی آشپز در آثار معنوی @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت احمد توکلی از جلسه حکمیت غائله 14 اسفند در منزل بنی‌صدر: بنی‌صدر گفت تو اولین نماینده‌ای بودی که علیه من نطق کردی! من گفتم ما شاه را بیرون کردیم که هر وقت هرچه خواستیم به رئیس‌جمهور بگوییم. @tollabolkarimeh
پای حرف هر کسی ننشین! @tollabolkarimeh
صوت - استاد خسروپناه.mp3
20.26M
💠 نشست مجازی بررسی سیره علمی و عملی آیت‌الله حسن‌زاده آملی حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه @tollabolkarimeh
✍️ بیانیه شورای علمای شیعه افغانستان در رابطه‌ با کشتار مسجد جامع قندز ◼️ مردم مظلوم و نجیب افغانستان بیش از چهل سال است که درآتش جنگ، ترور، انفجار و انتحار می‌سوزد. ◼️ در سالهای پسین پیروان یک مذهب واعضای یک قوم خاص، به صورت سیتماتیک و هدفمند مورد حملات تروریستی قرارگرفته، به نحوی که برخی ازمنابع پژوهشگر اجتماعی عنوان " نسل کشی" به آن داده اند. ◼️ عاملان حیوان صفت این نوع جنایات ربطی به هیچ یک از مذاهب اسلامی ندارد و لذا نمی‌توانند که اخوت اسلامی و وحدت ملی ما را صدمه بزنند. @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 بیانات منطقی آیت الله سیفی مازندرانی پس از تزریق واکسن 🔸 هیچ مسئله‌ علمی‌ای نیست که در آن اختلافی نباشد، چه در فقه چه در و... 🔹 وقتی در موضوع تخصصی‌ اختلاف هست، همه عالم برای اقدام، به قول مشهور رجوع می‌کنند! این حکم‌ هم هست، عقل نظر مشهور متخصصین را به واقع نزدیک‌تر می‌داند! @tollabolkarimeh