eitaa logo
طلوع
1.9هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16474090467803 هرچی میخواید بگید.👆🌻 @Tolou12 👈 ارتباط با ما🌻 کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) آزاد است🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوند عید قربان را برنهاد تا مستمندان از گوشت سیر شوند، پس از گوشت قربانی به ایشان بخورانید. 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خویشتنداری۳۰ @Tolou1400
4_5920139928183769266.mp3
12M
۳۰ ✍ امتحان بزرگ انسانِ نامحدود و بی‌نهایت‌طلب، مواجهه با زندگی محدود دنیایی‌ست. درک حکمت این تناقض، ما را از ناامیدی و یأسِ ناشی از کمبودها و محدودیت‌های این دنیا نجات می‌دهد. ⚜ مراقبت از جهان‌بینی ما، خویشتن‌داری مهم ما در زندگی‌است. @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند بگو: همانا من نزدیكم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه كه مرا مى‏خواند پاسخ مى‏گویم. «سوره بقره،آیه۱۸۶» 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ، ﺍﻭﻧﯽ که ﺍﻭﻝ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ‌ ﮐﻨﻪ "ﺷﺠﺎﻉ ﺗﺮﯾﻨﻪ" ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺒﺨﺸﻪ، "ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻨﻪ" ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮﯾﻨﻪ..... @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واقعا 🤪😂 @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: اگر به حکمت مندرج در عیدقربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. حضرت ابراهیم  علیه‌السلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶ 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند عید قربان را برنهاد تا مستمندان از گوشت سیر شوند، پس از گوشت قربانی به ایشان بخورانید 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع
#من_زنده_ام #فصل_ششم_انتظار #قسمت_هجدهم - قابش می کنم ، توی روزنامه ها چاپش می کنیم ، کتابش می کن
روز بعد زودتر از کارمندان هلال احمر خودم را یه آنجا رساندم . هنوز ساعت شش نشده بود پشت در بسته راه می رفتم و دور از چشم مردم یواشکی زیر لب با خودم حرف می زدم . یعنی دکتر صدر با من چکار داره ؟ چی می خواد به من بگه ؟ و … دوتا خانواده دیگه هم از شهرستان صبح زود رسیده بودند . یواش یواش سر و کله نگهبان و آبدارچی پیدا شد . تونستم خودم را زودتر از همه به اتاق رئیس برسانم . دکتر صدر همزمان با همه کارمندان وارد اداره شد . برای اینکه هیجانات مرا کنترل کرده باشد گفت : خوشبختانه از اسرای مفقودالاثر یکی بعد از دیگری خبر میاد . خدا رو شکر . خواهر شما هم شماره اسارت گرفته . نمی دانستم منظورش چیست یا شاید نمی توانستم منظورش را بفهمم . گیج شده بودم . گفتم : آزاد شده؟ - نه یعنی پیدا شده و صلیب سرخ ، اسارتش رو تائید کرده‌ ، دست خط خواهرتون رو می شناسید؟ - حتماً می شناسم . - بفرمائید ، اینم از نامه آبی . که اولین نامه اسراست و یک عکس که صلیب سرخ از اونا گرفته . نامه را دیدم ؛ ” من زنده ام - بیمارستان الرشید بغداد ؛ معصومه آباد “ اشک بود که از صورتم سرازیر می شد . بی اختیار دست و پای دکتر صدر را می بوسیدم . سراسیمه به سمت خیابان ، شیرینی فروشی ها و میوه فروشی ها رفتم . هنوز مغازه ها باز نشده بود . فقط کله پزی ها و حلیم فروشی ها باز بودند که آنها هم داشتند کفگیرشان را ته دیگ می زدند تا جمع کنند . با التماس نامه و عکس را به حلیم فروش نشان دادم و گفتم : - ببین خواهرت که گم شده بود ، پیدا شد . حلیم فروش بیچاره از همه جا بی خبر با عصبانیت گفت : - چی گفتی ! خواهر من گم شده ؟ ! گفتم : - نه منظورم اینه که خواهر من که گم شده بود پیدا شده . حلیم فروش متوجه حالم شد و دیگ حلیم را به دستم داد و قول دادم دیگش را سریع برگردانم . توی یک دستم چند تا نان بربری ، یه بغل دیگ حلیم و در دست دیگرم فقط عکس و نامه تو بود . دلم نمی آمد نامه را تا بزنم و توی جیبم بگذارم . آنقدر ذوق زده شده بودم به هر رهگذری سلام می کردم و می خندیدم ، گاهی می دویدم ، گاهی گریه می کردم . گاهی می ایستادم ، به عکس نگاه می کردم و نامه ات را می خواندم ، هر کس از کنارم رد می شد به من لبخندی می زد و می گفت : - برادر کمک نمی خوای؟ عکس و نامه را نشانشان می دادم و می گفتم : - خواهرمن ، خواهر همه ایرانی هاست . او پیدا شده ، او زنده است . شما هم خوشحال باشید ، همه خوشحال باشند ، ایران خوشحال باشد . دلم می خواست خبر زنده بودن تو را به همه کسانی که خبر گم شدن ترا داده بودم ، بدهم . مثل اینکه همه مردم فهمیده بودند ، من امروز چقدر خوشحالم آن روز، روز دیوانگی من بود . از اینکه در روزهای پایانی بهار 1361 بعد ازگذشت دو سال دستخط تو را با دو کلمه آشنا همان عبارتی را که به سلمان وعده داده بودی می دیدم در پوست خود نمی گنجیدم اما از اینکه نامه … از بیمارستان الرشید بود . خیلی نگران شدم . بعد از اینکه کارمندان نان وحلیم را خوردند ، دوباره به بیچاره دکتر صدر گیر دادم و به او گفتم : - من اون روز تا دیر وقت هر چی نامه اسیران را می دیدم نشانی آنها همگی از اردوگاه ها آمده بود ، هیچ نامه ای از بیمارستان ارسال نشده بود . خواهرم چرا از بیمارستان نامه نوشته ؟ نکنه مریض یا مجروحه ؟ عکس را نشانم داد و گفت خدا را شکر این عکس ، عکس نسبتا خوبی است که با خواهر شمسی بهرامی انداخته و برای شما ارسال شده ولی ما نمی دانیم مسئله چیست و چرا خواهر شما خواهر بهرامی را به عنوان مریم آباد معرفی کرده است؟ ادامه دارد…✒️ @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درختان پر ثمر سر به زیر هستند و درختان بی ثمر سر به هوا امام علی علیه السلام: .«التّواضُعُ رأسُ العقلِ و التَّکبُّرُ رأس الجَهلِ.» تواضع و فروتنی اساس اندیشه و عقل است و تکبر و غرور مایه جهالت و نادانی است. @Tolou1400
دل جای خداست صاحب این خانه خداست آن را اجاره ندهید @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 آیه سوره بقره آیه ۲۷۴ به ستایش كسانى پرداخته كه در شب و روز و نهان و آشكار انفاق مى كنند و برخى آن را «آیه انفاق» گفته اند. «الّذينَ ينفِقونَ أَمولَهُم بِالّيلِ والنَّهارِ سِرًّا و عَلانِيةً فَلَهم أَجرُهُم عِندَ رَبّهم ولَاخَوفٌ عَليهِم و لَاهُم يحزَنون» 🔷آنان که اموال خویش را در شب و روز در پنهان و آشکار انفاق می کنند، اجرشان با پروردگارشان است. نه بیمناک می شوند و نه غمگین این آیه در شأن امام على علیه‌السلام نازل شد كه چهار درهم داشت.😍 درهمى را در شب، درهمى را در روز، درهمى به نهان و درهمى را آشكارا انفاق كرد.🌻 📚 كتاب البیع، ج 3، ص 22. @Tolou1400
اگر حال ما خوب باشد و در زندگی نشاط داشته باشیم، حال دیگران هم بخاطر ما خوبتر و با نشاط تر خواهد شد. مراقب حال خوب خودمون و دیگران باشیم... @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع
#من_زنده_ام #فصل_ششم_انتظار #قسمت_نوزدهم روز بعد زودتر از کارمندان هلال احمر خودم را یه آنجا رسا
