خوشا به حالِ آفتاب
که در طول روز هرکجا باشی
یک نظر هم که شده "تـو" را می بیند ...
#یاایهاالعزیز
#استوری
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
آدم ترسو نمیتواند نماز خوبی بخواند.
چون در حال نماز، به یاد تمام دلشورهها و نگرانیهایش میافتد.
ترس موجب نادانی و حماقت انسان میشود. امام حسن مجتبی علیهالسلام میفرماید: من هیچ کس را ندیدم که در رابطهاش با خدا احمقانه عمل کند، جز آدم ترسو.
(( ترس یعنی من بی پناه و تکیه گاهم، کسی رو ندارم، خدای ضعیف و ناتوانی دارم، با اینکه او رو عبادت میکنم اما، مشکلاتم بزرگتر از او هستند.))
در حالی که همه کارۀ زندگی ما خداست
باید بگوییم:
« لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ »
@Tolou1400
17.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طرز تهیه ی جوجه چینی
با سس تارتار😋😋
ادویه: نمک، فلفل، پودر پیاز، پاپریکا،آویشن
#آشپزی_آسان
#جمعه
#خانواده
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم اهدای دمنوش به مرد مسن 😂🤪
#ملکه_انگلیس
#دوبله_مشهدی
#استوری
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
طلوع
#من_زنده_ام #فصل_هفتم_اردوگاه_موصل_و_عنبر #قسمت_پنجاه_و_یک حدسش درست بود . مطمئن بودیم که او را
#من_زنده_ام
#فصل_هفتم_اردوگاه_موصل_و_عنبر
#قسمت_پنجاه_و_دو
بعد از پروازی طولانی موقع فرود آمدن هواپیما دستم را از دست های فاطمه جدا کردم و رفتم سرجای خودم نشستم.
پنجره ها از دو طرف پوشیده بود و زبان ها در کام نمی چرخید. وقتی هواپیما در باند فرود آمد فاطمه هم آمد کنار ما نشست.یک ساعت دیگر را در بلاتکلیفی و انتظار روی صندلی نشستیم. چقدر، سنگین و کند میگذشتند.
به صداها و حرکات و رفتارها خیره بودیم
تا اینکه همان لباس شخصی آمد و گفت: پیاده شوید.
وقتی در باند فرودگاه ایستادیم با چهره های جدیدی مواجه شدیم که به ما لبخند می زدند و معلوم بود عراقی نیستند.
بعد از آن مردی به همراه سه خانم مانتو، شلوار و مقنعه ی سورمه ای پوشیده بودند، خوشحال و شتابان به سمت ما آمدند. به فارسی با ما سلام و احوالپرسی کردند.
پرسیدم: شما هم اسیرید؟
گفتند: نه ما آمده ایم اسرهایمان را ببریم.
_کجا؟
_ایران
_ایران؟؟؟ ما داریم می رویم ایران؟؟؟
_بله. به هواپیمای ایران ایر اشاره کرد و گفت این هواپیما منتظر شماست!
_اینجا کجاست؟
_آنکارا، اسارت تمام شد.
_یعنی جنگ تمام شد؟
چشم هایم را می مالاندم. سرم را به شدت تکان می دادم تا از گیجی بیرون بیایم.
به فاطمه و حلیمه و مریم مات و مبهوت نگاه می کردم. زبانم سنگین شده بود.
پاهایم در هم می پیچید. باد سردی که از پشت بر سر و کمرم می وزید سرعت راه رفتن ما را چند برابر می کرد.وقتی وارد هواپیمای ایران شدیم همه خوشحال بودند و می خندیدند.گره همه ی ابروها باز شده بود.
همه به فارسی حرف می زدند و دیگر نیازی به مترجم نبود
ادامه دارد....🖋
@Tolou1400
وقتی که دلت تنگ میشود
به آسمان نگاه کن☁️....
ما نگاه منتظرانهی تو را میبینیم❣
بقره/۱۱۴
@Tolou1400
_أَلَّفْتَ بِقُدْرَتِكَ الْفِرَقَ
وَفَلَقْتَ بِلُطْفِكَ الْفَلَقَ
وَأَنَرْتَ بِكَرَمِكَ دَياجِىَ الْغَسَقِ
وَاسْمَعْ نِدَائِى
خدای شنوای من!
تو با لطافتت شب را شکافتی،
از دلش سپیده را بیرون کشیدی!
با سخاوتت تاریکیهای وحشتناک شب را نورانی کردی.
میشه در دل تاریک من هم
یه شمع از مهربونیت روشن کنی؟!
میشه فریاد منو بشنوی؟؟
#دعای_سحر
@Tolou1400