عکس را که دیدم ، بغضم ترکید . تبسمی تلخ بر لبانت بود که می خواست همه رنج های اسارت را کتمان کند با دست ، بینی و لب هایت را می پوشاندم و فقط به چشمانت خیره می شدم . غم و غصه در نگاهت موج می زد . دوباره دست روی چشمانت می گذاشتم و به لب هایت خیره می شدم ، تبسمی تلخ بر لبانت نشسته بود که می خواستم همه غم و غصه های اسارات را کتمان کند . با خودم گفتم : - معصومه ؛ چقدر تلاش کرده ای که همه لحظه ها و روزها و خاطرات را در دو کلمه خلاصه کنی ، دو کلمه ای که می خواستی با نوشتن شان به قولی که داده بودی وفادار بمونی ؛ « من زنده ام» ******************* عکس و نامه آبی از بیمارستان با عبارت《 من زنده ام 》به یکدیگر الصاق و توسط صلیب سرخ به سوی هلال احمر ایران ارسال شد ، من و مریم و حلیمه خبری از خانه هایمان نداشتیم . به آقای هیومن گفتیم : - ما آدرسی از خانه هایمان نداریم . نامه هایمان را به چه آدرسی باید ارسال کنیم ؟ گفت : - شما که خانه هایتان در منطقه جنگی بوده نامه هایشان را به آدرس هلال احمر ایران ارسال کنید . یکی از اعضای هیات صلیب سرخ گفت : -you have suffered immensely to visit us and register to the Red cross. Please promise us to ent the first and softest meal supervision. Your health is important to us. Your families in Iran are surely waiting for your return. ( شما برای ثبت نام و دیدار صلیب سرخ رنج زیادی متحمل شده اید . قول بدهید تحت نظر پزشک اولین و نرم ترین غذا را میل کنید . سلامتی شما برای ما مهم است . حتما خانواده هایتان نیز منتظر برگشت شما هستند ) بساط عکس و نامه را جمع کردند و گفتند : ایران برای اسیران جنگی - هدیه ای فرستاده که هر چهار نفرتان می توانید با هم از آن استفاده کنید کتاب قرآن مجید با ترجمه مرحوم الهی قمشه ای ارزشمند ترین هدیه ای بود که در آن غربت می توانست ما را زنده نگه دارد و به ما حیاتی نو ببخشد ، هر چهار نفر دور قرآن حلقه زدیم و دست روی ان می کشیدیم . با دیدن قرآن بی اختیار و بی ملاحظه بغض دو ساله مان ترکید ، قطره های اشک آرام و بی صدا روی جلد قرآن می چکید ، بهت زده پرسیدند : -what is this book about? این کتاب چگونه کتابی است؟ گریه هامان اجازه سخن گفتن نمی داد ، خودشان به سوال خودشان پاسخ گفتند : -That’s God’s book like Bible کتاب خداست ، مثل انجیل ؟2 خواستم بگویم کتاب هدایت است دیدم نه ؛ بشارت هم هست . خواستم بگویم کتاب سعادت است دیدم نه ؛ حکایت هم هست ، خواستم بگویم کتاب قیامت است ، دیدم نه ؛ حیات هم هست . خواستم بگویم این کتاب آخرت است دیدم نه ؛ دنیا هم هست . گفتم این کتاب اصلا” ، همه چیز است . اگر سالها اینجا با قرآن بمانیم دیگر تنها نخواهیم بود . بهره ای که ما از قرآن می بریم ما را تا همیشه زنده نگه خواهد داشت . ما توانستیم با امید و توکل به خدا از سیاهچال هایی که به گفته داوود ؛ رئیس زندان《 باید تا آخر عمر در آن می ماندیم 》خلاص شویم ، بله خواست خداست که برهمه چیز حاکم است . نیروهای صلیب سرخ به امید دیدار بعدی با ما خداحافظی کردند و گفتند ما از دولت عراق خواسته ایم تا بهبودی کامل در بیمارستان بمانید . شما هم به دستورات پزشک توجه کنید ، وضعیت جسمانی هیچ کدام مان بهتر از دیگری نبود . دچار خونریزی معده و روده شده بودیم . به محض خوردن غذا - حتی غذای سبک - دچار استفراغ خونی ادامه دارد…✒️ @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر ما بر این مصیبت‌ها صابر و شاکر باشیم خداوند با ماست و چون خدواند با ماست؛ هیچ خوفی از هیچ قدرتی نداریم. 🌹 @Tolou1400